💠وظایف شیعیان در دعای ندبه
✍️ در دعای ندبه می خوانیم:
🔻«و جعلناه ممن یأخذ بحجزتهم»
خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند
🔻 «و یمکث فی ظلهم»
و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند
به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند.
✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است، یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینه ی گناه، دین به او می گوید: مکث کن، یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن، می خواهد نگاه کند مکث کن که این گناه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد(📚نهج البلاغه خ ۱۰۰)، فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد.
انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمی آورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمی دارد. "عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته می شود و از حرکت بیمورد او جلوگیری می کند. اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در می آید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید.
شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس میکنند در یک جا ثابت و ساکن نگه میدارند. عرب وقتی میگوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست.
واژه ی دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده ی معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه ای به منزل و درجه ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می دهد و در این دو منزل به او تعلیم می دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه»
🔻«و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه»
و یاریمان کن در اداء حق امام زمان
ماده "عون" برخلاف "نصرت" به مطلق کمک اطلاق می شود و مختص به یاری مقابل دشمن ندارد.
🔻«و الإجتهاد فی طاعته»
و کوشش کردن در اطاعت از او
🔻«و اجتناب معصیته»
و دوری کردن از نافرمانی او
🔻«و امنن علینا برضاء»
و با خشنودی او بر ما منت بگذار
"منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است.
#وظایف_شیعیان_در_دعای_ندبه
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠انتظار منطقی
🔻انتظار از ریشه "نظر" است و "نظر" نگاه كردن به چيزي و تأمل و دقت در آن است. نظر به معناي انتظار نيز از همين معناست؛ گويا شخص منتظر به زماني مي نگرد كه بناست «منتظَر» در آن به دست آيد. از این رو متعلق انتظار میبایست امری بدست آوردنی و ممکن باشد تا انتظار صورت منطقی به خود گیرد.
✍️ هر غایبی امکان بازگشت ندارد: «وَ لا کل غائب يَؤوب» و کسی که زنده نباشد غایب است: «لا یفقد غائبهم» و انتظار مردگانی که در حالت عادی بازگشت ندارند منطقی نیست: «غیب لا ینتظرون» و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفته اند در حال حاضر غایب به شمار می آیند: «و غیبة نبینا».
و بسی شگفت آور است که ما در غیبت ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۱ امام به سر می بریم و تنها باقی مانده و «حجت غایب زنده» امام زمان است، و چون زنده است انتظار ایشان منطقی است، ولو آنکه غایب باشند.
🔻از سویی دیگر انتظار کسی که او منتظر و علاقه مند شما نباشد منطقی نیست: «و لا ترغبن فیمن زهد عنک» و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل مبند. "رغب" اگر با "عن" متعدی شود به معنای نفرت و روی گرداندن است: «أراغب أنت عن آلهتی» و در غیر این صورت به معنای اشتیاق و علاقه است. بنابراین حقیقت انتظار همانگونه که شهید مطهری می گوید «مواعده» است(📚یادداشت ها ج ۹ ص ۳۹۴) یعنی وعده ای ایست که حرکت و علاقه هر دو طرف را میطلبد.
#انتظار_منطقی
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
💠انصار المهدی(۵)
۱. جمع شدن یاران امام زمان
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف» پس پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند.
🔻 سید رضی می گوید: «الْقزع قطع الغیم التی لَا ماء فیها» قزع قطری ابری ایست که آب در آن نیست.
🔻در نهایه آمده است: از موارد استعمال "قزع" حدیث علی علیه السلام است که می فرماید: در کنار او جمع می شوند همانطور که قزع پاییز جمع می شوند. قزع پاییز یعنی تکه های فصل(ابر) پراکنده اند و متراکم و به هم پیوسته نیستند و پس از آن به یکدیگر می پیوندند(📚ج ۴ باب القاف مع الزای ص ۵۹ مادة قزع)
🔻جزری گوید: اینکه حضرت فرمود: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف»، یعنی مثل تکه های پراکنده ابر و حضرت پاییز را ذکر کرد به این سبب که پاییز اول زمستان است و ابرها در آن متفرق و غیر متراکم اند و فشرده نیستند. سپس بعد از تکمیل نفرات، بعضی به بعض دیگر ملحق می شوند.
اگرچه شارحان نهج البلاغه در معنای فرمایش امیرالمؤمنین به وادی اختلاف رفته اند، ولی با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که آن را از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید مشعر بر این است که این روایت در مورد ۳۱۳ یار امام زمان است که بدون قرار قبلی و از طریق طی الأرض به امام زمان ملحق می شوند: «لاَ يَزَالُ اَلنَّاسُ يَنْقُصُونَ حَتَّى لاَ يُقَالَ اَللَّهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ فَيَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ أَطْرَافِهَا [وَ] يَجِيئُونَ قَزَعاً كَقَزَعِ اَلْخَرِيفِ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُهُمْ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَهُمْ وَ قَبَائِلَهُمْ وَ اِسْمَ أَمِيرِهِمْ [وَ مُنَاخَ رِكَابِهِمْ] وَ هُمْ قَوْمٌ يَحْمِلُهُمُ اَللَّهُ كَيْفَ شَاءَ مِنَ اَلْقَبِيلَةِ اَلرَّجُلَ وَ اَلرَّجُلَيْنِ حَتَّى بَلَغَ تِسْعَةً فَيَتَوَافَوْنَ مِنَ اَلْآفَاقِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ [رَجُلاً] عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: أَيْنَ مٰا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اَللّٰهُ جَمِيعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ حَتَّى إِنَّ اَلرَّجُلَ لَيَحْتَبِي فَلاَ يَحُلُّ حُبْوَتَهُ حَتَّى يُبَلِّغَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ».
🔻در مقابل معنای یاد شده از "قزع" که سید رضی آن را بیان می دارد "صیب" قرار دارد که از ريشه «صوب» به معناي نازل شدن چيزي و قرار گرفتن آن در محل خودش است. بر اين اساس، به باران «صوب» گفته مي شود، چون فرود مي آيد و در جاي خودش (زمين) قرار مي گيرد، چنان كه به ابر حامل باران "صيّب" مي گويند: «أو كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماء».
۲. جام های حکمت
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ثم لیشخدن فیها قوم شخذ القین النصل تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأس الحکمه بعد الصبوح» پس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیر صیقل می خورند. دیده هایشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشند.
🔻علامه مجلسی گوید: «الصبوح با فتحه، شراب صبحگاهی و یا شیری است که اول روز دوشیده شود. الغبوق با فتحه، شراب شامگاهی و یا آن مقدار از شیر که شبانگاه می دوشند» (📚بحار ج 69)
🔻شهید مطهری می گوید: امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: «وَ یُغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوح» صبوح، جام به اصطلاح بامدادی را میگویند و غبوق جامِ شامگاهانه را. آن جامی را که صبح مینوشیدند صبوح میگفتند و جامی را که شب مینوشیدند غبوق می گفتند. امیرالمؤمنین میفرماید صبوح و غبوق اینها جامهای حکمت اند. حکمت یعنی دریافت حقیقت. در مرحله حقیقت یافتن و کشف کردن و حقایق را درک کردن پیش میروند و برایشان تکرار میشود [به طوری که] جامی از حکمت صبح مینوشند و جامی از حکمت شب؛ این جامهای پیاپی همه از حکمت بر آنها پر میشوند(📚آشنایی با قرآن شهید مطهری).
🔻و مشابه این سخن است که می فرماید: «یتساقون بکأس رویه»یعنی به جام معرفت و انس به خدا، از یکدیگر علوم و اسرار می گیرند، پس گویی ایشان نوشندگانی هستند که جام های شراب را به یکدیگر می نوشانند
و فرمود: «علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم» این صفات که یکی از آنها جام هایی از حکمت بود را با خَلق و خُلق آنها عَقد(گره) بستم تا او را مهیای امری سازد: «إذا ارادک لامر هیاک له» چون تو را برای امری خواهد، برای آن مهیایت کند.
#انصار_المهدی
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama
[درخواست قلبی یاری امام ]
✍️ آیت الله سید محمد تقی اصفهانی می گوید:
شکی نیست که مؤمن خالص اگر از خداوند تعالی درخواست کند که فرج مولایش را نزدیک فرماید تا در رکاب ایشان با کفار بجنگد و تصمیم بر این کار بگیرد و نیتش صادقانه باشد خداوند تعالی پاداش جهاد در رکاب ایشان را به او می بخشد و او را مشمول عنایات خود قرار می دهد.
(📚مکیال المکارم ج ۲ ص ۲۵۳)
💠اوصاف امام عصر علیه السلام(۱)
#العلم_المنصوب
السلام علیک... العلم المنصوب
🔻برای پرچم از کلماتی مانند "لواء" - "رایت" - "علم" استفاده شده است و در بین آنها عَلم می تواند به فرد خاصی از جهت هدایتگری او اطلاق شود.
کلمه «علم» با دو فتحه بر عین و لام به معنای کسی است که به سبب او راه حق شناخته می شود که همان امام علیه السّلام باشد. یا با کسره عین، به معنای دانش است، همانگونه که علامه مجلسی در ذیل روایتی و درباره ی "علمکم" می گوید: «علمكم بالتحريك أي من يعلم به سبيل الحق و هو الإمام(ع)أو بالكسر أي صاحب علمكم فرجع إلى الأول أو أصل العلم»(📚بحار ج ۵۳).
🔻اگرچه "عَلم" می تواند به معنای پرچم با وجود و عینیت خارجی نیز باشد، ولی بنظر می رسد که مقصود خود حضرت است. و بنابراین امام زمان تنها پرچم هدایتی است که باقی می ماند: «و لا علما إلا نکسته» هیچ پرچمی نمی ماند مگر آنکه حضرت آن را سرنگون خواهد کرد و "منصوب" بر همین معنا است، یعنی تنها عَلمی است که برافراشته است و تمام پرچم ها و نشان ها و... ساقط می شوند. در روایت دیگر آمده است: «الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْر وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَة».
#العلم_المصبوب
- السلام علیک أیها... العلم المصبوب
✍️ "مصوب" از "صب" اخذ شده که به معنای ریخته شدن است و می تواند مشتمل بر دو معنا باشد:
۱. علم وجودی حضرت سرازیر می شود
۲. علم انبیاء و ائمه در ایشان سرازیر می شود: «وارث علم النبیین».
🔻در روایت دیگر از امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیر "هجم" آمده است: «هجم بهم العلم» و "هجم" یعنی حمله ناگهانی و آنگاه که امام قبل از دنیا می رود علم به امام بعد هجوم می آورد.
#اوصاف_امام_عصر
#نور_نما
💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠
🔹@noornama
🔹@noornama