eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.2هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ (مجلس یزید) یزید این سر بود نور دو عینم سر مظلوم این عالم حسینم بمیرد زینب او مزن چوب بر لب او مصیبت وا مصیبت۲ یزید این سر بود جدش پیمبر سر نورانی فرزند حیدر مزن چوب ستم را بر این دندان و لب ها مصیبت وا مصیبت۲ تو قرآن خواندی ای شاه مدینه ز چه لب های تو خورد چوب کینه الا نور دو عینم مخوان قرآن حسینم مصیبت وا مصیبت۲ فدای پیکر بر روی خاکت چه آورده عدو بر رأس پاکت ز این ظلم و ستم ها شده خون قلب زهرا مصیبت وا مصیبت۲ یتیمانت غریبانه بسوزند به گرد سر چو پروانه بسوزند الا یار و حبیبم غریبم من غریبم مصیبت وا مصیبت۲ @nohe_sonnati
۳ (مجلس یزید) چو در شام خرابم،غم تو کرده آبم اسیر شامیان و،به مجلس شرابم برادرجان حسینم۲ یزید در شور و شینم،بود نور دو عینم بود این سر پاک،گل زهرا حسینم برادرجان حسینم۲ بود جانان حیدر،گل زهرای اطهر به گلبرگ لبانش،زده بوسه پیمبر برادرجان حسینم۲ یزید بوسه زنند بر،لب قاری قرآن به لب های حسینم،مزن با چوب خزران برادرجان حسینم۲ نگر ماه مدینه،زند بر سر سکینه ز لب های گل من،تو بردار چوب کینه برادرجان حسینم۲ ببین تاب و تبش را،نگر خونین لبش را یزید ای دشمن دین،مرنجان زینبش را برادرجان حسینم۲ @nohe_sonnati
۴ (مجلس یزید) اسیر در شام خرابم دشمن دین داده عذابم برده عدو بزم شرابم هستی زینب یا حسین جان۳ بنگر مرا در شور و شینم این سر بود نور دو عینم عزیز فاطمه حسینم هستی زینب یا حسین جان۳ این سر بود جانان حیدر مامش بود زهرای اطهر بوسیده لب هایش پیمبر هستی زینب یا حسین جان۳ این سر بود عزیز یزدان مزن تو بر قاری قرآن ای بی حیا با چوب خزران هستی زینب یا حسین جان۳ نگر تو بر ماه مدینه گریه و ناله ی سکینه که می زند بر سر و سینه هستی زینب یا حسین جان۳ @nohe_sonnati
۵ (مجلس یزید) بر اسیری آمدم،از ستم شام خراب با همه اهل حرم،می روم بزم شراب در غمت زینب شده چون شمع آب من کجا و مجلس بزم شراب ای برادرجان حسین۲ ای یزید سفله این،سر بود نور دو عین نور چشم فاطمه،هستی حیدر حسین زینت عرش خدا این سر بود بوسه گاه شخص پیغمبر بود ای برادرجان حسین۲ من که در تاب و تبم،جان رسیده بر لبم بس کن این ظلم و ستم،خواهر او زینبم ای که گردیدی یزید گلچین او چوب بردار از لب خونین او ای برادرجان حسین۲ یا مزن چوب جفا،بر لب و دندان او یا بگو بیرون برند،زین مکان طفلان او کن نظر حال سکینه دخترش گرید و سوزد گل غمپرورش ای برادرجان حسین۲ @nohe_sonnati
۶ (مجلس یزید) در شهر خراب شام(خون شد دل آل الله)۲ نمک زده بر زخمم(آن دشمن ثار الله)۲ از بهر ما همه دل ها کبابه ما را برده عدو کنج خرابه واویلا واویلا آه و واویلا۲ خون شد دل ما از این(ظلم و ستم آن ها)۲ چه ظلم و ستم ها شد(بر نور دل طاها)۲ مهمان مردم شام خرابیم خونین دل عازم بزم شرابیم واویلا واویلا آه و واویلا۲ رأس گل زهرا را(در تشت طلا دیدم)۲ طفلان حسین را من(در شور و نوا دیدم)۲ شام غم بدتر از کرب و بلا بود غرق شور و شعف آن بی حیا بود واویلا واویلا آه و واویلا۲ تابنده بود این سر(چون ماه درخشنده)۲ این صورت زهرایی(نوری به دل افکنده)۲ در تشت زر سر قاری قرآن در دست یزید دون چوب خزران واویلا واویلا آه و واویلا۲ در تشت طلا باشد(نور بصر زینب)۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲ حسین زهرا می زد دم ز محبوب یزید بی حیا زد بر لبش چوب واویلا واویلا آه و واویلا۲ زین منظره گردیدند(طفلان همگی گریان)۲ زن های ستمدیده(در رنج و غم و حرمان)۲ چوب می زد بر لب ماه مدینه بر سر و صورتش می زد سکینه واویلا واویلا آه و واویلا۲ @nohe_sonnati
۷ (مجلس یزید) امان ز شام ویران،خون شد دل اسیران زین همه ظلم و کینه،زینب شده پریشان امان ز مردم شام۴ ظلم یزید بی دین،افزون و بی حساب است از این همه مصیبت،دل ها همه کباب است امان ز مردم شام۴ پیمبر ولایت،زینب قهرمان است زین همه رنج و ماتم،قامت او کمان است امان ز مردم شام۴ سر بریده در تشت،رو به روی یزید است دوباره خون تازه،از گلویش چکید است امان ز مردم شام۴ اهل حرم از این غم،جانش رسیده بر لب بر لب او زند چوب،به پیش چشم زینب امان ز مردم شام۴ قاری دلشکسته،دم می زند ز محبوب یزید بی مروت،بر لب او زند چوب امان ز مردم شام۴ با چوب خیزران زد،بر ماه بی قرینه زد ناله عمه زینب،خون گریه کرد سکینه امان ز مردم شام۴ @nohe_sonnati
۸ (مجلس یزید) بر اسیران شده روز همه همچو شام خون شده هر دلی از ستم شهر شام دل آن ها شکست دست آن ها ببست وای از این شام۲ دشمنان کودکان را بی بهانه زدند بر اسیران ز کین با تازیانه زدند بوده شام خراب بهر آن ها عذاب وای از این شام۲ دست کودکان را بسته عدو با طناب حرم حسین را برده به بزم شراب خونجگر زینب است جان او بر لب است وای از این شام۲ سر پاک حسین درون یک تشت زر زده بر قلب اهل بیت عصمت شرر او بود نور عین سر پاک حسین وای از این شام۲ سر ببریده دم ز حی محبوب زد دشمن دون به لب های حسین چوب زد حضرت ساجدین زین ستم دلغمین وای از این شام۲ @nohe_sonnati
۹ (مجلس یزید) امان ز مردم شام،خون شد دل اسیران زین همه ظلم و کینه،زینب شده پریشان امان ز مردم شام۴ ظلم یزید بی دین،افزون و بی حساب است از این همه مصیبت،دل ها همه کباب است امان ز مردم شام۴ پیمبر ولایت،زینب قهرمان است زین همه رنج و ماتم،قامت او کمان است امان ز مردم شام۴ سر بریده در تشت،رو به روی یزید است دوباره خون تازه،از گلویش چکیده است امان ز مردم شام۴ اهل حرم از این غم،جانش رسیده بر لب بر لب او زند چوب،به پیش چشم زینب امان ز مردم شام۴ قاری دلشکسته،دم می زند ز محبوب یزید بی مروت،بر لب او زند چوب امان ز مردم شام۴ با چوب خیزران زد،بر ماه بی قرینه زد ناله عمه زینب،خون گریه کرد سکینه امان ز مردم شام۴ @nohe_sonnati
۱۰ (مجلس یزید) شام ویرانه و ظلمت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا حرم آل عبا زین همه غم خسته شده کارشان بهر حسین گریه ی پیوسته شده دست شان از ستم دشمن دین بسته شده وای از این رنج و مشقت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا چه به اصحاب کسا آل طهارت کردند ظلم ها از ستم و کین در اسارت کردند وای من بر گل زهرا که جسارت کردند وای از این ظلم و خباثث،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا وای از ظلم و ستم های عدو شام خراب هر دلی گشته از این داغ و مصیبات کباب دختر فاطمه و بردن شان بزم شراب دیده زینب رنج و محنت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا جای نور دل زهرا ز چه در تشت طلاست زین سبب شام غم افزا بدتر از کرب و بلاست بین اهل حرم آل محمد غوغاست گشته چون روز قیامت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا رأس پاک گل حیدر دم ز محبوب زند بی حیا دشمن بر صورت مضروب زند لب و دندان گل فاطمه را چوب زند وای از این همه عداوت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا @nohe_sonnati
۱۱ (مجلس یزید) حرم اهل بیت آمده شام شامیان کارشان گشته دشنام بر سر و روی طفلان و زن ها می زنند سنگ کین از روی بام دیده گریان خسته با دل بشکسته همه دست بسته امان از شام غم۳ دل زینب از این غم کباب است رهسپر سوی بزم شراب است دیدن رأس پر خون بابا بهر اهل حرم این عذاب است بزم می غوغا شد شور غم برپا شد خون همه دل ها شد امان از شام غم۳ داخل تشت زر ماه تابان سر پر خون قاری قرآن از دو دیده گل دین سکینه ریزد اشک بصر همچو باران دیده تر گردیده گرد سر گردیده خونجگر گردیده امان از شام غم۳ سر پر خون زند دم ز محبوب بی حیا می زند بر لبش چوب دل بسوزد که با چوب خزران لب و دندان او گشته مضروب هر دلی سوزان است دیده ها گریان است کارشان افغان است امان از شام غم۳ @nohe_sonnati
۱۲ (مجلس یزید) این مکان شام،پر بلا باشد بدتر از داغ،کربلا باشد وای امان از شام۴ جمله ی طفلان،از سفر خسته از ستم در شام،دست شان بسته وای امان از شام۴ حضرت سجاد،با دل سوزان زین مصیبت شد،دیده اش گریان وای امان از شام۴ در جنان گشته،خون دل زهرا بزم می آمد،زینب کبری وای امان از شام۴ سر مولی در،تشت زر باشد زینب کبری،خونجگر باشد وای امان از شام۴ در کنار سر،آمده زینب بر حسین خود،جان او بر لب وای امان از شام۴ آن که مادر را،در مدینه زد از ستم آتش،بر سکینه زد وای امان از شام۴ هستی زهرا،دم زد از محبوب زد یزید دون،بر لبش با چوب وای امان از شام۴ آتشی بر دل،اهرمن می زد چوب خزران را،بر دهن می زد وای امان از شام۴ شده لب های،او کبود از کین خون دل زن ها،کودکان غمگین وای امان از شام۴ @nohe_sonnati
۱۳ (مجلس یزید) همه اهل حرم،زین سفر خسته اند بر روی ناقه ها،دست شان بسته اند جمله آل الله در غل و زنجیر زین همه کینه همگی دلگیر وای از این غربت۴ شیعه گریان شده،یاد شام خراب برده آل عبا،سوی بزم شراب دل آل الله پر شرر کرده آل عصمت را خونجگر کرده وای از این غربت۴ گشته شام بلا،بدتر از کربلا جای رأس حسین،شده تشت طلا این جنایت ها در اسارت شد بر حسین و آلش جسارت شد وای از این غربت۴ رو به روی یزید،سر اطهر او می کند بهر او،گریه دختر او در میان تشت قاری قرآن می زند دشمن بر لبش خزران وای از این غربت۴ گل زهرا حسین،دم ز محبوب زند دشمن بی حیا،بر لبش چوب زند زینب کبری می زند بر سر سوزد و گرید با دو چشم تر وای از این غربت۴ @nohe_sonnati