مپرس از من چه مظلومانه رفتند
کبوترها به شب از لانه رفتند
حرامی ها چه با این زمره کردند؟
که حج خود بدل بر عمره کردند
صفا و مروه آن شب بی صفا شد
که روح کعبه از کعبه جدا شد
به شب از خانه، صاحب خانه می رفت
پی یک شمع صد پروانه می رفت
حرم شد از حرم یک باره خالی
شده آواره مولی با موالی
نگویم می رود مهمان کعبه
رود از جسم کعبه جان کعبه
نه بیت و حِجر و زمزم گریه می کرد
که سنگین دلْ حَجَر هم گریه می کرد
مقام از هجر، سوزی در جگر داشت
که مولایش ز چشمش پای بر داشت
به سوی حج اکبر رو گذارد
که مُحرم اصغری شش ماهه دارد
روان با شوق دل سرو روان ها
کنار محمل مادر جوان ها
ز محمل می رود چون پرده بالا
تبسم می کند بر نجمه، لیلا
که هر کس خواست پیغمبر ببیند
بگو آید رخ اکبر ببیند
تفاخر، با تبسم گشت چون جفت
نگاه نجمه با لیلا سخن گفت
که بنگر در برم سرو چمن را
در این وجه حسن، بنگر حسن را
رباب آسا، رباب اندر خروش است
دلش غوغا کنان و لب خموش است
جوانان گرد مهدش جمع آیند
همه شش ماهه را از هم ربایند
ندانم از چه دستی آب خورده ست
که یک غنچه دل صد باغ برده ست
ادب را گرد او صف می کشیدند
صدای عمه را تا می شنیدند
به شب، مه چاکر و روز، آفتابش
به کف قاسم عنان، اکبر رکابش
کنار دیده از گریه یمی داشت
دمی چشم از حسینش برنمی داشت
خلاف بخت او، چشمش نمی خفت
دل او با برادر، فاش می گفت:
غم عشقت بیابان پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
اگر چه شد عجین با غم گِل من
ولی در این سفر، لرزد دل من
از آن ترسم به غم دم ساز گردم
تو را بگذارم و خود باز گردم
خسان شادابی گلشن بگیرند
همه بود و نبود من بگیرند
کریم از خوشه چین خرمن نگیرد
الهی حق تو را از من نگیرد
اگر چه این سفر باشد خدایی
ولی آید از آن بوی جدایی
بیا و در کنارم رهسپر باش
به نخل آرزوی من ثمر باش
مگر با چشم و دل سیرت ببینم
ز گلزار رخ تو گل بچینم
#استاد_علی_انسانی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
کعبه محروم شد ز دیدارت
یـابـن زهـرا خدا نگهدارت
کربـلا مـیروی و یـا کوفه؟
یا به شام اوفتد سر و کارت؟
چه شود ای امام جود و کرم
یک نگاه دگـر کنـی به حرم
ای ز جــام بـلا شــده سـرمست
دست و دل شسته از هر آن چه که هست
چه شتابان روی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حریمت برون شدی مولی
عازم حج خـون شدی مولی
هشتِ ذیحجه مردم عالم
همه رو آورند سوی حرم
تو دل شب ز بیت امـن خدا
سر به صحرا نهی قدم به قدم
کعبه تا صبح ناله سر میکرد
پســر فاطمــه مــرو برگرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بـر نمـیدارد از تـو چشم نگاه
سفر تیر و نیـزه و عطـش است
طفل شش ماهـه را مبـر همراه
از سفیدی حنجرش پیداست
این پسر ذبح سیدالشهداست
نظری کن به غنچه ی یاست
ثمـر سرخ بـاغ احسـاست
اصغـرت را بگیـر از مـادر
بسپارش به دست عباست
چون صدایت زند جوابش ده
از سـرشک دو دیده آبش ده
نالـهای بـر لـب سـلاله ی تـوست
کـه شبیـه صـدای نالـه ی توست
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
هر دم به گوشم میرسد، آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا، دیگر ندارد فاصله
از کعبهی گل آمده، تا کعبهی دل میرود
این کاروان غم فزا، منزل به منزل میرود
یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است
عباس و اکبر دور او، این زن خدایا زینب است
لحظه به لحظه میشود، درد و غمش در دل فزون
گوید حسینش زیر لب، انّا الیه راجعون
نجمه نمیگیرد نگاه، از روی ماه قاسمش
با اشک حسرت می زند، شانه به موی قاسمش
در مهد آغوش رباب، رفته علیاصغر به خواب
بوسد گلوی نـاز او، امّا دلش در اضطراب
وقتی رقیه پرده ی، محمل به بالا میبرد
دل میبرد از قافله، چون نام بابا میبرد
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
اى مُحرمان مَحرم، بار سفر ببندید
احرام حجّ خونین، بار دگر ببندید
من خود خلیل عشق و ،چاووش کربلایم
چاووش کربلا را، بار سفر ببندید
عشق خداى خوانَد، ما را به حجّ برتر
دامان عشقبازى، نک بر کمر ببندید
ما را رضاى جانان،اصلاست و غیر از اینفرع
از آن چه او نخواهد، باید نظر ببندید
بر پردههاى محمل، آیات خون نویسید
بر گردن شترها، زنگ خطر ببندید
در حجرههاى جنّت، ماییم و وصل حوران
از حِجر، دل بگیرید، چشم از حَجَر ببندید
هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد
با پنجه ی شهادت، بر مرگ در ببندید
در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید
وز سوز تشنهکامى، دل در شرر ببندید
بر موج آب دریا، داغ عطش گذارید
وز داغ نوجوانان، زخم جگر ببندید
اى دختران معصوم، دل از پدر ببرّید
وى مادران مظلوم، چشم از پسر ببندید
عبّاس و اکبر من، بر گرد خواهر من
بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید
تقدیر ما «مؤیّد»، باشد چو در شهادت
هرگز نمیتوانید، دست قدر ببندید
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
از کعبه رو به کرب و بلا میکند حسین
وان جا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساختهست خانهاى از سنگ و گل،خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
اتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آن جا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آن جا اگر که فرصت قربانی اش نبود
این جا هر آن چه هست،فدا میکند حسین
آن جا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آن جا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
این جا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
این جا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گلدستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر دادهاست و حکم شفاعت گرفتهاست
بر وعدهاى که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
میخواست کفر، افکند از جوش، کعبه را
تا اهل دین، کنند فراموش، کعبه را
بگرفت جا به دامن کربوبلا، حسین
با درد و غم نمود هم آغوش، کعبه را
شد زنده دین حق ز قیامش اگر چه، کرد
اندر عزای خویش سیهپوش، کعبه را
خون خدا به کربوبلا موج میزند
بینم ولیک، ساکت و خاموش، کعبه را
بوی خوشی، که میوزد از تربت حسین
گویی که برده تا ابد از هوش، کعبه را
بنگر مقام و رتبه، که در پیش کربلا
شد حلقه ی ارادت، در گوش، کعبه را
از بس که اشک ریخته، در ماتم حسین
چون زمزم است، چشمه ی پر جوش، کعبه را
یا نیست جز خیال شه کربلا، به سر
یا خاطرم نموده فراموش، کعبه را
#حسین_آهی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
دوبیتی
این سفر بى حساب غم دارد
دل از این رو بسى الم دارد
می کشد این کلام عالم را
کاروانت رقیه هم دارد
#عرفان_ابوالحسنی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
دوبیتی
سفرت بی خطر مسافر عشق
دست حق باد یار و یاور تو
سایه ات هیچ وقت کم نشود
از سر کاروان و خواهر تو
#سید_پوریا_هاشمی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
به يوم الترويه محمل ببستند
خواتين اندر آن محمل نشستند
حرم را از حرم كردند بيرون
همه سرگشته اندر دشت و هامون
کسانی را که بر عالم پناهند
برون کردند از بیت خداوند
همه قربانیان کعبه ی دل
برون خرگه زدند از کعبه ی گل
مهار ناقهی بانوی ذی جود
به دستان طرمّاح عدی بود
حُدی با زنگ اشتر گشت چون جفت
طرماح عدی با آن شتر گفت
همين بانو كه در محمل نشسته
دل از قيد علايق ها گسسته
مهين دخت اميرالمؤمنين است
که او فرمانده ی روی زمين است
مبادا آن كه آزارش نمايی
هم آزار دل زارش نمايی
#میرزا_محسن_حالی_اردبیلی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
دوبیتی
من ز کعبه می روم سوی منای نینوا
تا کنم قربانیان خویش را آن جا فدا
حاجیان از بعد قربانی تراشن رأس خویش
سر دهم من جای موی سر به راه کبری
▪️
کعبه از بهر حسین ناامن گشته ای خدا
زین سبب عازم شدم سوی دیار کربلا
نقل کردند این که فرموده حسین: جدم رسول
گفت در رؤیا به من ارجع الی الکرب و بلا
#حسین_مقدم
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
میرویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا
اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما...
از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کردهایم
گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما
چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون
نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما
دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان
از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما
تا کنیم اتمام، حجّ ناتمام خویش را
از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما...
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مکه_به_سمت_کربلا
@nohe_sonnati