#لنگه_کفش_نو
بنده خدایی سوار قطار مسافرت میرفت حواسش پرت شدو یه لنگه از کفشش از دستش رها شدو از #پنجره بیرون افتاد
در همان حال که مسافران دیگه در کوپه برای او غصه میخوردند، اون به سرعت لنگه ی دیگه کفشش رو هـم از پنجره به بیرون پرت کرد. همسفراش علت این کار را از او پرسیدند. آخه کفش نو بود
با #لبخند گفت یک لنگه کـفش ، دیگه به دردمن نمیخورد اما فکرش رو بکنید اون کـسی کـه یک جفت کـفش نو پیدا میکند چقدر شـاد خواهد شد. مهـربانی زیباست
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah