eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸بر اساس مقتل عرض می کنم سخت ترین روز برای قافله ابی عبدالله می دونید کی هست؟ روز اول ماه صفر،زمانی که اهل بیت رو وارد شهر شام می کنند. روضه ی امام سجاد زهر نیست،جیگر پاره پاره شدن نیست؛روضه امام سجاد اینیه که عرض می کنم. ▪️مقتل الحسین ملاعبدالرزاق مقرم روز اول ماه صفر،اینی که عرض می کنم اونجا آمده.فرمود: شمر بیا ما رو از یه دروازه ای وارد کن که خلوت باشه.. اون بی حیا هم آمد شلوغ ترین دروازه که دروازه ی ساعات بود رو انتخاب کرد و اهلبیت رو از این دروازه وارد کرد. من از دروازه ی ساعات تا کاخ اَمَوی،پیاده رفتم،ساعت گذاشتم بیست دقیقه راهه،بگو نیم ساعت راهه،قطعا بیشتر نیست ▪️ولی صبح علی الطلوع اهل بیت رو از این دروازه وارد کردند،در اینکه کی رسیدند به کاخ اموی سه قول وجود داره: اول: نزدیک ظهر رسیدند،ببین چند ساعته،اونایی که سوریه رفتند،شام رفتند می دونند،از دروازه ساعات می خوای بری کاخ اموی باید از وسط بازار رد بشی. از وسط بازار اهل بیت رو عبور دادند،قول دوم اینه که بعد از نماز ظهر رسیدند قول سوم تو اسرارالشهاده امام سجاد فرمودند دم غروب ما رسیدیم به کاخ اموی... 😭 ببینید تو این مسیر چی گذشته؟ حالا حضرت به نعمان بن منذر مدائنی می فرماید: نعمان! هفت بلا تو شام به سر ما آوردند،هفت بلا.. 😭 ترجمه اسرار الشهاده را می خونم: ۱. ستمگران ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کرده بودند و پیوسته با این ها به ما حمله می کردند،گاهی به بچه ها می زدند،گاهی به زن ها می زدند. تصور کنید این بلاها سر خودتون و اهل وعیالتون آمده،ببینید چه حالی انسان پیدا میکنه!.. 😭 ۲.سرهای مقدس شهدا را بین زنان و فرزندان حسین قرار دادند و گاهی سرها از بالای نیزه ها به زمین می افتاد و لگد مال می شد.. 😭 ۳.زن های شامی از بالای بام ها آتش به سر ما می ریختند،آتش به عمامه ام افتاد چون دست هایم بسته بود نتوانستم آتش را خاموش کنم عمامه ام سوخت،آتش به سرم رسید و سر و موهایم را سوزاند.. 😭 ۴.از صبح تا غروب ما را در کوچه و بازار می گرداندند و می گفتند: ای مردم بکشید این ها را که در اسلام حرمتی ندارند.. 😭 ۵.ما را در مکانی قرار دادند که سقف نداشت،روزها از گرما،شب ها از سرما آرامش نداشتیم،از گرسنگی و تشنگی پیوسته ناله ی اطفال بلند بود و در وحشت و اضطراب بودند.. 😭 یا صاحب الزمان ببخش،امام سجاد می فرمایند: ۶.ما را به بازار برده فروشان بردند،خواستند که ما را… زبان قادر به گفتن نیست.. 😭 ۷.حضرت می فرمایند ما را با یک ریسمان به همدیگر بسته بودند،از مقابل خانه های یهود و نصاری عبور می دادند و می گفتند که این ها کسانی هستند که پدران شما را در خندق و احد و حنین کشتند،بکشید این ها را..😭 تو نفس المهموم داره همه این ها رو به بازو به هم بسته بودند،یه قول دیگه هم هست همه رو به گردن به هم بسته بودند.. 😭 ▪️امام سجاد علیه السلام می فرمایند: همه رو به هم بستن،اگه کسی زمین می خوره همه با هم به زمین می افتند،نمیان بلند کنند،اینقدر با کعب نی و تازیانه می زنند.. 😭 ▪️امام سجاد می فرمایند: یه سر ریسمان به بازوی منه،یه سر ریسمانم به بازوی عمه جانم زینبه.. 😭 من یک سوال می کنم:کدوم بی حیایی این جرأت رو به خودش داده این ریسمان رو به بازوی عمه جان ما ببنده…؟ که جرأت کرده دست ت را ببندد؟ که جرأت کرده بر اشک ت بخندد؟ آاای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✴️زیارت عاشورا را آگاهانه‌تر بخوانیم 💢در زیارت عاشورا حدود ۱۸ دعا داریم و متناسب با آن، ۱۸ مقام از خدا می‌خواهیم؛ 🔅بعضی از این مقام‌ها به‌ قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آن‌ها را از خدا داشته باشد. 1⃣مقام خونخواهی امام‌حسین علیه‌السلام «أن یرزقنی طلب ثارك» 🔸اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام‌حسین علیه‌السلام را روزی او بکند، مقام بسیار بالایی است، زیرا خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان (عج) است. 2⃣مقام وجاهت عندالله و آبرومندی نزد خدا «اللهم اجعلني عندك وجیها» 3⃣مقام معِیَّت و همراهی با امام معصوم علیه‌السلام «أن یجعلني معکم في‌الدنیا و الآخرة مع امام منصور» 🔸این درخواست بسیار ویژه است، زیرا تمام انبیاء و اولیاء آرزویشان هم جواری با بهترین مخلوقات عالم یعنی معصومین علیهم‌السلام بوده است. 4⃣مقام حیات طیبه «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد» 5⃣مقام شهادت «و مماتي ممات محمد و آل محمد» 6⃣مقام محمود «أن یُبِلِّغني المقام المحمود» 🔸در قرآن کریم آیه‌ای داریم که خداوند به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله میگوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی! مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت کبری خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌ رسد ⬅️لا یملکون الشفاعة؛ شفاعت به هر کسی نمی‌رسد. 💠حالا یک مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این مقام را از خدا می‌خواهیم. 7⃣مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم «أن یعطیني بمصابي بكم أفضل ما یعطي مصاباً بمصيبته ... الحمدلله علی عظیم مصیبتي» 🔸حکایت زیارت عاشوراء، حکایت یکی‌شدن با اهل‌بیت علیهم‌السلام است، قرار است از این طریق، به شجره طوبای ولایت متصل شویم. 8⃣مقام برائت «و بالبرائة من أعدائکم» 9⃣مقام لعن «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد» 🔸این مقام، آن‌قدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد❗️ اول صدتا لعن می‌دهیم و بعد صد سلام. چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلاً تا قبل از ظهور اطلاع نداریم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند. @noaheh_khajehpoor التماس دعا اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بحق مولاتنا الزینب الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم📿 نشـــــــر=صــــدقه جاری✅ هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 طی نامه‌ ای درتاريخ دوم جمادی الثانی 1418 هجری قمری دو كرامت به دفتر انتشارات مكتب الحسين( سلام الله عليها ) ارسال نموده و مرقوم داشته ‌اند: روزی وارد حرم حضرت رقيه سلام الله عليها شدم،‌ ديدم جمعی مقابل ضريح مقدس مشغول زيارت خواندن و عزاداری می باشند و مداحی با اخلاص به نام حاج نيكويی مشغول روضه خوانی است از او شنيدم كه می ‌گفت: 🔸خانه‌های اطراف حرم را برای توسعه حرم مطهر خريداری می ‌نمودند. يكي از مالكين كه يهودی يا نصرانی بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را برای توسعه حرم بفروشد. 🔹خريداران حاضر شدند كه حتی به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند ،‌ولی وی حاضر به فروش نشد . بعد از مدتی زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وی می ‌شود. او را نزد پزشك معالج می برند،‌بعد از معاينه می ‌گويد: بچه و مادر ،‌هر دو در معرض خطر می باشند و خانم بايد زير نظر ما باشد، قبول كردند،‌تا درد زايمان شروع شد. 🔸صاحب خانه می ‌گويد : همسرم رابه بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيه( سلام الله عليها ) و به ايشان متوسل شدم و گفتم، اگر همسر و فرزندم را نجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانه‌ ام را به تو تقديم می ‌كنم. ▪️مدتی مشغول توسل بودم،‌بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روی تخت تشسته و بچه دربغلش سالم است . همسرم گفت : كجا رفتی ؟ گفتم رفتم جايی كاری داشتم. گفت : نه،‌ رفتی متوسل به دختر امام حسين (سلام الله عليها ) شدی ! گفتم از كجا می دانی؟ ▪️زن جواب داد: من،‌ درهمان حال زايمان كه از شدت درد گاهی بيهوش می ‌شدم،‌ ديدم دختر بچه‌ ای وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت : ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچه‌ ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است، ‌سلام مرا به شوهرت برسان و بگو نامش را حسين بگذارد! گفتم: شما كی هستيد؟ گفت : من رقيه دختر امام حسين( سلام الله عليها ) هستم. ▪️بعد از روضه خوانی از مداح مذكور سوال كردم اين داستان را از كه نقل می ‌كنی ؟ در جواب گفت: ازخادم حرم حضرت رقيه ( سلام الله عليها ) نقل می كنم، كه خود از اهل تسنن می ‌باشد و افتخار خدمتگزاری درحرم نازدانه امام حسين ( سلام الله عليها ) را دارد و پدرش نيز از خادمين حرم حضرت رقيه سلام الله عليها بوده است. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم خودم برای دیدن شما حجاب می شوم همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم برای روضه آمدن که انتخاب می شوم چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹ بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟! بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم ▪️امام (ع) قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: «ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید…».. 😭 🔸اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آن که فرزند رسول خدا (ص) را به مُشتی آب میهمان کنن.. تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرمله بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ▪️ناگاه دستان و سینه امام (ع) به خون رنگین شد… سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود.. 😭 آتش عشق تو در من شعله ور بود ای پدر پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر شد گلویم روی دستت ذبح، می دانی چرا؟ پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر ▪️امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله»؛ «تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می بیند»…😭 امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می کنند»… اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت یارای سخن با من دلتنگ نداشت یا رب! تو گواه باش، شش ماهه من شد کشته ظلم و با کسی جنگ نداشت آنگاه از سپاه دشمن دور شد؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد…😭 به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر (ع) از سخت ترین و جانگدازترین مصیبت ها در نزد ائمه بوده است. «عقبه بن بشیر اسدی» می گوید امام باقر (ع) به من فرمود: «ما از شما بنی اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 این روزا زائرای کربلا فراوانند، میرن کربلا و با دل خون برمیگردند.. اما دلها بسوزه برا خانمی که همه ی این جاهایی رو که شما رفتید و فقط روضه اش رو شنیدید...همه رو عمه ی سادات به چشم دیده و خون دل خورده ...😭 🔸راوی میگه دیدند یک خانمی دوان دوان به سمت گودی قتلگاه، هی صدا میزنه: وای عزیز مادرم حسین... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ▪️اومد بالای تل زینبیه یه نگاه کرد، دید.. والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر...😭 خدا چکار کنه زینب دستاشُ رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا...😭 ▪️یه وقت عمه سادات رو کرد به عمرسعد و لشکر و فرمود:" أما فیکم مسلم " مگه شما مسلمون نیستید؟ ... این حسین نوه ی پیغمبره .... همه گریه کردن حتی عمر سعد ملعون هم گریه کرد ولی رو برگردوند و پاسخی نداد ، تا شمر کار خودشو کرد.. تسلای دل بی بی زینب صدا بزن یا حسین...😭 حسین آرام جانم حسین روح و روانم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸حسین جان!قربونِ زائرات زائرهای کوچیک و کم سن و سال قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان.. قربون زائرایِ سیرابت قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر می شینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده.. بچه که آروم میشه.. دوباره بلند میشه،بسم الله طرف کربلا حرکت میکنه... حسین.... ▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت.. تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه دوباره گریه و زاری شروع می شد...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن... ▪️عباس! یادته می خواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن روم نمیشه بگم رفت معجرِ من حسین....😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه(س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 🔹جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. 🔸شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه‌السلام را در خواب دید که فرمودند: «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.» دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. 🔸شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. 🔸شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. 🔸شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟! 🔹سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. ▪️صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 🔸حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد..😭 زیر بغلش را گرفتند،هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من..😭 ▪️به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده..😭 من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.. 😭 وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 🔹و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 🔸آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد. این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» «آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. منابع: 1-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦ 2-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸ 3-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸ تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ الــهـے هيـچ بـابـايـے نبيــند كه در سوگ عزیز خود نشيند منـم آن باغــبان زار و خسـته كه در سوگ عزیز خود نشسته نشد دردت دوا ای داد بیداد شدی از ما جدا ای داد بیداد عزیز مهربون و با خدایم دو روزه رفته جونم داد بیداد مجلس امروز تشییع و خاکسپاری فرزند و نوگل نشکفته و محبوب مرحومه ی مغفوره... برپا شده ان شاءالله که امشب مهمان سفره ی ائمه ی معصومین هستن. 🙏 🔸يه دعا ميكنم، هر كی كه دل شكسته ست زير لب آمين بگه...درسته مرگ پير و جوون نمي شناسه... درسته وقتی اجل برسه ، بايد بريم...اما دعای مناينه.. ▪️ الهی جگر هيچ پدر مادری به داغ بچه ش نسوزه مخصوصاً اگر جلو چشمانت مثل گلی پرپر بشه.. 😭 خانواده محترم... داغ اولاد دیدین داغ عزیز دیدین خدا صبرتون بده به واللهِ خیلی سخته ▪️الهی هيچ مادری چشم انتظار بچه اش نمونه.. يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده بگم... دخترم باور نمی كردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشی...😭 ▪️دخترم جان باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم... آخه آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم،اما افسوس كه نشد...😭 خدا نكنه هيچ پدری جان دادن بچه اش رو ببينه... آخه داغ دختر خيلی جانسوزه...پدر و مادری كه داغ جوان ببينن، ديگه روی لب هاشون گل خنده نمي نشينه...😭 وقتی يك نوجوانی از دنيا ميره،پدر ميگه:خدايا عصای پيری از دستم افتاد... برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر برای خواهرش اشك ميريزه، ناله ميزنه... اما بميرم برا دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...😭 از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟ آخه مادريكه داغ بچه ببينه، دلشكسته ميشه... اينجا اين مردم اومدن ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردن، تسليت دادن، ابراز همدردی كردن.. اما بمیرم برا دل داغ دیده ی خانم رباب و آقام سیدالشهدا تو کربلا.. ▪️ارباب ما روبروی لشکر داشت حرف میزد آااخ یه مرتبه متوجه شد دستاش گرم شده بمیرم دید مِن الأُذن الی الأُذن.. گوش تا گوش علی اصغرش بریده شده.. 😭 لالا سرباز کوچیکم رفتی از رو دست بابا من سپردمت به خاکا بخواب آروم علی لالا لالا غنچه ی خزونم لالا شش ماهه ی بابا من سپردمت به خاکا بخواب آروم علی لالا ▪️لالایی لالایی خدا صبر بده به این خانواده.. 👇 بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم گلـي از گـلشن رويــت نچيدم تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود طفلی بـودي و نه وقت مردنت بود عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود چه وقت زير خاك خوابيدنت بود عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي خـدايـا بـي سرو سامانم امشب اسيــر درد بـي پـايـانم امشب ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.. شادی روح اموات همه جوانانی که در این مکان خفته اند شادی روح این نوگل نشکفته عزیزمون... فاتحه مع الصلوات @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ، زمین «شمرِلعین» را در خود فرو می‌برَد... در نقلی آمده است: 🥀 چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، شمر را طلبيده و فرمود: 📋 حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة ▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند. 📋 فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجَرَها بِغَمَدِ سیفهِ ▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربه‌ای زد. 🥀 آن معدن صبر و وقار از فرط‍‌ غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود: 📋 يا أرض! خُذِيهِ! ▪️ای زمین! او را بگیر! 📋 و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه ▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو بُرد. 🥀 در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزه‌ها به سخن درآمد و فرمود: 📋 يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه. ▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار. 🥀 پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد. 📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵ ✍ علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری حسین بن علی دارد،عجب همشیره‌ی شیری من از آن خطبه‌هایی که عقیله خواند،فهمیدم حریف حرف حق هرگز نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مُشت حیله‌‌ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می‌گوید،‌به روی منبر محمل ز سرهای بریده می‌رسد آوای تکبیری ... ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد هزار سال ز داغ تو پیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر هم‌کلام شده نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همان زمان که به سرنیره ها هُلش دادند نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب نبودن تو و عباس کار خود را کرد و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد.. بلند شو همه رفتند دیر شد زینب! @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
داره جاری میشه سیل.mp3
2.03M
شماره 1443 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 داره جاری میشه ، سیل عشقت آقا اما من جا موندم هر کی رفته پشتش ، گریه کردم جوری که اونو گریوندم امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه ، اگه امسالم آقا نخواد میمیره دل ، اگه باز حرم تو نیاد دلم خونه ، جگرم داره میسوزه و غمایی که نشسته رو دل ، شده خیلی زیاد ▪️دوست دارم ...آقا مثل سنگی هستم ، که لگد خورد از هر کسی که رد میشه اگه تو هم مثل ، همه رد شی از من که برام بد میشه امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه، ندارم آرزوی دیگه چه فرقی من ، میکنم با بقیه مگه همه بین ، فقیر و غنی فرق میذارن ولی از تو توقع دارم ، آقا جورِ دیگه ▪️دوست دارم... آقا مگه تو دوست داری ، اربعین جام خالی باشه امسال آقا؟ آخه عادت دارم ، برسونم دل رو بتو هر سال آقا امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه ، اگه اربعین راهی نشم چه بهتر که ، بگیری تو جونم رو ازم دلم میگه ، اگه که قراره بمونم چرا زنده بمونم و این ، روزا رو ببینم ▪️دوست دارم... آقا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
اربعین شاه دین.mp3
811.2K
شماره 1444 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اربعین شاه دین زینب بیامد کربلا بر سر خاک حسین ش دارد او شور و نوا ▪️کربلا ماتم سرا،کربلا ماتم سرا خاک قبر او به سر می ریزد او با شور و شین اشک می ریزد فراوان در غم هجر حسین ▪️کربلا ماتم سرا.. ـ گوید ای هستی زینب لحظه ای خیز و ببین خواهرت را قد کمان و مو سپید و دل غمین در چهل روزی که بر من چون چهل سالی گذشت بر من آمد سیل غم ها از یسار و از یمین ▪️کربلا ماتم سرا... بعد تو جانا پناه کودکانت بوده ام حافظ جان علی از دشمنانت بوده ام در اسارت بوده وبس طعنه ها بشنیده ام کوفه و شام بلا من قهرمانت بوده ام ▪️کربلا ماتم سرا... من خجالت می کشم بهر سه ساله دخترت مانده در شام بلا بخشا قصور خواهرت ای برادر کن دعا تا روی قبرت جان دهم تا بیارامد کنارت زینب غم پرورت ▪️کربلا ماتم سرا... شاعر: اسماعیل تقوایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
با دم یا حسین به شور.mp3
880.1K
شماره 1445 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 با دمِ یا حسین یه شور و شوق وِلا از نجف می رویم پیاده تا کرببلا راهمان تا حسین،ذکرمان یا حسین ▪️ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان فدای زائرانت شوم من فدای تو و سینه زنانت شوم در رَهِ کربلا،کن مرا هم فدا ▪️ای حسین جان ای حسین جان ای که در کربلا فدای دلبر شدی با لبِ تشنه چون لاله ی پرپر شدی کشتهٔ سرجدا،انتَ نورُ الهُدیٰ ▪️ای حسین جان ای حسین جان شاعر: امیر عباسی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌