eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال نوحوا علی الحسین nana-zahra-soutode.mp3
زمان: حجم: 4.15M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلایی حسین ستوده🎤 اومدی سایه ی رو سرم شدی دیدی بی بال و پرم، پرم شدی مهربونی ت با همه فرق می کنه مهربون بودی که مادرم شدی منو صدا بزن.. ❤️ ننه زهرا... به کانال نوحوا علی الحسین 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عبدالزهرا خودم دیدم تو کوچه ها مادر افتاد عبدالزهرا خودم دیدم که بی کس و تنها جون داد میون کوچه زمین گیر شد حسن پیر شد پیش نگاهم چه تحقیر شد حسن پیر شد غربت بابا که تفسیر شد حسن پیر شد عبدالزهرا خودم دیدم زد مادرُ نامرد پست عبدالزهرا خودم دیدم گوشواره ی مادر شکست از دار دنیا دیگه سیر شد حسن پیر شد غروب کوچه چه دلگیر شد حسن پیر شد برای یاری دیگه دیر شد حسن پیر شد ▪️اومد دید امیرالمومنین تو خونه نشسته خیلی ناراحت ! صدا زد ابوالحسن زهرا برات بمیره نبینم غریب یه گوشه نشستی ؛ ▪️گر کسی نیست از تو یاری کنه من فدات میشم یا ابالحسن «رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ و نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا» بعضیا دقت کرده باشن، تو مشایه داری میری عربا اول صبح یه صدایی محزون میذارن.. ندبه میذارن کمیل میذارن عاشورا میذارن.. یادت اومد کجا رو میگم؟ این صدا صدای عبدالزهراست، حضرت زهرا واسش روضه خوند.. عبدالزهرا دلم زخمیه از یه داغ دیرینه عبدالزهرا خودم دیدم میخ درو توی سینه غنچه و باغ و چمن می سوخت حسن می سوخت تو شعله ها داشت یه زن می سوخت حسن می سوخت مادر تنهای من می سوخت حسن می سوخت.. 😭 یا زهـــراااا... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین 4_977772991679037632.mp3
زمان: حجم: 11.01M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حاج محمدرضا طاهری 🎤 عشق یک سینه ی پر از آه و یک دل بی قرار میخواهد خواب راحت برای عاشق نیست عاشقی حال زار میخواهد دیدن یار گر چه شیرین است نیست عاشق کسی که خودبین است حرف عشاق واقعی این است هرچه میل نگار میخواهد مدتی هست یادمان رفته پسری مانده از تبار علی او که مثل حسن برای قیام بی سپاه است و یار میخواهد یار هرکس به غیر او بودیم دل به هرکس به غیر او دادیم چه کسی را عزیز تر از او دل از این روزگار می خواهد؟ چند روزی به سمت آقائیم چند ماهی به سمت دنیائیم بی تفاوت به اینکه جاده وصل قدمی استوار می خواهد خوش به حال مدافعان حرم عشق را در عمل نشان دادند تا بفهمیم یوسف زهرا عاشقی جان نثار میخواهد شیعه تنهاست یا اباصالح با همان هیبت علی برگرد گردن دشمنان آل الله گردش ذوالفقار میخواهد گر بگویی بمیر، میمیرم بین دستان توست تقدیرم عبد بی دست و پا برابر تو کی ز خود اختیار می خواهد منتقم! جان مادرت زهرا بازگرد و بگو به آن دونفر زدن بانویی بدون پناه قلب تاریک و تار میخواهد @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و عَلَم نزنید گریه های بلند ممنوع است 🔸اگه دلت مدینه میخواد اینجا گریه هاتون رو بکنید،اونجا فقط باید نگاه کنی ..." اصلا قانون مدینه اینه،مدینه فقط باید نگاه کنی.. خودم دیدم که دشمن مادرم را ▪️اگه مدینه میخوای بری یه دل سیر گریه کن ..." مدینه هر کی گریه کنه میزننش ..." مدینه هر کی گریه کنه بهش اهانت میکنند" یا زهرا،دلمون برای گریه تنگ شده بود.. گریه های بلند ممنوع است روضه كه هیچ ، سینه هم نزنید كربلا رفته ها، كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش یا امام حسن مدینه می‌خوام زائری خسته ام نگهبانان به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد كه نا مردان تازیانه به مادرم نزنید.. مادرمو نزنید... منو بزنید.. مادرمو نزنید..😭 غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود ▪️یا صاحب الزمان،اگه لایق دونستی رو ما حساب کن،لباس کارگری می پوشیم میایم بقیع رو می‌سازیم،قبل از اینکه شروع کنیم اگر اجازه بدید با کارگرای حرم های ائمه اطهار همه دور هم جمع میشیم،یه ذره روضه می‌خونیم،آماده بشیم،دلامون جلا بگیره..." در وسط کوچه،امشب منو رد نکن.. با یه امیدی آمدم.. این بقیعی كه این چنین خاكی است رشك پروانه های افلاكی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب كه در اوج شراره می سوزد سالها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد ▪️خب روضه مو جمع کنم،مسیر رو ضه رو کجا بردن؟ حرم بقیع خراب شد،خرابه شد،ویرانه شد.. من یه خرابه ی دیگه هم سراغ دارم.. دلم از خرابه دیگه خونه امشب مزاحم شدم من برا عمه زینب چی میشه منم بیام از حرمت دفاع کنم؟چی میشه منم در این خرابه بایستم؟ دلم از خرابه دیگه خونه امشب مزاحم شدم من برا عمه زینب می‌سوزم تو این تب صورت من کبوده و زرده حرف دلم گلایه و درده یه دختر شامی رو دیدم که روسری منو سرش کرده یه دنیا درد دل دارم بابا از اون شب سرد توی صحرا چی شد؟! نمیگم بهت بابا موی سرم سپیده و قدم شده شبیه مادرت زهرا دعا کن بمیرم برم از خرابه برای همیشه سه ساله ات بخوابه که موندنم عذابه دوری تو طاقت مو برده دیر برسی دختر تو مرده تموم راه شام و بازارُ عمه به جای من زمین خورده تو این خرابه نفسم تنگه ▪️بابا ، بابا ، کی به لب هات سنگ زده؟!.. 😭 تو این خرابه نفسم تنگه چرا رو لب هات اثر سنگه راستی تو بازار حراجی ها دیدم سر خاتم تو جنگه ▪️روضه ی بقیع می‌خوندیم چی شد؟دلامون کجا رفت؟ اینم برای امام زمان میگم.. یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟ چی بوده که رنگم پریده،کبوده تو آتیش و دوده نگفتی که سه ساله جون میده واسه تصدق یکی نون میده خسته شدم بس که تو این بازار یکی همش ما رو نشون میده جای طناب مونده رو گردن ها حتی حیا نکردن از زن ها از روی ناقه افتادم، گفتم الهی هیچ زنی نشه تنها ▪️بابا یاد مادرت افتادم که تو کوچه ها تنها گیرش آوردن،بابا امام حسن نتونست کاری برای مادرش کنه.. از روی ناقه افتادم گفتم الهی هیچ زنی نشه تنها اَلا لعنة الله علی القوم الظالمین.. شاعر: مجیدتال @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بخوان دعای فرج راکه یار می آید نسیم رحمت پروردگار می آید بخوان دعای فرج را که ماهِ منتظران چو مِهر از افقِ انتظار می آید بخوان دعای فرج را که میدهند نوید به شهرِ دلِ گمشدگان شهریار می آید 🔸باور کنید یكي از بهترین عنایتهای خداوند نسبت به بنده اش اینِ که دلش کانون عشق ارباب باشه ‌،دلی که پر از محبت امیرالمؤمنین و عشق به حضرات و منتظر امام زمان و پُر از سوز و گداز ابی عبداللهِ... شکر خدایی که در گِلم از خاک این حرم زده اسمِ ‌منُ تویِ ‌عاشقایِ عشق حسينی رقم زده یه دونه تسبیح کربلاش دو دنیا رو آباد می‌کنه صد تا بهشتُ رو هم دیگه میخره و آزاد میکنه 🔹این حسین دوستی، عشق به ارباب، شوق زیارت کربلا، هرچی که تو این فضا هست ،همش رو‌ مدیون امام صادق علیه السلام هستيم،که مرتب امام صادق مي فرمودند: مَردم‌حسینی باشید، ثواب گريه برايِ حسين رو بيان مي كرد ،كسي كه براي حسين گريه كنه مادرمون زهرا و بابامون علي دوسش داره، گريه كن ها دارن به مادرمون زهرا و جدمون رسول الله هديه ميدن، مي فرمودند: مردم برید‌ کربلا هر جوری میتونید ،هر چه‌ میتونید برید‌ کربل.. امام صادق فرمود: کسی کربلا نره مشمول خیر کثیر نیست، اصلاً فردا اعمالت خوب باشه،پرونده ات خوب باشه به هر شکلی مورد عنایت خداوند قرار بگیری ،بری بهشت اما اگه‌ کربلا نرفته باشی مستأجری،کربلا رفته ها توي بهشت هرچی دارن به نامشون خورده مال خودشونه... 🔸امام صادق سفارش روزانه‌ میکنه، فرمود: فلانی هر روز میری زیارت جدم‌حسین ؟ آقا هرروز؟ آقا راهم ‌خیلی دوره قربونت برم،یابن رسول الله من ماها طول میکشه از شهرم راه بیوفتم تا کربلا برم‌. فرمود: پس کاری که‌ میگم‌ هرچی میتونی انجام بده فرمود: هر چی میتونی تو هر فرصتی برو ‌پشت بام خونه یا یه بلندی زیر آسمان یه نگاه به سمت راست آسمان و ‌یه نگاه به سمت چپ، رو به روی قبله، دستات رو بذار رو سینه ات، بگو: "‌السلام علیک یا اباعبدالله" این‌کار رو ‌هرچی میتونی انجام بده‌،مثل اينكه زائر حسینی ... 🔸امام صادق به یکی فرمود: فلانی! در جايي در مجلس روضه شركت كرده بودي، وقتی بلند شدی بری بیرون، دم در كنارِ كفش ها دیدی یه نفر نشسته بود زیر عبا، اون ‌من بودم.‌ آقا! چرا اونجا دم در؟ مجلسِ شما و جدِ شما بود، چرا داخل نشديد و بالا ننشستيد؟ حضرت فرمود: بالا جايِ مادرمون فاطمه است،بالا جایِ جَدمونه.. 😭 ▪️الهی براي امام صادق بميرم،‌که این آقارو نصف شب میریختن خونه اش، امام صادق عُمری ازش گذشته،‌پیرمَردِ، نه ملاحظه سن و سال و نه ‌مراعات حجت خدا بودن رو مي كردن... سرو پايِ برهنه می‌کشیدن آقا رو،‌ خود نامردش سوار مركب میشد با طناب دستای آقا رو‌ می بست،پشت سر میکشید .. شب‌های بی شماری قلب مرا فِسردن پا و سرِ برهنه بیرون ز خانه بردن در سینه قلب زارم از غصه پاره پاره من خسته و پیاده آن بی حیا سواره دربین راه لعنِ بنی اُمیه کردم‌ پایم‌ چو درد میکرد یادِ رقیه کردم ▪️آقا قربونت برم‌..اگر پابرهنه هم‌جسارت کردن‌ خیلی فرق میکنه با کوچولویِ سه ساله ای که نمیتونه فرارکنه، چند روزه آب نخورده، باباش رو ‌کشتن،عموجانش روکشتن، داداشش رو‌کشتن، ریختن خیمه هاشون رو غارت کردن‌، پیرهنشم آتیش گرفته ..😭 ▪️اما میگه دیدم‌ امام صادق پابرهنه لابه لای آتیش ،همین جوری قدم میزد، من پسرِ ابراهیم خلیلم،یه ذره آتش کارگر نشد، نه به پاهای مبارکش نه به گوشه ي لباسش، "اَنَا بْنُ ابراهیم "من پسر خلیلم که خدا آتش رو بر او سرد وسلامت قرارداد، پاهاش رو ‌می ذاشت رو این شعله ها میرفت. ▪️آي خدا! کاش اون روز مدینه هم پشت در مادر رو ‌کمک میکردی که شعله ها صورتش رو ‌نسوزونن.. کاش به رقيه هم ‌کمک میکردی پاهاش تاول نزنه ..😭 ▪️الهی بمیرم براش ، یا تاول داشت یا خار تو ‌پا رفته بود، با انگشتای کوچولوش خارها رو در مي آوُرد،ای حسین .. خدایا به حق ابی عبدالله "عجل لولیک الفرج @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت گرفت خانه‌ات آتش دلم در آتش سوخت به غیرت تو اگر بین خانه برخورده گریز روضه‌ات، اول به میخ در خورده به یاد فاطمه که ضربه، بی‌خبر خورده دل شکسته‌ی تو، بی‌امان شرر خورده خدا نکرده زنی بین خانه‌ات که نسوخت کبوتری وسط آشیانه‌ات که نسوخت 🔸خیلی حضرت مادرش زهرا رو دوست داشت اصلاً این قصه رو بگم چه لطیفه: اومد پیش حضرت گفت خدا دختری به من عطا کرد.. فرمود: اسمش رو چی گذاشتی؟ آقا "فاطمه" به عشق مادرتون زهرا حضرت تا اسم مادرش رو شنید مکرر می‌گفت: "فاطمَه فاطمَه فاطمَه.."یه لحظه قطع کرد گفت: حالا اسمش فاطمه‌ست یه وقت، سیلی نزنی به صورتش..😭 ▪️امام صادق فرمود: لَزمَتِ الفراشُ نَحِلَ جسمها مادر ما دیگه بستری شد نَحِلَ جسمُها دیگه بدنش ضعیف شد نحیف شد لاغر شد ذاب لحمُها دیگه گوشتای بدنش ریخت..😭 حالا دلت رفت درِ خانه‌ی بی‌بی..همین امام صادق فرمود: کَانَ‌ سَبَبُ‌ وَفَاتِهَا علت شهادت مادرش زهرا رو‌ امام صادق این گونه فرمود: "اَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَی الرَجُل لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ" ▪️فرمود: آنقدر اون نامرد با غلاف شمشیر زد به بازوی مادرم.. یه جا دیگه روضه رو حضرت اینگونه فرمود: "فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ" گویا دارم می‌بینم چنان سیلی به صورت مادرم زدن گوشواره توو گوش مادرم شکست افتاد رو زمین..😭 خدا نکرده زنی بین خانه‌ات که نسوخت کبوتری وسط آشیانه‌ات که نسوخت زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگ دلی پست و بد دهانت کرد ▪️شیخ عباس قمی تو‌منتهی الآمال می فرماید پنج بار یا بیشتر منصور دوانیقی لعنة الله علیه اراده‌ی قتل امام صادق رو داشت.یکیش همونه که حضرت رو به زور بردن..نوشتن محمد بن ربیع لعنت‌الله علیه وقتی مامور شد. خود ربیع میگه وقتی منصور دستور داد گفت یه جوری حضرت رو بیارید فرصت نکنه هر جور دیدیدش بیاریدش. دستوره ربیع میگه بین فرزندام محمد، قسی‌القلب‌تر از همه بود به پسرم محمد گفتم تو ماموری امام صادق رو بیاری. اما هر جور دیدی بیارش .. ▪️محمد ملعون ابن ربیع، نوشتن نردبان گذاشتن وارد منزل حضرت شدن دیدم پیراهن بلندی به تن حضرته دستمالی به کمر بسته، مشغول عبادت.. اومد بالا سرش گفت آقا باید بریم حضرت فرمود اجازه بده نعلینی، عبایی، عمامه‌ای؟ گفت مامورم همینجوری ببرمت نقل، ادامه‌ش اینه: همه‌ی اون سربازا سواره بودن امام صادقِ ما با پای برهنه با پای پیاده دستاشو بستن حضرت رو بردن..😭 زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگ‌دلی پست و بددهانت کرد تو سال‌خورده‌ و خسته‌، ولی اهانت کرد طناب‌ پیچ در آن کوچه‌ها دوانت کرد میان وضعیتی نامناسبی ای وای بیاد غربت ام المَصائبی ای وای اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید گریز روضه‌ات از کوچه‌ها به شام رسید عقیله‌ی علویه به ازدحام رسید به عمه جان شما خیلی اتهام رسید من از سیدا خیلی عذر می‌خوام به‌خاطر این بیت.. زنی که بود دو عالم مسخر نامش حرام‌زاده‌ی مرجانه داد دشنامش عبا نبردی و گفتی عبا نداشت حسین ردا نداری و گفتی ردا نداشت حسین به روی پیرهن از زخم جا نداشت حسین به زخم نیزه‌ی اَخنس صدا نداشت حسین به خونِ حنجرش، آغشته شد بمیرم من عزیز ما نگران کشته شد بمیرم من.. این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردن امشب.. ▪️راوی میگه در روز یه بار اسم امام حسین رو جلوی امام صادق می‌آوردیم تا شب، دیگه کسی لبخند حضرت رو نمی‌دید..😭 حضرت به منو شما گریه رو یاد داده.. یه بار به عبدالله منصور تمام روضه‌ی عاشورا رو فرمود: خوند با هم گریه کردن وای که روضه‌ای روضه‌خونش امام معصوم باشه تو هم پا روضه‌ اش بشینی یعنی آدم، زنده می‌مونه؟ ▪️تو فکر کن امام زمان نشسته تو زانو زدی محضرش حضرت داره روضه میخونه اصلاً آدم زنده می‌مونه؟ میدونی حضرت تا کجاها رفت؟ من فقط چند خط شو بگم کل روضه رو به عبدالله منصور فرمود من فقط چند خط شو بگم رسید به اینجا: "نَظَرَ الحسینُ یمینه و شماله.. کار به جایی رسید جد ما چپ و راست را نگاه می‌کرد یه نفر نبود کمکش کنه.. از زبان امام صادق دارم میگم وَلا یَری اَحَدا هیچکس نبود..😭 "فَرَفَعَ رأسهُ إلی السَّما یه نگاه جد ما به آسمان کرد با خدا صحبت کرد گله کرد از این قوم صدا زد: خدایا ببین دارن با پسر پیغمبر چه می‌کنن. بین ما و آب فرات حائل شدن نمیذارن آب به ما برسه یا بقیه‌ا.. همینجور داشت مناجات می‌کرد رَمِیَ بِسَهم فَوَقَعَ فی نَحره امام صادق میگه یه وقت دیدن یه تیری رها شد به گلوی حضرت خورد حضرت رو اسب نشسته بود فَخَرَ عن فَرَسه حضرت از اسب به زمین افتاد جمله ی امام صادق اینه فرمود:تا افتاد تیر و از گلو در آورد محاسن شو به خون خودش خضاب کرد.. آاای حسین.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بسم الله به إذن الله به إذن فاطمه همان پهلو شکسته همان که پایِ قتلگه محزون نشسته سَر داده نوحه: حسینِ من حسینِ من ، غریبِ مادر بسم الله به إذن الله به إذن فاطمه همان بازو شکسته بالا سر بازو بریده ای نشسته سَر داده نوحه: عباسِ من عباسِ من ، غریبِ مادر حسینِ من حسینِ من، غریبِ مادر حسینِ من حسینِ من، شهیدِ بی سر 🔸روضة الواعظین نوشته : “شب که شد مسلم نماز مغرب رو که خون.. ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْبَابِ فَإِذَا لَیْسَ مَعَهُ إِنْسَانٌ.. همچین که از درِ مسجد اومد بیرون کسی با مسلم نبود. فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِی أَزِقَّةِ الْکُوفَةِ.. دیگه مسلم تنها و غریب تو کوچه های کوفه می گشت، درِ تموم خونه ها به روش بسته بود..😭 یکی گفت یه سؤال دارم، اینکه مقاتل همه نوشتن فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِی أَزِقَّةِ الْکُوفَةِ. بعضی ها تعابیر دیگه نوشتن از تنهاییِ مسلم . گفت مگه همه نرفته بودن؟ کی این روایت و نقل کرده؟ مگه مسلم و تنها نگذاشته بودن؟ ▪️ظاهراً همونایی که پشت سرش نماز خونده بودن، اومدن بیرون تنهایی شو نگاه میکردن، همونایی که باهاش بیعت کرده بودن همونا این خبرو نقل کردن .. حتماً باید کسی باشه که مسلمُ بشناسه دیگه! تعقیبش میکردن، تنهایی مسلمُ میدیدن.. نمیخوام اینجا متوقف بشم، قبلاً یادتون میاد گفتیم مسلم بن عقیل شبیه امام حسینه.. همینایی که نگاه کردن غریبی مسلمُ همینا تنهایی حسین بن علی رو روایت کردن، همینا صدایِ استغاثه شو شنیدن..😭 همینجور که قدم میزد گریه میکرد، دور و برُ نگاه میکرد، کسی رو نمیدید با خودش اینطور زمزمه میکرد: صدات هنوز تو گوشمه که گفتی خیلی بی پناهی منو ببخش هنوز اگر که بی کسی، که بین راهی سرگردونم امشب میونِ کوچه های غربت دلخسته ام، خسته از زخم زبونِ این جماعت این مردم روی من دَرای خونه شونو بستن سنگای پشتِ بام منتظرِ شما نشستن از غم تو مولا کاش بمیرم امشب می‌کشم خجالت از رباب و زینب سفیرِ تو شبیه تو، تو کوفه هم جایی نداره خیره شدم به راهِ تو ، از بالای دارالعماره می‌ترسم می‌ترسم از چشمای مردای این شهر می‌فهمی داری چی می‌شنوی یا نه؟! بذار اینجارو از زبونِ رقیه بگم تا خوب بفهمی .. یکی که درد کشیده ست اگه به آدم بگه آدم بهتر متوجه میشه بابا بابا، راستی از سرِ بازار خبری داری که هر کسی خواست به ما چشمِ تماشا انداخت.. 😭 می ترسم می‌ترسم از چشمای مردای این شهر می ترسم می ترسم از قصۀ فردای این شهر حسینم، وایِ من، وایِ من، اگه حرم از تو جدا شه وایِ من، وایِ من، اگه اسیرِ کوفیا شه کوفیا ندارن ذره ای مروّت گریه داره مولا، روضۀ جسارت وایِ من، خدایا از مرامِ کوفه شبه اوله هنوز یه جا باید بریم.. برا اینا غریبم با اینکه آشنا زیاده سایۀ تو از سرِ این مردمِ بی وفا زیاده حسینِ من،خطِ این نامه ها کوفیِ و به جز دروغ نیست شرمنده، شرمنده سپاهِ تو دیگه شلوغ نیست با دِرهم، با دینار همیشه دلخوشن حسین جان این مردم، این مردم هنوز علی کُشَن حسین جان بینِ این جماعت، یاوری نداری دخترت سه ساله ست کاش اونو نیاری ▪️یه شیر زنی پیدا شد به نام طوعه به مسلم پناه داد، اما پسرِ ملعونش فردا برا اِبن زیاد خبر برد.. عبیدالله هفتاد مرد جنگی از قبیلۀ قیس رو فرستاد به خونه ای که مسلم داخلش بود حمله کنند .. روایت میگه وقتی مسلم صدایِ اسب ها و مردهای جنگی رو شنید فهمید اومدن سراغش، از خونه خارج شد داخل خونه نجنگید با شمشیر رفت به طرفشون علی وار جنگید .. همه را از داخل خونه بیرون کرد، آخه مسلم می‌دونه نباید به خونه ای که یک زن داخلشه حمله کرد.. 😭 ▪️مسلم میدونه اگه یه زن داخل خونه تنها باشه، نامحرم نباید وارد این خونه بشه …😭 ای جوونمرد .. ای باغیرت .. ای کاش مدینه هم بودی! مادر..مادر شبه اوله آخه تو مدینه هم چهل تا مرد جنگی به یه خونه ای حمله کردن … خبر داری یا نه؟ میگن داخل اون خونه سرورِ زنان عالم بود، ناموسِ خدا داخلِ خونه بود، زینب بود .. اُمّ کلثوم بود ..😭 🔸علامه مجلسی روایت کرده: به خالدبن ولید گفتم تو با بقیه مردا برید هیزم بیارید .. السلام علیکِ یا بنت رسول الله السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا … شعله‌های دلِ آن کوچه پر از غم می‌شد کوچه در آتش و خون داشت جهنم می‌شد باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را روضه مکشوف تر از آنچه شنیدم می‌شد بین دیوار و در انگار زنی جان می‌داد جان به لب از غم او عالم و آدم می‌شد لااقل کاش دلِ ابر برایش می‌سوخت بلکه از آتشِ پیراهن او کم می‌شد زِ جهل و کینۀ جمعی که دوزخی بودند بهشت سوخت، گل افتاد غنچه پر پر شد.. 😭 همه ناله بزنید.. یا زهـــراااا.... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
38.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حاج علی پورکاوه🎤 لطفاً با حال مناسب ببینید.. یه مادر تو آتیش و یه لشکر جلو روشه.. یه دستش به دیوار و یه دستش به پهلوشه.. 😭 کاش خاموش شه آتیش.. 😭 با پیوستن به کانال نوحوا علی الحسین بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸وقتی‌که دیدی برادرت حسین علیه‌السلام تنها شده، به نیابت از من زیر گلویش را ببوس... در نقلی آمده است: لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود: 📋 لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِي. ▪️وقتی که دیدی برادرت حسین علیه‌السلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس... 🥀 ... روز عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیه‌السلام، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پیش آمد و عرضه داشت: ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم؛ آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پیش آمد و آنجا را بوسید؛ سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد: 📋 یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها! ▪️ای مادرجان! این امانت‌‌ شما را من به جا آوردم. 🥀سیدالشهداء علیه السلام فرمود: آن أمانت چه بود؟ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عرضه داشت: ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نزدیک شد به من فرمود: ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن. پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید. سپس به من فرمود: 📋 هذه وَدیعَةٌ منّي إلي أخیكِ الحسینِ یا زینبُ، إذ رأیتِ أخاكِ الحسینَ في کربلا وحیداً فریداً ▪️این (بوسه) امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیه‌السلام؛ پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلات تنها وبی کس دیدی؛ 📋 یَستَغیثُ فلا یُغاثُ ویَستَجیرُ فلا یُجارُ علیه ویَطلُبُ الماءَ فلا یُسقیٰ منه فلیس له ناصرٌ ولا معینٌ ولا شفیقٌ حمیمٌ قَبِّلیه في صدرِه و شَمّیهِ في نحره نیابةً عَنّي ▪️دیدی که طلب یاری می‌کند ولی کسی به او یاری نمی‌رساند؛ دیدی که پناه می‌خواهد ولی کسی‌ به او پناه نمی‌د‌هد؛ دیدی‌که آب طلب می‌کند ولی کسی به او آبی نمیرساند؛ دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دل رحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس... ✍یکدم بروآهسته‌تر جانا شتابان می‌روی رو سوی قربانگه چرا؟ خود سهل و آسان میروی؟ ای خسرو خونین جگر، از ما زنانِ در بدر کردی مگر صرف‌نظر، کاین‌سان خرامان می‌روی ای یادگار رفتگان، ای رهبر دلخستگان مهلًا دَمی آهسته ران، بی‌حد شتابان می‌روی جانا چه سازد خواهرت، با این عیال مضطرت جز اینکه از هجر و غمت، نالد که گریان می‌روی کرده وصیت مادرت، بوسم گلو و حنجرت کاندر وداع آخرت، آن دَم که میدان می‌روی... 📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴ 📚موسوعة الکبری، ج۱۵ ص۱۰۹ به نقل از: لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی، ص٩٩ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 فرازی از زیارت خانم حضرت زهرا «اَلسَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ اللَّهِ» گل بر من و جوانی من گریه می کند بلبل به خسته جانی من گریه می کند از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست مهمان به میزبانی من گریه می کند از پا فتاده و ز پا او فتاده دست بازو به ناتوانی من گریه می کند از درد شانه، شانه نشد موی زینبم دختر به ناتوانی من گریه می کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری بر این جوانی من گریه می کند فردا مدینه نشنود آوای گریه ام بر مرگ ناگهانی من گریه می کند 🔸پس از رحلت پیغمبر و آغاز غربت امیرالمؤمنین، آنقدر گریه های فاطمه جانگداز و تأثیرگذار بود که دشمنان اهل بیت را ناآرام کرد، پس به امیرالمؤمنین اعتراض کردند که یا ابالحسن! گریه های فاطمه آرامش را از ما سلب کرده است، از او بخواه یا شب گریه کند یا روز.. ▪️امیرالمؤمنین وارد خانه شد دختر پیغمبر بی تاب است؛ اما وقتی علی را دید، آرام شد. حضرت فرمودند: زهرا جان! مردم مدینه به گریه هایت اعتراض کرده اند. عرض کرد: ▪️ علی جان! «ما أَقلَّ مَکثِی بَینَهُمْ... فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکتُ لَیلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحقَ بأَبِی رَسُولِ اللَّهِ؛ ▪️ [این روزها، آخرین روزهای عمر من است] چقدر کم است ماندن من (زندگی من) در میان آنها. ..؛ [یا اباالحسن!] به خدا سوگند! نه شب آرام می گیرم، نه روز تا اینکه به پدرم ملحق شوم. » امیرالمومنین فرمودند: «افْعَلِی یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؛ ای دختر پیامبر! انجام بده.» 🔸بعد امیرالمؤمنین سایه بانی را در بقیع خارج از شهر مدینه درست کردند. «بَنَی لَهَا بَیتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَةِ یسَمَّی بیتَ الْأَحزَانِ؛ خانه ای در بقیع برای آن حضرت بنا کرد که خارج از شهر بود و به آن می گفتند بیت الاحزان.»   عشق یعنی انقلاب فاطمه؛ عشق یعنی عشق ناب فاطمه؛ بیت الاحزان خراب فاطمه ▪️هر روز حضرت فاطمه با حسنین به آنجا می رفت و گریه می کرد تا اینکه شب امیرالمؤمنین آنها را به منزل برمی گرداند. چگونه فاطمه ببیند که فاتح خیبر و قهرمان اُحد این روزها خانه نشین شده و غربت او را محصور کرده است؟! ▪️عرض کنیم: آقا جان! یا امیرالمؤمنین! در مدینه همسرتان از حریم شما تا حدّ جان دفاع کرد؛ اما من خانم دیگری سراغ دارم که او هم نتوانست غربت و مظلومیت همسرش را نظاره کند. ▪️وقتی در مجلس عبیدالله ملعون، رباب دید آن بی حیا با چوب خیزران بر لب و دندان حسین می کوبد، برخاست سر حضرت را در آغوش گرفت و بر آن بوسه زد و ناله کرد: وَا حُسَینَاهُ! فَلَستُ أَنسَی حُسَینَا اَقصَدتَهُ اَسِنَّةَ الاَدعِیا «وای حسین جان! هرگز فراموش نمی کنم که نیزه های حرام زادگان بر تو فرود آمدند.. 😭 ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است مهر تو نور دل و اول و پایان من است به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است «صَلَّی اللَّهُ عَلَیکَ، یا مظلُوم، یَا اَبَاعَبدِاللَّه!» @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك. بی تو کبوتر دلم به سینه پر نمی‌زنه کسی به خانهٔ علی حلقه به در نمی‌زنه فاطمه جان حسین تو بی تو غذا نمی‌خوره حسن ز دوریِ رُخت خنده دگر نمیزنه کلثوم از فراق تو آه ز سینه می‌کشه حرف دگر به غیر تو پیش پدر نمیزنه ای گُلِ نازنین من همسر بی قرین من زینب تو بدون تو شانه به سر نمیزنه 🔸تو دنیا پنج نفرن جزو بکائین عالم هستن اولین از اینها آدم ابوالبشره.. وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد.. خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم.. دومین از گریه کنای عالم حضرت یعقوب پیغمبره.. در فراق یوسف گریه زیاد کرد.. قرآن میگه «وابیضّت عیناه» چشماشُ یعقوب از دست داد.. سومین از گریه کنای عالم خود حضرت یوسفِ.. در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد. ▪️چهارمین از گریه کنای عالم.. قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم.. امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا.. ▪️آقام آب می دید گریه می کرد آتش می دید گریه میکرد گوسفند می دید دارن سر می برن می نشست گریه می کرد..😭 می گفتن: آقا چی شد.? می فرمود: به ساعتی ۱۸ تن از عزیزان مو از دست دادم..😭 🔸بچه کوچیک بغل مادر می دید گریه می کرد.. آقا چی شده؟ می فرمود: یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم.. چه کشید خانم رباب کربلا.. امان امان.. 🔸اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم. من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟ پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است.. آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه کنای عالم باشه.. یازهرا..یازهرا.. آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی.. 😭 امام صادق ع فرمود: رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه.. یا زهرا.. یه لحظه دل تو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن، به خدا علی غریبه.. به خدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..😭 🔸خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه.. یکی نباشه دلداری و تسلاش بده.. 😭 بمیرم برا غربت امیرالمومنین سر در چاه می کرد، درد دل می کرد، ناله می زد.. الا ای چاه یارم را گرفتند گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. ▪️بعدِ شهادت حضرت زهرا، علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا تو یکی از شبا امیرالمومنین خیلی کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. بخواب آرام ای ماه یگانه نخواهی خورد دیگر تازیانه بخواب آرام ای پهلو شکسته علی را بین سرِقبرت نشسته بخواب آرام ای نور دو عینم که من شب ها پرستار حسینم اینقدر امیرالمومنین کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت، خوابش برد.. اگه حاجت داری بسم الله.. اگه مریض داری بسم الله.. اگه جوون داری بسم الله.. یه مرتبه علی سراسیمه بلند شد.. آقای غریبی که همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشست.. اگه درد نگفتنی داری بسم الله یک مرتبه سراسیمه دوید سمت خونه.. 😭 نکنه کنار قبر زهرا که خوابش برده، خانم فاطمه رو به خواب دید که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..😭 علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه می‌کنه.. 😭 آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده بمیرم برا دل امیرالمومنین چه کشید امیرالمومنین.. ناله می کرد..گریه می کرد..😭 گوشهٔ خانه نشستم چه کنم همسرم رفته زِ دستم چه کنم 👇 بودی چراغ خانه ام زهرا یا زهرا تاریکُ شد کاشانه ام زهرا یا زهرا ای نوگُلِ پژمرده ام زهرا یا زهرا نزد تو من شرمنده ام زهرا یا زهرا گوید حسین کو مادرم زهرا یا زهرا کو مادر غم پرورم زهرا یا زهرا از غم کبابم می کنی زهرا یا زهرا زهرا جوابم می کنی زهرا یا زهرا در اضطرابم می کنی زهرا یا زهرا ای یار بیمار حالم شده زار پرستوی من خدانگهدار خدانگهدار یا فاطمه یا زهرا.. 🏴 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب ، همه خواب، و جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب.. 😭 🔹اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسل گل ياس علي حضرت زهراست.. 😭 ▪️علي بود وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان، علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، وَ آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده، همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده، علي بود، همان همسر زهرا، که چندي است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده علي بود و دلي خسته در آن بارش غم ها، علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا، در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت، شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس.. ▪️وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت. ▪️وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت: ▪️نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟!.. 😭 🔸همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيمي حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته ▪️فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است ▪️علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ...😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌