eitaa logo
افق معرفت
124 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
182 فایل
ارائه معارف دینی و مطالب اخلاقی و حدیث و احکام و مطالب تفسیری و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیره علما
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مواظب باشید دامن تان خیس نشود! ▫️آیت‌الله آخوند ملا علی همدانی می‌فرماید: ⚡️«زمان مرحوم شیخ در اصفهان قحط باران می‌شود؛ مردم از شیخ می‌خواهند که نماز استسقاء خوانده، طلب باران کنند. 🌀 ایشان دستور می‌دهند مردم سه روز روزه بگیرند، حقوق واجبه خود را پرداخت کرده و رد مظالم کنند، سپس برای نماز استسقاء بیایند، مردم نیز دستور شیخ را عمل کرده با روحانیتی خاص و با قلبی پاک به طرف محل نماز رهسپار می‌شوند. 💢در همین زمان مشاهده می‌کنند که امیر اصفهان کالسکه مخصوص فرستاده تا شیخ کلباسی را برای نماز بیاورند، ولی شیخ نمی‌پذیرد. 💠آنها اصرار می‌کنند و شیخ امتناع، مرحوم کلباسی به آسمان نگاه کرده و می‌گوید: خدایا من به مردم گفتم خود را از مظالم دور کنید، اما استفاده از این کالسکه خود از مظالم است. 🔅مأموران امیر ناراحت شده به آزار، اذیت و نیش زبان زدن به شیخ می‌پردازند، از جمله می‌گویند: «شما که برای نماز باران می‌روید، دامن‌هایتان را بگیرید که خیس نشود!». 🌦 ایشان رفت و نماز را خواند هنوز به منزل نرسیده بود که بارانی فراوان نازل شد و همان‌گونه که کوردلان گفته بودند مردم برای در امان ماندن دامن‌هایشان را با دست محکم می‌گرفتند. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
هدایت شده از سیره علما
🔺مستجاب الدعوه! ▫️شیخ احمد کلباسی در نفحات اللیل: 💢از مرحوم والد الله شنیدم و مرحوم حاج شیخ عباس قمی تان نیــز در کتاب فوائد الرضوية در احوالات مرحوم جد مان نقل کرده اند که در زمان حاجی شخصی همسایه ای داشت که کبوتر باز بود. یک روز بر پشت بام برآمد برای انجام این عمل و زنان همسایه سر خود را نپوشانیده بودند. نظر آن شخص به زنان افتاد. همسایه به او گفت: «هرگاه بعد از این چنین عملی از تو صادر شد، نزد حاجی کلباسی می روم و شکایت می نمایم.» ⚡️فرد کبوترباز گفت: «برو شکایت کن! مگر حاجی غل بر فلان من می گذارد». 🌦همسایه از این کلام خیلی متأثر شد. فوراً نزد حاجی رفت و کلام او را اظهار نمود. ♻️حاجی با حالت انكسار قلب فرمودند: «خداوندا! من که غل ندارم بر او گذارم، تو غل بگذار». 🌱همین که آن شخص از خدمت حاجی به خانه آمد، صدای آن شخص کبوترباز بلند بود. از سبب آن سؤال نمود، گفتند بیضتین او ورم کرده و مانند دو غل شده [است]. آنگاه آن شخص شاکی اظهار کرد که من نزد حاجی رفتم و حاجی نفرین فرمودند. 💢خانواده آن شخص نزد حاجی رفتند و التماس برای شفای او نمودند. حاجی فرمودند: «استخاره می نمایم؛ هرگاه خوب آمد دعا میکنم. استخاره نمودند، بد آمد». 🔅آن شخص هم در اثر همین کسالت از دنیا رخت بربست. 📚کتاب نفحات اللیل، صفحه 281-280. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama