eitaa logo
رویای امت
342 دنبال‌کننده
602 عکس
383 ویدیو
8 فایل
ارتباط با من @Akhlaghim
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر حمیدرضا مقصودیاقتصاد فرهنگی - دکتر مقصودی.mp3
زمان: حجم: 49.48M
📌اقتصاد فرهنگی ✅دکتر حمیدرضا مقصودی مدتی است دکتر حمید رضای مقصودی(@hamidrezamaghsoodi) هم به مساله برآمده از روابط خونی(خانوادگی) و ایمانی علاقه مند شده است. همان نکته ای که بنده نیز چند سالی است ذیل ، یا نظریه طبیعت و صناعت خواجه، یا ذیل خیط ولایت و اخوت مرحوم آیت الله شاه آبادی در شذرات و یا در نظریه یاریگری ایرانیِ مرتضی فرهادی و یا نظریه اجتماعی فرهنگستان و... از آن یاد میکنم و بخاطر دلبستگی به آن و اعتقاد به اینکه ما ایرانی ها سرمایه عظیمی از تجربه زیسته و دانش در این سبک از اقتصاد داریم، نام کانالم را گذاشتم! مقصودی نام این اقتصاد در ایران اسلامی را گذاشته و مدتی است که با دوستانش در و با زبان اقتصادی در حال معرفی و توضیح آن است. در این جلسه او با زبانی پر مثال، از این نوع اقتصاد را در ذهن شما خلق میکند. اقتصادی که بیش از 80 درصد از هزینه های زندگی یک خانواده مثلا چهار نفره ایرانی که درامد ماهیانه حدود 15 میلیونی داشته باشد، در یک فضای نامتعارف اقتصادی یا همان و نابازارها (که خصوصیت جامعه ایران و زندگی مومنانه است) تامین میشود و در اصل این خانواده ایرانی اگر بخواهد همه مصارفش را از بازار خرید کند، حدود 100 تا 150 میلیون قیمت اقتصادی مصارف زندگی اوست! پس او چگونه و با 20درصد توان پولی، این زندگی را میگرداند؟! گوش دادن این فایل صوتی، بخصوص از دقیقه 20 به بعد را به همه مخاطبین مباحث این کانال درباره نظریه اجتماعی توصیه میکنم. پیشنهاد دوم @social_theory
کاری به انگیزه تصویر بردار ندارم ... در پشت این تصویر معصومانه از این کودکان ، واقعیت تلخ و هولناکی نهفته است ... کودکانی که به جای اغوش ، گرم ، محبت امیز و امن مادر باید به محیط سرد ، منفعت طلبانه (مهد کودک) و اضطراب افرینی وارد شود که جامعه مینامند. مثل جنینی که قبل از بلوغ از رحم خارج شود ... اگرچه مرگ جسمی ندارن ، اما در مرگ روحی انها شک ندارم ... خانواده محل بالغ کردن ادم هاست جایی که میگیرند تا بتوانند در بزرگسالی محبت بدهند ... در جانی بودن مدرنیته همین بس که محبت را از همه دریغ میکند . https://eitaa.com/ommat_Dream
« روایت فتح» 🔰 آن اتفاق مهم تاریخی و مغفول که در منطقه در حال رقم خوردن است و حواس ها به آن نیست جایگزینی نظم امام و امت با نظم وارداتی غربیست شکل گیری مرز های انسانی و گفتمانی_اعتقادی ورای مرزهای خاکی ، و هویتی فرای هویت های جعلیٍ نژادی ، سرزمینی_ملی، زبان و ... 🔸این اتفاق نه در نظر که در عمل حادث شده و اهل نظر از دیدن، تبیین و تشریح آن عقب مانده و غافل اند ... ♦️کارآمدی الگوی امام و امت هرروز خودش را بیشتر اثبات و ناظران را مبهوت میکند و نظم دولت ملت مفلوک که برای سرزمین های اسلامی هیچ نداشته جز خسارت را به چالشی عمیق کشانده ، ... دولت ملتی که جز منطق تسلیم در برابر تمام شئون چیزی برای گفتن ندارد از تا و ... 🔶حالا که تمام قراعت های بی اصالت از اسلام در برابر دنیای مدرن زانو زده و سعی در پذیرفته شدن توسط و نرمالایز شدن دارد تا در غایت نقش غلام مطیع ارباب را داشته باشد و از تکه نان اربابی بی بهره نشود . ♦️نظم جدیدی بر مبنای و ، و ، و ، و نفی سبیل، بر مبنای غیر متمرکز ، بر مبنای ، ، ... این طلیعه نو نظم مدرن را از درون به فروپاشی خواهد کشاند ، ... 🔶سرباز سرسپرده ولی است اما با اختیار ، استعداد ، توانمندی و مدیریت خودش میجنگد ، ، منتظر صدور فرمان از بالا نیست ، گرچه نافرمان هم نیست ، خط مشی میگیرد اما خودش مجتهد صحنه عمل است . جانشین سید انتخاب میشود آیا بدون لحاظ شدن نظر ولی فقیه ؟ خیر ، آیا با فرمان او ؟ بازهم خیر جمع بین اختیار و اطاعت ، جمع نقیضین که فلاسفه چون راه نیافتند منکر شدند ... نظم اذن میدهد ، فرمان نه این نظم سرشار از زیبایی‌هاییست که بشریت عمری تمنای آنرا داشته، زینبی ها به دیگران نشان دهند این زیبایی را و ها روایت کنند این فتح و الفتوح را . اهل تبیین از اهل عمل عقب نمانند. ✍️ مهدی اخلاقی https://eitaa.com/ommat_Dream
🔴 5اسفند 579 تا 5 اسفند 1403 📝حسین مهدیزاده 1️⃣ از 2️⃣ 5 اسفند برای من روز تولد مهمترین و شورانگیزترین شخصیتی تاریخی است که مثل یک ماجراجو درون دوران زندگی اش دریانورد شده ام! کسی که فضای وطن امروز من با عقل او ساخته شده و به نظر من ما امروز در ایران اسلامی که او ساخته زندگی می کنم! او است! کسی که در تقویم امروز ایرانی، به درستی روز تولد او را نامیده اند؛ آری او مهندس بود! مهندس بود اما نه مهندس در سرمشق علم غربی که بی روح ترین عضو جامعه ماست و انسان تراز جهان سوداگری است! بلکه مهندس به همان معنایی که در فرهنگ پارسی میانه کشف شده بود و آن را (و بعداً اندازه) می گفتند و آنقدر معنایش بلند بود که بدون تغییر در لغت، به دیگر زبانها می رفت! مثلا به زبان عربی رفت و شد هندسه! مهندس یعنی کسی که اندازه -با آن معنای بلندش- را می داند و از طریق اندازه ها، زندگی را می سازد! مهندس کسی بود که فهمیده بود تغییر در «اندازه ها» آنقدر تغییر در زندگی ما ایجاد می کند که زور و فریاد قلدرها و فرعون ها این عُرضه را ندارد! زنان در آشپزخانه می دانند که اندازه ها در شکل گیری طعم ها حرف اول را می زنند! گندم و آب و و روغن و آتش را قناد بدهید، نان و سوهان و سمنو را از آن در می آورد! از ماده واحد، فقط با تغییر در اندازه ها، این تنوع عجیب و غریب در میاید و این معجزه «اندازه دانی» است و مهندس یعنی چنین کسی! خواجه نصیرالدین طوسی ما، اندازه دان بود، بقول بعضی از اقوام ایرانی «اندازه یار» بود. به همین دلیل است که بعضی می گویند خواجه هیچ وقت صدارت ایلخانان را نپذیرفت و این یک شایعه تاریخی است که او صدارت اعظم مغولان را قبول کرد! من تاریخ دان نیستم، ولی احتمال می دهم که کسی که معنای اندازه ها را می فهمد و علم به قدرتی که در مدیریت اندازه ها هست دارد، نسبت به زور و فریاد احساس استغناء کند! پس طبیعی است که خواجه به صدارت بی محلی کند. مرحوم آیت الله حائری شیرازی می فرمودند که هر عصری نهری دارد که مثل امتحان قصه طالوت(سوره بقره آیه249) انسان مومن باید از آن نخورد تا جزء لشگر قلیل اما فاتح بشود. ایشان می فرمود «ما هم قبل از ظهور به یک نهری آزمایش می‌شویم و آن نهر «قدرت» است» و به نظر من خواجه این را کشف کرده بود که در کدام ترکیب از امکانات است که یک کف دست از قدرت برای پیروزی کافی است! و عجب کشف بزرگی! و عجب کشف عجیبی؟ و آیا این گمشده امروز ایران اسلامی نیست؟ و ما نباید همت کنیم و این آموزه مهم را به به همه برسانیم! حالا گر به شما بگویم که او می خواست اندازه های جامعه ای را پیدا کند که به جای قلدری، یا خودخواهی، محبت را قواره جامعه کرده باشد، بیشتر تعجب نمی کنید؟ خواجه نصیر در بخش سیاست اخلاق ناصری، فصل دوم می گوید که جامعه ای را می خواهد بسازد که «طبیعت آن باشد و صناعتش عدالت». یعنی ابزار زور و اقتدار «در مقام فقدان طبیعت» و در تبعیت از آن قرار بگیرد، نه مقدم بر آن! خواجه اندازه دان، که می فهید که «میزان فرصتی که در تهدیدها هست، در هیچ چیز نیست!» از انفجار مغولی استفاده کرد تا شرق اسلامی -که پایتخت آن ایران بود- را از نو برای اینکه روابط آن از سر محبت باشد کرد و آیا شما قصه ای عجیب و غریب تر از این می توانید تعریف کنید؟! و اگر به شما بگویم که ما امروز در ایرانی که او پس از مغول ها بازساخت، زندگی می کنیم چه می گویید؟ خواجه یک مخترع بود و کتاب اخلاق ناصری، آن کاغذهایی است که از مخترعین باقی می ماند و ماجراجوها با نقشه گنج، از طریق دریاها خودشان را به آن می رسانند و پس از پیدا کردن، به کُنجی میخلند و با ذره بین درون آنها به کاوش می کنند و حتی جوهر پاشیده شده بر روی کاغذ در حین نوشتن را حاوی قصه ای می دانند که باید کشف شود! 📌لینک قسمت دوم https://eitaa.com/social_theory/3258 🆔 @social_theory
«قیام علیه پول» ادامه قسمت ششم 6️⃣ بخش دوم این از مشهورات است که اقتصاد مدرن متکی به منفعت طلبی فردیست و بزرگان آن منجمله آدام اسمیت به عنوان پرآوازه ترین و تأثیر گذارترین تئوری پرداز آن به صراحت از آن دفاع کرده و بر این اصل دانش اقتصاد را پایه ریزی کردند و مدعی شدند که منفعت طلبی شخصی منجر به خیر عمومی خواهد شد، اما مطلوب دینی هرگز منفعت طلبی را انگیزه مطلوب حرکت انسان نمی‌داند بلکه آنرا از رذیلت ها و منطقه ممنوعه میداند. دین خیرخواهی و روابط از سر و را مبنا میگیرد و صله (احسان ) را اصل میداند نه فروش و طمع را ... . 🔻 برای شکل گیری این سطح از کیفیت روابط اجتماعی ، گفتیم خانه وسیع و شهرسازی افقی مناسب برای امکان سازی تولید عمومی ، ازدیاد رحم ، حد آشنایی محلی و ... لازم است، ارتباطات رحمی بهترین زمینه را برای جوش خوردن های حبّی دارد گرچه دین در مرحله مطلوبتر رابطه اخوتی بین مومنین را مهمتر میداند که نه نسب بلکه ایمان محور اصلی برای نزدیکی و دوری افراد است ، اما خانواده و ارتباطات رحمی و احسان به ارحام به خاطر ذاتی در آنها انسان متفاوتی و جامعه متفاوتی را بار خواهد آورد که حالا مفاهیم عالی تر دینی را میتوان در آن لباس عمل پوشاند. 💢 تکمله : جامعه فردیت یافته فقط یک مشکل فرهنگی جهان مدرن نیست بلکه در یک رفت و برگشت با تمام اجزای تمدن آن است ، هم الزام شکل گیری توسعه مدرن و هم از عوارض آن است که میشود ساعت ها در مورد آن از زوایای مختلف حرف زد . برای مثال آخرین موج تکنولوژی مدرن ( هوش مصنوعی و سوشال مدیا) چنان ذهن و ادراکات را به واسطه دیتاهای جهتمند و شخصی سازی شده ، فردی می‌کنند که حتی امکان گفتگو و مفاهمه را هم بین دو انسان میتواند سخت کند ، چون دو جهان شخصی سازی شده مجازی دارند که اشتراکی بین آنها باقی نمی‌ماند تا مبنای ادراک مشترک باشد. پ ن : بحث از نقش نهادهای اجتماعی، و از آنجایی که از یک حرف نمی‌زنیم بـُعد بسیار مهم سیاسی مسئله ، انشاالله در یادداشت های بعدی . بخش اول👇 https://eitaa.com/ommat_Dream/2034 ✍️ مهدی اخلاقی https://eitaa.com/ommat_Dream
📌 قیام علیه پول؛ قسمت 1️⃣1️⃣ یازدهم قلب تپنده‌ی اقتصاد ولایی در مبحث که چند وقتی‌ست در اینجا پهن کردیم و متأسفانه جمع کردنش به طول انجامید، سعی کردیم بعد از نشان دادن گسست روابط انسانی، اخلاقی و... در تمدن پولی و اقتصاد پولی به سراغ چگونگی بنیان‌های جامعه بدون پول برویم و تصویری از شکل کلی آن ارائه کنیم؛ تا ان‌شاءالله سرآغازی باشد برای کشت دانش در یک زمین سالم، برای یک اقتصاد پاک، متعالی و انسانی... گفتیم که جامعه‌ای متشکل از خانواده‌های بزرگ، خودکفا، تولیدکننده در مقیاس خرد، و روابط رحمی بر اساس صله () می‌خواهیم؛ و همه‌ی آن‌ها نیاز به فضا دارد، فلذا اشاره به شهرسازی متناسب کردیم. در مرحله بعد گفتیم که اقتصاد جامعه ایمانی نیاز به وجوه کلان اقتصاد یا اقتصاد کلان خودش دارد که این اقتصاد، حول امام یا ولی است: . اما مفهوم ولایت به لحاظ تئوریک هنوز به نقطه عطف خود برای تمدن‌سازی نرسیده، فلذا نیاز به باز کردن چیستی و چگونگی آن و چگونه شدن آن داریم. گفتیم که ولایت از فرد شروع می‌شود، اما یک نظام‌واره‌ی فراگیر انسانی است؛ رابطه‌ای دوطرفه است... سپس گفتیم خود ولایت‌کردن، الگوی متمایزی برای راهبری‌ست که ابزارهایی مشخص دارد... این الگوها وقتی به کار گرفته شود و محقق شود، تولید قدرت و اجماع می‌کند. حالا در این قسمت می‌خواهیم بگوییم از طرفی نظام ولایت شبیه استعاره‌ی است: خون می‌دمد و دوباره بازمی‌گرداند؛ و در هر دم و بازدم، به آن اکسیژن مورد نیاز و مواد لازم تزریق می‌شود تا مراحل رشد اتفاق بیفتد. همچنین در مراحل مختلف، انشعابات و مشتقات کوچک‌تری دارد که ورودی هر انشعاب، یک انسان، یک ولیِ کوچک‌تر ایستاده که وظیفه‌ی انتقال و دریافت را دارد. هر گاه آسیب یا نیازی به وجود آمد کل بدن بسیج میشود برای ترمیم یا ساختن آن عضو با اولویت لازم با رساندن خون مضاعف و بیشتر اقدام کند. این ولایت‌های نسبی و مراتبی، در یک نظم طبیعی دوسویه از بالا به پایین، بدون استخدام تعیین می‌شود: 🟢 از بالا، تأیید؛ 🔵 از پایین، مقبول. «ولایت‌کردن» هم گفتیم به معنای حکمرانی، دستور، قانون و... نیست. ابتدا به‌ساکن، به خاطر و و ، و سپس محبوبیت اجتماعی ساخته می‌شود، نه اینکه لزوما گماشته شود. یک چنین انسانی ابتدا سعی در ساختن زندگی اطرافیان کرده (حتماً بخشی اقتصادی ـ نه به معنای بازاری)، بدون چشم‌داشت و از سر و ؛ اعتباری اجتماعی خلق می‌کند که منجر به خلق اعتبار اقتصادی می‌شود. خود مولای اصلی به میزان شدت ولایتش، اعتبار خلق می‌کند. و اگر در مراحل بعد فقط خرج شود بدون افزایش اعتبار توسط متولیان (جامعه ایمانی)، موجب تورم می‌شود؛ یعنی ادعا و صدای دین و خرج ولایت زیاد است اما کارکردش اندک و اندک‌تر... حالا اگر مجریان ـ یعنی مجراهای مسیر ولایت ـ درست عمل کنند، یعنی دارایی را از ولایت بگیرند و با همان الگوهای منتقل‌شده انتقال دهند و سرپرستی بکنند نه ارجاع به سرپرست خود بدهند، واقعی شکل می‌گیرد و قدرت اثرگذاری یا دریافت کارکرد پیدا می‌کند. خیلی ساده و خودمانی: یک روحانی در یک محله، اگر بالای منبر برود و صرفا منویات آقا را تبیین کند، می‌شود خرج کردن بدون پشتوانه؛ تورم و کاهش ارزش اعتبار خلق‌شده. اما اگر الگوهای ولایت‌کردن را فهم و درونی کرده باشد، و در محله سرپرستی کند نه بیانیه و خطابه بدهد؛ یعنی بسازد، کمک کند، توانمندی‌های آن‌ها را در هم ضرب کند، اتفاق‌های جدید را رقم بزند، اعتماد و اطمینان برای حساب بازکردن اهالی روی خودش جلب کند ـ بلاتشبیه مثل شعبه‌ی منتها نه برای افزودن به خود، بلکه برای ایجاد ارزش افزوده و بازگرداندن آن به خودشان... و مردم از سپردن دارایی‌های مادی و معنوی خود احساس سرمایه‌گذاری پیدا کنند نه بخشیدن، آن‌وقت می‌شود نیازهای و پروژه های کلان را از سطح محله تا شهر، استان و... را حل کرد، و دارایی‌های بزرگ را برای حرکت‌های عمومی و بزرگ به خط کرد، بدون نیاز به نهادهای تامین سرمایه مدرن مثل بانک و بورس ، و ولایی راه انداخت. نهال جوانی که در کنار درخت قطور اما موریانه زده و پوسیده اقتصاد پولی باید رشد کند . ✍️ مهدی اخلاقی https://eitaa.com/ommat_Dream
در نظم غیر پولیِ ایمانی_ولایی ... معیار سنجش، ذخیره ارزش ، و کالای واسط است . 🆔 @ommat_Dream
🕌 تمدن «لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» آنگاه که جامعه بر مدار بچرخد و امنیت بر جان آن بنشیند: ✅ نه ترس از دریده‌شدن دارد ✅ نه بیم غارت و تعرض ✅ و نه از بخشش هراسان چراکه دست‌های بخشنده همیشه فزون‌تر از دست‌های نیازمندند. این همان سلوک است، همان راه و صراطی که مستقیم به سوی خدا کشیده می‌شود. اما هنگامی که احوال و اعتقاد آدمی دگرگون گردد و ترس و بخل و حرص و دنیاپرستی محور شود، ناچار است خود را از خویشتن با خشونت محافظت کند. پس قلعه‌ای با دیوارهای بلند و قطور از ، و سلسله‌مراتب آهنی می‌سازد، همچون حاضر. او حتی از دیگری هم‌سنخ خودش در امان نیست. در حالی‌که مؤمن، از برادرِ مؤمن خویش ـ که تکرار خویش است ـ امنیت می‌یابد. 🌿 این رابطه از جنس وصل است؛ راهی‌ست همچون کوچه‌باغی پرطراوت، سرسبز و آکنده از عطر گل‌های آدمی. اما آنگاه که پیوندی برای پیمودن نمانَد و نوری برای رفتن، همان بهتر که قلعه‌ای از دیوارهای بلند و ستبر بنا شود، برای محفوظ ماندن زیر آسمان شب. دیوارها حد و مرزهایی به اشکال مختلف‌اند: از مرز جغرافیایی تا دیوارهای اجتماعی، از جنس قانون و قرارداد، از انبار و ذخیره، داد و ستد، و رقابت… و سرانجام «پول». هرگاه بندگی فراموش شود، مرزها قد می‌کشند. هرگاه تقوا فرو ریزد، عَلَم می‌شود. و هرگاه رابطه ویران گردد، «» به میدان می‌آید. دیوارها اگرچه سکوت جدایی را پاس می‌دارند، اما صدای را در سینه خفه می‌کنند. 🕊 السلام علیک یا ابن النبإ العظیم 🕊 السلام علیک یا مؤلِّفَ شَملِ الصلاح والرضا 🕊 السلام علیک یا أمانَ العالَم 🕊 السلام علیک یا السبیلَ بعدَ السبیل، یا السّببَ المتّصلَ بین الأرض والسماء 🕊 السلام علیک یا صراطَ اللهِ المستقیم ✍️مهدی اخلاقی 🆔 @ommat_Dream