هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
خدا را گرامی بدار
🖌 حضرت #امام_صادق علیه السلام فرمود: هر که برادر مسلمانش نزدش بیاید و او را گرامى بدارد، همانا خداى عزوجل را گرامى داشته است.
🖌 عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ
📚 اصول کافى جلد3 صفحه: 294 روایة:3
#حدیث #مهربانی
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
📚 تمام خواندن نماز مسافر
💠 سؤال: اگر مسافری كه نمازش #شکسته است در اثر فراموشی، نماز را کامل بخواند و بعداً متوجه شود چه وظیفه ای دارد؟
✅ جواب: اگر #مسافر فراموش كند که نمازش، شكسته است و تمام بخواند، اگر #داخل_وقت متوجه شد، باید نماز را دوباره بخواند و اگر پس از وقت به یاد آورد، قضای نماز واجب نیست.
#احکام_نماز #نماز_مسافر
🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷🕊
فرصت عظیم محرم.mp3
3.04M
#کلیپ_صوتی
#آمادگی_برای_محرم 🖤
💢 فرصت عظیم محرم
📌 برگرفته از جلسه اول « احیاء دین در عصر غربت» - ۳۰ شهریور ۱۳۹۶
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#کربلا
#عاشورا
#روضه
#هیئت
[ کانال منبرهای عالی ]
@eitaa_Ostadaali
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
کلمه محبت آمیز بگو
🖌 حضرت #امام_صادق ع از #رسول_خدا صلى الله علیه و آله که فرموند: هر که برادر مسلمانش را با سخن محبت آمیزى گرامی بدارد و گرفتاریش را حل کند، تا زمانی که او در این حال است، زیر سایه رحمت واسع خدا قرار دارد.
🖌 عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِكَلِمَةٍ يُلْطِفُهُ بِهَا وَ فَرَّجَ عَنْهُ كُرْبَتَهُ لَمْ يَزَلْ فِى ظِلِّ اللَّهِ الْمَمْدُودِ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ مَا كَانَ فِى ذَلِكَ .
📚 اصول کافى جلد3 صفحه: 294 روایة:5
#حدیث #مهربانی
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
📚 وظیفه ماموم در نماز میت
💠 سؤال: آیا خواندن دعاها و تکبیرهای #نماز_میت بر #مأموم هم واجب است؟
✅ جواب: کسی که نماز میت را اقتدا کرده به شکل #جماعت می خواند نیز باید مقدار واجب تکبیرها و دعاها را بخواند.
#احکام_نماز_میت #واجبات_نماز_میت
🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷🕊
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 زیاد هم از خودت مطمئن نباش!
🔹 حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
#درس_اخلاق
[ کانال منبرهای عالی ]
@eitaa_Ostadaali
هدایت شده از پروانه های وصال
✅يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلا م او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی سادهای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد.
🔹 اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنهای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم.
گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دستهای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد.
🔹در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويهای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است.
💕💚💕