#سوره مبارکه ی الرحمن آیه ۲۶
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
👈كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ .
👌همه كسانی كه روی آن [= زمین]
هستند فانی میشوند،
#سلام_امام_زمانم
سلام میدهم از عمق این دلِ تاریڪ
بہ آخـرین پسر خانوادهی خورشیــد
سلام سیدی و مولای✋🏼
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#حدیث_مهدوی
🍃امام صادق(علیه السلام) میفرماید:...
اين امر [فرج] بر شما در نيايد ❌مگر پس از يأس و نه به خدا قسم تا آنكه از يك ديگر متمايز شويد📊، نه به خدا سوگند اين امر بر شما در نيايد تا آنكه امتحان شويد✔️
📝 کمالالدین، ج2، باب33، ح32
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
🌷🌷🌷🌷🌷
👈حیف نیست این زبانی که می تواند شهادت بدهد که این ها ده شب فاطمیه نشستند و گفتند:
یازهرا (سلام الله علیها)، یاحسین (علیه السلام) ...
آن وقت گواهی بدهد که مثلا ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفته، بیهوده گفته...!!
احتیاط ڪن!
بایدخاڪریزهاےجنگرابڪشانیمبهـ شهر!
یعنےنسلجدیدراباشهداآشناڪنیم؛
درنتیجه جامعه بیمه مےشود ویار برای امام زمان تربیت
می شود...👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهضت_انتظار ۱۵۱
بسم رب الحسین علیه السلام
چرا اولین اصل در مدیریت
حفظ کرامت هست؟؟
بخاطر این که اولین آسیب مدیریت و قدرت پیدا کردن بر دیگران
👈 اینه که کرامت انسان ها رو در نظر نگیریم
شما یه تحقیق و بررسی بکنید
کسی که قدرت و مدیریت دستش هست
با مراجعه کننده هاش چجور برخورد میکنه؟!😒
خیلی کم پیش اومده کسی پیدا بشه که
هر روز با حفظ کرامت برخورد کنه💢
نمی خوام بگم اصلا نیست ها
بله مدیرانی هستن این اصل رو رعایت می کنن
حالا بعضی ها شاید اصلا نمیدونن رعایت می کنند☹️
بعضی ها هم میدونن
ولی خیلی از این قدرت مندان رعایت نمی کنن
طرف هزارتا کارگر دستش هست⚡️⚡️
اما برخوردش با این کارگران عزیز
نادرست هست😏
لذا انسان ها کرامتشون در مدیریت هست
و حفظ کرامتشون باید اولین هدف باشه👌
هرکاری که انجام میدیم باید با حفظ
کرامت این شخص انجام بدم✅
حالا بریم سراغ قرآن کریم
ببینیم در مورد فرعون چی میگه✔️
می فرماید
👈 "فاستخف قومه فاطاعوه"
قومش رو خوار کرد؛ پس مردم او را اطاعت کردن😒
حالا فرعون های زمان چجوری مردم را
دارن خوار و ذلیل می کنند؟؟؟
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۶ *═✧❁﷽❁✧═* مادرم می گفت: وقتی نوبت ما رسید، انگار ا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۷
*═✧❁﷽❁✧═*
اوایل فکر😇می کردم آقاجون ، آقاجون بی بی هم هست. چون او هم قصه گوی خوبی بود.
به گمانم🤔 اصلا آقاجون به بی بی قصه یاد داده بود اما شور و حرارت بی بی در قصه گفتن خیلی بیشتر بود👌 قصه های آقا جون بیشتر به درد بزرگ تر ها می خورد☹️قصه های او از نفت و جنگ📛 و قحطی و گرسنگی و آب پمپوز و ... بود اما قصه ی دلخواه من قصه ی دختر دریا🌊 بود; دختری که در یک بندر، کنار ساحل زندگی می کرد، دختری که اشک😭 می ریخت و اشک هایش تبدیل به مروارید💎 می شد.
مردم بندر با جمع کردن دانه های مروارید💎 و فروش آنها زندگی می کردند، تا اینکه آن بندر با سرعتی باورنکردنی یکی از بندرهای بزرگ و آباد جهان 🌍شد. مردم شاد و خندان زندگی ☺️می کردند اما دخترک همیشه گریه می کرد و کسی نمیدانست چرا.
دلم برای دخترک می سوخت😢 همیشه فکر میکردم چرا آن دختر باید گریه کند❓ شاید پدر و مادرش را از دست داده یا شاید گم شده. از این فکر تنم می لرزید😰چقدر از گم شدن دختر دریا دلم می سوخت 💔
اما به هر حال اگر او گم نمی شد و گریه نمی کرد ❌مردم بندر خوشبخت نمی شدند و این قسمت خوب ماجرا بود که دخترک👧 را قهرامان من و قصه اش را برایم دلخواه و خواستنی کرده بود👌
داستان های بی بی زیاد بود دختر شاه پریان و جن و پری، ماه🌙 پیشونی، هفت برادر، مرشد و خارکن، شاه و گدا، پنج انگشتی و بهترین قصه ی بی بی دختر پرده رو بود😍
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️