eitaa logo
نو+جوان
33.9هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
189 فایل
🌐 رسانه اختصاصی نوجوانان و دانش آموزان سایت Khamenei.ir 📭 ارتباط با نو+جوان @Alo_Nojavan ✅ سایت👇 🔗 Nojavan.Khamenei.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🇮🇷 خلیج فارس خانه ماست 📲 نسخه مناسب اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
🔴 | آن ناگهان سرخ 😰 قبلش نمی‌‌‌توانستم نفس بکشم. قلبم مثل جوجه‌‌‌گنجشکی افتاده از لانه، به سینه‌‌‌ام می‌‌‌کوبید و صدای ضربان‌هایش انگار می‌‌‌پیچید در حیاط دانشگاه. یک‌‌‌ دستم را روی سینه‌‌‌ام فشار می‌‌‌دادم که صدای کوبش قلبم، جایم را لو ندهد. دست دیگر را هم گرفته بودم جلوی دهانم که هوار نکشم. همین چند لحظه پیشش، درست جلوی چشم خودم، با گلوله زده بودند مغزش را متلاشی کرده بودند. دیده بودم که خون از پیشانی‌‌‌اش فواره زد روی پیراهن راه‌‌‌راه سفیدش و یک ‌‌‌راه کوچک سرخ از سرش تا قلبش کشیده شد. ✨ من و محمد و عباس، همین دیشب قرارش را با هم گذاشته بودیم. اصلش همه‌چیز زیر سر او بود؛ علی، برادر محمد. خب دانشجو بود و با اصل‌کاری‌ها می‌پرید. علی به گوشمان رسانده بود دیگر طاقت همه طاق شده و تصمیم گرفته‌اند حسابی آتش به‌پاکنند. 🔺 علی از اولش هم سر نترسی داشت. همه‌مان می‌دانستیم خودش یک گردان تک‌نفره است؛ چه برسد به وقتی که سرگروه دانشجویان معترض باشد. از هفده شهریور به این طرف اما، دیگر علی آدم سابق نبود. خون، خونش را می‌خورد. محمد می‌گفت نیمه‌شب‌ها با صدای گریۀ علی از خواب می‌پرد و او را می‌بیند که پیراهن خونی افشین را گذاشته کنار سجاده‌اش و شانه‌هایش می‌لرزد. 💢 از افشین همین پیراهن خونی برای همۀ ما ماند که آن‌هم علی وقتی داشت می‌کشیدش توی جوی آب، پاره‌شده و در دست علی مانده بود. سازمان امنیتی‌ها مثل مور و ملخ قاطی گاردی‌ها بودند و علی ناچار شده بود رفیق کودکی‌هایش را بگذارد و عقب بکشد. هنوز نفهمیده‌ایم افشین را در کدام گور دسته‌جمعی کنار بقیۀ پیراهن‌های خونی میدان ژاله خاک کردند... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=21348
نو+جوان
😇 | حرف‌های گفتنی 🤗 مأموریتی یک دقیقه‌ای برای دانش‌آموز بودنت 🔺 من هم یک سلیمانی حرف‌های گفتنی دارم برای همه دوستانم وقت زیادی از شما نمیگیرم همه ما دانش آموزان را افرادی می دانند که همیشه باید درس بخوانند اما ما میخواهیم روی دیگر سکه را هم معلوم کنیم چگونه؟ دانش آموز چه روی دیگر هم دارد؟ جواب: دانش آموزی فقط درس خواندن نیست رشد فکر و دین و دین داری و عشق به وطن است دانش آموزان سال۱۳۴۳ و ۱۳۵۷ خاطره‌ها برای ما ساختند و روی دیگر سکه را نشان دادند ما باید مانند آنها در مسائل مختلف حضور داشته باشیم و پا به پای اقشار جامعه به هدف والایمان که حفظ انقلاب و رساندن آن به دست حضرت مهدی(عج) است برسیم. 🔺 امیرعلی نصرالله پور 🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌻دانش آموز یعنی ادامه دهندگان راه شهدا 🌻دانش آموز یعنی همان هایی که امید امام خمینی به آنهاست 🌻دانش آموز یعنی مجاهد علمی 🌻دانش آموز واقعی یعنی عاشق❤ 🌻دانش آموز یعنی مسافر طریق وصال ....تا خدا🌺 🌻دانش آموز یعنی 🌻دانش آموز یعنی 🌷 🔺 برای ظهور آقا صلوات با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما دانش آموزان عزیز👊🏻 در ابتدا شما باید بدانید که درس خواندن چه فوایدی دارد؟ آقا در این باره می فرمایند: آن چیزی که من توصیه می کنم،این است که بچّه ها از استعداد و از وقت خودشان استفاده کنند؛خوب درس بخوانند. ما بیشترین چیزی که امروز لازم داریم،این است که بچّه ها به طوری جدّی درس بخوانند. ۱۳۷۶/۱۱/۴ ما دانش آموزان نه تنها در برابر مسائل کشور خود مسؤلیم، بلکه در مقابل اتفاقات جهان نیز مسؤلیت داریم. ما هم باید از لحاظ معنوی خود را آماده کنیم،هم جامعه و افرادی که در کنار ما زندگی می کنند. 🔺 سرباز رهبری 🌷به نام خدا🌷 وظیفه امروز ما بچه‌ها به عنوان نوجوانان ایرانی چیست؟ ما وظیفه داریم که در مقابل دشمنان مقابله کنیم😎 حالا این مقابله چطوری؟ با درس خواندن، همانطوری که حضرت آقا در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند: وظیفه شما به عنوان نوجوانان تحصیل ، تذهیب ، ورزش است ، شما می‌توانید✌🏻 حضرت آقا به ما اعتماد کردند و به عنوان فرزندان این خاک و سرزمین وظیفه داریم تا از دستور ایشان اطاعت کنیم. ما با کیف و کوله های مدرسه‌مان یکی از کوچک‌ترین اجزاء از این دنیا هستیم ، ممکنه خیلی از بزرگتر ها به ما نوجوانان اعتمادی نداشته باشن و بگن که شما نمی‌تونید ، اما اولین قدم در برابر دشمنان ایستادن خودسازی ، خودسازی یعنی اینکه ای نوجوان ایرانی با اون سنگ هایی که به سمتت پرتاب میکنن خودتو بساز تا هیچوقت نشکنی💪🏻 اگه ما الان خودمونو نسازیم نمیتونم فردا روزی جامعه رو بسازیم که ساختن جامعه به عهده ما نوجوانان است🌷 😍 این موارد منتخبی از نوشته‌هایی است که دوستانتان در نو+جوان به اشتراک گذاشته‌اند. 😊 هنوز هم برای شرکت تو این ماموریت فرصت دارین 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
روح های پاک.mp3
2.71M
‌🎙 | روح‌های پاک ‌ 🔺 جلب لطف و نورانیت الهی برای جوان، خیلی آسان‌تر از بقیه است 📻 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
🌟 تضمین آینده در نوجوانی 🤗 پیشنهاد آقا برای اینکه آینده درخشانی داشته باشین 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @nojavan_khamenei
| کاشت داشت برداشت ✅ چیزی که تو دوران پیری می‌بینیم، نتیجه دست‌گل‌های دوران نوجوانیه 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار👇 🌱 @Nojavan_Khamenei
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | چشمه جوشان نوجوانی 😍 جوان خوب = آینده خوب 💫 آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و نوجوانان ایران اسلامی 🌱 @Nojavan_Khamenei
قهرمان قصه خودت باش.pdf
465.3K
📱 نسخه مطالعه موبایلی یادداشت قهرمان قصه خودت باش! 👌 مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
🔭 | قهرمان قصه خودت باش! ✍️ یادداشتی از محمدمهدی حاجی‌پروانه، روزنامه‌نگار 😳 «من می‌خواهم در آینده، دکه‌دار شوم.» خواندن همین یک جمله کافی بود تا کلاس، برود روی هوا. موضوع انشای آن‌روز، همان موضوع کلیشه‌ای «در آینده می‌خواهید چه‌کاره شوید؟» بود و من، بین آن همه دکتر و مهندس و جراح و معمار و معلم آینده، شغل دکه‌داری را برای خودم انتخاب کرده بودم. لبخند و حرف‌های معلم انشایمان امّا، فضای کلاس را به‌سمت دیگری برد. ✨ آقا معلم، از یکی از داستان‌های خودش گفت که شخصیت اصلی و قهرمان داستانش، دوست داشته «مرده شور» شود؛ چون معتقد بوده مرده‌شورها خیلی زحمت می‌کشند و کاری بلدند که هرکسی از پس آن بر نمی‌آید. بعد، تعریف کرد که قرار نیست همه، بروند سراغ یک شغل. گفت که حواستان باشد که جامعه به نقش‌های مختلفی نیاز دارد و هرکدام از شما بچه‌ها، یک کوه استعداد و خلاقیت توی حرفه خاصی هستید. 📰 بعد هم وقتی فهمید که به‌خاطر علاقه‌ام به روزنامه خواندن و مطالعه، دوست دارم دکه‌دار مطبوعاتی شوم که هرروز آن‌همه روزنامه و مجله دور و برم باشد برای خواندن، دوباره لبخندی زد و گفت: «مطمئنم اگر تلاش کنی، یک روز به هدف بزرگت می‌رسی.» 🔺 آقا معلم سال اول راهنمایی ما (ششم فعلی) کسی بود که خودش، روزی آرزو داشت نویسنده بزرگی شود و ما چه خوشبخت بودیم که یک‌سال و هرچند خیلی کوتاه، «هوشنگ مرادی کرمانی» معلم انشایمان بود. ⚡ همان جرقه کوچک زنگ انشا، هلم داد به‌سمت آرزوی بزرگم. حالا من، نقش اوّل داستانی بودم که دوست داشت در دنیای کلمه‌ها و خبرها بچرخد و بخواند و بنویسد و لذت ببرد. همه تلاش و تمرکزم را جمع کرده بودم که به آن دکه دوست‌داشتنی برسم. یک دکه نقلی جمع‌وجور پر از روزنامه و مجله جورواجور که هر زمان اراده کنم، بتوانم یکی‌شان را بردارم و با ولع و اشتیاق بخوانم و کیف کنم. روزگار چرخید و چرخید تا بالاخره در ۱۷ سالگی... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=21360