ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۵۰ *═✧❁﷽❁✧═* گاهی ساعت ها کنارش می نشستم و به مدا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۵۱
*═✧❁﷽❁✧═*
مریم همچنان مداد✏️ و تصویر آن پرنده در دستش بود . هردو را برداشتند و گفتند : ممنوعه🚫 چند شاخه گلی 🌹را هم که حلیمه سوزن دوزی کرده بود با گفتن ممنوعه با خود بردند . پیدا بود از جایی بو برده اند و به دنبال کتاب مفاتیح آمده اند .
کتاب📚 مفاتیح تنها دارایی مان بود که آن را هرگز از خودمان جدا نمی کردیم . زیر چشمی به مریم نگاه👀 کردم . او چشمش به دنبال پرنده اش 🕊بود که در دستان خبیث مچاله می شد و آن را توی جیبش می گذاشت . آنها حتی از عکس و تصویر پرنده بی زار بودند چرا که برایشان تداعی گر مفهوم آزادی بود که از آن سخت می ترسیدند😰
حین تفتیش ، نامه های 💌ما پخش زمین و پایمال شد و این موضوع خشم و عصبانیت حلیمه را برانگیخت . آنقدر در لحظه عصبانیت 😡، چهره مهربان و دوست داشتنی اش در هم می رفت (هنرمندانه یک ابرویش بالا می ماند و یک ابرویش پایین) که من هم می ترسیدم . حلیمه تند و تند نامه هایی که حالا برایمان حکم خانواده ها و عزیزانمان💞 را داشتند ، جمع کرد و به بغل گرفت و با همان قیافه عصبانی فریاد🗣 زد :
- اصلاً معلومه شما دنبال چی می گردین❓
آنها حرف حلیمه را نیمه کاره گذاشتند و
در 🚪را محکم بستند و رفتند 🚶♂
از این تفتیش ها زیاد صورت می گرفت.
در نامه هایی که خانواده ها برایمان می نوشتند📝 نگرانی موج می زد .
به خصوص به این دلیل که نامه اول مربوط به زمان بستری شدنمان در بیمارستان بود . از همه چیز و همه کس و همه لحظه ها می پرسیدند تا شاید بتوانند تصویر روشنی از اسارت 🙌ما بسازند .
ما هم برای اینکه به ناراحتی آنها اضافه نکنیم از گل وہلبل 🐦برایشان می نوشتیم . من هميشه بیشتر از فاطمه و حلیمه و مریم نامه داشتم . آنجا بود که فهمیدم😇 چقدر خوب است که پدرم عیال وار است از شهرهای مختلف نامه داشتم پیدا بود که جنگ همه خانواده را پراکنده کرده و هرکدام را به گوشه ای کشانده است .
از آنچه برایم می نوشتند 📝تصویر آوارگی و خانه به دوشی پیدا بود . فقط کریم ساکن تهران بود و منزلش در همسایگی خانواده فاطمه بود و گاهی از آنها برایم خبری می نوشت👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_بینه_آیه_۷
#بهترین_انسانها
قطعا آنان که ایمان آورده و خدا و رسول و روز قیامت را تصدیق می کنند و کارهای شایسته بجا آوردند,
آن گروه همان بهترین آفریده گانند.
🏝آن روزها که گم شده بودم...
آن روزها که یادم
به یادتان نبود...
صبح شنبه،
دلگیرترین وقت هفته بود ...
... اما حالا که هر صبح
با "سلام بابا" بیدار میشوم،
هر روزم پر از
معجزه و باران و
نسیم و شکوفه است
...از بس که دوستتان دارم...
از بس که حالم با شما
خوب میشود...
...عزیز قلبم...بابای خوبم...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#سلامامامزمانم 💚
دلآمده ازغمت به جان ادرکنی❣
جانآمده بر لب، الأمان ادرکنی🍁
ترسم که بمیرم و نبینم رویت🍃
یامهدی صاحب الزمان ادرکنی💞
#اللهمعجللولیڪالفرج 🤲
#سلامامامزمانم🌱
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📌 مادر تمام عباسهای تاریخ
▪️ خواستی «فاطمه» صدایت نکنند
گفتی خدا یکی و زهرا یکی.
از آن روز شدی «ام البنین»
مادر تمام عباسهای تاریخ که چشم و دست و جان میدهند برای امام زمان خویش.
🏴 سالروز وفات حضرت #ام_البنین تسلیت باد.
« کاری کنید که وقتی کسی شما را
ملاقات می کند احساس کند که
یک شهید را ملاقات کرده است. »
#شهید_حاج_احمد_کاظمی🌹
#فرمانده_لشکر۸نجف
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🌹سهم #روز صد_وشصت_وسوم : خطبه ۹۱ بخش ۹ تا ۱۵ #نهج_البلاغه
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه ۹۲ ،خطبه اشباح
9⃣ چگونگی آفرينش زمين
♦️زمين را به موج های پرخروش، و درياهای موّاج فرو پوشاند، موج هايی که بالای آن ها به هم می خورد و در تلاطمی سخت، هر يک ديگری را واپس می زد، چونان شترانِ نرِ مست، فريادکنان و کف بر لب، به هر سوی روان بودند. پس، قسمت های سرکش آب از سنگينی زمين فرو نشست و هيجانِ آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت، زيرا، زمين با پشت بر آن می غلطيد و آن همه سر و صدای امواج ساکن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گرديد. خشکی های زمين را در دل امواج، گسترد، و آب را از کبر و غرور و سرکشی و خروش بازداشت، و از شدّت حرکتش کاسته شد، و بعد از آن همه حرکت های تند ساکت شد، و پس از آن همه خروش و سرکشیِ متکبّرانه، به جای خويش ايستاد. پس هنگامی که هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و کوه های سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه های آب از فراز کوه ها بيرون آورد و آب ها را در شکاف بيابان ها و زمين های هموار روان کرد، و حرکتِ زمين را با صخره های عظيم و قلّه کوه های بلند نظم داد، و زمين به جهت نفوذ کوه ها در سطح آن، و فرو رفتن ريشه کوه ها در شکاف های آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.
0⃣1⃣ نقش پديده های جوی در زمين
♦️و بين زمين و جو فاصله افکند و وَزِش بادها را برای ساکنان آن آماده ساخت. تمام نيازمندی ها و وسايل زندگی را برای اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود، آنگاه هيچ بلندی از بلندی های زمين را که آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وا نگذاشت، بلکه ابرهايی را آفريد تا قسمت های مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند. قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حرکت درآمدند، و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت، و از درخشندگی ابرهای سفيدِ کوه پيکر و متراکم، چيزی کاسته نشد. ابرها را پی در پی فرستاد تا زمين را احاطه کردند، و بادها شيرِ باران را از ابرها دوشيدند، و به شدّت به زمين فرو ريختند، ابرها پايين آمده، سينه بر زمين ساييدند، و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند که در بخش های بی گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت، و در دامن کوه ها، سبزه ها پديد آمد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه ۹۱خطبه اشباح
1⃣1⃣ زيبايی های زمين
♦️پس، زمين به وسيله باغ های زيبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشيد، هر بيننده ای را به شگفتی واداشت. و با زينت و زيوری که از گلوبند گل های گوناگون، فخرکنان خود را آراست، هر بيننده ای را به وجد آورد، که فرآورده های نباتی را، توشه و غذای انسان، و روزی حيوانات قرار داد. در گوشه و کنارِ آن، درّه های عميق آفريد، و راه ها و نشانه ها برای آنان که بخواهند از جادّه های وسيع آن عبور کنند، تعيين کرد.
2⃣1⃣ داستان زندگی آغازين آدم عليه السّلام و اعزام پيامبران عليهم السّلام
♦️هنگامی که خدا زمين را آماده زندگی انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم(علیه السلام) را از ميان مخلوقاتش برگزيد و او را نخستين و برترين مخلوق خود در زمين قرار داد. ابتدا آدم را در بهشت جای داده و خوراکی های گوارا به او بخشيد و از آنچه که او را منع کرد پرهيز داد و آگاهش ساخت که اقدام بر آن، نافرمانی بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افکند. امّا آدم(علیه السلام) به آنچه نهی شد، اقدام کرد و علم خداوند درباره او تحقّق يافت، تا آن که پس از توبه، او را از بهشت به سوی زمين فرستاد، تا با نسل خود زمين را آباد کند، و بدين وسيله حجّت را بر بندگان تمام کرد. و پس از وفات آدم(علیه السلام)، زمين را از حجّت خالی نگذاشت و ميان فرزندان آدم(علیه السلام) و خود، پيوند شناسايی برقرار فرمود، و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده آسمانی: و حاملان رسالت خويش جاری ساخت، تا اينکه سلسله انبياء با پيامبر اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)به اتمام رسيد و بيان احکام و انذار و بشارت الهی به سر منزل نهايی راه يافت.
3⃣1⃣ آفرينش امكانات زندگی
♦️روزیِ انسان ها را اندازه گيری و مقدّر فرمود، گاهی کم و زمانی زياد، و به تنگی و وسعت به گونه ای عادلانه تقسيم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگی روزی يا وسعت آن بيازمايد، و با شکر و صبر، غنی و فقير را مورد آزمايش قرار دهد. پس روزیِ گسترده را با فقر و بيچارگی درآميخت، و تندرستی را با حوادث دردناک پيوند داد. دوران شادی و سُرور را با غصّه و اندوه نزديک ساخت، اَجل و سرآمد زندگی را مشخّص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد، مقدّم يا مؤخّر داشت، و برای مرگ، اَسباب و وسائلی فراهم ساخت، و با مرگ، رشته های زندگی را در هم پيچيد و پيوندهای خويشاوندی را از هم گسست تا آزمايش گردند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه ۹۱ ، خطبه اشباح
4⃣1⃣ تعريف علم خداوند
♦️خداوند از اسرار پنهانی مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گويند و از آنچه که در فکرها بواسطه گُمان خطور می کند، و تصميم هايی که به يقين می پيوندد، و از نگاه های رمزیِ چشم، که از لابلای پِلک ها خارج می گردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفی گاه های دل ها قرار دارد، و از اموری که پشت پرده غيب پنهان است، و آنچه را که پرده های گوش مخفيانه می شنود، و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان، و خانه های زمستانی حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم ديده و صدای آهسته قدم ها، آگاهی دارد. خدای سبحان از جايگاه پرورش ميوه در درون پرده های شکوفه ها، و از مخفی گاه غارهای حيوانات وحشی در دل کوه ها، و اعماق درّه ها، از نهانگاه پشه ها بين ساقه ها و پوست درختان، از محل پيوستگی برگ ها به شاخسارها، و از جايگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود می آورد و به هم می پيوندد، و از قطرات بارانی که از ابرهای متراکم می بارند، و از آنچه که گردبادها از روی زمين برمی دارند، و باران ها با سيلاب آن را فرو می نشانند و نابود می کنند، از ريشه گياهان زمين که ميان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانی که در قلّه بلند کوه ها جای گرفته، و از نغمه های مرغان در آشيانه های تاريک، از لؤلؤهايی که در دل صدف ها پنهان است، و امواج درياهايی که آنها را در دامن خويش پروراندند، آگاهی دارد. خدا از آنچه که تاريکی شب آن را فرا گرفته، و يا نور خورشيد بر آن تافته، و آنچه تاريکی ها و امواج نور، پياپی آن را در بر می گيرد، از اثر هر قدمی، از احساس هر حرکتی، و آهنگ هر سخنی، و جنبش هر لبی، و مکان هر موجود زنده ای، و وزن هر ذرّه ای، و ناله هر صاحب اندوهی، اطّلاع دارد. خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ هايی که روی زمين ريخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين که به شکل پاره ای گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه، آگاهی دارد، و برای اين همه آگاهی، هيچ گونه زحمت و دشواری برای او وجود ندارد و برای نگهداری اين همه از مخلوقات رنگارنگ که پديد آورده، دچار نگرانی نمی شود و در تدبير امور مخلوقات، سُستی و ملالی در او راه نمی يابد، بلکه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره کرده است، و عدالتش همه را در برگرفته و با کوتاهی کردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و کرمش تداوم يافته است.
5⃣1⃣ نيايش امير المؤمنين (عليه السّلام)
♦️خدايا! تويی سزاوار ستايش های نيکو، و بسيار و بی شمار تو را ستودن، اگر تو را آرزو کنند پس بهترين آرزويی، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدی. خدايا! درهای نعمت بر من گشودی که زبان به مدح غير تو نگشايم، و بر اين نعمت ها غير از تو را ستايش نکنم، و زبان را در مدح نوميدکنندگان، و آنان که مورد اعتماد نيستند باز نکنم. خداوندا! هر ثناگويی از سوی ستايش شده پاداشی دارد، به تو اميد بستم که مرا به سوی ذخائر رحمت و گنج های آمرزش آشنا کنی. خدايا! اين بنده توست که تو را يگانه می خواند، و توحيد و يگانگی تو را سزاست، و جز تو کسی را سزاوار اين ستايش ها نمی داند. خدايا! مرا به درگاه تو نيازی است که جز فضل تو جبران نکند، و آن نيازمندی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدّل نگرداند، پس در اين مقام رضای خود را به ما عطا فرما، و دستِ نيازِ ما را از دامنِ غيرِ خود کوتاه گردان که تو بر هر چيزی توانايی.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄