eitaa logo
نورالزهرا(س)
145 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
72 فایل
گزیده اخبار و تحلیل های مباحث سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و... توجه داشته باشید استفاده از مطالب کانال در سایر کانالها وگروهها با ذکر ای دی کانال هیچگونه اشکالی ندارد و جزء زکات علم محسوب می شود. ارتباط با ادمین: @ZNeysani
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 یادی از شهید مدافع حرم قوه قضاییه 💠 شهید مهدی نوروزی 📍 امور ایثارگران قوه قضاییه ____ https://eitaa.com/nooralzahraa
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷 یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: می‌دانم زنده‌ای! با تو زندگی می‌کنم، خیلی‌ها نمی‌توانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم . قابل گفتن نیست، شاید خیلی‌ها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خنده‌دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشم‌ها و دهانش در ثانیه‌های آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد. نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه می‌شود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن مهیا شود. اولین باری که پدرش را دید خیلی به چهره‌اش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبه‌ها را خارج کنند و مهیای دیدن شود. وقتی خانواده از زمان آقا تعریف می‌کردند، گفتند که چون مقداری بی‌تابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیه‌های آخر کنار باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی را نشانم می‌دهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر بمانم. سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که می‌خواستند را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری را دیدم . یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : می‌خواستی نشانم دهی که زنده‌اند؟ همه اینها را می‌دانم . من با تو زندگی می‌کنم همیشه به من می‌گفت که او را از زیر رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این را روی صورت بگذارند و بردارند، به محض اینکه را روی صورت گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم بسته شد . همانجا گفتم : می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم. من با تو زندگی می‌کنم . راوی : https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | استقلال فرزندان، مهمترین مولفه شهید در تربیت فرزندانش 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید عبدالحمید سالاری از خاطرات مشترکش می گوید: او زیاد بهم توجه داشت، منو دوست داشت و میگفت حجابت رو با لباس و پوشش بندری دوست دارم. 🔸به تربیت بچه ها خیلی اهمیت می داد می گفت دوست دارم بچه هام روی پای خودشون بایستند. 🔹عبدالحمید سالاری با وانت کار می کرد و رزق و روزی همسر و دو فرزندش را در می آورد. شکل و شمایلش را که نگاه می کردی، یک مرد زحمتکش را می دیدی که در آفتاب گرم بندرعباس کار می کند و روزگار می گذراند. 🔺ارادتش به اهل بیت آن قدر بود که وقتی تصمیم به اعزام گرفت، چون در استان هرمزگان داوطلبانی چون او را سخت گزینش می کردند، خودش را به سیستان و بلوچستان رساند و از آنجا اعزام شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | این خالکوبی یا فردا پاک می شود یا خاک می شود 🍃🌹🍃 🔻شهید مجید قربانخانی به خاطر خالکوبی هایش طوری در سوریه وضو می گرفته که معلوم نباشه. اما شب آخر بی خیال می شود و راحت وضو می گیرد. 🔸یکی از بچه ها که تازه مجید را در سوریه شناخته بود به او می گوید: مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ مجید هم در جوابش می گوید: این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود. 🔺پدر شهید می گوید: "مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید. فکر هم نمی کند که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی در یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! ته توی کارش را که در می آوردی میفهمیدی کل درآمد روزش را بخشیده است. واقعا دل بزرگی داشت و همیشه تک کلامش این بود" (( خدای بزرگ می رساند)) 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | هفت سفر عشق مهریه همسر یک شهید مدافع حرم 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید حسن غفاری می گوید: بیش ترین خاطراتی که از زندگی مشترک با همسرم دارم، مربوط به سفرهایی است که باهم داشتیم، همان هفت سفر عشق مان که پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. حسن آقا در سال های ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد. 🔺حسن غفاری کارهایش را با نظم خاصی انجام می داد. به مدیریت زمان، خیلی حساس بود و اتلاف وقت را خیانت به بیت المال می دانست. ریزه کاری ها را یاداشت می کرد تا مبادا چیزی از قلم بیافتد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ورود به سپاه، عشق دوران کودکیش بود ▪️◾️▪️ ▪️شهید علیرضا بریری و همسرش هشت سال زندگی مشترک را تجربه کردند و خداوند بعد از شش سال به آنها فرزندی عطا کردند که نامش را محمد امین گذاشتند محمد امین بعداز شهادت پدرش خیلی اظهار دلتنگی می کند. ▪️همسر شهید علیرضا بریری خاطره‌ای از شهید سلیمانی تعریف می کند: در یک مراسمی سردار حضور داشتند پسرم که حدودا ۵ ساله بود از ایشان درخواست هدیه ای کرد، سردار یک انگشتر به پسرم داد، امام چون انگشتر برایش بزرگ بود با ناراحتی بچه گانه آن انگشتر را به سردار پس داد و گفت این انگشتر بزرگانه است، من انگشتر بچگانه می خواهم. ▪️سرانجام پیکر این شهید عزیز پس از حدود سه سال که از شهادتش می گذشت در منطقه خان طومان تفحص و از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست هاست 🍃🌹🍃 🔸شهید مسلم خیزاب تاکید داشت: روی سنگ قبرش بنویسید تشنه نابودی صهیونیست ها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونست هاست و من فکر می کنم نکته کلیدی وصیت نامه شهید خیزاب همین باشد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که لبخند امید را بر لبان نیازمندان می نشاند 🍃🌹🍃 🔻از قول سرهنگ یزدیان یکی از فرماندهانش، عباس نصف حقوق ماهانه اش را صرف امور خیریه می کرد، در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانواده ای می داد که یکی شان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشت. 🔺باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمره اش و بخشی را خرج هیئت و مراسم مذهبی می کرد. در طول ماه شاید ۳۰ روزش را روزه می گرفت و غذایی که محل کارش به او می دادند، به خانواده های مستمند می داد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 شوخی‌ای که اشک مدافع حرم را درآورد! 🍃🌹🍃 🔸به مناسبت ۱۸مرداد، سالروز شهادت | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت 🍃🌹🍃 🔻شهید فرهاد کاظمی پس از مدتی از تحصیل در حوزه علمیه، خوابی را مشاهده کرد و پس از راهنمایی گرفتن از آیت الله ناصری، تصمیم گرفت تا به محضر آیت الله بهجت شرفیاب شود و خواب خود را تعبیر کند. پس از تعبیر خواب توسط آیت الله بهجت، فرهاد کاظمی نام خود را به عبدالمهدی تغییر داد و از ادامه تحصیل در حوزه علمیه انصراف داد و وارد سپاه شد. 🔸آیت الله بهجت دست روی زانوی شهید کاظمی گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد. 🔹آیت الله بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🔺شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید الوانی مردی از جنس اخلاص و عمل 🍃🌹🍃 🔻از خصوصیت اخلاقی بارز و مهم شهید محمدرضا الوانی اخلاص بود که در گمنامی وی تجلی یافت. بعد از شهادتش مشخص شد چقدر به مستمندان رسیدگی می‌کرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت می‌انداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند. برای خودش یک هشدار به صدقه طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود می‌دانست. 🔺همسر شهید الوانی می‌گوید: " وقتی در سوریه ترکش به کتفش می‌خورد به من و مادرشان اطلاع ندادند تا اینکه روزی به بازار رفتیم و من دیدم همسرم از گرفتن بچه احساس سنگینی می‌کند. تعجب کردم که چرا بچه چند ماهه را به سختی بغل می‌کند، تا اینکه یکی از وی درباره بهبود کتفتش سؤال کرد و همسرم ناراحت شد که این راز را برملا کرد." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/nooralzahraa