شهید ابراهیم هادی :
تا وقتی زمان ازدواجتون فرا نرسیده هیچ وقت دنبال ارتباط با نامحرم نروید چون آهسته خودتون رو به نابودی می کشونید ...
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزبیستنهمسفر
#شهدآ🌸
💢از نوشته های شهید مشلب :
دختران حواستان باشد 👌
حجاب حجاب حجاب
حواستان به فضای مجازی باشد...
💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با نامحرمان به اشتراک میگذراند
من منظورم با همه نیست❌
من هم از فیسبوک استفاده میکنم
⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده....
💢 دلنوشته_هایت را خـوانـده ام ⚡️امـا
آنـلاین📱 ک میـشوی هـشـدارها♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️
💢مبادا پروفایل نامحرم را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش چادرخاکی کوچه های مدینه باشد...
💢 بـرادر،آرزوی شـهـادتت رابا نامحرم قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک سوریه و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند..
💢رفته رفته آرزوی شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس نامحــرم جایگزین میشود..
التـمـاس کـمـی تـفـکـر
شهید احمد مشلب
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزسیامسفر
#خاطره🎞
از زبان رفیقشہید!
بابک رابطه با نامحرم رو بسیار بسیار رعایت میکرد😄
همیشه حواسش بود
که خدایی نکرده دراین بابت گناه نکنه،
شهید یک خداشناس به تمام معنا بود
من باهاش داخل آموزشات آشنا شدم چیزی که منو به سمتش کشوند😍 خدادوست بودنش بود اینکه و خیلی مرد بود
و چیزی داشت که خیلیا نداشتن مردونگیش واقعی بود. 🥰❤️
همیشه وقتی دورهم بودیم و حرف از شهادت میشد خیلی میگفت دعام کنید شهید شم همیشه تو حرفاش حرف از شهادت بود. 💔🙂
دور اول که برای اعزام آموزش میدیدیم قسمت نشد بره و یادمه یه بار اینقدر گریه کرد برای اینکه که نتونست اعزام بشه.
همش میگفت من لیاقت نداشتم برم چرا نشد... خیلی ناراحت بود. 😔
همیشه هوای دوستاشو توجمع داشت که یوقت کسی باهاش شوخی بد نکنه، تو مشکلات خیلی مردونه کنارت وایمیستاد و اولین کسی بود که برای کمک آستین بالا میزد.
#شہیدبابڪنوری♥️
#برادرشہیدم🌻
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزسییکمسفر
رفتم بیمارستان برای عیادت علی آقا.
سه چهار تا از نیروهای امداد هلال احمر که خانم بودند بالای سرش بودند. می خواستند زخم هایش را پانسمان کنند؛اما اجازه نداد.
خواهش کرد که پرستار مرد برایش بیاورند.
شهید علی تجلایی🌸🌸
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزسیدومسفر
اولین باری نبود که دختری از محمد علی خواستگاری میکرد و او میگفت نه.
سرش به کار خودش بود. خوش تیپ و خوشگل هم بود. خوب هم درس میخواند. خب اینها تو کلاس زود خودشان را نشان میدهند.
دخترها پاپیچش میشدند ولی محل شان نمیگذاشت.
کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور، ناشر: روایت فتح،تاریخ چاپ: چهارم- ۱۳۸۹؛ خاطره شماره ۱۹٫
شهید محمد علی رهنمون
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزسیسومسفر
یزد آن موقع کوچکتر بود. مردم بیشتر همدیگر را میشناختند. هرچه میشد همه جا میپیچید. محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبانها افتاده بود.
در یک روز دیدم دستهایش را حنا بسته. به مسخره گفتم «محمد! این دیگر چه کاری است؟»
گفت «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسهایها راحت شوم. بگویند اُمُّل است و کاری به کارم نداشته باشند.»
کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور، ناشر: روایت فتح،تاریخ چاپ: چهارم- ۱۳۸۹؛ خاطره شماره ۱۴٫
#سفرمعنویباشهدا
#ترکارتباطبانامحرم
#روزسیپنجمسفر