۵۲
(هلال محرم)
ای عاشقان ماه محرم آمد
ماه غم و اندوه و ماتم آمد
ماه عزا در زیر پرچم آمد
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه حسین و ماه آزادگی است
ای شیعیان این ماه مردانگی است
در راه قرآن ماه آمادگی است
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه عزای پور زهرا بود
در محفل حسین غوغا بود
خونین جگر اهل تولا بود
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه غم و ماه عزای حسین
خانه ی دل کرب و بلای حسین
هر دیده ای گریان برای حسین
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه عزا و ماتم کربلاست
در محفل حسین حال و هواست
تسکین غم هایش همین گریه هاست
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه علی اکبر حسین است
ماه علی اصغر حسین است
گریان به جنت مادر حسین است
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه عزا آمده ایها الناس
بر جان رسد عطر و بوی گل یاس
افتاده دل ها یاد داغ عباس
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
جانم حسین جان۲
ماه شهادت است و ماه غم هاست
در روز عاشورا حسین تنهاست
خونجگر از داغ حسین زهراست
آه
هر دل پریشان
هر دیده گریان
مظلوم حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
۵۳
(هلال محرم)
ماه محرم حسین آمده ای یاران
با یاد مولی می شود هر دیده ای گریان
زهرا به جنت از غمش در ناله و افغان
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
ماه عزای پسر فاطمه ی زهراست
خونجگر از داغ حسین هر شیعه ی مولاست
در هر کجا از داغ او بزم عزا برپاست
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
غربت آل فاطمه این مه عیان باشد
غرق عزا و ماتمش کل جهان باشد
گریان داغ جد خود صاحب زمان باشد
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
خونجگر از داغ حسین بن علی زهراست
گریان غربت برادر زینب کبراست
بر لب شیعیان حیدر ذکر واویلاست
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
ماه عزا و ماتم گل های پرپر شد
غرق به خون در کربلا علی اکبر شد
علی اصغر حسین صد پاره حنجر شد
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
پیچیده در کل جهان عطر و بوی یاس است
خون دل شیعه ی علی از داغ عباس است
اشک غمش از دیده ها به سان الماس است
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
ماه محرم حرمت حسین دریده شد
صدای غربتش به کربلا شنیده شد
گلوی اطهر حسین از کین بریده شد
موسم ماتم شد
دل ها پر از غم شد
ماه محرم شد۲
#رضا_یعقوبیان
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
در صحن دل وزیده هوای مُحَرَمَت
بر گوش جان رسیده صدای مُحَرَمَت
ما بی قرار منتظر روضه مانده ایم
اصلا تمام سال، فدای مُحَرَمَت
همپای نوکران تو راهیِ هیئتیم
پوشیده ایم رخت عزای مُحَرَمَت
قطعاً کسی به سفره ی حاتم نمی دهد
یک لقمه از طعام و غذای مُحَرَمَت
هرگز نصیب آتش دورخ نمی شود
چشمی که گریه کرده برای مُحَرَمَت
#محسن_زعفرانیه
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
حال و هوای کوچه، غمآلود و درهم است
پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است
میگرید آسمان و زمین، در محرّمت
طوفانی از حماسه به پا میکند غمت
ابلاغ میکنند به یاران، سلام تو
قد میکشند باز علمها، به نام تو
هر جا که نام توست، مکان فرشته است
بر هر کتیبهای که ببینی، نوشته است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم
باید در این مقام، شبی را سحر کنیم
با کاروان گریه، مسافر شدم تو را
امشب در این حسینیه زائر شدم تو را
تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست
نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست
دیدم که ابرهای جهان، گریه میکنند
در ماتمت زمین و زمان، گریه میکنند
دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است»
دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است»
رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم
چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم
خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود
تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود
ای تشنهکام! بود و نبود تو را چه شد؟
سقّایِ یاسهای کبودِ تو را چه شد؟
بر اوج نیزهها، کلمات تو جاری است
این قصّه، قصّه ی تَبَر و استواری است
ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام
ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام
آیین من تویی، که تویی دین راستین
بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین
آن بحر پر خروش، دگر بیخروش بود
خورشید تکّه تکّه ی زینب، خموش بود
#عباس_شاه_زیدی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد
فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد
دریای بیکران شهادت، که موج زد
طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد
از بِرکه ی غدیر، مُحرّم طلوع کرد
سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد
باران اشک شیفتگان غم حسین
«تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد»
روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید
غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد
وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر
لبخند باغبان و تبسم شروع شد
از اشک و خون، اگرچه وضو میگرفت عشق
از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد
ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهلبیت
از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد
فصل به خون نشستنِ گلهای باغ وحی
از آیه ی «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد
با آنکه باغِ گل به محبت نیاز داشت
با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد
وقتی دلِ ستاره ی محملنشین شکست
با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده_شفق
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام
من همین که مجلس روضه بیایم زنده ام
چند ماهی می شود چشم انتظارش بوده ام
با امید نوکریِ در محرم زنده ام
کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد
سال ها با تربت شاه دو عالم زنده ام
چای روضه، باطناً آب بقایم می شود
تا که می نوشم از این کوثر دمادم زنده ام
جامه های زینتی اصلا نمی خواهم، فقط
در لباس مشکی و شال عزایم زنده ام
در تعارض بین مرگ و زنده بودن مانده ام
در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زنده ام
آمده ماه محرم محتشم می خوانم و
باز هم با مقتل ابن مقرم زنده ام
با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود
تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زنده ام
#محمد_جواد_شیرازی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
كبوترم كه زدم بال در هوای محرم
به گوش می رسد از كوچه ها صدای محرم
بیین كه ماه عزا باز بی تو می شود آغاز
چرا نمی رسی ای صاحب عزای محرم
قسم دهیم خدا را به حق عمه ی سادات
كه در فرج به اجابت رسد دعای محرم
برای آن كه فقط اندكی شبیه تو باشم
سیاه پوش شدم مثل تو برای محرم
فقط نه ما كه تمامی سال در غم جدت
سیاه كرده به تن خانه ی خدای محرم
از ابتدای محرم دعای هر شبم این است
بمیرم و نرسم من به انتهای محرم
چگونه نزد تو بالا بیاورم سر خود را
اگر كه جان ندهم بین روضه های محرم
چه می شود دهه ای پای منبر تو بگریم
میان روضه ی شب های كربلای محرم
#محمد_علی_بیابانی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
بی تو زمین زمینه ی خرّم شدن نداشت
نسل بشر لـیاقت آدم شدن نداشت
ای عشق کُل، که کل جهان جزء کُلِّ توست
بی تو جهان شهامت عالم شدن نداشت
ای حُرمت قبیله ی قبله، بدون تو...
بیت الحرام، قدر معظّم شدن نداشت
هاجر سلام بر لب شش ماهه ی تو داد
زمزم وگرنه جوشش زمزم شدن نداشت
بی گریه بر غمت به جمال جمیل حق
چشم کسی اجازه ی مَحرم شدن نداشت
این جوش خون توست وگرنه کسی دلِ_
_آماده ی عزای محرّم شدن نداشت
حرف شفاعت تو اگر در میان نبود
صف های روز حشر منظّم شدن نداشت
#مجتبی_روشن_روان
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
در كوچه ها نسیم بهشت محرّم است
این شهر بی مجالس روضه جهنّم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلّی عشق مجسّم است
شكر خدا كه هیئتِ مان باز دایر است
شكر خدا كه بر سر این كوچه پرچم است
بیرون ندیده اید زنی ایستاده است؟
بالش شكسته است، قدَش هم كمی خم است
لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است
من كه ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
صد حیف سوی چشم گنهكار ما كم است
پرواز می كنیم از این پیله های تنگ
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرّم است
در مجلس عزای امام قتیل اشک
روضه به شور و واحد و نوحه مقدّم است
#وحید_قاسمی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati