السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین
السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا
السلام ای دختر حبل المتین
وارث حلم امیرالمؤمنین
السلام ای بانوی مردآفرین
گفته بر صبرت خدایت آفرین
رخصتی ده تا بگویم شرح تو
فرصتی ده تا بگویم مدح تو
مدح تو فوق بیان و درک ماست
مدح تو کار خدای ماسواست
ای امیر المؤمنین حیران تو
حضرت روح الامین دربان تو
انبیا و اولیا پابست تو
گریه ی ماه محرم دست تو
عالم و آدم گدای خوان تو
ما همه شرمنده ی احسان تو
ای سراپا عصمت و عز و وقار
حضرت صدیقه را آئینه دار
ای فدای ذکر یارب یاربت
ای ملائک عاشق اشک شبت
از تو خواهش می کند خون خدا
در نماز شب کنی او را دعا
ذوالفقار حیدری در کام تو
کوفه با تیغ سخن شد رام تو
تو حسین بن علی را یاوری
کشتی نوح خدا را لنگری
ای که نامت ذکر هر روز و شب است
ای خدا فرموده نامت زینب است
ای فدای نام تو عالم همه
تو حسینی یا حسن یا فاطمه
بعد زهرا بر زنان سرور تویی
بر حسین بن علی مادر تویی
بعد زهرا دیده ای رنج و محن
گریه کردی بهر مادر چون حسن
بعد زهرا دیده ای شق القمر
بسته ای با معجرت فرق پدر
بعد زهرا دیده ای داغ پدر
بعد زهرا دیده ای لخت جگر
بعد مادر دیده ای رنج و بلا
با برادر بوده ای کرب و بلا
پیکر صد چاک اکبر دیده ای
ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای
دیده ای خون خدا مضطر شده
دیده ای سبط نبی بی سر شده
آمدی از خیمه ها با چشم زار
زینبا کردی عبور از نیزه زار
آمدی در قتلگه با اشک و آه
دیده ای تو پیکر صد چاک شاه
با دلی آرام و قلبی استوار
دست بردی بر تن خونین یار
لب گشودی کای خدایا کن قبول
این قلیل قربانی از آل رسول
#محمد_رستمی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سید_حمیدرضا_برقعی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
...تو کیستی؟ که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشه ی آل کسا
به درک تو عقلِ رسا، نارسا...
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو...
تو بودهای سنگ صبور همه
تو بردهای فیض حضور همه...
دفاع تو، صبر تو، احساس تو
حسین تو، حسن تو، عباس تو...
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
خاک رهت به عرش پهلو زده
پیش قدِ تو سرو زانو زده...
مدرسه ی تو دامن فاطمه
معلّمی ندیده و عالمه
صدای تو دل از علی میبرد
ناز تو را فاطمه هم میخرد
فاطمه فخر مصطفی بر همه
از تو ولی، فخرکنان فاطمه...
نیست فلک به قدر، هم پایهات
ندیده همسایه ی تو سایهات
عمه ی ساداتی و زینِ اَبی
عقیله ی هاشمیان زینبی
لبت «یکی گوی» دو تا نگفته
هرچه شنیده جز خدا نگفته
ولادتت ولادت گریه بود
گریه ی تو شهادت گریه بود
ای تو، به هر غمی امید حسین
کشته ی عشقی و شهید حسین
تو روح صوم و معنی صلاتی
تو ساحل سفینه ی نجاتی...
نام شما هر دو به دنبال هم
آینه ی همید و تمثال هم
معنی اگر ز خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست...
#استاد_علی_انسانی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati