#شهید
می شود نگاهی
بر دل من ڪنی ؟!!
زنگار گنـاه
وجودم را احاطہ ڪرده
به نگاهت محتاجم
دستم را بگــــیر . . .💔
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#روزتون_منور_به_نگاه_شهدا
@omidgah
📍#دلنوشته
بسم رب الشهدا
وقتی آسمان از آن تو نباشد،زمین و زمان را هم اگر زیر و رو کنی هیچ چیزی عایدت نمی شود،الا دلتنگی و حسرت...
یکسال پیش مثل امروزی خیلی از بچه هیئتی های دزفول کمرشان شکست،چند شب بیشتر از شب نهم محرم نگذشته بود که تفسیر الان انکسر ظهری برایشان نمود ظاهری پیدا کرد،هر چه در شب نهم گریسته بودند و بر سر زدند همه اش ۳۱ شهریور با اعلام خبر شهادت حسین برایشان به وضوح عیان شد...
هر چه از شب نهم گفتیم تو دیدی حسین ،تو عباس بودی و در آن ظهر در آن موج گرما در آن صدای تیر و گلوله و در آن هبوط شهادت،در آن جایی که گلچین کردند عزیزان را تو دیدی،تو دیدی که بانویی قد خمیده به آن معرکه آمده بود و آن خیابان شد گودال قتلگاه.
دل گر چه در این وادی مشتاق شتافت اما ربودند گوی را دلیرمردان
اول متن گفتم تنها چیزی که می ماند حسرت است و دلتنگی
حسرت میکشی که چرا چند صباحی بیشتر نشد تا در هوایی نفس بکشی که حسین و سعید و آمحتبی در آن هوا نفس کشیده اند.و دلتنگ میشوی برای آن دو دمی را که روبه روی آمجتبی بودی و می خندید و آن یک دمی را که کنار حسین سینه زدی. و دلتنگ میشوی برای آن سلام هایی را که حسین مهربانانه علیک میگفت.
آی دنیا فاصله هایت چقدر کم است.
حسین جان،میدانم که تو هم در آن غرش خورشید، در آن سیل گرما و در آن روز محشر ،در آن آخرین رژه عاشقانه ات،تشنه بودی ،عطشناک بودی،و میدانم حسین جان،در آخرین لحظات وقتی که سر بر دامن اباعبدالله گذاشته بودی ،لبان خشکت فقط حسین حسین میگفت ،آخر خودت هر شبی که هیئت مراسم داشت حسین حسین میگفتی،آخر این مرام بچه هیئتی است ،اصلا بچه هیئتی هایی مثل تو با خودشان قرار دارند که لحظه آخر زندگی شان فقط نام ارباب بی کفن را جاری سازند بر لبان خود.
حسین جان چقدر است فاصله بین من و تو،حسین جان کنار هم سینه زدیم و گریه کردیم ولی تو با آن گریه و آن سینه زنی برات شهادتت را گرفتی و من ماندم و دنیای پر از دام.
خوشم حسین خوشم به این یادگاری ات که گفتی،خوشبحال ما که در زمانی زندگی میکنیم که قرار است اسرائیل در آن دوره نابود شود.
حسین جانم،خوشم به همان دو دم سینه زنی
حسین جان خوشم به آن هیئتی که تو درآن تنفس کردی،جارو زدی،ذکر بی بی رقیه گرفتی،سینه زدی و گریه کردی
خوشم به بین الحرمین بین مزارت و مزار آمجتبی
حسین جان نگاهی نه نیمه نگاهی نه گوشه نگاهی
واسطه شو،دل ما هم تنگ است
شامگاه ۳۱ شهریور ۹۸ سات ۲۱:۴۹
اولین سالگرد شهید حسین ولایتی و شهید سعید زارع
#دلتنگ
✍️محمدمهدی ایزدیان
@omidgah
#اربعین
#منبرمجآزے
اینعباداتما،چیزینیستکهدرآخرت
رویآنحسابکنندودستمارابگیرد..
کاریکهثواباستبهدردخودممیخورد،
کاررابـرایخداانجامدهید!((: '
- شیخرجبعلیخیاط🌿
@omidgah
خاطره شیش جیب ....
.
مدتی قبل از شهادت حسین بود که ما جلسه ای داشتیم لشگر عملیاتی و رفتیم اونجا ...
حسین رو دیدیم با لباس سبز پاسداری و یه سلام و علیک گرمی کردیم و ما هم رفتیم پی جلسه خودمون .
وسط جلسه بود که یه دفعه حسین اومد درب اتاق رو باز کرد و خداحافظی کرد باهامون ؛ اما لباس پاسداری تنش نبود ، همون پیراهن چهارخونه و شلوار شیش جیب مشکی تنش بود ؛ اونجا با تعجب ازش پرسیدیم حسین مگه پاسدار ها هم شیش جیب میپوشن؟!!!
خیلی قشنگ و زیبا گفت :
پاسداری به ریخت و لباس نیست ؛ پاسداری به دله ...
زیاد طول نکشید تا اون جملش رو به ما ثابت کرد ...♥️
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#اربعین
@omidgah
#شهیدانه
داشت صحنه شهادت حسین رو برامون ترسیم می کرد گفت: یک متر از من فاصله نگرفته بود، دو تیر به پهلوش اصابت کرد و زمین افتاد.
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا...💔
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#اربعین
4_5861775544583979677.mp3
8.59M
شفاعتم با تو ، عزیز برادرم باشه
میرم منم راه تو ، عزیز برادرم باشه
توقلب من جا تو ، عزیز برادرم باشه...💔
🎵 با حال مناسب گوش کنید
🔸کربلایی رضا غیاثی
🔸کربلایی مجتبی مهدی پور
#شهید_حسین_ولایتی
#اربعین
@omidga
#معرفےشهید
#سالروزولادت
#اربعین
🍃شهید سروان #محمدابراهیمتوفیقیان در تاریخ31/06/1362 در خانواده ای متدین و مذهبی در شهرستان اسفراین متولد گردید؛ تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید فهمیده، دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مطهری، تحصیلات متوسطه را در هنرستان البرز و پس از آن تحصیلات دانشگاهی خویش را در دانشگاه پیام نور اسفراین در مقطع کارشناسی به پایان رسانید و پس از آن به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و پس از پایان خدمت سربازی مدت کوتاهی در ایران خودرو مشغول به کار شدند تا اینکه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام شدند
🍃و در سال 1391 ازدواج نمود و ثمره ازدواج یک پسر بنام محمد پوریا به یادگار مانده؛ پدر وی از دوران طفولیت او را با اماکن مذهبی و با احکام دینی آشنا گردانید و این خصیصه تا زمان شهادت هر روز پر رنگ و پرفروغ در او نمایان بود؛ هر چند که این شهید والا مقام دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما از آنجایی که خاطرات شهدا و رزمندگان و دفاع از اسلام و اهل بیت در نهاد وی عجین شده بود، با شنیدن جنگ نیابتی از سوی دشمن بویژه داعشی ها و تکفیری ها که کشور سوریه را به اشغال خود درآورده بودند غیرت دینی شهید او را به سمت آن دیار کشانده تا از حرم اهل بیت دفاع نمایدو در تاریخ 27/10/94 به این کشور عزیمت نمودند و با از خود گذشتگی و ایثار سرانجام در عملیات آزادسازی منطقه نبل و الزهرا در تاریخ13/11/94 به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
@omidgah