eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
341 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ (ذکر امام موسی ابن جعفر ع) از زهر جفا مسموم،موسی ابن جعفر شد کشته از جفای خصم،زاده ی پیمبر شد قسمتی ز عمرش را،بود گوشه ی زندان این جفا بر ایشان از،سوی قوم کافر شد روزه بود در زندان،تازیانه افطارش میزبان این افطار،سندی ستمگر شد اندر آخرین زندان،حجت خدا موسی نجنی و خلصنی،خواهشش ز داور شد باز شد در زندان،تا شهید شد با زهر آماده ی تشییع آن،پیکر مطهر شد فی قعر سجون مولی،با ستم معذب بود ظلمت مطامیرش،جور و ظلم برتر شد یا رب بنما لطفی،بر مقدم و احباب حق آن که در زندان،حالتش مکدر شد زمینه:ای تشنه لب عطشان مظلوم حسینم وای @nohe_sonnati
۱ (ذکر امام موسی ابن جعفر ع) در کنج زندان شد شهید،موسی ابن جعفر از جفا از ظلم و جور کینه ی،هارون بی شرم و حیا بی جرم و تقصیر و گناه،محبوس گردید آن امام زان گوشه ی خلوت که داشت،بودش به لب ذکر خدا اندر تهجد بود شب،در روزها هم روزه بود با تازیانه می زدش،سندی ملعون دغا زندان آخر بهر او،تشدید شد آزارها می کرد مرگ خویش را،خواهش ز ذات کبریا آن حجت حی ودود،خلصنی یا رب می سرود گه آه از دل می کشید،از دوری روی رضا مسموم شد از زهر کین،تا گردد از زندان خلاص هم دید رخسار پسر،هم گشت از محبس رها گوید مقدم ای خدا،بگذر ز جرم دوستان حق امام هفتم و،خون حسین سرجدا زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین @nohe_sonnati
۲ (ذکر امام موسی ابن جعفر ع) موسی ابن جعفر شد شهید،از ظلم و جور اشقیا مسموم شد با زهر کین،از امر هارون دغا در گوشه ی زندان غم،بر گردنش زنجیر بود اندر دل شب های تار،می کرد نجوا با خدا در حال روزه روزها،بود آن امام المتقین با تازیانه سندی اش،افطار می دادش غذا خلصنی یا رب از لبش،بشنید تا حی قدیر با زهر اعدای دنی،مسموم شد آن مقتدا در لحظه های آخرین،بهر وصیت های او بالین بابا از وفا،نور دلش آمد رضا بر درگه آل علی،باشد مقدم سایلی یا رب به حق فاطمه،حاجات او فرما روا زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین @nohe_sonnati
۱ (امام موسی ابن جعفر ع) موسی ابن جعفر از جفا میان زندان،جان داد به جانان کز جفای هارون،شد رضا جگرخون در قعر سجون بوده و ظلمت مطامیر،بی خطا و تقصیر کز جفای هارون،شد رضا جگرخون مرضوض شده ساق وی از حلقه ی زنجیر،کز عمر شدی سیر کز جفای هارون،شد رضا جگرخون سندی ابن شاهک عاقبت به زهر مسموم،کرد امام مظلوم کز جفای هارون،شد رضا جگرخون با چار نفر جنازه اش برون ز زندان،گردیده به دوران کز جفای هارون،شد رضا جگرخون زمینه:کافی @nohe_sonnati
۱ (امام موسی ابن جعفر ع) موسی جعفر آن نور یزدان گشته زندانی از جور عدوان کنج زندان تاریک و مطمور سندی شاهکش گشته مأمور تا دهد زجرش آن از ادب دور بر ولی خدا شاه خوبان هفتمین جانشین پیمبر نور چشمان زهرا و حیدر چون شدی عمر دنیایی اش سر شد شهید از جفا کنج زندان آن که عالم بود در پناهش بی گناهی بود او گناهش غم ز دل می برد یک نگاهش گر عنایت کند بر محبان کردگارا حق نور عینش حرمت جد مظلوم حسینش قسمت ما نما کاظمینش از کرم ای خداوند منان زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر @nohe_sonnati
۱ (ذکر امام موسی ابن جعفر ع) موسی کاظم از،حبس خصم پلید آن زمان شد خلاص،که ز کین شد شهید مجلسی که به پاست،ماتم کاظم است سندی شاهکش،بس که آزار داد که ز آزار او،به لبش جان رسید مجلسی که به پاست،ماتم کاظم است بود زندانی و،در غل و سلسله زیر شلاق بود،طعنه هم می شنید مجلسی که به پاست،ماتم کاظم است غل و زنجیر با،طعنه و ناسزا تازیانه به حبس،هیچ رهبر ندید مجلسی که به پاست،ماتم کاظم است حرمت حضرت،فاطمه مادرش بگذر از جرم ما،ای خدای مجید مجلسی که به پاست،ماتم کاظم است زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست @nohe_sonnati
(پاره دم امام موسی ابن جعفر ع) هفتم امام شیعه،با درد و غم عجین بود٢ اندر میان زندان،محزون و دلغمین بود٢ بود از جفای هارون،عمری میان زندان٢ از شدت شکنجه،آهسته داشت افغان٢ @nohe_sonnati
پاره دم یارب خلاصم کن ز کنج زندان دیگر نخواهم زندگی به دوران از جفای ظلم هارون ستمگر به غل و زنجیر شد سبط پیمبر ای نور چشمانم رضا کجایی بابا بیا شد موقع جدایی غریب عالم بی طبیب مانده در گوشه ی زندان غریب مانده خدا کند امشب سحر نگردد امام هشتم دیده تر نگردد ای خدا قلب پیمبر شاد شد یوسف زندانی ات آزاد شد یا علی ماتمسرا بغداد شد یوسف زندانی ات آزاد شد از درب زندان دسته گل بگیرید از گردنش زنجیر و غل بگیرید در کاظمین غوغا شده پرپر گل زهرا شده روز عزاست امروز گریان رضاست امروز قلب ولی نعمت ما شکسته گرد یتیمی بر رخش نشسته آن که عمری از ستم ها خسته شد دفتر عمرش به زندان بسته شد عالم شده غرق عزا داغ پدر دیده رضا شام غم هفتم امام گشته ایام زندانش تمام گشته موسی ابن جعفر رحمتی به ما کن حاجات ما را از کرم روا کن یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی جعفر یا سبط پیغمبر @nohe_sonnati
پاره دم صحبت از سیلی و سبط جعفر است او همان میراث دار مادر است حلقه ی زنجیر تنم خورده است ساق من از زجر غل آزرده است قاتل من زهر شرر بار شد قاتل مادر در و دیوار شد مقتل من قعر این زندان شده قاتلم دشنام زندانبان شده ای نور چشمانم رضا کجایی بابا بیا شد موقع جدایی از درب زندان دسته گل بگیرید از گردنش زنجیر و غل بگیرید در کاظمین غوغا شده پرپر گل زهرا شده عالم شده غرق عزا داغ پدر دیده رضا @nohe_sonnati
(دو دمه امام موسی ابن جعفر ع) آن که محبوس از ستم در محبس بغداد شد(دیده گریان شد رضا،زین عزای غم فزا) بود نامش کاظم و مسموم از بیداد شد(دیده گریان شد رضا،زین عزای غم فزا) او وصی هفتمین بود از برای مصطفی(دیده گریان شد رضا،زین عزای غم فزا) سال ها محبوس بود از ظلم و جور اشقیا(دیده گریان شد رضا،زین عزای غم فزا) @nohe_sonnati
دودمه یوسف زندانی زهرای هجده ساله ام(خونجگر چون لاله ام) ناله دارد حلقه های سلسله از ناله ام(خونجگر چون لاله ام) حضرت باب الحوائج سفره دار عالمین(ای غریب کاظمین) دل سپردی در غل و زنجیر با یاد حسین(ای غریب کاظمین) قفس تنگ کجا و ته گودال کجا(یا حسین یا جدا) تن مسموم کجا و تن پامال کجا(یا حسین یا جدا) قتلگاهش کنج زندان کاظمینش کربلا(بوریایش شد عبا) روضه خوان معصومه و سینه زنش باشد رضا(بوریایش شد عبا) مقتل من قعر این زندان شده(فاطمه گریان شده) قاتلم دشنام زندانبان شده(فاطمه گریان شده) به غصه مبتلایم،شکسته ساق پایم(دل معصومه می سوزد برایم) اگر چه بی حبیبم،در این زندان غریبم(عزادار شهید کربلایم) @nohe_sonnati
دودمه در غل و زنجیر گشته زاده ی خیر البشر یابن زهرا العجل از جفای سندی ملعون شده پاره جگر یابن زهرا العجل رب خلصنی ندایم گشته در کنج قفس تو به فریادم برس از شکنجه ای خدا افتاده ام من از نفس تو به فریادم برس خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا خنده ی اهل جفا می کرد قلبم را کباب وای من از این عذاب یادم آمد نیشخند حرمله اشک رباب وای من از این عذاب مثل جدم کی شدم پامال مرکب ای خدا من کجا و کربلا رأس او می رفت پیش خواهرش بر نیزه ها من کجا و کربلا گرچه بر جسمم میان حبس می زد ای خدا وای من از کربلا کی سرم را بُرد ملعونی به روی نیزه ها وای من از کربلا جسم من از ضربه های قاتلم گشته کبود وای اگر معصومه بود دختر من شاهد مرگم در آن زندان نبود وای اگر معصومه بود با جسارت می زند سیلی به رویم از جفا یا ابا صالح بیا تازه فهمیدم چه شد بر مادرم در کوچه ها یا ابا صالح بیا کاظم آل پیمبر کشته شد از زهر کین یا اله العالمین مادرش زهرای اطهر در جنان گشته غمین یا اله العالمین کشته شد موسی بن جعفر بین زندان بلا یا علی موسی الرضا جسم مجروحش به روی تخته پاره از جفا یا علی موسی الرضا شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا من غریبم ای خدا گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا من غریبم ای خدا مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده تن تبدار کجا؟ پیکر پامال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! جسر بغداد کجا و ته گودال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! قاتل من قلب من سوزاند با زهر جفا یا اباصالح بیا قاتل جدم سر او را جدا کرد از قفا یا اباصالح بیا قتلگاهش کنج زندان کاظمینش کربلا بوریایش شد عبا روضه خوان معصومه و سینه زنش باشد رضا بوریایش شد عبا قفس تنگ کجا و ته گودال کجا یا حسین یا جدّاه تن مسموم کجا و تن پامال کجا یا حسین یا جدّاه حضرت باب الحوائج سفره دار عالمین ای غریب کاظمین دل سپردی در غل و زنجیر با یاد حسین ای غریب کاظمین یوسف زندانی زهرای هجده ساله ام خونجگر چون لاله ام ناله دارد حلقه های سلسله از ناله ام خونجگر چون لاله ام @nohe_sonnati
(امام موسی ابن جعفر ع) بابا رضاجان،ای نور چشمان زنجیر بر گردن ببین در کنج زندان،در غریبی زار و حیران بابا رضا در گوشه ی زندان حزینم از دوری معصومه ام زار و غمینم بابا شهید از زهر ظلم مشرکینم از هجر رویت جان من با غم قرینم بابا رضاجان،ای نور چشمان گشتی یتیم آخر تو از جور لعینان،در غریبی زار و حیران بابا به زندان و به غربت خوار و زارم بی مونس و بی یاور و بی غمگسارم روزم سیه تر باشد از شب های تارم زهر جفا آتش زده قلب فگارم من خوار و زارم،یاور ندارم رفتم من از دار فنا زار و پریشان،در غریبی زار و حیران در کند پای نازنین شاه خوبان زنجیر بر گردن ز ظلم و جور عدوان از هجرت روی عزیزان بود حیران می گفت یا رب رس به فریاد غریبان از ظلم هارون،آن شوم ملعون رفت از جهان نوباوه ی ختم رسولان،در غریبی زار و حیران در زیر زنجیر ستم موسی بن جعفر رفت از جهان سوی جنان نزد پیمبر زد از رطب زهر جفا بر قلبش آذر زهرا به جنت شد از این ماتم مکدر موسی بن جعفر،آن نور داور شد عازم باغ جنان از کنج زندان،در غریبی زار و حیران نشنیده کس شاهی دهد جان کنج زندان ای آسمان از ظلم تو فریاد و افغان تابوت بهرش جز دری نبود به دوران از این جفا زهرا به جنت شد نواخوان زهرا حزین است،زار و غمین است جنت سیه پوش از غم سلطان خوبان،در غریبی زار و حیران می گفت با آه و فغان ربی غیاثی ای دادخواه بی کسان ربی غیاثی الغوث یا رب الامان ربی غیاثی موسی بن جعفر را رهان ربی غیاثی از کنج زندان،ای حی منان بنما خلاصم یا رب ای خلاق سبحان،در غریبی زار و حیران شاها حسامی در عزایت دلغمین است از این مصیبت روز و شب زار و حزین است افسرده خاطر از جفای مشرکین است چشم شفاعت سوی خیر المرسلین است احسان تو بنما،در یوم فردا مپسند شاها در قیامت زار و حیران،در غریبی زار و حیران زمینه:رکمان لقمه دار @nohe_sonnati
(امام موسی ابن جعفر ع) کبابم کرد در جهان یاران طول زندان موسی جعفر دلم سوزد بر مناجات آن ولی حق مظهر داور حجت هفتمین موسی جعفر ناصر دین حق شاه بحر و بر ولی حق مدت یک سال داشت در بصره جای در زندان مناجاتش با خدا این بود ای خداوندا خالق سبحان من از ذاتت مسئلت کردم گوشه ی خلوت کن به من احسان به حمد الله گوشه ی زندان خلوتم حاصل گشته ای داور از این زندان آن شه خوبان منتقل شد چون جانب بغداد به چند موضع کرد محبوسش عاقبت هارون از ره بیداد ولی اندر آخرین زندان ابن شاهک آن شوم بی بنیاد ز زهر آلوده رطب مسموم کرد آن شه را آن جفا گستر ورم آورد سر به سر اعضاش عارض ماهش کهربایی شد دم آخر چون زمرد رنگ جسم مرآت کبریایی شد دم مردن در مناجات آن مظهر حق سر خدایی شد بگفتا ای خالق داور واقفی از حال دلم دیگر تویی آن کس که کنی آسان نطفه را از بطن و رحم بیرون تویی آن کس که شجر از گل می کنی بیرون بی چرا و چون ز ظلم سندی شاهک شد ای خدا قلبم حالیا پر خون خلاصم کن ربی از زندان جان به لب آمد دیگر ای داور قبول ذات الهی شد آن مناجات و آه و فریادش سه روز و شب شد بلا مدفون جا کنار آن جسر بغدادش مرا یاد از کربلا آید از حسین و آن نیک اجدادش سه روز و شب او بلا مدفون بر زمین ماندی با تن بی سر نشد مهلت خواهرش زینب سایه بر جسم بی سرش سازد نشد تا از سوزن مژگان او رفو زخم پیکرش سازد نشد مهلت بر زمین مدفون زینبش جسم اطهرش سازد بنال از غم هاشمی دیگر در مصیباتش تا صف محشر ‏ زمینه:ای زمین این تو این پیکر زهرا @nohe_sonnati
(امام موسی ابن جعفر ع) در کنج زندانم غریب،ربی یا الله بی غمگسار و غم نصیب،ربی یا الله در کنج زندانم غریب بی غمگسار و غم نصیب ای خدا تا کی بمانم گوشه ی زندان دور از یاران قوتم ده بار الها از ره احسان خالق سبحان راضی ام من بر رضایت از دل و از جان گفت با افغان وای از این زندان-بر لب آمد جان-سیرم از دوران در کنج زندانم غریب،ربی یا الله بار الها از حیات و زندگی سیرم چیست تقصیرم دورم از احباب و یاران سخت دلگیرم هست تقدیرم می شوم راحت اگر در این مکان می رم زار و دلگیرم دورم از یاران-از هواداران-هم ز غمخواران مانده ام من بی حبیب،ربی یا الله زهر بیداد خسان خشک و ترم را سوخت پیکرم را سوخت این هلاهل بار الها حنجرم را سوخت خاطرم را سوخت سر به سر این زهر از پا تا سرم را سوخت جگرم را سوخت زهر دون پرور-زد به جان آذر-سوزدم پیکر نبودم یار و طبیب،ربی یا الله بار الها سیرم از دار جهان دیگر ده نجات آخر شوق دیدار عزیزان باشدم بر سر ای حی داور ده نجات از کنج زندانم تو ای داور خالق اکبر تا به کی این سان-گوشه ی زندان-در کف عدوان از عزیزان بی نصیب،ربی یا الله بار الها تا به کی بر گردنم زنجیر غل به پاهایم تا به کی آه دلم این سان بود شبگیر ناله بنمایم چیست در دار جهان یا رب مرا تقصیر کاین مکان جایم حالتم محزون-سینه ام پر خون-چون بسازم چون مانده ام زار و غریب،ربی یا الله ای خدا در بر رسان فرزند زارم را داغدارم را تا ببیند دیده های اشکبارم را حال زارم را بیند از راه وفا جسم فگارم را بی قرارم را ای رضا بابا-در برم بازآ-بین به صد غوغا وقت نزعم بی شکیب،ربی یا الله بار الها از گناه حاضرین بگذر حق پیغمبر ذاکر و سینه زن و هم بانی محضر ای حی داور حیدری فرد بس نما این آه جان پرور ناله منما سر گفت با افغان-گوشه ی زندان-موسی نالان جان دهم من عنقریب،ربی یا الله زمینه:رکمان پاره @nohe_sonnati