eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.6هزار دنبال‌کننده
198 عکس
147 ویدیو
10 فایل
💠 مجموعه #نـــــــــورنــما لا تعادوا الایام فتعادیکم با روزها دشمنی نورزید که به دشمنی با شما برمیخیزند. ارتباط با مدیر کانال @aghs13 ارتباط با ادمین @sarbazaman کانال ما در تلگرام @noornama2 پیج اینستاگرامی @noornamaferagh1
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفت امام(۳‌) ۱. علم و معرفت "علم" آموخته های انسان است و صرفا به آنچه از سیاهی قلم فرا گرفته است می گویند، اما "معرفت" محصول علم است که از فرایند تفکر و حرکات فکری انسان حاصل است. پس آن‌گاه که انسان در دانسته های علمی خود فکر کند به محصولی می انجامد که آن را معرفت می نامند و از این رو" معرفت" نتیجه "علم" است، همچنان که دکتر دینانی بدان اشاره نموده است(دفتر عقل و آیت عشق ص ۸۳) و سخن خود را مستند به عبارات بابا طاهر عریان کرده است: «العلم دلیل المعرفة تدل علیها فإذا جاء المعرفة سقط رویة العلم و بقي حرکات العلم بالمعرفة» - «و الخروج من العلم جهل و اثبات مع العلم ضعف و المعرفة بالعلم توحید» در معجم مقاییس اللغه دو معنا برای «عرف» بیان شده است: یکی «تَتابُع الشَیءٍ مُتّصلاً بعضُه ببعض» و دیگری «السُّکون و الطُّمَأنینة» است و معنای نخست به همان اعتباری است که در تفاوت علم و معرفت گذشت که وقتی انسان می اندیشید و گزاره های فکری خود را به ترتیب چینش می کند به نتیجه و علم تفصیلی(معرفت) می رسد و معنای ثانی از آن رو است که انسان از جایی که شناخت نداشته باشد می ترسد، همچنان که از تاریکی می ترسد چون از پیرامون خود آگاهی ندارد. آیت الله جوادی آملی به معنای نخست توجه می دهد و می گوید: «معرفت به معنای شناخت چیزی از راه تفکر و تدبر در آثار آن است»(تفسیر تسنیم ج ۷ ص ۴۳۲) ۲. معرفت و عقیده "عقیده" از "عقده" به معنای محل گره مشتق شده است و "عقیده" محل گره باور قلبی و معرفت انسان است. بنابراین صرف معرفت، انسان را به ایمان و اعتقاد نمی رساند و لاجرم باید با باور قلبی انسان گره بخورد: «من الّذين قالوا آمنّا بأفواههم ولم تؤمن قلوبهم». همچنان که آیت الله جوادی آملی می گوید: «اعتقاد علمي بايد با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجين شود و در اوصاف نفساني و اعمال بدني او جلوه كند تا اطلاق ايمان بر آن درست باشد و عَقْد علمي كه قضيّه ذهني و معقول است تا با جان عالِم عَقْد و گرِهِ ديگر نيابد، ايمان نيست»(تسنيم ج ۲ ص ۱۵۷) ۳. معرفت و ايمان ایمان و اعتقاد معنای مشابهی دارند و بنابراین به گره معرفت و باور قلبی انسان گاه "ایمان" نیز گفته اند، زیرا مؤمن اعتقاد خود را از ريب، اضطراب و شكّ كه آفت اعتقاد است مي رهاند و آن را اِيمِن مي كند و از اين رو رسوخ و استقرار عقيده در قلب را «ايمان» مي گويند. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[شتاب جوانان در شناخت امام] 🔻قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِلْأَحْوَلِ أَتَيْتَ الْبَصْرَةَ قَالَ نَعَمْ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مُسَارَعَةَ النَّاسِ فِي هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِيهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِيلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا ذَلِكَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَقَلِيلٌ فَقَالَ عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ حضرت صادق به احول فرمود: آیا به بصره آمده ای؟ جواب داد آری. فرمود: چگونه یافتی سرعت گرفتن مردم درباره امامت و داخل شدنشان در آن را؟ گفت: به خدا قسم ایشان گروهی اندکند که این کار را کرده اند. فرمود: توجه به جوانان داشته باش که ایشان در کارهای نیک شتاب بیشتری دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠وظایف شیعیان در دعای ندبه ✍️ در دعای ندبه می خوانیم: 🔻«و جعلناه ممن یأخذ بحجزتهم» خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند 🔻 «و یمکث فی ظلهم» و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند. ✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است، یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینه ی گناه، دین به او می گوید: مکث کن، یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن، می خواهد نگاه کند مکث کن که این گناه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد(📚نهج البلاغه خ ۱۰۰)، فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد. انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمی آورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمی دارد. "عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته می شود و از حرکت بی‌مورد او جلوگیری می کند. اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در می آید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید. شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس می‌کنند در یک جا ثابت و ساکن نگه می‏دارند. عرب وقتی می‌گوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست. واژه ی دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده ی معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه ای به منزل و درجه ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می دهد و در این دو منزل به او تعلیم می دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه» 🔻«و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه» و یاریمان کن در اداء حق امام زمان ماده "عون" برخلاف "نصرت" به مطلق کمک اطلاق می شود و مختص به یاری مقابل دشمن ندارد. 🔻«و الإجتهاد فی طاعته» و کوشش کردن در اطاعت از او 🔻«و اجتناب معصیته» و دوری کردن از نافرمانی او 🔻«و امنن علینا برضاء» و با خشنودی او بر ما منت بگذار "منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[در پناه ما مکث کنید]
لالایی گل نرگس.ogg
4.59M
🎵لالایی... اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠انتظار منطقی 🔻انتظار از ریشه "نظر" است و "نظر" نگاه كردن به چيزي و تأمل و دقت در آن است. نظر به معناي انتظار نيز از همين معناست؛ گويا شخص منتظر به زماني مي نگرد كه بناست «منتظَر» در آن به دست آيد. از این رو متعلق انتظار می‌بایست امری بدست آوردنی و ممکن باشد تا انتظار صورت منطقی به خود گیرد. ✍️ هر غایبی امکان بازگشت ندارد: «وَ لا کل غائب يَؤوب» و کسی که زنده نباشد غایب است: «لا یفقد غائبهم» و انتظار مردگانی که در حالت عادی بازگشت ندارند منطقی نیست: «غیب لا ینتظرون» و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا رفته اند در حال حاضر غایب به شمار می آیند: «و غیبة نبینا». و بسی شگفت آور است که ما در غیبت ۱۲۴ هزار پیامبر و ۱۱ امام به سر می بریم و تنها باقی مانده و «حجت غایب زنده» امام زمان است، و چون زنده است انتظار ایشان منطقی است، ولو آنکه غایب باشند. 🔻از سویی دیگر انتظار کسی که او منتظر و علاقه مند شما نباشد منطقی نیست: «و لا ترغبن فیمن زهد عنک» و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل مبند. "رغب" اگر با "عن" متعدی شود به معنای نفرت و روی گرداندن است: «أراغب أنت عن آلهتی» و در غیر این صورت به معنای اشتیاق و علاقه است. بنابراین حقیقت انتظار همان‌گونه که شهید مطهری می گوید «مواعده» است(📚یادداشت ها ج ۹ ص ۳۹۴) یعنی وعده ای ایست که حرکت و علاقه هر دو طرف را می‌طلبد. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[اللّهُمَّ إنّا نَشْكو إليكَ غَيْبَةَ نَبِيّنا و قِلّةَ عَدَدِنا و كَثْرَةَ عَدُوِّنا] خداوندا! ما از نبودن پيامبرمان و فراوانى دشمنانمان و اندك بودن شمارمان به تو شکایت می کنیم...🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠انصار المهدی(۵) ۱. جمع شدن یاران امام زمان 🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف» پس پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند. 🔻 سید رضی می گوید: «الْقزع قطع الغیم التی لَا ماء فیها» قزع قطری ابری ایست که آب در آن نیست. 🔻در نهایه آمده است: از موارد استعمال "قزع" حدیث علی علیه السلام است که می فرماید: در کنار او جمع می شوند همانطور که قزع پاییز جمع می شوند. قزع پاییز یعنی تکه های فصل(ابر) پراکنده اند و متراکم و به هم پیوسته نیستند و پس از آن به یکدیگر می پیوندند(📚ج ۴ باب القاف مع الزای ص ۵۹ مادة قزع) 🔻جزری گوید: اینکه حضرت فرمود: «فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف»، یعنی مثل تکه های پراکنده ابر و حضرت پاییز را ذکر کرد به این سبب که پاییز اول زمستان است و ابرها در آن متفرق و غیر متراکم اند و فشرده نیستند. سپس بعد از تکمیل نفرات، بعضی به بعض دیگر ملحق می شوند. اگرچه شارحان نهج البلاغه در معنای فرمایش امیرالمؤمنین به وادی اختلاف رفته اند، ولی با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که آن را از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید مشعر بر این است که این روایت در مورد ۳۱۳ یار امام زمان است که بدون قرار قبلی و از طریق طی الأرض به امام زمان ملحق می شوند: «لاَ يَزَالُ اَلنَّاسُ يَنْقُصُونَ حَتَّى لاَ يُقَالَ اَللَّهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ فَيَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ أَطْرَافِهَا [وَ] يَجِيئُونَ قَزَعاً كَقَزَعِ اَلْخَرِيفِ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُهُمْ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَهُمْ وَ قَبَائِلَهُمْ وَ اِسْمَ أَمِيرِهِمْ [وَ مُنَاخَ رِكَابِهِمْ] وَ هُمْ قَوْمٌ يَحْمِلُهُمُ اَللَّهُ كَيْفَ شَاءَ مِنَ اَلْقَبِيلَةِ اَلرَّجُلَ وَ اَلرَّجُلَيْنِ حَتَّى بَلَغَ تِسْعَةً فَيَتَوَافَوْنَ مِنَ اَلْآفَاقِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ [رَجُلاً] عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: أَيْنَ مٰا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اَللّٰهُ جَمِيعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ حَتَّى إِنَّ اَلرَّجُلَ لَيَحْتَبِي فَلاَ يَحُلُّ حُبْوَتَهُ حَتَّى يُبَلِّغَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ». 🔻در مقابل معنای یاد شده از "قزع" که سید رضی آن را بیان می دارد "صیب" قرار دارد که از ريشه «صوب» به معناي نازل شدن چيزي و قرار گرفتن آن در محل خودش است. بر اين اساس، به باران «صوب» گفته مي شود، چون فرود مي آيد و در جاي خودش (زمين) قرار مي گيرد، چنان كه به ابر حامل باران "صيّب" مي گويند: «أو كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماء». ۲. جام های حکمت 🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ثم لیشخدن فیها قوم شخذ القین النصل تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأس الحکمه بعد الصبوح» پس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیر صیقل می خورند. دیده هایشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشند. 🔻علامه مجلسی گوید: «الصبوح با فتحه، شراب صبحگاهی و یا شیری است که اول روز دوشیده شود. الغبوق با فتحه، شراب شامگاهی و یا آن مقدار از شیر که شبانگاه می دوشند» (📚بحار ج 69) 🔻شهید مطهری می گوید: امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «وَ یُغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوح‏» صبوح، جام به اصطلاح بامدادی را می‌گویند و غبوق جامِ شامگاهانه را. آن جامی را که صبح می‌‏نوشیدند صبوح می‌گفتند و جامی را که شب می‌‏نوشیدند غبوق می گفتند. امیرالمؤمنین می‌فرماید صبوح و غبوق اینها جام‌های حکمت اند. حکمت یعنی دریافت حقیقت. در مرحله حقیقت یافتن و کشف کردن و حقایق را درک کردن پیش می‌روند و برایشان تکرار می‌شود [به طوری که] جامی از حکمت صبح می‏‌نوشند و جامی از حکمت شب؛ این جامهای پیاپی همه از حکمت بر آنها پر می‌شوند(📚آشنایی با قرآن شهید مطهری). 🔻و مشابه این سخن است که می فرماید: «یتساقون بکأس رویه»یعنی به جام معرفت و انس به خدا، از یکدیگر علوم و اسرار می گیرند، پس گویی ایشان نوشندگانی هستند که جام های شراب را به یکدیگر می نوشانند و فرمود: «علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم» این صفات که یکی از آنها جام هایی از حکمت بود را با خَلق و خُلق آنها عَقد(گره) بستم تا او را مهیای امری سازد: «إذا ارادک لامر هیاک له» چون تو را برای امری خواهد، برای آن مهیایت کند. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama
[درخواست قلبی یاری امام ‌] ✍️ آیت الله سید محمد تقی اصفهانی می گوید: شکی نیست که مؤمن خالص اگر از خداوند تعالی درخواست کند که فرج مولایش را نزدیک فرماید تا در رکاب ایشان با کفار بجنگد و تصمیم بر این کار بگیرد و نیتش صادقانه باشد خداوند تعالی پاداش جهاد در رکاب ایشان را به او می بخشد و او را مشمول عنایات خود قرار می دهد. (📚مکیال المکارم ج ۲ ص ۲۵۳)