eitaa logo
🌹خاطرات اسیر مفقودالاثر اردوگاه تکریت ۱۱🥀
627 دنبال‌کننده
282 عکس
321 ویدیو
13 فایل
💐 یاد باد آن روزگاران یاد باد 💐 خاطرات صوتی دوران اسارت و دفاع مقدس اینجانب محمدعلی نوریان اعزامی از نجف‌آباد اصفهان الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ارتباط با من: @Mo_Nouriaan_PV313 .
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس یادگاری🌹 از راست ۱_جانبازحسینعلی میرعباسی ۲_ شهید اکبرمردانی خیبر شهیدشد ۳_سیدمحمودموسوی والفجر۴ شهیدشد ۴_من هستم پیراهن یقه سفید ۵_ مرتضی بختیار آزاده عملیات خیبر ۶_ برادر پاینده اهل نجف آباد ۷_ برادرصالحی اهل نجف آباد ۸-شهیدرسول صالحی کربلا ۴ شهیدشد @nurian_khaterat🌹
سلام و عرض ادب 🌹 خاطرات دفاع مقدس🌹 قسمت ۱۹🌹 موضوع: عملیات موفق والفجر۴ درمحورلشگر۸ نجف اشرف🌹 آقا وقتی مرتضی بختیار فرمانده گردان ۱۴ معصوم فرمانده گروهان ما یدالله رحیمی رو توجیه کرد یه قرآن جیبی داشت مارو از زیر قرآن رد کرد به ما فرمان حرکت دادند حالت تهاجمی رزم گرفتیم و همگی دریک ستون منظم فاصله گرفتیم همین که حدود ۳۰ متری حرکت کردیم رسیدیم به میدان مین نامنظم عراقیها که فکر کنم یکی دو شبی بود این میدان مین رو ایجاد کرده بودند اینجای کار تخریب چی گروهان ماشخصی بود به نام اکبر طالب ایشان یکی ازمسئولین و نیروهای باتجربه واحد تخریب لشگر بود اکبر طالب نفر اول بود نفردوم شریفی ازخمینی شهر نفرسوم هم من بودم اول میدان مین اکبر طالب سرنيزه خودشو درآورد و شروع کرد به باز کردن میدان مین چون وقت کم بود و هرلحظه احتمال درگیری شدید داخل میدان مین بود اکبر دولا دولا (حالت رکوع) باسرنیزه سیخ میزد مین ها رو پیدا می‌کرد اما خنثی نمیکرد یکی میذاشت طرف چپ یکی پیدا می‌کرد میزاشت طرف راست حدود ۵۰ سانتی عرض معبر بود 😂 حالا منم حقیقتش یه جورایی بد میترسیدم یه چشمم به اکبر بود ببینم چکار میکنه یه چشمم سمت عراقی ها بود که ببینم چه وقت درگیر میشیم😂 همین که اکبر یه قدم به سمت جلو بر می‌داشت شریفی فوری پاشو میزاشت جای پای اکبر منم پامو میزاشتم جای پای شریفی😂 اگه غیر این بود ممکن بود پاهامون رو بزاریم روی یه مین حالا شما فکرشو بکن ببین وسط میدان مین گیر کردی نه راه پس داری نه راه پیش روبروت هم دشمن با تیربار منتظرت هست😂😂 فقط خودتی و خدای خودت و ائمه معصومین که در این شرایط سخت به دادت برسه 🌹 وقتی وسط میدان مین که عرض آن حدود ۵۰ متری بود رسیدیم سنگر های عراقی از فاصله دور پیدا بود من ترسم بیشتر شد پیش خودم میگفتم یا حضرت عباس به دادمون برس😂 حالا یکی از تیربارهاشون شروع به شلیک میکنه و اینجا وسط میدان مین دخلمون میاد(از بین میریم ) شریفی قبضه اش رو سمت سنگرها هدف گرفته بود که اگه درگیر شدیم از داخل ستون توی میدان مین شلیک کنه . منم اسلحه ام سمت سنگرعراقیها و از ضامن خارج بود و دستم روی ماشه و آماده شلیک اما بد جوری استرس داشتم ضربان قلبم جوری میزد گروم گروم صدای ضربان قلبم رو توی اون سکوت شب می‌شنیدم 😂 ادامه دارد...🌹 راوی محمدعلی نوریان 🌹 @nurian_khaterat🌹
عکس یادگاری دفاع مقدس🌹 نفرسمت راست من و شهید سیدمحمود موسوی که در مرحله اول والفجر۴ روی تنگه کنگرک شهیدشد🌹 @nurian_khaterat🌹
سلام و عرض ادب 🌹 خاطرات دفاع مقدس🌹 قسمت ۲۰ 🌹 موضوع:عملیات موفق والفجر۴ درمحورلشگر۸نجف اشرف🌹 آقایی که شما باشید اکبر طالب تخریبچی گروهان ما به فضل خداوند معبر را بدون هیچ دردسری باز کرد و ما از معبر میدان مین رد شدیم حالا فاصله اولین سنگر عراقیها با ما حدود ۲۰ متری میشد وقتی که ما از میدان مین بسلامتی رد شدیم به صورت تیمی شدیم و هر۳ الی ۴ نفری رفتیم سمت سنگر ها جهت درگیری و پاکسازی اما هیچ سرو صدا از طرف ما و عراقیها نبود سکوت محض همه جای کوهستان رو فرا گرفته بود . از دور که می‌دیدیم داخل هر سنگر عراقی ۲ الی ۳ نفر بودند و همین امر باعث دقت و سرعت عمل ما میشد. یادمه اولین سنگر رو من و شریفی رفتیم سراغش 😂 همین که رسیدیم ۲ الی ۳ متری سنگر که من شلیک کنم و نارنجک بندازم باز دیدم از طرف سنگر عراقیها تیراندازی نشد . رفتیم جلوتر نزدیک خود سنگر متوجه شدیم عراقیها کلاه های فلزی نظامی خودشون رو گذاشتند بعنوان فریب ما لب سنگر و سنگر رو تخلیه کرده بودند . ما از دور وقتی کلاه هارو میدیدیم فکر می‌کردیم نفرات عراقی هستند 😂 سریع رفتیم سمت سنگر دومی دیدیم باز کلاه نظامی لب سنگر هست و عراقیها نیستند . سریع به عقب خبر دادیم عراقیها فرار کردند اما مراقب باشید ممکنه کمین کرده باشند . خلاصه کل اهداف رو بدون درگیری تصرف کردیم . یدالله وقتی دید عراقی ها فرار کردند به تمام بچه ها دستور هوشیارباش داد . و تمام اطراف رو برسی و شناسایی کرد و از هر طرفی که احتمال میداد دشمن دوباره حمله کنه و نفوذ کنه یک سنگر نگهبانی ایجاد کرد . یادمه پشت یال (سرازیری ارتفاع) دقیقا روبروی عراقیها به من و شریفی گفت یه سنگر نگهبانی درست کنید و برید داخلش و نگهبانی بدید و مراقب باشید ادامه دارد....🌹 راوی: محمدعلی نوریان 🌹 @nurian_khaterat🌹
عکس یادگاری دفاع مقدس 🌹 سمت چپ من و شهید منصور سلیمانی که در عملیات والفجر ۴ شهید شد🌹 @nurian_khaterat🌹
1_3175312296.mp3
5.66M
صدای آشنا🌹 باسلام این تصنیف پرندگان مهاجر رو تقدیم میکنم به محضر تمامی شهدای ۸ سال دفاع مقدس مخصوصا شهدای مظلوم اسارت😭 وشهدای مظلوم غواص عملیات کربلای ۴ 🌹 @nurian_khaterat🌹
🌹 اردوگاه 11تکریت (مفقودین ) یکی از درب های ورودی بهشت🌹 🎬 قسمت اول وقتی شب قبل از عملیات برای دیدن پدرم که درعملیات کربلای چهاربا اون سن وسالش جزء غواصان اطلاعات وعملیات لشگر پنج نصر بود به دژ خرمشهر رفته بودم ؛ شهید رضایی را برای چندمین بار دیدم ! آخه در زمان حمله ؛ نیروهای عمل کننده خراسان باید از نهرخین به دشمن یورش میبردند و همه غواصان یکجا بودند!! شهید محمدرضایی یکی از مسئول دسته های غواصان اطلاعات عملیات تیپ 21 امام رضا علیه السلام بود که همراه با دیگر نیروهای عمل کننده در عملیات کربلای چهار با رشادت فراوان به عنوان خط شکن وارد درگیری بادشمن شدند که موفقیت هایی علیرغم نبود نیروهای پشتیبانی نیز به دست آورد بودند. عملیات کربلای چهار توسط ستون پنجم و نیز همکاری اطلاعاتی نیروهای غربی و عربی و خصوصا آمریکا و عربستان با پشتیبانی ماهواره ای و پرواز اواکس های اجاره ای عربستان ، برای چندمین مرتبه ، لو رفته بود و عراق نیز آمادگی مقابله با عملیات را داشت. نیروهای خط شکن ما در عملیات و بنا بر تدبیر فرماندهان به دشمن بعثی یورش بردند و بدلیل عدم پشتیبانی نیروهای عمل کننده و خصوصا غواصان بین نیروهای عراقی و خودی و در بین نیزارها و مرداب ها و دریاچه وکانال پرورش ماهی ، جزایز ام الرصاص ، ام القصر ، ام الطویل، پتروشیمی ، جزیزه بوارین ، جزیره مینوو نهرخین ودیگر جاهای مختلف گیر افتادند و به مرور یا براثر شدت جراحات وزحمی بودن شهید شدند و یا به دست دشمن بعثی به اسارت درآمدند و عده بسیارکمی هم توانستند بعداز حدود بیش از 10 روز خودشان را باسختی هرچه تمام تر به خط خودی رسانده و نجات پیدا نمایند . شهید محمد رضایی نیز بعد از قریب بیش از پنج روز بعد از عملیات به اسارت دشمن درآمد. بعداز اسارت و انواع اقسام کتک ها و فشارها و شکنجه ها که معمولا به صورت عمومی و دسته جمعی و گاهی هم انفرادی بود براثر سهل انگاری و نداشتن تدبیر لازم و بیان مسایل و مواردپیش آمده درجبهه وهنگام عملیات وخصوصا شب عملیات و روزعملیات به یکدیگر ؛ وعدم رعایت حفاظت گفتار؛ وعدم شناخت از یکدیگرونداشتن تجربه ؛ پس از انتقال به اردوگاه ؛ عراقیها و خصوصا علی آمریکایی و عدنان ( دو نگهبان دژخیمان ووحشی به تمام معنای اردوگاه تکریت11 ) فهمیدند که محمد رضایی یکی از مسئولین دسته غواصها بوده و چه رشادت هایی که شب عملیات انجام نداده است. ادامه دارد... @nurian_khaterat 🇮🇷
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکنجه اسرای ایرانی در عراق اینها آزادگان مفقودالاثر هستند و این مکان مرکز استخبارات(اطلاعات) ارتش عراق هست. دقیقا چنین برخورد و شکنجه وبدتر از اینها رو با ما هم داشتند؛ @nurian_khaterat
🌹 اردوگاه 11تکریت(مفقودین ) یکی از درب های ورودی بهشت🌹 🎬 قسمت دوم شهید محمدرضایی در اردوگاه مخوف و وحشتناک تکریت11 لو رفت و توسط عراقی ها شناسایی گردید و به شدت و درچندین مرحله مورد ضرب و شتم و شکنجه با انواع و اقسام وسایل قرار گرفت هدف دشمن بعثی در بدو امر شکستن روحیه اسرای اردوگاه و درهم خورد کردن ایشان به دلیل مفقوالاثربودن این اسرا بود واین در صورتی بود که بارها در طول اسارت و تاقبل از رهایی از اسارت بعثی ها گفته بودند که هیچ کس و هیچ جا از شما خبری ندارند و ما هر کار وبلایی که بخواهیم سرشماها می آوریم!! ومهمترین هدف شان در هم شکستن مقاومت جانانه و سرسختانه شهید رضایی و کسب اطلاعاتی که در آن زمان یعنی بعد از حدود 7 ماه از اسارت اصلا به دردشان نمیخورد بودند. اطلاعاتی که هیچگونه ارزش نظامی نداشت زیرا معادلات جنگ بهم ریخته بود و فقط از روی حقد و کینه توزی این اعمال وحشیانه را انجام میدادند. .که درتمامی اهداف خودشان حتی با شهادت شهید رضایی ناکام ماندند. محمدمشهدی، توسط دو نفر از نگهبانان عراقی به نام های : علی آمریکایی و عدنان مورد ضرب وشتم وشکنجه قرار گرفت. در توصیف این دونفر شکنجه گر و وحشی اردوگاه با آن هیکل های بزرگ وتنومند باید گفت که شکنجه گرهای ساواک و ددمنش ترین افراد روزگار در درنده خویی به این دونفر نمیرسند!! برای نمونه : بسته های بزرگ سیم خاردارحلقوی که هنوز باز نشده را تصور کنید که وسط آن ، مانند حلقه خالی است و دارای ارتفاعی حداقل یک متراست !! این دو نفر بچه های بند یک و دو اردوگاه را داخل این توپ سیم خاردار می انداختند وبا کابل وحشیانه شروع به زدن میکردند!! نه راه پس داشتی و نه راه پیش !! می ایستادی ضربات کابل را میخوردی!! مینشستی سیم های خاردار به تنت فرو میرفت !! سرو صورت بود که آماج ضربات انواع و اقسام کابل ها قرارمیگرفت !! با دست ها صورتت را میگرفتی دستها بود که متورم ، کبود و خون آلود میشد و میشکست!! چه چشم هایی که براثر این ضربات ازبین نرفت !!! یکبار همین عدنان مثل گرگ گرسنه در صبح دم و هنگامی که با پاهایی برهنه وبر روی زمینی خیس و نمناک به سمت دستشویی میرفتیم ؛ همه آسایشگاه را روی دو پا به حالت چمباتمه نشاند و شروع به زدن کردن!! هرکس پشت کمرخودش رو آماده کرده بود که هرآن ضربه ی کابل بر تخت پشتش فرود آید!! ناگهان زمین و زمان شروع به چرخیدن کردن و پس از دستور بلند شدن و رفتن به داخل دستشویی مشخص شد که این نامرد و ناچیز روزگاز با کابل چنان به سر همه ضربه وارده کرده که حتی زمان وقدرت تفکر ودرد کشیدن را از بچه ها گرفته بودوتازه مشخص شده بود که ضربه ها به سروصورتمان خورده وچشم چند نفر هم درب و داغان شده !!! این دونفر دژخیمان وحشی با کابلهای 3 فاز به جان رضایی افتادند. این زدن ها چندین بار ادامه داشت و میرفت و کتک میخورد و دوباره می آمد داخل آسایشگاه !! ادامه دارد... @nurian_khaterat 🇮🇷
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 روزعلی کرمی هم اردوگاهی من آثار شکنجه با اتو ، آزاده سرافراز روزعلی کرمی 📌سوزاندن با اُتو به اتهام فرار @nurian_khaterat 🇮🇷
🌹 اردوگاه 11تکریت(مفقودین ) یکی از درب های ورودی بهشت🌹 🎬 قسمت سوم بنا بر دستور عراقی ، محمدرضایی بایکوت شده بود و هیچکس حق حرف زدن با وی را نداشت و به تنهایی قدم میزد و به تنهایی غذا میخورد!! یک روز در حین قدم زدن بهش نزدیک شدم و جویای احوالش !! گفت محسن برو !! که اگر ببینند تورا هم میزنند!! گفتم : تو که از تنهایی دق کردی !! به جنهم بذار بزنند!!! برای آخرین بار محمد را دیدیم که بردند . ما داخل بند سه بودیم . و رضایی را بردندداخل حمام بند یک ودو و شروع به زدنش کردند. با هرضربه کابلی که فرود می آمد شیشه حمام نیز میشکست! با شکستن شیشه ها و افتادن رضایی برروی شیشه ها اورا با بدنی عریان مورد اصابت کابل های خود قرار دادند . عدنان هیکلی بسیار برزگ و تنومندی داشت . چنان این بدن نحیف و رنجور شهید رضایی را میزد که از نفس افتاده بود و درخواست آب کرد و برای دقایقی استراحت . اما محمد هنوز مقاومت میکرد وسرسختانه وجانانه در راه هدفش ایستادگی !! بچه های بند یک خصوصا سیدجلال میگفت که وقتی ما رفتیم خون های داخل حمام رو تمیز کنیم ! گوشت و خون بدن مطهر شهید رضایی بود که به در و دیوار حمام چسبیده بود !! بذارید اصلا برای تان توصیف کنم : شما وقتی که میخواهید گوشت را برای کباب کردن آماده کنید ، آن را روی تخته میذارید وبا پشت و یا لبه چاقو شروع به زدن میکنید تا گوشت نرم شود!! و وقتی که زیادی به آن ضربه بزنید و چاقو را بلند کنید وگوشت خیلی نرم شده باشد!! تکه هایی از گوشت به لبه های چاقو چسبیده و اگر شدت ضربه شما زیاد باشد حتی تکه هایی از گوشت به اطراف پرت میشود!! حال تصور کنیدوقتی که محمد را با بدن عریان میزدند چه شده بود!!! پس از ضربه های زیادی که بربدنش وارده شده بود ، با فرود هر ضربه دیگری و هنگام بلندشدن و جداشدن کابل سه فاز از بدنش ، همراه با کابل تکه های گوشت بدنش کنده وبه در و دیوار حمام پرتاب میشده است !!! سیدجلال میگه که ما همه را پاک کردیم وشستیم و فقط یک تکه را برای روز حساب که در نزد پروردگار متعال شهادت دهد باقی گذاشتیم. بنا بر گفته ی بچه های آشپزخانه اردوگاه ؛ علی آمریکایی و عدنان ، محمد را بردند در حمامی که خود عراقیها از آن استفاده میکردند. عدنان برای آخرین مرتبه قسم خورد که اگر حرف نزند او را خواهد کشت!! اما محمد با صدایی ضعیف و ناله ای درد آور ذکر یازهرا میگفت !! باید نسل های آینده بدانند که بچه های این مرز وبوم ؛ در راه اعتقادات خود و در راه اعتلای اسلام و انقلاب و دفاع از شرف و ناموس وکشور خود ، چه رنج ها و سختی هایی را تحمل کردند!! ادامه دارد... @nurian_khaterat 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باعرض شرمندگی امیدوارم طاقت دیدن این کلیپ واقعی از زنده بگور کردن غواصان کربلای ۴ رو داشته باشید ..این کلیپ بعدازسقوط حکومت صدام در اسناد اداره استخبارات عراق بدست اومده😭😭😭😭😭😭😭 @nurian_khaterat🌹