eitaa logo
نو+جوان
33.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2هزار ویدیو
186 فایل
🌐 رسانه اختصاصی نوجوانان و دانش آموزان سایت Khamenei.ir 📭 ارتباط با نو+جوان @Alo_Nojavan ✅ سایت👇 🔗 Nojavan.Khamenei.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نو+جوان
✌️ داستانی برای 🌷 *از شما خواسته بودیم لوح فرزند ایران و ماجراهایی که در آن به تصویر کشیده شده را ببینید و بر اساس آن داستان کوتاه یا روایتی خواندنی برای این قهرمان ملی بنویسید.* 🔺 ریحانه آقاجری روایت فرزند ایران قهرمان کیه؟ شاید با شنیدن این کلمه همه یاد آدمایی بیفتیم که شنل دارن، پرواز می کنن، قدرت ماورایی دارن یا کارهای عجیب و غریب می‌کنن. اما قهرمان ما نه پرواز می‌کنه و نه شنل داره، اون کسی مثل همه ماهاست، کسی که باعث سربلندی و افتخار کشورش شد. قهرمان ما کسیه مثل زال، اسطوره پهلوونی ایران. کسی که سختی‌های زیادی کشید و بدون پدر و مادر در کنار سیمرغ بزرگ شد، اما آخرش پیش خانوادش برگشت و با دلاوری‌هاش اسمش رو تو تاریخ ایران به عنوان یه قهرمان دلیر و شجاع ثبت کرد، کسی که بعد از اون نسلی از پهلوون‌های شجاع رو به وجود اومدن، مثل پسرش رستم. حتما همه مون اسم رستم رو شنیدیم؛ رستم دستان، سپهسالار لشکر ایران و قهرمان شجاع شاهنامه. کسی که مرد خطر بود و از ۷ مرحله بسیار خطرناک و سخت گذشت تا کشور رو از دست دیو سپید و اهریمن های دیگه رها کنه. کسی که حتی بعد از مرگش نام و یادش به یاد همه ی ایرانی ها مونده و یه ملت بهش افتخار می کنه. قهرمان ماهم همچین آدمی هشت. اون مثل زال سختی‌های زیادی کشید ، اما ثابت کرد که قهرمان یه آدم غیرعادی نیست، اون هم مثل بقیه آدم‌ها سختی کشیده تا به این جا رسیده. اون مثل رستم خطرهای زیادی به جون خرید و کاری کرد حتی بعد از شهادتش نام و یادش از ذهن ما نره و ما همیشه به دلاوری‌ها و شجاعتش افتخار می‌کنیم. اون ثابت کرد که قهرمان بودن زمان یا مکان یا شرایط خاصی نداره، فقط کافیه که برای خدا و برای حفاظت از دین خدا و مردم و قلمرو کشور سعی و تلاش کرد تا بشه به یه قهرمان تبدیل شد. و اون کسی نیست جز سردار سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» خلاصه، دوسال از شهادت این اسطوره فراموش نشدنی میگذره و این ماییم ، نسلی که قراره راه حاج قاسم و قهرمان‌های دیگه رو ادامه بدیم. شاید سخت به نظر برسه، شاید طول بکشه ولی ماهم بالاخره یه روزی می‌تونیم تبدیل به یه قهرمان بشیم. به قول معروف: دیر یا زود داره،اما سوخت و سوز نداره! 💫 برای مشاهده و دریافت این لوح به سایت یا نو+جوان بروید: 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?graphic&ctyu=21566
مسابقه قهرمانی.pdf
494.2K
📱 نسخه مطالعه موبایلی خواندنی «مسابقه قهرمانی» 👌 مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
❤️ | مسابقه قهرمانی 📝 یادداشتی از خانم منصوره مصطفی‌زاده، نویسنده ⁉️ شما در ابتدای یک هزارتو ایستاده‌اید. هزارتو که می‌دانید چیست؟ مسیرهای تودرتو و پیچیده‌ای که همه‌شان به بن‌بست می‌رسند، جز یکی؛ یعنی از بین آن همه چپ و راست پیچیدن‌ها و جلو رفتن‌ها فقط یک راه برای رسیدن به انتهای مسیر وجود دارد. فقط یک راه برای برنده‌شدن! 🌟 حالا شما در ابتدای مسیر هزارتو هستید. بفرمایید! قدم بردارید و جلو بروید ... جلوتر ... جلوتر ... اوه! حالا چه کار کنیم؟ راه، دو تا شد. یکی می‌رود راست و یکی چپ. هیچ معلوم نیست کدام یکی ما را در مسیر برنده‌شدن قرار می‌دهد. حالا فکر کن این دوراهی را یک کاری‌اش کردی، دوراهی بعدی چطور؟! حالا این یکی را کجا بپیچی؟! 💭 هی می‌پیچی و جلو می‌روی. انتخاب می‌کنی و جلوتر می‌روی تا اینکه می‌رسی به ... انتهای مسابقه؟! این را باش! می‌دانی چند میلیارد نفر دارند در این مسابقه شرکت می‌کنند؟! مگر به این سادگی‌هاست؟! تازه رسیده‌ای به اولین بن‌بست! مسیر جلوی رویت مسدودشده، باید برگردی! برگردی و بعد تازه باید کشف کنی کدام پیچ را اشتباهی پیچیده‌ای! اوه اوه! خیلی سخت شد، نه؟! متأسفم، راه برگشت وجود ندارد. تو در هزارتوی زندگی گیر افتادی! 😇 حالا گوشت را بیاور جلو تا بهت یک چیزی بگویم. کتابی هست که می‌تواند در مسیر این هزارتوی پرپیچ‌وخم زندگی، بهت راهنمایی بدهد. مثلاً، بگوید اینجا را باید مستقیم بروی، یا هر جا دیدی یک سمت تاریک است به‌سمت آن یکی مسیر بپیچ. عالی شد! کارمان خیلی ساده‌تر شد. 📒 حالا می‌توانی کتاب را بگیری دستت و سر هر دو راهی نگاهی بهش بیندازی. ببین این یکی را باید چه‌کار کنی؟ نوشته به راست بپیچی؟ خب! پس، چرا نمی‌پیچی؟ آها ... دیدمش! سمت راست یک مجسمه فلزی با یک تبر تیز ایستاده! یعنی باید یک جوری از کنار این رد شوی. خیلی ترسناک است، حق داری، ولی مطمئنی که همین سمت درست است دیگر، نه؟ پس بدو! آن‌قدر سریع بدو که تا بیاید تبرش را پایین بیاورد، رد شده باشی... ❤️ 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=21570
نو+جوان
🌟 | ستاره درخشان 🍃 مأموریت نو+جوان و روایت زندگی حضرت زهرا (س) 🌷 حضرت آقا جایی درباره حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گفته‌اند: «در روایتی خواندم که درخشندگی حضرت زهرا باعث می‌شود تا چشمان [ملائکه آسمان] خیره شود. ما از این درخشندگی چه استفاده‌ای بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه به‌سوی خدا و راه بندگی که راه راست و فاطمه زهرا پیمود و به آن مدارج عالی رسید، پیدا کنیم.» (۱۳۷۹/۹/۳) 💭 میان دست‌هایم را نگاه می‌کنم. آنجا و دقیقاً در بین دست‌هایم یک جواهر ارزشمند هست، یک فرصت عالی که به من رسیده است. مسلمان‌بودن به من این فرصت را داده است که چهارده چراغ درخشان در زندگی‌ام داشته باشم که با شناختن هر کدام بتوانم مسیر پیش رویم را روشن‌تر کنم و آگاهانه‌تر و مطمئن‌تر در زندگی‌ام قدم بردارم. 🏴 فاطمیه و روزهای شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، بهانه خوبی است برای اینکه یکی از این ستاره‌های درخشان را خوب‌تر ببینم. از خودم سؤال بپرسم؛ مثلاً، چند جمله می‌توانم از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بگویم؟ می‌توانم بگویم اگر در دنیای امروز ما می‌بودند، چه تصمیمی می‌گرفتند؟ چطوری یک خانم در سن جوانی می‌تواند هم فرزندان خوبی مثل امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تربیت کند، هم آن‌قدر عبادت کند و به خدا نزدیک باشد و هم آن‌قدر توانمند باشد که بتواند در سیاست و جامعه چنان تأثیری بگذارد و قیام کند؟ 🌺 حالا به‌مناسبت این ایام خاص، می‌خواهیم با هم بخش‌هایی از زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را که آقا روایت کرده‌اند، مرور کنیم و دنبال پاسخ سؤال‌هایمان از ایشان باشیم. 🔺 به کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» مراجعه کن. فصلی که درباره حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است را بیاور و آن را بخوان. جمله یا بخشی که برایت جالب‌تر بود را انتخاب کن، از آن عکس بگیر و در صفحه خودت منتشر کن. 🔺 می‌توانی به‌جای کتاب، به سایت KHAMENEI.IR مراجعه کنی و در بخش جست‌وجو، کلیدواژه‌های حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را جست‌وجو کنی. صفحات مرتبط را بخوان و از بخشی که برایت مهم‌تر بود، عکس بگیر و به اشتراک بگذار. 📱 مأموریت را که انجام دادی، فیلم یا متنت را بردار و بیا به صفحه «خودم» در نو+جوان. حالا یک ➕ کوچک کنار صفحه سمت راست می‌بینی، روی آن کلیک کن. در قسمت موضوع، مأموریت را انتخاب کن و در قسمت بارگذاری، ویدیو یا متنت را بارگذاری کن. 🧲 راستی! دوستانت را هم به مأموریت دعوت کن. 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زهرا ملکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش... 📲 نسخه مناسب اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
🌹 راه فاطمی 🔰 حقی که به هر وسیله‌ای می‌خواستند کتمانش کنند 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
♨️ تیتر یک سایت نو+جوان 🌷 آقا در پیامی از بشارت تقارن تشییع شهدای گمنام با روز شهادت حضرت زهرا (س) نوشتند 🌺 عطرِ کوثر ➕ متن این پیام به این شرح است: 💌 «بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه‌ افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظه‌ شهادتشان کشور را با رائحه‌ معنویت و جهاد، معطّر می‌سازند و پرچم افتخار به خون‌های ریخته‌شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در می‌آورند. تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه‌ برگشته، با روز شهادت صدیقه‌ طاهره سلام‌الله‌علیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطره‌ آنان و مژده‌بخش خیر کثیری است که از ناحیه‌ آنان برای کشور امام زمان روحی‌فداه فراهم خواهد آمد، ان‌شاءالله. به ارواح طیبه‌ این شهیدان و به چشم‌ها و دل‌های منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود می‌فرستم و فضل و رحمت فزاینده‌ پروردگار را برای همه‌ آنان مسألت می‌کنم.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ 💫 آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و نوجوانان ایران اسلامی 🌐 Nojavan.Khamenei.ir
🍃 تازه‌تر از تازه 🔆 اگه دنبال یک حسنه بزرگ هستین، آقا براتون یه پیشنهاد ویژه دارن 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
📸 منتخب تصاویر مراسم عزاداری شام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی (ره) 💫 نو+جوان، انرژی امید ابتکار 🌐 Nojavan.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خوش به حال تمامی شهدات... 🏴 گزیده‌ای از نوحه‌خوانی آقای محمود کریمی در ‌مراسم عزاداری شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها 💫 آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و نوجوانان ایران اسلامی 🌐 Nojavan.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🌷 همچین شهیدی غیر از حاج قاسم من یادم نمیاد 📲 نسخه مناسب اشتراک در شبکه‌های اجتماعی ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
💚 دل‌ها دست خداست... 🌹 چه چیزی دل‌ها را اینطور به شهید سلیمانی متوجه کرد؟ ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
| از چیزی نمی‌ترسیدم 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 1️⃣ روستازاده قهرمان 🌱 عاشق فرارسیدن بهار بودم، زمستان ما بسیار سخت بود. و پلاستیکی که به آن «بشور و بپوش» می‌گفتیم و ایران، زنِ کرامت، آن را می‌دوخت، بدون هرگونه زیرپوش یا روپوش به تن ما بود. بعضی وقت‌ها از شدت سرما، چادر شب یا چادر مادرمان را دورمان می‌گرفتیم. ⭐ مادرم با چارقَدِ خودش دور سرم را محکم می‌بست که به تعبیر خودش، باد توی گوش‌هایم نرود. از شدت سرما دائم در حال دندان گریچ* بودیم. مادرم زمستان‌ها مقداری مائده* خشک‌شده که مثل سنگ بود (شلغم پخته‌شده خشک‌شده) به ما می‌داد. جویدن یک شلغم نصف روز طول می‌کشید. مقداری شیشْت (سنجد) و گندم برشته و مغز هم، بعضی وقت‌ها می‌داد و بعضی وقت‌ها نمی‌داد. ❄️ عمدتأ زمستان‌ها من و خواهر و برادرانم سيبو (سیب‌زمینی) زیر آتش چال می‌کردیم، می‌پختیم و می‌خوردیم. به محضی که آسمان باز می‌شد، به سمت آفتاب می‌رفتیم و کنار خانه صمد که برِ آفتابی خوبی داشت، رو به آفتاب، خودمان را گرم می‌کردیم. 😇 کم‌کم که بزرگ شدم، زمستان‌ها بازی ما برف بازی و کاگوبازی* بود. حسین جلالی از زردلو* می‌آمد و با بچه‌ها بازی می‌کرد. با بی‌رحمی، همه را می‌زد! برای فرار از زمستان و سردیِ شديد آن و سختی، ما در آرزوی فرارسیدن فصل بهار بودیم. 🍃 بهار برای ما فصل نعمت بود: اولاً فرار از سرمای جان‌سوز زمستان و دوم اینکه فصل کوچ ما بود. به محض اینکه نوروز تمام می‌شد، پس از اتمام سیزده که زن‌ها معتقد بودند نحس است، ایل ما کوچ می‌کرد به سمت ارتفاعات تَنگَل*: جنگلی تُنُک* با بادام‌های وحشی که در فصل بهار چادرکَن* می شد و باغ بزرگی در تنگل که انواع میوه‌ها را داشت. 🌄 دره عمیق و سرسبز و پر از گردوی بُندر* که از شدت درهم‌تنیدگیِ درختان گردو، آفتاب داخل آن نمی‌افتاد و ده‌ها چشمه‌سار آب از دره‌های کوچک آن جاری بود و رودخانه کوچکی را تشکیل می‌داد. بیدهای بسیار بلند و سپیدارهای سر به فلک کشیده باغ، سایه بسیار بزرگی را درست می‌کرد. 🔺 مادرم پَلاس* را لب جوی آب میزد و جُغ‌ها را می‌کشیدند. صدای شُرشُر و غلتان آب که از وسط چادر سیاه ما عبور می‌کرد، صفایی می داد؛ اگرچه فقر و زحمت زیاد، فرصت درک این صفا را نمی‌داد. *دندان گریچ: همان دندان قريچو یا دندان قروچه *مائده: خوراکی، در معنای عام آن *کاگوبازی: یا کوگ بازی یا کوگوبازی شاید به‌معنای کَبک‌بازی باشد. در منطقه برفی رابُر، کبک زیاد است. کبک‌ها، گاهی از ترس، سرشان را زیر برف می‌کنند یا در برف قایم می‌شوند. کودکان منطقه هم «قایم باشک بازی» را به این نام می‌خواندند *زرلو: یکی از دهستان‌های بخش هنزا در منطقه بافت *تَنگل: تنگل هونی، در ۶کیلومتری جنوب‌شرقی شهر رابر، منطقه ‌ی است پربرف و پرگیاه که مقصد قشلاق عشيرة آنان بوده است. *تنک: کم‌پشت و نانبوه *چادرکَن: در زبان محلی، چادرکن یعنی پر از گل و شکوفه *بُندر: بندر هنزا در ۳۰ کیلومتری شهر رابر مدنظر است. بندر (بن دره) آغاز و ورودی دره را می‌گویند که جایی است خنک و بی‌آفتاب *پلاس: یا سیاه‌چادر عشایری سرپناه اصلی کوچ‌نشینان است. آن را با موی بز می‌بافند و با یک چوب عمود در وسط و چند چوب و طناب در اطرافش سرپا می‌کنند *جُغ: حصاری بوده که با نی می‌ساختند و دور سیاه چادر (پلاس) می‌کشیدند. ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
آینه نزدیک‌بین.pdf
773.6K
📱 نسخه مطالعه موبایلی خواندنی «آینه نزدیک‌بین» 👌 مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
🪞 | آینه نزدیک‌بین 📜 خوانش قسمت‌هایی از کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم»، زندگی‌نامۀ خودنوشت سردار شهید حاج ‌قاسم سلیمانی 🌟 ما گاهی قهرمان‌هایمان را زود از دست می‌دهیم. دلیلش بی‌توجهی و بی‌سعادتی ما نیست. دلیلش دو ویژگی مهم است که اکثر قریب‌به‌اتفاق قهرمان‌های ایرانی دارند: اول اینکه بیشترشان آن‌قدر اخلاص دارند و همه‌چیز را درگوشی با خود خدا معامله می‌کنند که ما قدر و اندازۀ درست آن‌ها را در زمان حیاتشان نمی‌شناسیم. دوم اینکه متأسفانه دشمنان ما همۀ تلاششان را می‌کنند که از پشت این اخلاص و فروتنی شایع میان همۀ قهرمانانمان، اهمیت و اثرگذاری زیاد آن‌ها را ببینند و می‌بینند، اما چشم دیدنشان را ندارند! همین است که یا دانشمندان علمی کشورمان را ترور می‌کنند، یا فرماندهان کاربلد و نخبۀ نظامی‌مان را. 🍃 دو مثال معروف تلخش، شهید محسن فخری‌زاده و شهید حاج‌ حسن تهرانی‌مقدم هستند که تازه بعد از شهادتشان، اسمشان به گوش مای بی‌خبر، آشنا شد. ✨ میان این ستاره‌های مخلص، ما یک ابرقهرمان داشتیم. خدا این اقبال را به ما داد که با وجود اخلاص مثال‌زدنی و تواضع بی‌کران این ابرقهرمان، ما او را پیش از شهادتش بشناسیم. ما که نه! دنیا هم او را چندسال پیش از عروجش شناخت. دنیا، «ژنرال» صدایش می‌کرد و ما «حاج ‌قاسم»! همۀ ما در زمان حیات حاج ‌قاسم، می‌دانستیم او یک نخبۀ تمام‌عیار است. 💌 می‌دانستیم وقتی قهرمان ما قول می‌دهد داعش را از صفحۀ روزگار محو کند، حتماً این کار را می‌کند و کرد. خیلی از ما دلمان می‌خواست حتی شده کمی شبیه او باشیم. داشتیم به‌زحمت از ورای اخلاصش تقلا می‌کردیم تا ویژگی‌های مثال‌زدنی‌اش را ببینیم و از روی آن‌ها سرمشق برداریم که موشک‌های شوم آمریکایی کار خودشان را کردند و جسم دنیایی ابرقهرمان ما را از ما گرفتند... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=21582
🌷 فقط از سمت خدا 🌿 آیه‌ای که امروز در ارتباط تصویری با مردم قم در سالروز قیام ۱۹ دی در حسینیه امام‌خمینی(ره) نقش بسته بود 🔸 «وَ مَا النَّصْرُ إِلاّٰ مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» | سوره انفال، آیه ۱۰ 🌺 پيروزى جز از نزد خدا نيست، زیرا خدا شكست‌ناپذير و حكيم است. 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
☁️ مشتاق آسمان 🤲 دعایی که زود به آسمان رسید و او را به آسمان رساند... 🌺 به مناسبت سالروز شهادت شهید کاظمی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ملت مقاومت ✊ ویژگی‎ مهم مردم ایران که دشمنان نمی‌خواهند آن را ببینند 📝 «شهادت همین شهید عزیزمان، شهید سلیمانی واقعاً یک حادثه تاریخی عجیب شد. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد، دوستان هم فکر نمی‌کردند که اینجور این حادثه عظمت پیدا کند و خدای متعال برکت به این حادثه بدهد که بتواند هویت دینی و انقلابی مردم را جلو چشم همه قرار بدهد و همه ببینند. که به معنای واقعی کلمه زیر تابوت شهید سلیمانی ملت ایران هویت و وحدت خودش را نشان داد.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
غیرت شعله‌ور.pdf
606.2K
📱 نسخه مطالعه موبایلی خواندنی «غیرت شعله‌ور» 👌 مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
🔥 | غیرت شعله‌ور 📜 روایتی از قیام ۱۹ دی مردم قم (قسمت اول) 🌡️ پسرم احمد، بدجوری مریض شده بود. تبش قطع نمی‌شد. از سحر، بالای سرش نشسته بودم و دل نمی‌کندم که شال و کلاه کنم بزنم بیرون. آخر راضیه، مجبورم کرد. گفت: «برو از درست نمانی. من هستم، طوری نمی‌شه.» دستم را گذاشتم روی سرش و دعای نور خواندم. به خدا سپردمشان و راه افتادم سمت مدرسه. 💫 وارد مدرسه که شدم، اول از سوت‌وکوری کلاس‌ها و حجره‌ها تعجب کردم. حیاط هم خالی بود. سوز سرمای دی‌ماه از حوض یخ‌بسته وسط مدرسه بلند شد و خورد توی صورتم. شال گردن را آوردم بالاتر، عبا را به خودم چسباندم و رفتم سمتی که بقیه طلبه‌ها جمع شده بودند. 📰 یک نفر صفحه روزنامه دستش گرفته بود و بلند می‌خواند. از همه‌جا بی‌خبر بودم. سرم را بردم دم گوش کنار دستی‌ام: «ماجرا چیه حاج آقا؟» تند و بریده‌بریده از مقاله‌ای گفت که دیروز روزنامه اطلاعات چاپ‌کرده. گفت همینی است که الان دارند بلند می‌خوانند. نویسنده مقاله به آیت‌الله خمینی توهین کرده بود. هنوز دلمان از شهادت حاج‌آقا مصطفی خون بود که داغش را تازه کرده بودند. 😠 . مقاله که تمام شد، غیرت دینی‌مان به جوش آمده بود. یکی از وسط جمعیت فریاد زد: «درود بر خمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی» چشمانم گرد شد. تابه‌حال، از این شعارها نداده بودیم... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=21590