eitaa logo
اوخان | حسین بهمنش
196 دنبال‌کننده
328 عکس
97 ویدیو
49 فایل
دانش آموخته دکتری مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا دانشگاه تهران فعال فرهنگی ، اجتماعی و محقق تاریخ معاصر « اوخان واژه ای گیلکی به معنای پژواک است »
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 همه شما دعوتید ستاد بزرگداشت آیت‌الله شهید حاج شیخ فضل‌الله نوری برگزار می‌کند: 📌 به مناسبت بزرگداشت یاد و خاطره آیت‌الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری همایش ملی شیخ شهید فقیه تهران دیده‌بان ایران برگزار می‌گردد. برنامه اول : 📆 زمان: سه‌شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۹ تا ۱۸ مکان: ، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای کوچه شهید صیرفی‌پور، یادمان شهدای هفتم تیر، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی. برنامه دوم: 📆 زمان: چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ مکان: ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تالار استاد موسویان. برنامه سوم: 📆 زمان: پنج‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۹ تا ۱۲ مکان: ، ابتدای جاده نور به چمستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نور. به همت : 🔻پژوهشکده تاریخ معاصر 🔻پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🔻مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران 🔻حوزه علمیه خواهران 🔻هیئت یاران عاشورایی شهرستان نور 🔗 لینک پخش زنده http://aparat.com/TVTARIKH/LIVE با ما در صفحات در فضای مجازی همراه باشید؛ eitaa.com/iichs_ir 🟢 کارت دعوت دیجیتال را در لینک زیر ببینید👇 https://DigiPostal.ir/c3fakom
✳️ غیرقابل تحمل‌ترین شکنجه پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ با تأسیس در سال 1335 در زندان‌های سیاسی رژیم عریان‌تر و مدرن‌تر شد. در این دوره شکنجه‌های مدرن و صدمات بیشتر به بدن مورد توجه نظام سیاسی قرار گرفت. این روند هنگامی شدت یافت که چند سال پس از تأسیس ساواک، برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع سرکوب، کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شکل گرفت. (شاهی) که خود یکی از شکنجه‌شدگان در این دوره است در خاطرات خود آورده است: «آویزان کردن به صورت وارونه و چرخاندن نیز در کار بود. دستبند زدن صلیبی از همه شکنجه‌ها غیر قابل تحمل‌تر بود. در این شکنجه فرد را از مچ دست به دیوار صاف یا نرده‌ای آویزان می‌کردند که سنگینی بدن موجب کشیده شدن دست‌ها در طرفین و فشار طاقت‌فرسایی در مچ و آرنج و کتف می‌شد. آدم احساس می‌کرد که هر آن رگ‌هایش پاره خواهد شد. ادامه این شکنجه و تحمل آن بیشتر از 20 دقیقه ممکن نبود؛ چرا که دست‌ها باد می‌کرد و حرکت خون کند و دست‌ها کبود می‌شد. بعد چهارپایه‌ای زیر پای فرد می‌گذاشتند و از او می‌خواستند که حرف بزند؛ اگر به زبان می‌آمد که هیچ؛ اگر دم فرو می‌بست دوباره چهارپایه را از زیر پایش می‌کشیدند. یک سال بعد که مرا به ساختمان اصلی بازداشتگاه کمیته آوردند چندین بار از نرده‌های دور دایره آویزانم کردند و تا سرحد مرگ شکنجه‌ام دادند».[1] منبع: عزت‌الله شاهی، خاطرات ، تهران‎، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، ‎۱۳۸۵،‎ ص 192. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH