golhaye-parparam.mp3
1.13M
#واحد
#جنوبی
#سنتی
#امام_حسین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
گلهای پرپرم کو
حسین برادرم کو
شهید بی سرم کو
حسین برادرم کو؟
ای خاک گشته گلگون
سرو صنوبرم کو
من آمدم بگوئید
آن یاس پرپرم کو؟
من زینب حزینم
دل خسته و غمینم
تنها چه سازم اینجا
یاران برادرم کو؟
ای وادی شفق گون
می پرسم از تو اکنون
شمشاد غرق در خون
یعنی که اکبرم کو؟
مشک و علم فتاده
برخاک و روبرویم
سقای تشنه کامان
نخل تناورم کو؟
از پشت پرده غم
بانگ رباب برخواست
ای مهد خالی از غم
ششماهه اصغرم کو؟
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#پیامبر
#گریز
#امام_حسین
#صفر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸ای عاشقان مدینه، بیاید دستجمع برویم عیادت پیغمبر
امیرالمؤمنین کنار بستر رسول الله نشسته اشک میریزه، زهرای اطهر اشک میریزه، یک وقت در باز شد، امام حسن و امام حسین با دیده گریان وارد خانه، خودشان رو روی سینه پیامبر انداختن..
▪️امیرالمؤمنین خواستند ایشان رو از روی سینه پیامبر بلند کنند (دستور اینه که سینه محتضر سنگین نباشه)، پیامبر چشم باز کرد و فرمود: علی جان؛ بگذار آنها رو ببویم و آخرین توشه رو از دیدار آنها بگیرم.. 😭
▪️علی جان؛ حسن و حسینم بعد از من ستمها خواهند دید..
🔸سه مرتبه فرمود: خدا لعنت کند کسانی را که به این دو تن ظلم کنند..
یا رسول الله؛ لحظات آخر سینهات سنگین شد، چشمت رو باز کردی، حسنین رو دیدی که خودشان رو روی سینهات انداختند؛
▪️ اما به قربان آن حسینی که دید سینهاش سنگینی میکنه، تا چشم باز کرد، و الشمر جالس علی صدره…😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#پیامبر
#گریز
#حضرت_زهرا
#صفر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
جانِ عالم فدایِ پیغمبر
بی نگاهش نبود طی طریق
شأن او را نگفتهایم درست
وصفِ او را نخواندهایم دقیق
عالمی بی تلالو نورش
به ضلالت همیشه محکوم است
به فدایش که بین اُمت خویش
هم غریب است و هم که مظلوم است
عقل ما عاجز است از درکش
🔸مگه کسی میتونه پیامبرِ خدا رو توصیف کنه وقتی امیرالمومنین در وصفِ رسول خدا می فرماید:
أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ..
عقل ما عاجز است از درکش
علت خلق کائنات است او
بی وجودش همیشه گمراهیم
چون که تنها ره نجات است او
کیست جز حضرت محمد که
در دل عرش قرة العین است
بین ذات خدا و حضرت او
فاصله کم ز قاب قوسین است
عمر چل سالۀ رسالت او
آیه در آیه مهربانی بود
گرچه بر خاک بود شصت و سه سال
اهل اینجا نه، آسمانی بود
اوست آنکه در شب معراج
با خداوند هم کلام شده است
بعد از ابلاغ روز عید غدیر
کار او با جهان تمام شده است
لحظۀ رفتن از علی میگفت
دین اسلام روح تازه گرفت
وقت وارد شدن به خانۀ او
ملک الموت هم اجازه گرفت
▪️فاطمه دید صدایِ دربِ خانه میاد ، درُ باز کرد به هیبتِ یه جوانِ عربی اجازه میدید وارد منزل بشم؟
حضرتِ زهرا فرمودند خیر، بابام حالِ خوبی ندارند کسی رو به ملاقات نمی پذیره ..
وقتی اومد پیغمبر سوال کرد فاطمه جان کی بود در میزد؟..
وقتی عرضه داشت؛
▪️ پیغمبر فرمود این برادرم عزرائیلِ .. از کسی اذن نمیگیره اما به حرمت این خونه از تو اذن گرفته ..
ملک الموت میخواد وارد این خونه بشه اذن میگیره .. (قربونِ این دلایِ آماده ..)
پیغمبرم هر موقع می خواست وارد بشه جلو در می ایستاد دستِ ادب به سینه میذاشت می فرمود:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ..
از فاطمه اجازه میگرفت وارد میشد ..
آخ بمیرم چند روزِ دیگه نه تنها اجازه نگرفتن ..
▪️ یه عده جمع شدن هیزم آوردن .. رحمتِ خدا به این ناله ها ..
نه اینکه اجازه نگرفتن، در این خانه را با لگد باز کردن ..😭
خانهای در مدینه که یک عمر
ملجا بی پناهی همه بود
داشت میرفت مصطفی اما
دل پریشان برای فاطمه بود
فاطمه، فاطمه همان که رسول
داشت بر دست او نوازشها
▪️نوشته اند خم می شد رسولِ خدا دستِ فاطمه ش رو بوسه میزد .. نه این که دستُ بالا بیاره خم میشد رسول خدا..😭
حضرت مصطفی چهها میدید
در پس آن همه سفارشها
فاطمه ، آنکه نزد پیغمبر
هر زمان محترمتر از همه بود
چشم این شهر شاهد یک عمر
احترام نبی به فاطمه بود
چشم خود را که بست پیغمبر
فاجعه زود اتفاق افتاد
در دل امت رسول خدا
بذر نامردی و نفاق افتاد
مست قدرت شدند بعضی ها
باطل آمد برای حق پوشی
در فضای مدینه پاشیدند
گرد مسمومی از فراموشی
یادشان رفت کمتر از یک روز
آن همه گفتۀ پیمبر را
زودتر از تصور تاریخ
یادشان رفت حق حیدر را
اهل یثرب، مهاجر و انصار
همگی خویش را نشان دادند
دست یاری علی به پیش آورد
در جوابش سری تکان دادند
فتنه پیچیده تر شد و آنگاه
نوبت غصب حق فاطمه شد
آمد از خانه او پی حقش
تا به مسجد رسید ، همهمه شد
خطبه ای خواند و حق خود را خواست
با روایات و تکیه بر آیات
شیر زن، مثل همسر شیرش
زیر بار ستم رود؟ هیهات!
آنچنان خطبه خواند آنجا که
دست تزویر عاقبت رو شد
سینۀ مسجد النبی آنروز
صحنۀ کارزار بانو شد
مِلک زهراست آسمان و زمین
او به یک باغ احتیاج نداشت
داشت با انحراف می جنگید
درد تحریف دین علاج نداشت
آمد آن روز که شقاوت را
به تماشای مردم آوردند
آمد آن روز که چهل نامرد
تیغ و شمشیر و هیزم آوردند
خانۀ وحی را نگاه کنید
کار او به کجا کشیده شده
این طرف فاطمه به پشت در و
آن طرف هیزمی که چیده شده
آمدند و به درب کوبیدند
خانه ای که پر است از حوری
لگد جمعیت به در می خورد
تا بگیرند بیعت زوری
در هیاهوی این همه ضربه
کفر، آیینه را شکستش داد
میخ میخواست ضربه ای بزند
لگدی یک بهانه دستش داد
آنقدر که فشار بر در بود
به حرارت رسیده بود تنش
همه گفتند محسن ش می سوخت
من نوشتم که بیشتر حسنش
آنکه از چادرش ملک می ریخت
نور قدیسه بود در ذاتش
به کدامین گناه ناکرده
گیسوانش گرفته بود آتش
دست حق را به ریسمان بستند
دارد از خانه میرود مولا
فاطمه خواست تا که نگذارد
تازیانه گرفت دستش را
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
دیده بگشا و ببین زینبت.mp3
1.5M
#واحد
#سنتی
#بازگشت_به_مدینه
#غمنامه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1491
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر
زینب خسته و جان بر لبت آمد مادر
از سفر قافلهی نور دو عینت برگشت
زینبت با خبرِ داغ حسینت برگشت
یاد داری که از این شهر که خواهر میرفت
تک و تنها که نه ،با چند برادر میرفت
یاد داری که عزیز تو چه احساسی داشت
وقت رفتن به برش قاسم و عباسی داشت
▪️یا زینب یا زینب
یاد داری که چگونه من از اینجا رفتم؟
با حسین و علیِاکبرِ لیلا رفتم
بین این قافله مادر ،علی اصغر بود
شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود
ولی اکنون چه ز گلزار مدینه مانده؟
چند تا بانوی دلخون و حزینه مانده
مردها هیچ ،ز زنها هم اگر میپرسی
فقط این زینب و لیلا و سکینه مانده
▪️یا زینب یا زینب
نوهات گوشهی ویرانهی غربت جا ماند
سر ِخاک پسرت نیز عروست جا ماند
باوفا ماند که در کرب و بلا گریه کند
یک دل سیر برای شهدا گریه کند
ولی اکنون منم و شرح فراق و دردم
دیگر از جان و جهان بعد حسین دلسردم
آه…مادر چه قدَر حرف برایت دارم
بنِگر با چه قَدَر خاطره بر میگردم
جای سوغات سفر ،موی سفید و دلِ خون
با تن نیلی و این قدّ کمان آوردم
▪️یا زینب یا زینب
ساقهی این گل یاس تو زمانی خم شد
که ز سر سایهی آن سروِ روانم کم شد
کربلا بود و تنش بیسر و عریان افتاد
جای تشییع، به زیر سمِ اسبان افتاد
باد میآمد و میخورد به گلبرگ تنش
پخش میشد همه سمتی قطعات بدنش
شاعر: علی صالحی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#ادامه 👇
#ادمه
واحد
شماره 1491
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
پنجهی گرگ چنان زخم به رویش انداخت
که ندیدم اثر از یوسف و از پیرهنش
سه شب و روز رها بود به خاک صحرا
غسل ش از خون گلو ریگِ بیابان کفنش
خواستم تا بنِشینم به برش در گودال
اشک ریزم به گل تشنه و پرپر شدنش
▪️یا زینب یا زینب
خواستم تا بنِشینم به برش،بوسه دهم
به رگِ حنجر خونین و به اعضای تنش
ولی افسوس که گودال پر از غوغا شد
بین کعب نی و سیلی سر ِمن دعوا شد
روی نیزه سر محبوب خدا را بردند
کو به کو پشت سرش ما اسرا را بردند
سرِ او را که ز تن برده و دورش کردند
میهمان شب جانسوز تنورش کردند
چه بگویم که سرِ یار کجا جای گرفت
عوض دامن من طشت طلا جای گرفت
▪️یا زینب یا زینب
چه قَدَر سنگ به پیشانی و لبهایش خورد
چه قَدَر چوب به دندان سَنایایش خورد
روی نی وقت تلاوت که لبش وا میشد
نوک سرنیزه هم از حنجره پیدا میشد
کاش میشد که نشان داد کبودیها را
تا که معلوم کنم ظلم یهودیها را
خوب که جانب ما سنگ پرانی کردند
تازه گرد آمده و چشم چرانی کردند
کوفه گرچه صدقه لقمهی نان میدادند
در عوض شام ز طعنه دِقِمان میدادند
خارجیزاده صدا کرده و ما را مردُم
کوچه کوچه همه با دست نشان میدادند
▪️یا زینب یا زینب
غارتی ها به اهالی لب بام رسید
گوئیا جایزه بر سنگ زنان میدادند
تا بیُفتند رئوس شهدا مخصوصاً
نیزهها را همگی تُند تکان میدادند
پسرت را اگر از تیغ و سنانها کُشتند
آخ مادر ،که مرا زخم زبانها کُشتند
شاعر: علی صالحی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
در مدینه دوباره گشته.mp3
1.52M
#واحد
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1492
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
در مدینه دوباره گشته غوغای محشر
کاروان تا رسیده بین شهر پیمبر
تا که جان بر لب آمد
از سفر زینب آمد
▪️واغریبا غریبا
از سفر زینب آمد بی علمدار لشکر
بی علی اکبر و بی قاسم و بی برادر
گوید ای مادر من
بین دو چشم تر من
▪️واغریبا غریبا
گوید ای مادر من بین دو چشم تر من
با لب تشنه کشته گشته تاج سر من
آمدم بی حسینت
آن ضیاء دو عینت
▪️واغریبا غریبا
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
دخت زهرا و حیدر.mp3
1.69M
#واحد
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1493
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دخت زهرا و حیدر با دو چشم گهربار
آمده در مدینه بی حسین و علمدار
خون ز چشمش روان است
قامتش چون کمان است
▪️وامصیبت از این غم
سر به زیر از خجالت پیش چشمان لیلا
گوید اکبر شده در کربلا اربا اربا
ذکر لبها دمادم
گوید این نوحه و دم
▪️وامصیبت از این غم
یاس ام البنین را علقمه جا نهاده
خوانده از بهر مادر روضه ی مشک و باده
پیش چشمان مادر
گفته است از برادر
▪️وامصیبت از این غم
#مرتضی_محمودپور
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
خـــدا داند توان بر تن.mp3
3.77M
#زمزمه
#دوبیتی
#دشتی
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#ام_البنین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1494
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دوبیتی بازگشت کاروان اسراء به مدینه
خدا داند توان بر تن نباشد
که اشک و ناله ای بر من نباشد
رسیدم از سفر، سوغات زینب
به غیر از پاره پیراهن نباشد
بشیر! عباس من حاجت روا شد
فداییِ عزیز مصطفی شد
ببین دلشوره ی ام البنین را
بگو آخر حسین من چها شد؟
میان قافله جان بر لب آمد
به هر روضه غم و تاب و تب آمد
ببین ام البنین با اشک و زاری
به استقبال بی بی زینب آمد
کجایی زینبِ غم پرورِ من
منم، عبداللهم، ای دلبرِ من
چرا این گونه زینب پیر گشتی
تو را نشناختم ای همسرِ من
حسن ثابت جو
وَ قالت بنتُ خَیرِالمُرسَلینا
بِحُزنٍ اُنظُرینا یا مدینا
«خَرَجنا مِنکِ بِالاَهلینَ جَمعا»
«رَجَعنا لا رِجالَ لا بَنینا»
عباس شاه زیدی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
به ناله آن عترت بی قرینه.mp3
1.35M
#دودمه
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1495
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به ناله آن عترت بی قرینه
می رود از کرببلا مدینه
بود علمدار دین
سید الساجدین
عازم بُود به شور و احساس
قافله بی حسین و عباس
▪️واویلا واویلا واویلا
نور دل فاطمه بنت الحیدر
قدش خمیده از غم برادر
بانوی عالمین
دیده داغ حسین
عازم بُوَد به دیده ی تر
به تربت مخفی مادر
▪️واویلا واویلا واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
امان از کربلا و شام.mp3
2.01M
#زمینه
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1496
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️امان از کربلا و شام مدینه آی مدینه
الهی خواهری چون من غمِ عالم نبینه
پر از درد و پر از غربت، بیاد شهر مدینه
دلم در تاب و تب بود
دوایم اشک شب بود
دلم می سوزه چون که
حسینم تشنه لب بود
سراسیمه دست و پا می زدم
برادرمُ صدا می زدم
مُردم ولی چاره نداشتم
از غم دیگه ناله نداشتم
▪️امان از کربلا و شام مدینه آی مدینه
امان شام و درد و غم امان از آن کبودی
امان از کعب نی خوردن تو بازار یهودی
سفر رفتم خمیدم
چه غم هایی کشیدم
به هر منزل سرش را
به روی نیزه دیدم
با چوب جفا با حرفِ بدِش
به لب حسین من می زدِش
مُردم ولی چاره نداشتم
از غم دیگه ناله نداشتم
شاعر: حسن ثابت جو
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
آه و واویلا صد آه و واویلا.mp3
1.54M
#واحد
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1497
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب، بی پسر لیلا
شور و غوغا در یثرب به پا گشته
شهر پیغمبر ، کربلا گشته
یا محمد بین کَز ظلم آن اغیار
قافله شد بی ، قافله سالار
▪️آه و واویلا صد آه و واویلا
بی کس و تنها ، لبریزِ سوز و آه
آمده زینب، یا رسولَ الله
زینت دوشَت شد کشته یا جَدّا
رفته رأسَش بر ، نیزهٔ اعدا
بر عزیزانت هر دم جسارت شد
قِسمت عترت ، ظلم و غارت شد
▪️آه و واویلا صد آه و واویلا
شاعر: امیر عباسی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
ندارد چشم من ســویی.mp3
5M
#ثلاث
#سنتی
#زنجیرزنی
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1498
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
▪️حسین جانم حسین ای جان جانانم
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
▪️حسین جانم حسین ای جان جانانم
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
▪️حسین جانم حسین ای جان جانانم
شاعر: حسن ثابت جو
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌