eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
653 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
80 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 براهین وحدت شخصی وجود 🔶 براهین فراواني بر نفي موجود اقامه شده است. از جمله براهین برهان ذیل است که نشان می دهد انکار وحدت وجود منجر به انکار خداوند می شود. 🌸 تقریر برهان: 🔸مقدمه اول: اگر وراء موجوديت خداوند، حقیقت دیگری مثل «الف» موجود باشد، در اين صورت به‌خاطر تباين و دو گانگی بين وجود خدا و وجود «الف» بايد دو گزاره سالبه زير درست باشند. «1» = (خدا، «الف» نيست). «2» = («الف»، خدا نيست). 🔸مقدمه دوم: دو گزاره فوق نمی تواند درست باشد، چرا که منجر به بی‌خدایی می‌شود. ✳️نتیجه این‌ که: وراء موجودیت حق تعالی، وجود دیگری قابل پذیرش نیست. 👈🏼👈🏼اما علت پذیرفتنی نبودن دو گزاره فوق: 🔷 در گزاره «1» = (خدا، «الف» نيست) مشكل بی‌خدایی لازم مي‌آيد؛ زيرا وقتي «الف» از خداوند سلب شد امکان ندارد که عدم «الف» که نقيض «الف» است نیز از خدا سلب شود؛ و گرنه ارتفاع نقيضين از موضوع واحد لازم مي‌آيد كه باطل و ناپذيرفتني است (در حدیث نیز وارد شده که لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْإِثْبَاتِ وَ النَّفْيِ مَنْزِلَةٌ)؛ 🔹بنابراين بايد عدم «الف» را بر خدا حمل كنيم؛ ولي چون طبق فرض «الف» يك حقيقت وجودي است عدم «الف» از سنخ نيستي‌ها خواهد بود و وقتي عدم «الف» بر خدا حمل شد معني‌اش اين است كه خدا از سنخ نيستي‌ها و مصداقي از أعدام است؛ 🔸بلکه عین این نیستی است؛ زیرا خداوند حقیقتی است بسیط لذا اگر این حقیقت بسیط مصداق عنوانی واقع شد به تمام حقیقتش مصداق آن عنوان خواهد بود؛ و در این صورت خداوند بتمام حقیقت بسیطش مصداق این نیستی می‌‌شود؛ 🔸روشن است خدايي كه از سنخ نيستي باشد؛ پوچ و لاشيء است و خدا نخواهد بود. 🔷در گزاره «2» = («الف»، خدا نيست) نیز مشكل بي‌خدائي لازم مي‌آيد؛ زيرا مفاد گزاره سالبه، معدوم بودن محمول در حريم واقعيت موضوع است؛ 🔹توضیح این که: مثلا اگر گفتیم (سیب، پرتقال نیست)؛ معنی‌اش این است که حقیقت پرتقال در حریم واقعیت سیب، معدوم است؛ بر این اساس، مفاد گزاره «2» عبارت است از معدوم بودن خدا در حريم واقعيت «الف»؛ 🔹اما؛ معدوم بودن حقيقتي در ظرفي، فرع عدم پذيري آن حقيقت است؛ بنابراين در اين صورت بايد پذيرفت كه خداوند حقيقتي عدم پذير، و ذاتي، ممكن العدم است؛ 🔸روشن است كه خدایي كه امكان نيستي و جواز معدوميت داشته باشد حقيقتا خدا نيست بلكه حد اكثر يك حقيقت امكاني است؛ ✳️ بنابراين لازمه‌اش است؛ و باید پذیرفت هیچ حقیقتی جز حقیقت خداوند موجود حقیقی نیست. @oshaghierfan &