eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸حسین جان!قربونِ زائرات زائرهای کوچیک و کم سن و سال قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان.. قربون زائرایِ سیرابت قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر می شینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده.. بچه که آروم میشه.. دوباره بلند میشه،بسم الله طرف کربلا حرکت میکنه... حسین.... ▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت.. تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه دوباره گریه و زاری شروع می شد...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن... ▪️عباس! یادته می خواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن روم نمیشه بگم رفت معجرِ من حسین....😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه(س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 🔹جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. 🔸شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه‌السلام را در خواب دید که فرمودند: «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.» دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. 🔸شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. 🔸شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. 🔸شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟! 🔹سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. ▪️صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 🔸حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد..😭 زیر بغلش را گرفتند،هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من..😭 ▪️به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده..😭 من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.. 😭 وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 🔹و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 🔸آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد. این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» «آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. منابع: 1-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦ 2-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸ 3-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸ تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ الــهـے هيـچ بـابـايـے نبيــند كه در سوگ عزیز خود نشيند منـم آن باغــبان زار و خسـته كه در سوگ عزیز خود نشسته نشد دردت دوا ای داد بیداد شدی از ما جدا ای داد بیداد عزیز مهربون و با خدایم دو روزه رفته جونم داد بیداد مجلس امروز تشییع و خاکسپاری فرزند و نوگل نشکفته و محبوب مرحومه ی مغفوره... برپا شده ان شاءالله که امشب مهمان سفره ی ائمه ی معصومین هستن. 🙏 🔸يه دعا ميكنم، هر كی كه دل شكسته ست زير لب آمين بگه...درسته مرگ پير و جوون نمي شناسه... درسته وقتی اجل برسه ، بايد بريم...اما دعای مناينه.. ▪️ الهی جگر هيچ پدر مادری به داغ بچه ش نسوزه مخصوصاً اگر جلو چشمانت مثل گلی پرپر بشه.. 😭 خانواده محترم... داغ اولاد دیدین داغ عزیز دیدین خدا صبرتون بده به واللهِ خیلی سخته ▪️الهی هيچ مادری چشم انتظار بچه اش نمونه.. يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده بگم... دخترم باور نمی كردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشی...😭 ▪️دخترم جان باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم... آخه آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم،اما افسوس كه نشد...😭 خدا نكنه هيچ پدری جان دادن بچه اش رو ببينه... آخه داغ دختر خيلی جانسوزه...پدر و مادری كه داغ جوان ببينن، ديگه روی لب هاشون گل خنده نمي نشينه...😭 وقتی يك نوجوانی از دنيا ميره،پدر ميگه:خدايا عصای پيری از دستم افتاد... برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر برای خواهرش اشك ميريزه، ناله ميزنه... اما بميرم برا دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...😭 از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟ آخه مادريكه داغ بچه ببينه، دلشكسته ميشه... اينجا اين مردم اومدن ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردن، تسليت دادن، ابراز همدردی كردن.. اما بمیرم برا دل داغ دیده ی خانم رباب و آقام سیدالشهدا تو کربلا.. ▪️ارباب ما روبروی لشکر داشت حرف میزد آااخ یه مرتبه متوجه شد دستاش گرم شده بمیرم دید مِن الأُذن الی الأُذن.. گوش تا گوش علی اصغرش بریده شده.. 😭 لالا سرباز کوچیکم رفتی از رو دست بابا من سپردمت به خاکا بخواب آروم علی لالا لالا غنچه ی خزونم لالا شش ماهه ی بابا من سپردمت به خاکا بخواب آروم علی لالا ▪️لالایی لالایی خدا صبر بده به این خانواده.. 👇 بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم گلـي از گـلشن رويــت نچيدم تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود طفلی بـودي و نه وقت مردنت بود عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود چه وقت زير خاك خوابيدنت بود عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي خـدايـا بـي سرو سامانم امشب اسيــر درد بـي پـايـانم امشب ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.. شادی روح اموات همه جوانانی که در این مکان خفته اند شادی روح این نوگل نشکفته عزیزمون... فاتحه مع الصلوات @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ، زمین «شمرِلعین» را در خود فرو می‌برَد... در نقلی آمده است: 🥀 چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، شمر را طلبيده و فرمود: 📋 حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة ▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند. 📋 فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجَرَها بِغَمَدِ سیفهِ ▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربه‌ای زد. 🥀 آن معدن صبر و وقار از فرط‍‌ غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود: 📋 يا أرض! خُذِيهِ! ▪️ای زمین! او را بگیر! 📋 و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه ▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو بُرد. 🥀 در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزه‌ها به سخن درآمد و فرمود: 📋 يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه. ▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار. 🥀 پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد. 📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵ ✍ علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری حسین بن علی دارد،عجب همشیره‌ی شیری من از آن خطبه‌هایی که عقیله خواند،فهمیدم حریف حرف حق هرگز نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مُشت حیله‌‌ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می‌گوید،‌به روی منبر محمل ز سرهای بریده می‌رسد آوای تکبیری ... ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد هزار سال ز داغ تو پیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر هم‌کلام شده نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همان زمان که به سرنیره ها هُلش دادند نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب نبودن تو و عباس کار خود را کرد و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد.. بلند شو همه رفتند دیر شد زینب! @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
داره جاری میشه سیل.mp3
2.03M
شماره 1443 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 داره جاری میشه ، سیل عشقت آقا اما من جا موندم هر کی رفته پشتش ، گریه کردم جوری که اونو گریوندم امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه ، اگه امسالم آقا نخواد میمیره دل ، اگه باز حرم تو نیاد دلم خونه ، جگرم داره میسوزه و غمایی که نشسته رو دل ، شده خیلی زیاد ▪️دوست دارم ...آقا مثل سنگی هستم ، که لگد خورد از هر کسی که رد میشه اگه تو هم مثل ، همه رد شی از من که برام بد میشه امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه، ندارم آرزوی دیگه چه فرقی من ، میکنم با بقیه مگه همه بین ، فقیر و غنی فرق میذارن ولی از تو توقع دارم ، آقا جورِ دیگه ▪️دوست دارم... آقا مگه تو دوست داری ، اربعین جام خالی باشه امسال آقا؟ آخه عادت دارم ، برسونم دل رو بتو هر سال آقا امتحان سختیه ، که دلم بمونه جا اگه اربعین نیام ، کربلا برم کجا؟؟ دلم میگه ، اگه اربعین راهی نشم چه بهتر که ، بگیری تو جونم رو ازم دلم میگه ، اگه که قراره بمونم چرا زنده بمونم و این ، روزا رو ببینم ▪️دوست دارم... آقا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
اربعین شاه دین.mp3
811.2K
شماره 1444 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اربعین شاه دین زینب بیامد کربلا بر سر خاک حسین ش دارد او شور و نوا ▪️کربلا ماتم سرا،کربلا ماتم سرا خاک قبر او به سر می ریزد او با شور و شین اشک می ریزد فراوان در غم هجر حسین ▪️کربلا ماتم سرا.. ـ گوید ای هستی زینب لحظه ای خیز و ببین خواهرت را قد کمان و مو سپید و دل غمین در چهل روزی که بر من چون چهل سالی گذشت بر من آمد سیل غم ها از یسار و از یمین ▪️کربلا ماتم سرا... بعد تو جانا پناه کودکانت بوده ام حافظ جان علی از دشمنانت بوده ام در اسارت بوده وبس طعنه ها بشنیده ام کوفه و شام بلا من قهرمانت بوده ام ▪️کربلا ماتم سرا... من خجالت می کشم بهر سه ساله دخترت مانده در شام بلا بخشا قصور خواهرت ای برادر کن دعا تا روی قبرت جان دهم تا بیارامد کنارت زینب غم پرورت ▪️کربلا ماتم سرا... شاعر: اسماعیل تقوایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
با دم یا حسین به شور.mp3
880.1K
شماره 1445 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 با دمِ یا حسین یه شور و شوق وِلا از نجف می رویم پیاده تا کرببلا راهمان تا حسین،ذکرمان یا حسین ▪️ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان فدای زائرانت شوم من فدای تو و سینه زنانت شوم در رَهِ کربلا،کن مرا هم فدا ▪️ای حسین جان ای حسین جان ای که در کربلا فدای دلبر شدی با لبِ تشنه چون لاله ی پرپر شدی کشتهٔ سرجدا،انتَ نورُ الهُدیٰ ▪️ای حسین جان ای حسین جان شاعر: امیر عباسی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
دوباره خسته و درمونده ام.mp3
2.53M
شماره 1446 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دوباره خسته و درمونده ام ای داد بیداد دوباره ازهمه کس رونده ام ای داد بیداد زیر گریه زدم گفتم حسین مثله همیشه همه رفتند و من جامونده ام ای داد بیداد دل من بیقراره چشمام ابر بهاره میگن آقا,رفیقام اقات دوست نداره آخه بامرام منم نوکرم مگه جا نبود برام تو حرم منو می شناسی آقا من گدای دوره گردم منو می شناسی آقا از غم تو کوه دردم منم اون بچه ای که بود رو دوشش یه علامت توی کوچه خیابونا حُدین حُدین میکردم یه پیرهن مشکی داشتم دوتا زنجیر خوشگل می گفتم با یه ذوقی حسین جان از ته دل چه دنیایی بود قدیما حسین می گفتن همه بی ریا حسین رسیده کاروونه لاله ها پاشو برادر رسیده کاروون ناله ها پاشو برادر همونا که ندیده حتی ماهم صورتاشون گرفته ماه روشون هاله ها پاشو برادر پاشو ای نور دیده ببین زینب بریده نمیدونی برادر که زینب چی کشیده دور از چشم تو من آزار دیدم پاشو با وفا که بازار دیدم شاعر: حمید عرب خالقی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
برادر بی کفنم همسفر.mp3
1.46M
شماره 1447 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 برادر بی کفنم همسفر نیزه نشین از بالای نیزه منو میون دشمنا ببین داغ دلم شد طعنه های سلسله داغ دلم شد خنده های حرمله داغ دلم زنی میون هلهله روی مخدرات نیلی شده تسلای دلها سیلی شده ▪️واویلا واویلا ازشهر شام طعنه و دشنامه جای سلام از غم ما آسمونه شام بلا تیره شده نگاه این حرومیا به زینبت خیره شده ادا شده دینی که دارن به امام ادا شده با زخمای بی التیام ادا شده با سنگ و آتیش از رو بام برادر کبوده روی همه به زیر لب میگن یا فاطمه ▪️واویلا واویلا ازشهرشام ▪️طعنه و دشنامه جای سلام رو نیزه از زخم سرت با سنگ دلداری میشه خون تازه از کنار لبای تو جاری میشه توو شهر شام سهم ماها شد اضطراب توو شهر شام اندوه و درد بی حساب توو شهر شام زینب کجا بزم شراب زینبت کجا و شام بلا قاری قرآن و طشت طلا ▪️واویلا واویلا از شهر شام ▪️طعنه و دشنامه جای سلام شاعر: ابوذر رئیس میرزایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
❤️‍🩹دیر از رَه‌ آمدی،‌ زود رفتی‌ ماهِ‌ غم! یازده‌ ماهِ‌ دگر باید به‌ راهت‌ چشم‌ دوخت:) و چقدر‌ زود گذشت‌ محرم.. 😭 👇 @noaheh_khajehpoor
4_6023578133834237333.mp3
6.41M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام آقا.. ❤️ بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمُ تو فکر کربلام آقا... 😭 گناه کردم.. 😔 آره حق داری میدونم اشتباه کردم.. کربلایی سید مهدی حسینی🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا