#لنگه_کفش_نو
بنده خدایی سوار قطار مسافرت میرفت حواسش پرت شدو یه لنگه از کفشش از دستش رها شدو از #پنجره بیرون افتاد
در همان حال که مسافران دیگه در کوپه برای او غصه میخوردند، اون به سرعت لنگه ی دیگه کفشش رو هـم از پنجره به بیرون پرت کرد. همسفراش علت این کار را از او پرسیدند. آخه کفش نو بود
با #لبخند گفت یک لنگه کـفش ، دیگه به دردمن نمیخورد اما فکرش رو بکنید اون کـسی کـه یک جفت کـفش نو پیدا میکند چقدر شـاد خواهد شد. مهـربانی زیباست
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah
#نگاه_متفاوت_به_اطراف
زن و مرد جوان به محله جدید اسباب کشی کردند. صبح روز بعد وقت صرف #صبحانه خانم متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت. مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه #لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس ها را خوب شسته و روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد گفت: امروز صبح زود بیدار شدم و #پنجره هایمان را تمیز کردم! مشکل تمیز نبودن پنجره های ما بود . بعضی وقت ها بد نیست به خودمون بگیم شاید مشکل از خود ماست
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah