eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم هایم دوباره بارانیست حال و روزم پر از پریشانیست هر تپش آه می کشم با درد نفسم بین سینه زندانیست در دلم شوق پر زدن دارم ولی امشب هوا چه طوفانیست دلم از سنگ غم ترک خورده لحظه لحظه به ویرانیست بی قرار و خراب و دلتنگم آنقدر که دلم به دنیا نیست کوچه کوچه اسیر و شبگردم کار و بارم همیشه حیرانیست خسته و زار و پر تبم امشب مرثیه خوان ِ زینبم امشب   بانوی عشق حضرت زینب بی کران‌ست رحمت زینب همه عالم به دست من باشد می کشم باز منت زینب دختر فاطمه و زین اَب است به به از این هُویت زینب تاقیامت شود که درس گرفت لحظه لحظه ز نهضت زینب باورش هم برای ما سخت است روزگار ِ مصیبتِ زینب   السلام علیکِ یا زینب با غم و درد آشنا زینب با تو زنده است نام عاشورا تویی رکن قیام عاشورا ضامن ماندگاری عشقی اعتبار و دوام عاشورا در نماز شبت دعایم کن به تو گفته امام عاشورا خطبه خوانی تو در اوج وقار مرتضای نیام عاشورا استوار و همیشه پا برجاست با کلامت تمام عاشورا   حضرت صبر ، قهرمان بلا سر فرازی در امتحان بلا آمدی تو اگر،خدای حسین آفریده تو را برای حسین همه ی عمر لحظه هایت را سپری کرده ای به پای حسین از جوانی خود گذشتی تو همه چیزت شده فدای حسین اولین زائر تن و زخم و پیکر بر زمین رهای حسین سپر در برابر دشمن حامی و یار بچه های حسین   بانوی غرق نور یا زینب در مصیبت صبور یا زینب با دل درد پرورت چه شده؟ با نگاه ز خون ترت چه شده؟ نفست در شماره افتاده بگو با قلب مضطرت چه شده؟ از چه دور و برت شده خلوت قاسم و عون و اکبرت چه شده راستی از رقیه ات چه خبر؟ یادگار برادرت چه شده یاد عصر دهم مزن بر سر مگر آنروز معجرت چه شده؟   ای عزادار روضه های حسین چادر توست بوریای حسین @nohe_sonnati
خون تو می چکد از عمق شکاف سر تو خون دل می خورد امشب به خدا دختر تو گرچه با پارچه ای زخم سرت را بستم می کند آب مرا سرخی پلک تر تو تو نفس می کشی و من ز نفس می افتم حق بده جان بدهم پای همین بستر تو چادر خاکی مادر به سر انداخته ام که شده شمع وجودم همه خاکستر تو استخوان در گلویت خار به چشمت مانده از همان روز که افتاد زمین همسر تو هیبت حیدری تو همه را می لرزاند ولی حالا چه قدر زرد شده پیکر تو جان من آه مکش که جگرم می سوزد صحبتی کن به فدای سخن آخر تو دم آخر به حسینت چه وصیت کردی؟ گفتی با گریه: فدای بدن پرپر تو ماجرا چیست که این گونه به من می گویی دخترم چشم طمع هست بر آن معجر تو @nohe_sonnati