eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّة، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ 🔹اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند. حضرت رقیه(س) همواره می پرسید : 《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》 عمه جان! پدرم کجاست؟ همراهان در جواب، به او می گفتند : 《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》 پدرت به سفر رفته است. چون هراس از این داشتند، که رقیه از شهادت پدر مطلع شود. تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد. و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید! در حالی که با ناله می گفت : 《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》 پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱) و شروع کرد به فریاد زدن که؛ 《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم! و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند. 《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》 و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند. در حالی که ؛ 《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》 گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت. 《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》 یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد. 《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》 گفت : چه خبر شده است؟(۲) 《فَفَحَصَوُا عَن‏ِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَه‏ِ!》 پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳) که؛ 《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》 این صدای دختر کوچک حسین است که به همراه اسراء در خرابه است. و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد. وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد : 《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》 سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴) در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت : 《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》 سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)... 😭😭 پس؛ 《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》 سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶) در این هنگام رقیه(س) پرسید : 《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》 این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.(اینقدر وضعیت سر امام حسین به هم ریخته بود..😭) به او گفتند : 《هُنَا أَبُوکَ!》 پدرت در این طبَق هست! 《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت : هَذَا رَأسُ مَن؟!》 پس در این هنگام رقیه سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت : این سر کیست؟ آنان گفتند : 《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ! فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》 این سر پدرت است. پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند. 《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》 پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷) طُریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت : 《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸) هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998 ادامه 👇
ادامه مقتل👇👇 ▪️آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛ 《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》 غش كرد و نفس او قطع شد...😭 ▪️در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند. در این هنگام امام سجاد خطاب به زینب کبری(س) فرمود : ▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》 عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید. ▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》 پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود. پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹) در نقلی دیگر آمده است که ؛ 《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》 رقیه(س) آنقدر گریست که بی هوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰) طبری در کامل بهایی نقل می کند : ▪️《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} به خواب دیده ام امشب قرار می آید  خزان عمر مرا هم بهار می آید  شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال  برای دلخوشی ام بیقرار می آید  بیا بساط پذیرایی ام همه جور است  همیشه شَه به سراغ ندار می آید  اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد  برای شانه زدن که به کار می آید  چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم  هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید  چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند  صدای بی کسی از این دیار می آید  سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت  دوباره دور تو چندین سوار می آید شاعر: محسنی فر  منابع : ۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹ ۲)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸ ۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۴)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹ ۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱ ۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵ ۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷ ۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳ ۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ با تشکر از برادر سید حسن حسینی هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998 التماس دعا...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دیدنِ دستای بسته اومدی پیش کاروان خسته اومدی حالا که دیگه نمیتونم پاشم حالا که پاهام شکسته اومدی دخترت خیلی گرفتار شده مثل عمه دست به دیوار شده یه چیزی میگم به هیچکسی نگو چشام از گرسنگی تار شده بگو تو خرابه بندم نکنن بیشتر از این گله مندم نکنن به خدا خیلی سرم درد می کنه بگو از موهام بلندم نکنن ناله هام به آسمون رسیده بود بسکه زجر موی منو کشیده بود جلوش و اگه نگرفته بودن سر دخترات و هم بریده بود شنیدم موی تو هم کشیده شد خیلی طول کشید سرت بریده شد شنیدم یکیش به کوفه برنگشت نیزه هایی که واست خریده شد کی روی سینه ت نشسته بابایی چشمای نازت و بسته بابایی هنوزم داره خون از لبت میره دندوناتُ کی شکسته بابایی شاعر: حامد خاکی هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
امام حسین... پس تکلیف بی‌قراری این دل چه میشود؟💔
48.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه❤️ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998 هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هنگامی که کاروان اهل بیت می خواست با محمل های سیاه از شهر شام خارج شود، اهل شام با حال خجالت و حال عزا، آنان را مشایعت می نمودند، یک وقت حضرت زینب (سلام الله علیها) سر از محمل بیرون آوردند و فرمودند: ای اهل شام اگر ما را خارجی خواندید رفتیم، و اگر در خرابه جای دادید رفتیم، سپس فرمود: ای زنان شامی! یک امانتی از ما در خرابه مانده، جان شما و جان این امانت، گاهگاهی سر قبرش بروید و آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی روشن کنید.... 😭 پس از آن که کاروان به مدینه بازگشت، زنان مدینه، دسته دسته به نزد ایشان می آمدند و تسلیت عرض می کردند، حضرت زینب (سلام الله علیها) از مصیبت ها و حوادث کربلا و کوفه و شام برای آنها تعریف  می نمود و آن  ها می گریستند، حضرت زینب (سلام الله علیها) از شام می فرمود، تا به یاد خرابه ی شام و حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتادند، فرمود: (اما  مصیبت شهادت رقیه (سلام الله علیها) در خرابه ی شام، کمرم را خم نمود و مویم را سفید کرد.)...😭 زنان وقتی مصیبت های رقیه (سلام الله علیها) را شنیدند، صدای ضجّه و شیونشان بلند شد... 😭 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_5985653091574220610.mp3
3.68M
پیشنهاد دانلود😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998