eitaa logo
هیئت نورالزهرا(س)
5.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
اطلاع رسانی زمان و مکان مراسم هیئت نورالزهرا(س) @Adnooralzahra
مشاهده در ایتا
دانلود
:ایثار هوا تاريك شد. ابراهيم هادي، اين بار اذان مغرب را با صداي دلنشين تري گفت. اصحاب عاشورايي سيدالشهدا (ع) نيز با معرفتي ديگر اقامه ي نماز کردند. بچه ها با اينکه تعدادشان کم بود و وضعيت مناسبي نداشتند، باز هم مي خواستند به دل دشمن بزنند. اما تنها مانع، نداشتن سلاحي مناسب و مهمات بود. و اين شده بود خوره ي روحشان! تنها سلاحي که داشتيم، کلاشينکف و دو قبضه آرپي جي بود، آن هم با مهمات بسيار کم. مهمات ما آنقدر کم بود که حتي بچه ها توي خاک هم به دنبال چند فشنگ ميگشتند! يک تير بار بدون فشنگ و از کار افتاده هم در کانال بود که عملاً فايده اي نداشت. روزهاي گذشته در کانال آرپي جي و نارنجک وجود داشت و بچه ها با همان مقدار مهمات، جلوي دشمن را ميگرفتند. اما الان فقط چند فشنگ کلاشينکف براي بچه ها مانده بود و چند راکت آرپي جي که ابراهيم دستور داده بود براي شرايط خاص نگهداري شود. ابراهيم، بچه هايي كه هنوز تاب و توان داشتند را صدا كرد. در تاريكي شب، آنها ر ا مخفيانه به بيرون فرستاد. به آنها گفت تا در اطراف كانال، شهدا و جنازه هاي بعثي را بگردند و مهمات، آب و آذوقه اي اگر وجود داشت، به داخل كانال بياورند. برخي جان خود را در اين راه دادند و ديگر به كانال بر نگشتند. بعضي مقداري آب و مهمات مي آوردند و بعضي از بچه ها که توانايي شان از بقيه بيشتر بود، براي آوردن مهمات و آب، حتي تا نزديکي نيروهاي خودي هم پيش رفتند. آنها به راحتي مي توانستند خود را به نيروهاي خودي برسانند و ديگر به کانال برنگردند. اما نيروي قدرتمند ديگري در کانال دست و پايشان را بسته بود.
:ایثار وفا و معرفت، چنان با گوشت و خونشان آميخته بود که پس از تحمل رنج هاي فراوان، با همان تعداد اندک فشنگي که پيدا کرده بودند، دوباره به کانال باز مي گشتند و با سختي هايش مي ساختند. بچه هايي که براي آوردن مهمات و يا آب و آذوقه، هر از چند گاهي در دل شب به ميان كشته شدگان مي رفتند، صحنه هايي دلخراش مي ديدند که تا مدتها آزارشان م يداد. آنها در بسياري از مواقع مجبور بودند پيکر دوستان شهيدشان را وارسي کنند تا شايد چند عدد فشنگ و يا قمقمه اي آب بيابند. بعضي وقتها نيز در بين راه مجروحاني را مي ديدند که با دست و پاهاي قطع شده، دست به دامان آ نها مي شدند و جرعه اي آب طلب مي کردند. در چنين مواقعي شرم و خجالت، خوره اي بود که تا مدتها به جان بچه ها مي افتاد و آ نها را ذره ذره آب مي کرد. يکي از رزمندگان كانال شبانه به اطراف كانال رفت و قبل از روشن شدن هوا برگشت. پس از بازگشت به کانال درحالي كه بغض، راه صحبت كردن را بر او بسته بود گفت: داشتم آرام و سينه خيز از معبر مي گذشتم، پايم به چيزي گير کرد! چند ثانيه اي متوقف شدم. به آرامي سرم را به عقب چرخاندم. دست ضعيف و ناتوان مجروحي پايم را گرفته بود. پايش قطع شده و خون زيادي از او رفته بود. يک پايش را هم با چفيه بسته بود.
:ایثار صورت اين مجروح به سختي ديده مي شد، اما حالت ضعفش به خوبي نمايان بود. چهار شب از آغاز عمليات مي گذشت و زنده ماندنش بيشتر شبيه به معجزه بود! اينکه چگونه توانسته بود از ديد دوربين تک تيراندازها در امان بماند، هيچ کس نمي دانست! فکر کرد مي خواهم او را به عقب ببرم. به آرامي سرم را نزديک گوشش بردم. به او گفتم: برادر، عقب نمي روم که تو را با خود ببرم. بچه ها در کانال گير کرده اند و من به دنبال مهمات آمده ام. آن مجروح لبانش به سختي تكان خورد. چيزي گفت اما آنقدر صدايش ضعيف بود که حرفش را نفهميدم. سرم را به دهانش نزديک تر کردم. او تشنه بود و آب مي خواست! مي گفت: گلويم از بي آبي بدجور درد مي کند، اگر امکان دارد آبي به من بده. ناخودآگاه به ياد شرمندگي سقاي کربلا افتادم. سرم را پايين انداختم و قطره هاي اشک آرام از چشمانم جاري شد. نمي توانستم برايش کاري کنم. بي آنکه چيزي بگويم، شرمنده و خجالت زده، صورتم را به روي صورت رنگ پريده اش گذاشتم. خيلي سرد بود. اما به من آرامش خاصي داد. آنقدر خسته بودم كه از آرامش او خوابم برد. نمي دانم چقدر گذشت که از صداي انفجاري بلند شدم. سرم را بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم. دستم را به آرامي به روي صورتش گذاشتم. از هُرم گرم نفسهايش خبري نبود! او را صدا زدم و به شدت شانه هايش را تکان دادم. ديدم راحت و آرام و مطمئن خوابيده. او ديگر تشنه نبود. وقتي دوست ما اين ماجرا را تعريف كرد، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاري شد. سرم را به سمت آسمان بالا بردم. ستاره ها آرام به اين صحنه نگاه مي کردند. نمي دانم چه چيزي علي اکبرهاي خميني (ره) را پس از چهار روز از پا درآورد؟! جراحت؟! خو نريزي؟! تشنگي؟! و يا...
:ایثار غرورانگيزترين قسمت اين داستان اينجا بود که بعضي از همين بچه ها، قمقمه هاي دوستان شهيد خود را که مقداري آب داشت پيدا ميکردند، اما با آنکه خود از شدت تشنگي ميسوختند، به آن لب نزده و آن را براي دوستان مجروحشان در کانال مي آوردند. به راستي اين بچه هاي شانزده، هفده ساله اين رسم جوانمردي را از کجا آموخته بودند؟! رزمنده اي که مي توانست به راحتي خود را سيراب کند و جان خود را نجات دهد، تنها به خاطر کمک و ياري به دوستان مجروحش، نه تنها حاضر به عقب نشيني نبود، بلکه حتي از آبي که به زحمت پيدا کرده بود، قطره اي نمي نوشيد. اين مصداق دقيق همان آيه ي نوراني قرآن است که «هرگز به حقيقتِ نيكي به طور كامل نمي رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. »* اگر مي خواهيد بدانيد كه اين حماسه در كجا و كدام منطقه اتفاق افتاده و اين راز مقاومت بچه هاي كميل مربوط به كدام سرزمين است با ما همراه شويد. ابتدا كمي به گذشته بر مي گرديم و مقدمه اي از شروع اين دفاع مقدس را يادآور مي شويم. اما توصيه اي به شما همراه گرامي دارم. اگر مي خواهيد با روحيه فداكاري و ايثار همراه با اخلاص بچه ها در اين كانال آشنا شويد، حكايت اين مجموعه را در جايي خلوت و اگر شد دوبار مطالعه كنيد تا رازهاي نهفته در اين حكايت، برشما برملا شود. تا بدانيم مشكلات دنيوي امروز ما يك هزارم مشكلاتي كه اين رزمندگان تحمل كردند نخواهد شد. _______________________________ *لنَْ تنَالوُا البْرَِّ حَتَّي تنُْفِقُوا مِمَّا تحُِبُّونَ وَ ما تنُْفِقُوا مِنْ شَيء ... سوره ي آل عمران، آيه ي 92 .
:دفاع مقدس 31 شهريور 1359 بود. رئيس جمهور عراق با توجه به اوضاع نابسامان و آشفته ي سياسي، نظامي و اقتصادي ايران از يک طرف و حمايت هاي همه جانبه ي نظام سلطه از سويي ديگر، قرارداد 1975 موسوم به الجزاير* را رسماً نقض نمود. او با دستور حمله ي هوايي و پس از آن لشکرکشي زميني، بر طبل جنگ نواخت و با دوازده لشكر به صورت گسترده به خاک جمهوري اسلامي ايران حمله کرد. هرچند از مدتها قبل، حمله هاي مرزي دشمن شروع شده بود، اما با آغاز رسمي جنگ تحميلي، رژيم بعث عراق عليه ايران،انقلاب اسلامي ايران عملاً غافلگير شد. بي ثباتي فضاي سياسي کشور در پي اقدامات خرابکارانه ضد انقلاب و ترورهاي گسترده ي شخصيت هاي انقلابي و عالي رتبه ي نظام توسط منافقين، اوضاع کشور را به شدت بحراني کرد. اين اوضاع بحران زده در کنار عدم کارآيي ارتش ايران به دليل اخراج و فرار برخي سران فاسد آن و رفتن مستشاران نظامي آمريكايي، باعث شد در همان روزهاي اول جنگ، ارتش بعث عراق چهار نعل بتازد و خاک وسيعي از کشور را اشغال نمايد. ___________________________________ * اين قرارداد که صدام حسين به عنوان معاون وقت رئيس جمهور عراق با شاه ايران در اسفند 1353 ه. ش در کشور الجزاير امضا کرده بود، به اختلافات ديرينه ي مرزي پايان مي بخشيد. در قرارداد 1975 الجزاير، مرزهاي آبي دو کشور عراق و ايران بر اساس خط تالوگ تعيين شد. حل موقت مشکلات مرزي، حل مسأله ي پناهندگان کرد عراقي، بهبود روابط اقتصادي طرفين، حل مسئله ي رفت و آمد زوار ايراني و عراقي و افتتاح سرکنسو لگري ايران در کربلا و بصره و سرکنسولگري عراق در خرمشهر و کرمانشاه از مهمترين نتايج توافق الجزاير بود. آمار اقدامات ضد انقلاب در فاصله ي پيروزي انقلاب تا شهريورماه 1359 (زمان حمل هي عراق به ايران) (استان خوزستان، 300 اقدام ) 72 عمليات خرابکارانه، 161 بمب گذاري، 16 مين گذاري، 51 اقدامات ايذايي( 82 شهيد، 442 مجروح، 19 اسير.) (استان ايلام، 41 اقدام ) 17 عمليات خرابکارانه، 8 بمب گذاري، و...( 31 شهيد، 47 مجروح) (استان کرمانشاه، 665 اقدام ) 411 عمليات خرابکارانه، 45 بمب گذاري، 75 مين گذاري، 134 اقدامات ايذايي( 468 شهيد، 706 مجروح، 181 اسير) ( استان کردستان، 421 اقدام ) 280 عمليات خرابکارانه، 8 بمب گذاري، 5 مين گذاري، 128 اقدامات ايذايي( 586 شهيد، 752 مجروح، 215 اسير) (استان آذربايجان غربي، 533 اقدام ) 363 عمليات خرابکارانه، 14 بمب گذاري، 30 مين گذاري، 126 اقدامات ايذايي( 489 شهيد، 828 مجروح، 276 اسير)
:دفاع مقدس همه ي محاسبات و برآوردهاي رژيم صدام، پيروزي در جنگ را نويد مي داد. آمريکا نيز دراين ميان همه ي زمينه هاي آتش افروزي يک جنگ تمام عيار را فراهم کرده بود. اما سران استکبار و رئيس جمهور عراق از نقش و نفوذ رهبري ايران و قدرت ايمان و اراده ي مردم ما غافل بودند. همين غفلت آنان را به يک اشتباه راهبردي انداخت و در توهم پيروزي فرو برد! در چنين شرايطي كه دشمن با همه ي امكانات و حمايت ابرقدرتها بسوي ما حمله ور شده، با کدام نيروي نظامي، جنگيدن و مقاومت امکا نپذيرست؟! عقل و منطق جنگهاي کلاسيک دنيا حکم ميکند در شرايطي که امکان جنگيدن وجود ندارد، بايد ناگزير براي بقاي حکومت، به يکي از دو راه حل يارگيري سياسي و يا تسليم شدن متوسل شد. انتخاب هر کدام از اين دو راه حل، به عقيده و مسلک رهبر و البته همراهي مردم بستگي دارد. اما امام (ره) هوشيارانه با اتکا به خداوند و اعتماد به جوانان و مردم غيرتمند ايران و با علم به سختيها و امتيازات بالقوه، راه سوم را با رويکردي جديد برگزيد! رويکردي که سرمايه ي آن، جنگيدن با الهام از قيام خونين و جاويد عاشورا و مقاومت و دفاع در سايه ي عزّت و غرور ديني بود. جنگيدني که در آن چه بکشند و چه کشته شوند پيروزند. رزمندگان* دلير و جان بر كف اسلام نيز تنها با قدرت ايمان و اراده و تحت لواي فرماندهي و رهبري الهي حضرت امام (ره)، در مقابل اين تهاجم ايستادند و سرانجام بخشهايي از مناطق اشغالي را آزاد و به آغوش ميهن اسلامي بازگرداندند. ___________________________________________* در اين متن هر جا سخن از رزمندگان آمده منظور نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ارتش جمهوري اسلامي، بسيج، جهاد سازندگي، ژاندارمري، کميته ي انقلاب اسلامي و شهرباني ميباشد.
:دفاع مقدس با بركناري خائنان همچون بني صدر از رأس امور، انسجام نيروهاي مردمي بيشتر شد. پس از مدتي، با وحدت نيروهاي مسلح و مردمي، سرزمينهاي اشغالي يكي پس از ديگري به دست غيورمردان سپاه اسلام فتح شد. امام از حماسه ها و جان فشاني فرزندان خود راضي بود. فتحشان را فتح الفتوح * خواند و دست و بازويشان را از دور بوسيد و بر آن بوسه افتخار کرد. دشمن كه با غرور خاصي جنگ را شروع كرده بود، حالا منفعل و سرگردان، در باتلاق زياده خواهي خود به سختي دست و پا ميزد. پيروزيهاي به دست آمده باعث شد تا افكار عمومي جهان به سوي نظام جمهوري اسلامي متمرکز شود. كارشناسان جنگي دنيا با حيرت عجيبي به توانايي نيروهاي ايراني خيره شده بودند. آنان از درك قدرت ايمان رزمندگان غافل بودند. در اين زمان بود که دشمن براي رهايي از اين مخمصه ي بزرگ و با هدف ترميم و غيرقابل نفوذ کردن خطوط دفاعي خود، دست به استراتژي جديدي زد. دشمن در تابستان 1361 نيروهاي خود را از زمين هاي پست منطقه به ارتفاعاتي که از لحاظ ديد و تير بر منطقه تسلط داشت، انتقال داد و با پيوسته نمودن خطوط پدافندي خود، بر طبل آتش بس نواخت! ________________________________________________*صحيفه ي امام (ره)، ج 15 . پيام حضرت امام (ره) به مناسبت پيروزي رزمندگان اسلام در عمليات طريق القدس در تاريخ 8/ 9/ 13
:دفاع مقدس اين عقب نشيني مصلحتي، علاوه بر اينکه خطوط پدافندي متصل و مناسبي، براي دشمن ايجاد کرد، بار تبليغاتي مناسبي براي او به همراه داشت. همه ي رسانه هاي استكبار مشغول پوشش خبري آتش بس اعلام شده از سوي صدام شدند. در واقع صدام ميخواست با اين راهبرد خود به افکار عمومي چنان القا کند که عراق تصميم به عقب نشيني دارد و براي پايان دادن به جنگ آماده ي مذاکره است.* در اين وضعيت هرچند دشمن به دليل تهاجمات پي درپي رزمندگان اسلام شديداً در لاك دفاعي خود فرو رفته بود اما همچنان بخشهايي از سرزمين اسلامي را در اشغال داشت.** ___________________________________ *صدام در تاريخ 4/ 1/ 1361 بعد از عمليات فتح المبين با ارسال نامه اي براي سکوتوره رئيس سازمان کنفرانس اسلامي از وي تقاضا کرد کميته اي براي روشن کردن حقايق جنگ و شناسايي متجاوز تشکيل دهد. سعدون حمادي وزير امور خارجه ي وقت عراق نيز در مصاحبه اي در 19 / 1/ 1361 اعلام کرد که عراق ميانجيگري الجزاير براي آتش بس را ميپذيرد اما قرارداد 1975 نميتواند مبناي مذاکرات باشد. امام (ره) با اين شرايط موافق نبود و براي پايان دادن به جنگ شروطي داشتند: 1. عقب نشيني عراق به مرزهاي بين المللي 2. تعيين متجاوز 3. پرداخت غرامت 4. بازگشت آوارگان. با تحقق اين شروط جنگ به صلح مي انجاميد نه آتش بس. تفاوت صلح با آتش بس در اين است که به واسطه ي صلح اختلافات اساسي مانند مسئله ي مرز بين المللي حل و فصل ميشد، درحاليکه معناي آتش بس اين است که هر کسي هر کجا هست، در همانجا بماند. ** ارتفاعات مهم مرزي در غرب كشور، قسمتهايي از قصر شيرين و چزابه و طلائيه و کوشک و شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر همچنان در اشغال متجاوزان بود و شهرهاي سومار و آبادان و خرمشهر در ديد و تير مستقيم دشمن قرار داشت.
:دفاع مقدس سال سوم جنگ در حالي آغاز شده بود که با وحدت نيروهاي مسلح، پيروزيهاي چشمگيري نصيب ايران شده بود. اما با وجود آزادسازي مناطق وسيعي از ميهن اسلامي و عقب نشيني دشمن، مسئولان سياسي و نظامي جمهوري اسلامي ايران به اين نتيجه رسيده بودند كه به صدام عفلقي* هيچ اعتمادي نيست. آنها معتقد بودند اگرچه دشمن به ظاهر عقب نشيني کرده، درواقع به دنبال فرصتي است تا پس از رفع نقاط ضعف خود و به دست آوردن تحليلي دقيق از وضيعت نظامي و قدرت جمهوري اسلامي، سازماندهي مجدد ارتش، دوباره حملات خود را آغاز کند. به همين دليل آنها به محضر حضرت امام (ره) رسيده و با استدلالهاي فراوان موضوع تعقيب و تنبيه متجاوز در خاک دشمن را با ايشان در ميان گذاشتند. در نهايت امام (ره) با استراتژي ايران مبني بر «تعقيب و تنبيه متجاوز » موافقت نمودند. * _______________________________________* ميشِل عَفلقَ (زاده ۱۹۱۰ دمشق، درگذشت ۲۳ ژوئن ۱۹۸۹ پاريس) فيلسوف، جامعه شناس و ملي گراي عرب سوري بود. او نظريه پرداز و آغازگر حزب بعث سوسيالست عرب بود که با کمک «صلا حالدين البيطار » اين حزب را تأسيس ک رد. ميشل عفلق در جهت يگانگي و ملي گرايي تند اعراب و رهايي از استعمار غربي تلاش زيادي کرد. وي پس از آن در پي فشارهاي سياسي از سوريه رفت اما در سال ۱۹۵۴ به آن کشور بازگشت و نقش مهمي را در اتحاد با مصر در سال ۱۹۵۸ ايفا کرد. عفلق پيوندي با حکومت بعثي نداشت و به رغم ناهمگوني انديشه ي حزب بعث عراق با افکار عفلق، به خاطر فشارهايي که از سوي سوريه به عراق آمد، صدام، جايگاه خوبي را در حزب بعث عراق به وي داد تا بدين وسيله حزب بعث عراق را نسبت به حزب بعث سوريه قو يتر کند. اين در حالي است که حزب بعث عراق هم به اعتراضات حزبي فراوان عفلق اهميت نمیداد. عفلق در سال ۱۹۸۹ درگذشت و دولت عراق، مراسم سوگواري با شکوهي را برايش برپا کرد. صدام عفلقي عنواني بود که حضرت امام (ره) آن را بارها به کار میبرد. صدام حسين در تاريخ 22 / 1/ 1361 چند روز بعد از عمليات ظفرمند فتح المبين طي اظهاراتي در مجلس ملي عراق بيان داشت که در حال حاضر هدف اساسي ما اين است که از ورود نيروهاي مسلح به قلمرو و خاک عراق جلوگيري کنيم و تا زماني که جنگ ادامه دارد بر ماست که هر قدر میتوانيم به عمق خاک دشمن نفوذ کنيم... اينها (ايرانيها) در اين عمليات (فتح المبين) قصد داشتند وارد العماره شوند. *بعد از فتح خرمشهر براي ورود به خاک عراق اختلاف نظرهايي وجود داشت. امام (ره) بعد از آزادي خرمشهر فرمودند: شما بر سر مرز بمانيد و در همين مرز بجنگيد. اما نظر آقاي هاشمي رفسنجاني و ديگر سياسيون، ورود به خاک عراق براي پيروزي در پشت ميز مذاکره بود. نظاميان هم اين استدلال را قبول داشتند و ميگفتند ما بايد از مرز عبور کنيم و به پشت اروند برويم، زيرا اگر جنگ طول کشيد، پشت يک مانع طبيعي بوده و نخواهيم ارتش و سپاه بر سر مرز بمانند. پس از آزادسازي خرمشهر در جلسه ي شوراي عالي دفاع در محضر امام که آقايان حاج احمد خميني، مير حسين موسوي، موسوي اردبيلي، ولايتي، مقام معظم رهبري که رئيس جمهور بودند حضور داشتند. آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند که ما بايد از مرزهاي بين المللي عبور کنيم که اگر خواستيم جنگ را تمام کنيم، چيزي در دست داشته باشيم که بتوان در ميز مذاکره از آن استفاده ک رد. آقاي ظهيرنژاد نيز استدلالهاي نظامي مطرح نمودند. بعد از اينکه حضرت امام (ره) استدلالها را شنيدند اجازه دادند که به خاک عراق وارد شويم.
:دفاع مقدس با انتخاب اين استراتژي، در اتاق فکر و طراحي فرماندهان سپاه اسلام، عملياتهاي گسترده اي به همين منظور طراحي شد که عمليات «رمضان » و «والفجر مقدماتي *» از جمله اين عملياتها بود. «عمليات رمضان » در تيرماه سال 1361 و همزمان با ماه مبارک رمضان انجام شد. موانع و استحكامات دشمن در سرزمين شلمچه(كوشك) باعث عدم پيروزي در عمليات رمضان** گرديد. اگر چه چند عمليات ديگر در اين سال انجام شد، اما فرماندهان نظامي، طراحي و انجام عمليات مهم و تأثيرگذار ديگري را در دستور کار خود قرار دادند. پس از چند ماه، عمليات والفجر مقدماتي در آن برهه ي حساس از تاريخ جنگ، طراحي گرديد.*** در ميان عملياتهاي تکليف گرايانه و متكي به ايمان دوران پرشور دفاع مقدس، «عمليات والفجر مقدماتي ****» از جايگاه ممتاز و ويژه اي برخوردار است. والفجر مقدماتي در واقع صداي مظلوميت و رشادت فرزندان خميني است که هر روز هزاران بار، در گوش عدالتخواه تاريخ تكرار ميشود. _____________________________ * تقارن انجام عمليات با ايام دهه ي فجر باعث گرديد که در ابتدا فرماندهان نام والفجر براي اين عمليات انتخاب کنند. اما بعدها به دليل عدم موفقيت اين عمليات واژه ي مقدماتي به والفجر اضافه گرديد. يکي از دلايل عدم موفقيت عمليات رمضان، قدرت مانور تانک هاي تي 72 دشمن و خاکريزهاي مثلثي شکل بود. اين تانکها که توسط ابرقدرت شوروي به دشمن اهدا شده بود، حتي به وسيله ي راکتهاي آرپي جي نيز منهدم نميشد. اما با وجود اين تعداد قابل توجهي از اين تانکها در اين عمليات توسط دلاورمردان منهدم گرديد. خاکريزهاي مثلث يشکل نيز تلفات بسياري از رزمندگان اسلام گرفت. * شمخاني، قائم مقام وقت سپاه، در جلسه اي ديگر در تاريخ 26 / 10 / 1361 در جمع فرماندهان ارتش و سپاه گفت: با توجه به مسائل جهاني بايد تکليف العماره را روشن سازيم. يا با جنگ به صلح برسيم يا به جنگ ادامه دهيم و پرداخت غرامت و تنبيه متجاوز عملي شود. آنها ميخواهند صلحي را تحميل کنند که 45 هزار اسير عراقي آزاد شوند و ارتش عراق دوباره بازسازي شود. اگر صلح را بپذيريم، آتش نيروهاي عراقي بار ديگر بر سر هموطنان ما خواهد ريخت. شرق و غرب اعتقاد دارند اگر از عراق پشتيباني کنند، ايران در جنگ فرسايشي موفق نخواهد شد. 22 بهمن نزديک است و تشکيل هفتمين کنفرانس کشورهاي غير متعهد نيز نزديک است و گويا قرار است جنگ ايران و عراق در آن مطرح شود. اگر پيروزي به دست نياوريم، در اين مذاکرات قدرت مانور سياسي قوي نخواهيم داشت. بنابراين ما بايد دقيق عمل کنيم و پيروز شويم و با اين پيروزي صدام و پشتيبانهاي او به ويژه عربستان سعودي را در موقعيت ضعف قرار دهيم. **** اين عمليات در تاريخ 17 / 11 / 1361 صورت پذيرفت.
:دفاع مقدس تصرف شهر «العماره *» عراق به عنوان هدف اصلي اين عمليات در راستاي تعقيب و تنبيه متجاوز مشخص شد. سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي همه ي استعدادها و نيروهاي خود را بسيج نموده و براي شرکت در اين عمليات مهم و تأثيرگذار به منطقه ي عمليات اعزام نمودند. _______________________________________* شهر العماره مرکز استان ميسان عراق است که در 390 کيلومتري جنوب بغداد قرار دارد. العماره بزرگترين شهر مسير بغداد به بصره است و زمينهاي شرقي اش بسيار نفت خيزند. پيش از انجام عملياتهاي والفجر مقدماتي، مرکز فرماندهي سپاه چهارم عراق در العماره بود.
: والفجر مقدماتی حد فاصل پاسگاه فکه تا تنگه ي چزابه* به عنوان محور اصلي عمليات انتخاب گرديد. مبدأ و مقصد عمليات تعيين شد. نيروهاي ايراني بايد در منطقه اي به عرض تقريباً چهل و عمق حدود شصت کيلومتر پيشروي ميکردند. در امتداد خط مرزي و حد فاصل پاسگاه فکه تا تنگه ي چزابه، پاسگاههاي فکه دويرج طاووسيه رُشيديه صفريه و سوبله در خاك ايران قرار دارد. پاسگاه فكه در مقابل پاسگاه الفکه عراق و در انتهاي جاده ي چنانه به فكه، يكي از نقاط حساس و استراتژيك براي دو طرف به حساب مي آمد. راه ارتباطي اين پاسگاه به چنانه، دسترسي به رودخانه ي كرخه و همچنين جاده ي اهواز انديمشك بر اهميت فوق العاده ي نظامي اين پاسگاه مي افزود. پاسگاه فکه در همان روزهاي ابتداي جنگ نيز، بارها و بارها شاهد رشادتها و دلاوريهاي نيروهاي مدافع خود بود و چندين بار بين نيروهاي خودي و دشمن دست به دست شد. اما در نهايت اين پاسگاه، به دليل غلبه ي تجهيزات نظامي دشمن سقوط کرد و مدافعان آن عقب نشيني كردند. پاسگاه طاووسيه در مقابل پاسگاه التحرير عراق، در جاده ي مرزي و پس از پاسگاه دويرج به سمت چزابه و پس از آن پاسگاه رُشيديه قرار داشت. پاسگاه رشيديه در مقابل پاسگاه الرشيد عراق قرار داشت. در نزديكي اين پاسگاه در خاک ايران، تپه هاي رملي زيادي وجود داشت که به «تپه هاي دوقلو » شهرت پيدا کرد. ارزش نظامي اين تپه ها به قدري بود كه دشمن در روي آن و اطرافش، خطوط پدافندي محكمي ايجاد نمود. يکي از محورهاي مهم و حساس اين عمليات، حد فاصل دو پاسگاه طاووسيه و رشيديه و در اطراف همين تپه هاي دوقلو بود. پاسگاه سوبله هم به عنوان قديميترين پاسگاه مرزي ايران در تنگه ي چزابه به شمار ميرفت. اين پاسگاه از قديم الايام دروازه ي مهمي براي عراق و ايران بود. __________________________________ * تنگه ي مهم و استراتژيك «چزابه » در جنوب ارتفاعات ميشداغ به عنوان يكي از محورهاي مهم مواصلاتي استان خوزستان ايران و استان ميسان عراق بر اهميت استراتژيك فوق العاده ي منطقه افزود. بچه هاي اطلاعات عمليات به مجموعه تپه هاي رملي که دو تپه در ميان آنها از بقيه بلندتر و از فاصله ي دور قابل مشاهده بود، تپه هاي دوقلو ميگفتند.
: والفجر مقدماتی دشمن از همان ابتداي جنگ با تصرف اين پاسگاه و تسلط بر تنگه ي مهم و استراتژيك چزابه توانست شهرهاي بستان و سوسنگرد را اشغال کند. * اما فکه آسماني ترين و خاكي ترين منطقه اي بود که براي ميزباني اين عمليات انتخاب شد. بسياري از بسيجيان، و حتي آنها كه دوران حماسه را نديدند و سالها بعد بر خاك فكه قدم نهادند، اين اعتقاد را دارند كه؛ همانطور که راز انتخاب سرزمين كربلا براي آن حماسه ي عظيم، تا كنون به صورت كامل براي اهل راز مكشوف نشده، شايد سّر انتخاب اين نقطه از زمين نيز حكايتي ديگر داشته باشد!! جداي از جغرافياي نظامي منطقه، فكه داراي يك عظمت و جايگاه ويژه اي است. رملهاي تشنه ي فكه بي ارتباط با خاك تفتيده و سوزناك كربلا نيست. تنها خون شهداي مظلوم توانست به آنها ارزشي غير قابل توصيف دهد. سرزمين فكه با رملهاي سوزان خود چنان ارزشي يافت كه خاك مقدسش سجده گاه فرشتگان و ملكوتيان و زمينيان گرديد. _______________________________________* بستان در عمليات ظفرمند طريق القدس در دهم آذرماه 1360 به آغوش ميهن اسلامي بازگشت.