🌷 #دختر_شینا – قسمت 6⃣4⃣
✅ فصل سیزدهم
💥 معصومه و خدیجه آرام و بی صدا دو طرفم خوابیده بودند. انگشتها را توی گوشهایم فرو کردم و زیر پتو خزیدم. هر کاری میکردم، خوابم نمیبرد. نمیدانم چقدر گذشت که یکدفعه یک نفر پتو را آرام از رویم کشید. سایهای بالای سرم ایستاده بود، با ریش و سبیل سیاه. چراغ که روشن شد، دیدم صمد است. دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم: « ترسیدم. چرا در نزدی؟! »
خندید و گفت: « چشمم روشن، حالا از ما میترسی؟! »
گفتم: « یک اِهِمی، یک اوهومی، چیزی. زهرهترک شدم. »
گفت: « خانم! به در زدم، نشنیدی. قفل در را باز کردم، نشنیدی. آمدم تو صدایت کردم، جواب ندادی. چهکار کنم. خوب برای خودت راحت گرفتهای خوابیدهای. »
💥 رفت سراغ بچهها. خم شد و تا میتوانست بوسشان کرد.
نگفتم از سر شب خوابهای بدی دیدم. نگفتم ترس برم داشته بود و از ترس گوشهایم را گرفته بودم و صدایش را نشنیدم.
پرسید: « آبگرمکن روشن است؟! » بلند شدم و گفتم: « این وقت شب؟! »
گفت: « خیلی خاکی و کثیفم. یک ماه میشود حمام نکردهام. »
رفتم آشپزخانه، آبگرمکن را روشن کردم. دنبالم آمد و شروع کرد به تعریف کردن که عراقیها وارد خرمشهر شدهاند. خرمشهر سقوط کرده. خیلی شهید دادهایم. آبادان در محاصره عراقیهاست و هر روز زیر توپ و خمپاره است. از بیلیاقتی بنیصدر گفت و نداشتن اسلحه و مهمات.
پرسیدم: « شام خوردهای؟! »
گفت: « نه، ولی اشتها ندارم. »
💥 کمی از غذای ظهر مانده بود. برایش گرم کردم. سفره را انداختم. یک پیاله ماست و ترشی و یک بشقاب سبزی که عصر صاحبخانه آورده بود، گذاشتم توی سفره و غذایش را کشیدم. کمی اشکنه بود. یکی دو قاشق که خورد، چشمهایش قرمز شد. گفتم: « داغ است؟! » با سر اشاره کرد که نه و دست از غذا کشید. قاشق را توی کاسه گذاشت و زد زیر گریه. با نگرانی پرسیدم: « چی شده؟! اتفاقی افتاده؟! »
باورم نمیشد صمد اینطوری گریه کند. صورتش را گرفته بود توی دستهایش و هقهق گریه میکرد.
گفتم: « نصفجان شدم. بگو چی شده؟! »
گفت: « چطور این غذا از گلویم پایین برود. بچه ها توی مرز گرسنهاند. زیر آتش توپ و تانکِ این بعثیهای از خدا بیخبر گیر کردهاند. حتی اسلحه برای جنگیدن ندارند. نه چیزی برای خوردن، نه جایی برای خوابیدن. بد وضعی دارند طفلیها. »
💥 دستش را گرفتم و کشیدمش جلو. گفتم: « خودت میگویی جنگ است دیگر. چارهای نیست. با گریه کردن تو و غذا نخوردنت آنها سیر میشوند یا کار درست میشود؟! بیا جلو غذایت را بخور. » خیلی که اصرار کردم، دوباره دست به غدا برد
💥 سعی میکردم چیزهایی برایش تعریف کنم تا حواسش از جنگ و منطقه پرت شود. از شیرین کاریهای خدیجه میگفتم. از دندان درآوردن معصومه. از اتفاقهایی که این چند وقت برای ما افتاده بود. کمکم اشتهایش سر جایش آمد. هر چه بود خورد. از ترشی و ماست گرفته تا همان اشکنه و نان و سبزی توی سفره.
💥 به خنده گفتم: « واقعاً که از جنگ برگشتهای. »
از ته دل خندید. گفت: « اگر بگویم یک ماه است غذای درست و حسابی نخوردهام باورت میشود؟! به جان خودت این چند روز آخر را فقط با یک تکه نان و چند تا بیسکویت سَر کردم. »
خم شدم سفره را جمع کنم، پیشانیام را بوسید. سرم را پایین انداختم.
گفت: « خیلی خوشمزه بود. دست و پنجهات درد نکند. »
خندیدم و گفتم: « نوش جانت. خیلی هم تعریفی نبود. تو خیلی گرسنه بودی. »
💥 وقتی بلند شد به حمام برود، تازه درست و حسابی دیدمش. خیلی لاغر شده بود. از پشت خمیده به نظر میآمد؛ با موهایی آشفته و خاکی و شانههایی افتاده و تکیده. زیر لب گفتم: « خدایا! یعنی این مرد من است. این صمد است. جنگ چه به سرش آورده... »
آرزو کردم: « خدایا! پای جنگ را به خانهی هیچکس باز نکن. »
💥 کمی بعد، صدای شرشر آب حمام و خُرخُر آبی که توی راهآب میرفت، تنها صدایی بود که به گوش میرسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصفشب بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده؛ روشن و گرم و دلباز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم میخندید.
🔰ادامه دارد...🔰
من در کارم چیزهای زیادی به دست آورده ام، اما بزرگترین دستاورد برای من فرزندان و خانواده ام هستند. این به معنای پدر و همسر خوب بودن و تا حد امکان با آنها در ارتباط بودن است.
(دیوید بکهام، بازیکن فوتبال انگلیسی)
#خانواده_خوشبخت
❣️
#شهید_عباس_دانشگر
🌷🌷🌷🌷🌷
#از_شهداء
برای
#دوست_داران_شهدا
✨خدايا
دلـــــم تنگ است
هم جاهلـــــم هم غافـــــل
نہ در جبهۂ سخـــــت، مےجنگـــــم
نہ در جبهۂ نـــــرم!!!
كربلاے حسيـــــن(علیهالسلام)
تماشاچے نمیخواهد
يا حقـــــے يا باطــــل
راستے من ڪجا هستـــــم؟؟
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نساء_آیه_ ۱۷۵
رحمت الهی بر مومنین عمل کننده بر قرآن
سر انجام پیروان برهان و نور الهی این است که آنها چون به خداایمان آوردند وبه این کتاب آسمانی قرآن چنگ زدند,
خداوند بزودی آنها را در رحمت واسعه خود وارد خواهد کرد و از فضل و رحمت خویش بر پاداش آنها خواهد افزود و بر صراط مستقیم هدایتشان می کند
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز نودم
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه24 : پس از بازگشت از جنگ صفین این وصيت نامه اقتصادی را در ٢٠ جمادی الاول سال ٣٧ هجری نوشت.
1⃣ وصيت اقتصادی نسبت به اموال شخصی
🔻 اين دستوری است كه بنده خدا علی بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش درآورد و آسوده اش گرداند.(قسمتی از اين نامه است)
همانا سرپرستی اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد و از آن انفاق كند، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گيرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران علی خواهند داشت، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزديك شدن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بزرگ داشت حرمت او و احترام پيوند خويشاوندی پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم آورم.
2⃣ ضرورت حفظ اموال
🔻و با كسی كه اين اموال در دست اوست شرط می كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه اين سرزمين يكپارچه زير درختان خرما بگونه ای قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدی من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله می باشند پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد و اگر فرزندانش بميرد مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته و آزادی خويش را باز يابد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه23 : وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری
🔹پندهای جاودانه
🔻سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم برای من نزديك شدن به خدا و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند، مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.)
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه22 : به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم.
🔹سفارش به آخرت گرایی
🔻پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تأسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه21 : دیگری به زياد بن ابيه در سال ٣٦ هجری
🔹سفارش به ميانه روی
🔻ای زياد! از اسراف بپرهيز و ميانه روی را برگزين، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار و زيادی را برای روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی كه از متكبران باشی؟ و آيا طمع داری ثواب انفاق كنندگان را دريابی در حالی كه در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم می كنی؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه20 : نامه به زياد بن ابيه
🔹هشدار از خيانت به بيت المال
🔻همانا من براستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردی، كم يا زياد چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانی و خوار و سرگردان شوی! با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ...✋
🌿سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#امام_زمان (عج)
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀هر دری که به روی شما بسته میشه از غضب بسته میشه....
توصیه بسیار #شنیدنی