ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۲۱ *═✧❁﷽❁✧═* ما توانستیم 💪با امید و توکل به خدا از
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۲۲
*═✧❁﷽❁✧═*
نقیب احمد تحت تأثیر آن فضا مبهوت👀 مانده بود و فقط تماشا می کرد ،
اوضاع از کنترل او خارج شده بود ، از کنار آسایشگاهی که در بیمارستان اردوگاه بود گذشتیم اما نقیب احمد اجازه نداد 🚫وارد آسایشگاه شویم.
در آن قفس بی صبرانه منتظر بیرون آمدن بقیه پرندگانی🕊 بودیم که به بند کشیده شده بودند ولی حضور دائمی نگهبان بعثی ، تصویر پشت پنجره را مخدوش می کرد و ما ناگزیر از پنجره فاصله می گرفتیم ، از سلول ما یک پنجره رو به برادرانمان باز می شد و روبه روی پنجره آسایشگاه باغچه سرسبزی🌱☘ بود که در آن صیفی جات و سبزیجات کاشته بودند و باغ بازی های دوران کودکی 👧را برایم تداعی می کرد.
نقیب احمد مجددا همراه با سرباز 👨🏭نگهبان و مترجم وارد آسایشگاه شده و دوباره چند نکته جا افتاده از دایره المعارف ممنوعیت ها را گوشزد کرد.
- شما به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی با اسیران دیگر حتی به اندازه یک سلام نباید❌ ارتباط برقرار کنید فقط عدنان که نگهبان شریفی است و مثل برادر شماست ، برای شما ناهار و شام 😋می آورد و در مواقع ضروری در آسایشگاه را برای استفاده از سرویس بهداشتی🚽 باز می کند .
شما نباید از پشت پنجره به بیرون نگاه کنید امروز به خاطر برنامه استقبال و خواندن سرود و صلوات ، همه اسرا در قفس می مانند و تنبیه می شوند 😔
این تذکر ها و نادیده گرفتن این پنجره برای ما که بدون آموزش از طریق مورس دیوار های سپاه زندان امنیتی را به صدا در آورده و توانسته بودیم تا آخرین بند را شناسایی کنیم و از یک سوراخ عدسی در زیر در، کلی خبر بگیریم تذکر مسخره و محالی به نظر می رسید ، به او گفتم :
- حالا که ما نباید از داخل بیرون را نگاه کنیم ، عدنان هم نباید از بیرون پنجره ، داخل آسایشگاه ما را نگاه کند👌
قرار شد با دو ملحفه پنجره را بپوشانند و محوطه را کاملا محصور کنند تا عدنان دیگر نتواند داخل آسایشگاه را ببیند❌
با اشاره سر نشان داده که تفهیم شده✅ و آسایشگاه را ترک کرد . ولی برادر ها در همان روز اول با آن استقبال پر شور، حال نقیب احمد و عدنان و دار و دسته شان را گرفته بودند . قطعا خودشان را هم آماده مشت و مال کرده بودند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_رحمان_۷۸
مبارک و پایدار است نام پروردگارت که صاحب شکوه و کرم است.
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم ✨
#حاج_قاسم
#ایام_فاطمیه
🌹🍃🌹🍃
#مولایمن
🍂منتظر مانده ام از راه تو برمی گردی
ازهمان جاده ی دلخواه تو برمی گردی...
🍂ای مسافرکه همه چشم به راهت دارند
درشب خاطره چون ماه تو برمی گردی...
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🏝ظهور میکنی تا
سفر به زمین بشود
آرزوی آسمانیها...!
بیگمان بهشتیان در دولت کریمهات
دست به هرکاری میزنند
تا فقط برسند
به درخت ممنوعه!🏝
⚘وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ أَطْلَعْتَهُ عَلَى الْغُیُوبِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ نَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.
و از گناهان، مصونش داشتی و از عیبها پاکش ساختی و او را بر غیبها آگاه ساختی و به او نعمت عطا کردی و از پلیدی پاکش ساختی و از آلودگی پاکیزهاش داشتی.⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
۱۹روزماندهتاپرواز #حاج_قاسم
#شهید_محمد_علی_رجائی
🌷🌷🌷🌷🌷
هر وقت من را میبینید سر من فریاد بکشید که برای #مستضعفان چه کردهای؟
شما اگر میخواهید به من خدمت کنید، گاهگاهی یادم آورید که من همان «محمدعلی رجائی» فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلا
#دوره_گردی میکردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم و هرگاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را به یادم بیاورید و درکنار گوشم زمزمه نمائید که این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزندهتر است.
شما باید هر وقت من را میبینید، بپرسید چه میکنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده، که برای #مستضعفان چه کردهای؟👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷 وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷