eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۸ (مجلس یزید) بر اسیران شده روز همه همچو شام خون شده هر دلی از ستم شهر شام دل آن ها شکست دست آن ها ببست وای از این شام۲ دشمنان کودکان را بی بهانه زدند بر اسیران ز کین با تازیانه زدند بوده شام خراب بهر آن ها عذاب وای از این شام۲ دست کودکان را بسته عدو با طناب حرم حسین را برده به بزم شراب خونجگر زینب است جان او بر لب است وای از این شام۲ سر پاک حسین درون یک تشت زر زده بر قلب اهل بیت عصمت شرر او بود نور عین سر پاک حسین وای از این شام۲ سر ببریده دم ز حی محبوب زد دشمن دون به لب های حسین چوب زد حضرت ساجدین زین ستم دلغمین وای از این شام۲ @nohe_sonnati
۹ (مجلس یزید) امان ز مردم شام،خون شد دل اسیران زین همه ظلم و کینه،زینب شده پریشان امان ز مردم شام۴ ظلم یزید بی دین،افزون و بی حساب است از این همه مصیبت،دل ها همه کباب است امان ز مردم شام۴ پیمبر ولایت،زینب قهرمان است زین همه رنج و ماتم،قامت او کمان است امان ز مردم شام۴ سر بریده در تشت،رو به روی یزید است دوباره خون تازه،از گلویش چکیده است امان ز مردم شام۴ اهل حرم از این غم،جانش رسیده بر لب بر لب او زند چوب،به پیش چشم زینب امان ز مردم شام۴ قاری دلشکسته،دم می زند ز محبوب یزید بی مروت،بر لب او زند چوب امان ز مردم شام۴ با چوب خیزران زد،بر ماه بی قرینه زد ناله عمه زینب،خون گریه کرد سکینه امان ز مردم شام۴ @nohe_sonnati
۱۰ (مجلس یزید) شام ویرانه و ظلمت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا حرم آل عبا زین همه غم خسته شده کارشان بهر حسین گریه ی پیوسته شده دست شان از ستم دشمن دین بسته شده وای از این رنج و مشقت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا چه به اصحاب کسا آل طهارت کردند ظلم ها از ستم و کین در اسارت کردند وای من بر گل زهرا که جسارت کردند وای از این ظلم و خباثث،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا وای از ظلم و ستم های عدو شام خراب هر دلی گشته از این داغ و مصیبات کباب دختر فاطمه و بردن شان بزم شراب دیده زینب رنج و محنت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا جای نور دل زهرا ز چه در تشت طلاست زین سبب شام غم افزا بدتر از کرب و بلاست بین اهل حرم آل محمد غوغاست گشته چون روز قیامت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا رأس پاک گل حیدر دم ز محبوب زند بی حیا دشمن بر صورت مضروب زند لب و دندان گل فاطمه را چوب زند وای از این همه عداوت،آه و واویلا زین همه داغ و مصیبت،آه و واویلا @nohe_sonnati
۱۱ (مجلس یزید) حرم اهل بیت آمده شام شامیان کارشان گشته دشنام بر سر و روی طفلان و زن ها می زنند سنگ کین از روی بام دیده گریان خسته با دل بشکسته همه دست بسته امان از شام غم۳ دل زینب از این غم کباب است رهسپر سوی بزم شراب است دیدن رأس پر خون بابا بهر اهل حرم این عذاب است بزم می غوغا شد شور غم برپا شد خون همه دل ها شد امان از شام غم۳ داخل تشت زر ماه تابان سر پر خون قاری قرآن از دو دیده گل دین سکینه ریزد اشک بصر همچو باران دیده تر گردیده گرد سر گردیده خونجگر گردیده امان از شام غم۳ سر پر خون زند دم ز محبوب بی حیا می زند بر لبش چوب دل بسوزد که با چوب خزران لب و دندان او گشته مضروب هر دلی سوزان است دیده ها گریان است کارشان افغان است امان از شام غم۳ @nohe_sonnati
۱۲ (مجلس یزید) این مکان شام،پر بلا باشد بدتر از داغ،کربلا باشد وای امان از شام۴ جمله ی طفلان،از سفر خسته از ستم در شام،دست شان بسته وای امان از شام۴ حضرت سجاد،با دل سوزان زین مصیبت شد،دیده اش گریان وای امان از شام۴ در جنان گشته،خون دل زهرا بزم می آمد،زینب کبری وای امان از شام۴ سر مولی در،تشت زر باشد زینب کبری،خونجگر باشد وای امان از شام۴ در کنار سر،آمده زینب بر حسین خود،جان او بر لب وای امان از شام۴ آن که مادر را،در مدینه زد از ستم آتش،بر سکینه زد وای امان از شام۴ هستی زهرا،دم زد از محبوب زد یزید دون،بر لبش با چوب وای امان از شام۴ آتشی بر دل،اهرمن می زد چوب خزران را،بر دهن می زد وای امان از شام۴ شده لب های،او کبود از کین خون دل زن ها،کودکان غمگین وای امان از شام۴ @nohe_sonnati
۱۳ (مجلس یزید) همه اهل حرم،زین سفر خسته اند بر روی ناقه ها،دست شان بسته اند جمله آل الله در غل و زنجیر زین همه کینه همگی دلگیر وای از این غربت۴ شیعه گریان شده،یاد شام خراب برده آل عبا،سوی بزم شراب دل آل الله پر شرر کرده آل عصمت را خونجگر کرده وای از این غربت۴ گشته شام بلا،بدتر از کربلا جای رأس حسین،شده تشت طلا این جنایت ها در اسارت شد بر حسین و آلش جسارت شد وای از این غربت۴ رو به روی یزید،سر اطهر او می کند بهر او،گریه دختر او در میان تشت قاری قرآن می زند دشمن بر لبش خزران وای از این غربت۴ گل زهرا حسین،دم ز محبوب زند دشمن بی حیا،بر لبش چوب زند زینب کبری می زند بر سر سوزد و گرید با دو چشم تر وای از این غربت۴ @nohe_sonnati
۱۴ (مجلس یزید) اهل حرم پیغمبر همه در شام بر آن ها می شود ظلم و جور مدام امان از شام امان از شام امان از شام۲ آمده در شام غم با دست بسته از این همه مصیبت دل ها شکسته امان از شام امان از شام امان از شام۲ دل های شیعیان گشته زین غم کباب دختر زهرا کجا و بزم شراب امان از شام امان از شام امان از شام۲ در بزم یزید دون خون شده دل ها غربت اهل حرم گردیده معنا امان از شام امان از شام امان از شام۲ در بزم می رأس پاک خون خدا رو به روی دشمن و در تشت طلا امان از شام امان از شام امان از شام۲ در تشت زر رأس خورشید مدینه بر سر و سینه می زد زین غم سکینه امان از شام امان از شام امان از شام۲ در تشت زر سر پر خون حسین بود این سر پر خون بر زهرا نور عین بود امان از شام امان از شام امان از شام۲ این سر غرقه به خون دم زد از محبوب یزید بی حیا می زد بر لبش چوب امان از شام امان از شام امان از شام۲ بر لبان حسین زد با چوب بیداد خون شد از این غم دل حضرت سجاد امان از شام امان از شام امان از شام۲ سکینه و رقیه هر دو جان بر لب بر سر و سینه می زد از این غم زینب امان از شام امان از شام امان از شام۲ @nohe_sonnati
۱۵ (مجلس یزید) بر آل فاطمه ستم فزون کرد واویلا واویلا چه با گلان دین یزید دون کرد واویلا واویلا گرچه همه غمگین و خسته بودند واویلا واویلا اهل حرم با دست بسته بودند واویلا واویلا دستان آن ها بسته با طناب است واویلا واویلا روان ز دیده ی همه گلاب است واویلا واویلا از این مصیبت هر دلی کباب است واویلا واویلا دخت علی در مجلس شراب است واویلا واویلا سجاد در شام بلا غریب است واویلا واویلا زینب در آن مجلس چه بی شکیب است واویلا واویلا در مجلس یزید دون چه غوغاست واویلا واویلا در تشت زر رأس حسین زهراست واویلا واویلا اشک از دو چشمان سکینه جاری است واویلا واویلا این رأس در تشت طلا سر کیست واویلا واویلا زینب بگوید این عزیز طاهاست واویلا واویلا این رأس بابایت حسین زهراست واویلا واویلا زند یزید بی حیا به خزران واویلا واویلا بر لب قاری تمام قرآن واویلا واویلا قاری قرآن دم زند ز محبوب واویلا واویلا زد بر لبش یزید بی حیا چوب واویلا واویلا @nohe_sonnati
۱۶ (مجلس یزید) در شام غم دست اسیران از ستم شده بسته از این همه ظلم و کینه یتیمان حسین خسته بدتر بود از کربلا ستم های شام بلا واویلتا واویلتا۲ خون شد دل اهل حرم از ظلم در شام خراب دختران غمدیده ی زهرا کجا بزم شراب بر اهل بیت مصطفی این جا شده جور و جفا واویلتا واویلتا۲ سر بریده ی حسین فاطمه در تشت زر دیدن رأس پدر برجان سکینه زد شرر سوزد از این مصیبت ها با گریه های بی صدا واویلتا واویلتا۲ در مجلس نامحرمان شهر شام آمد زینب با دیدن رأس برادر آمده جانش بر لب سر بریده ی یوسف زهرا در تشت طلا واویلتا واویلتا۲ برادر زینب زند در تشت زر دم از محبوب یزید بی دین از جفا بر لبانش می زند چوب بر لبش با چوب خزران می زد یزید بی حیا واویلتا واویلتا۲ با چوب خزران می زند بر لب و دندان حسین خواهر غمدیده ی او گردیده گریان حسین دشمن زند چوب جفا بر لب های خون خدا واویلتا واویلتا۲ زین مصیبت خون شد دل مولی امام ساجدین با دیدن کبودی لب بابا گشته غمین سوزد کنار عمه ها با ناله ی وا غربتا واویلتا واویلتا۲ @nohe_sonnati
۱۷ (مجلس یزید) اهل بیت آل عصمت همه با دستان بسته خون دل ها خورده زینب با دل زار و خسته می زدند با تازیانه،کودکان از ظلم و کینه خون شده دل های هر دو،هم رقیه هم سکینه وای امان از شام ویران۴ خون دل اهل حرم شد کودکان در التهابند خاندان آل عصمت عازم بزم شرابند دشمن بی دین پلید است،مست لا یعقل یزید است رو به روی چشم زینب،پیش او سر برید است وای امان از شام ویران۴ سر از پیکر جدای شاه دین در تشت زر بود خون دل اهل حرم بود کودکانش دیده تر بود در میان تشت زر بود،سر آن شهید کینه تا که رخسار پدر دید،زده بر صورت سکینه وای امان از شام ویران۴ در میان تشت زر زد گل زهرا دم ز محبوب زد یزید بی حیا از ظلم و کینه بر لبش چوب دختر زهرای اطهر،جان او آمده بر لب شده زین داغ و مصیبت،خون دل مظلومه زینب وای امان از شام ویران۴ ساجدین با دیدن لب های پر خون خونجگر شد در کنار عمه هایش دیده گریان پدر شد در میان تشت زر دید،لب بابایش کبود است دشمن قرآن و عترت،خون دل زینب نمود است وای امان از شام ویران۴ @nohe_sonnati
۱۸ (مجلس یزید) در شهر خراب شام(خون شد دل آل الله)۲ نمک زده بر زخمم(آن دشمن ثار الله)۲ از بهر ما همه دل ها کبابه ما را برده عدو کنج خرابه واویلا واویلا آه و واویلا۲ خون شد دل ما از این(ظلم و ستم آن ها)۲ چه ظلم و ستم ها شد(بر نور دل طاها)۲ مهمان مردم شام خرابیم خونین دل عازم بزم شرابیم واویلا واویلا آه و واویلا۲ رأس گل زهرا را(در تشت طلا دیدم)۲ طفلان حسین را من(در شور و نوا دیدم)۲ شام غم بدتر از کرب و بلا بود غرق شور و شعف آن بی حیا بود واویلا واویلا آه و واویلا۲ تابنده بود این سر(چون ماه درخشنده)۲ این صورت زهرایی(نوری به دل افکنده)۲ در تشت زر سر قاری قرآن در دست یزید دون چوب خزران واویلا واویلا آه و واویلا۲ در تشت طلا باشد(نور بصر زینب)۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲ حسین زهرا می زد دم ز محبوب یزید بی حیا زد بر لبش چوب واویلا واویلا آه و واویلا۲ زین منظره گردیدند(طفلان همگی گریان)۲ زن های ستمدیده(در رنج و غم و حرمان)۲ چوب می زد بر لب ماه مدینه بر سر و صورتش می زد سکینه واویلا واویلا آه و واویلا۲ @nohe_sonnati
۱۹ (مجلس یزید) در شام غم چه کشید اهل حرم ز دست دشمن ها از این همه ستم و جور و جفا غربت شده معنا جمله طفلان خونجگرند بین مردم در خطرند خون شد دل طفلان زن ها همه گریان ای وای امان از شام۲ در شام غم همه ی اهل حرم ز غصه پژمردند آن ها را از ستم و جور و جفا به بزم می بردند جمله دل ها گشته کباب اهل بیت و بزم شراب رسیده هر آزار بر حرم اطهار ای وای امان از شام۲ از ظلم و کین یزید خون جگر زینب کبری بود در تشت زر سر پاک شه دین حسین زهرا بود چوب و لب ها و تشت زر بر دل و جان زده شرر او دم زد از محبوب می زد یزید با چوب ای وای امان از شام۲ ساجدین دید عوض بوسه ی بر این قاری قرآن یزید از ظلم و ستم بر لب بابا زده با خزران وای امان از شام خراب عمه ها و بزم شراب گرچه عزادارم خون شد دل زارم ای وای امان از شام۲ @nohe_sonnati
۲۰ (مجلس یزید) در شام غم اهل حرم با دل بشکسته همه از این ظلم و ستم خسته دست یتیمان همه شد بسته چه کرده دشمن در شام خراب بهر آل الله این بوده عذاب خون دل زینب و اهل حرم بردند آن ها را در بزم شراب ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم بس که همه پلید و نامردند خون دل سجاد و حرم کردند در مجلس یزید آوردند در تشت زر سر بریده بود رنگ طفلان او پریده بود با دیدن سر پدر به تشت قامت سکینه خمیده بود ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم به تشت زر سر حسین باشد این سر نور هر دو عین باشد اهل حرم به شور و شین باشد خون شد دل زینب از این ستم با چشم گریان دیده این الم سجاد و کلثوم و سکینه اش می سوزد همراه اهل حرم ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ در شام غم حسین دم می زند از محبوب یزید بر لبش زند با چوب یوسف فاطمه شده مضروب در تشت زر گل یاسمنش چوب کین می خورد بر دهنش سوزانده یزید دون جگرش زینب با گریه گوید مزنش ای وای ای وای ای وای امان ز شام۴ @nohe_sonnati