🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: تفسير «أَحْسَنِ تَقْويمٍ» و «أَسْفَلَ سافِلين» در سوره تين
🌸 لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ؛ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين؛ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ🌸 (4تا 6 تين).
در تفسير اين آيات، سه نظر اصلي مطرح شده است.
1️⃣ منظور از «أَحْسَنِ تَقْويم» بهترين شرايط آفرينش بدني و راستقامتي است؛ و مراد از «أَسْفَلَ سافِلين» فرتوتي و ضعف بدن در دوره پيري است؛
🔸 پس معني اين است كه ما انسان را در بهترين آفرينش بدني و راستقامتي آفريديم؛ و سپس او را به سوي فرتوتي و ضعف بدني پيش برديم.
2️⃣ منظور از «أَحْسَنِ تَقْويم» بهترين شرايط روحي و جسمي براي ارتقاء به #مقامات_عاليه است؛ و مراد از «أَسْفَلَ سافِلين» پستي ناشي از #گناه و #سركشي است
🔸 پس معني آیه اين است كه ما انسان را در بهترين شرايط روحي و جسمي براي ارتقاء به مقامات عاليه آفريديم؛ اما انسانها با انتخاب راه غلط به پستترين مراحل، سقوط كردند؛ مگر افرادي كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند.
3️⃣ منظور از «أَحْسَنِ تَقْويمٍ» مرتبه عالي هستي امكاني است كه #وجودي_مجرد و فوق مادي دارد و مراد از «أَسْفَلَ سافِلين» آخرين مرتبه هستي است كه #وجودي_مادي و جسماني دارد؛
🔸پس معني اين است كه ما انسان را ابتدا با وجود اعلاي امكاني كه وجودي مجرد و فوق مادي است آفريديم و سپس او را از آن مرتبه اعلا به پايينترين مراتب هستي كه همان #نشئه_مادي است آورديم؛ و انسانها در اين مرحله اسفل سافين هستند و ماندگارند، مگر افرادي كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند.
🔷 نقد و بررسی تفاسیر سه گانه
🔸 تفسير اول بدليل اين كه براي استثناء #مؤمنان در «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواۀ...» معناي قابل قبولي نميماند (چون در فرتوتي بين مؤمن و كافر فرقي نيست تا مؤمنان مستثنا باشند)، چندان مورد توجه محققان واقع نشده است.
🔸 تفسير دوم را برخي مثل علامه #طباطبائي در (الميزان ج 20 ص 319)؛ و تفسير سوم را #صدرالمتألهين در تفسيرش (ج 3 ص 101 - ج 4 ص 250 – ج 6 ص 226) ترجيح دادهاند.
✳️ به نظر ميرسد كه بين اين دو تفسير، تفسير سوم ارجح باشد؛ گرچه تفسير دوم و سوم هر دو پذيرفتني و قابل قبولاند؛ زيرا:
🔳 اولا: در جمله «ثم رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين» فاعل فعل خود خداوند است؛ و ظاهر اين كلمه نشان ميدهد كه انسان در تحقق و به #فعليت رسيدن مرحله أَسْفَلَ سافِلين نقشي ندارد بلكه او فقط مورد فعل بوده است؛ و اين با تفسير سوم بخوبي سازگار است؛ زيرا اين خداوند است كه انسان را از عوالم بالا به عالم خاكي آورد و خود انسان نقش فاعلي در اين كار نداشته است؛
◽️ اما اگر تفسير دوم را راجح بدانيم بايد فاعل بودن خدا در رساندن انسان به پستترين دره گناه را، بهگونهاي توجيه كنيم؛ و مثلا بگوييم خدا فاعل سقوط انسان به پستترين دره گناه است چون اين سقوط بر اساس قوانين #تكويني خدا شكل گرفته گرچه اين خود انسان است كه اين گرفتاري را موجب شده است.
🔳 ثانيا جمله «فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّين» بعد از آيات مورد بحث، نشان ميدهد كه خداوند در آيات مذكور در صدد تفهيم اين نكته به انسان است كه به او بگويد اي انسان اين من بودم كه ترا از #اوج_هستي به حضيض آن آوردم؛ پس ميتوانم كه دو باره ترا از #حضيض هم به اوج برسانم و ترا بسوي خود بازگردانم، پس ترا چه ميشود كه قيامت را (كه همان بازگرداندن انسان به نقط شروع است) تكذيب كني؛
◽️روشن است اين جمله باز با تفسير سوم مناسبتر است نه با تفسير دوم زيرا وقتي در مشبّه به، عاملي غير خدا دخالت فاعلي داشته باشد درين صورت به استناد كاري كه بخشي از آن را غير خدا دخالت فاعلي داشته، نميتوان #اقتدار_كامل_خدا را در فاعليت نسبت به ساحت ديگري نتيجه گرفت چون در مشبّه به هم اين كار با دخالت فاعلي غير صورت گرفته است نه صرفا توسط فاعليت خدا.
#یادداشتهایـتفسیری
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه از بالا👆🏿
🔵 توضیح محال بودن عبادت غیرخدا
🔸رابطه عبودیت با معبود یک رابطه #حقیقی است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی تحقق مییابد، نه یک رابطه #اعتباری و جعلی که بر اساس یک نحوه قرار داد یا خطا شکل بگیرد؛ یعنی رابطه عبودیت با معبود، مثل رابطه #فرزندی با #پدر است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و تکوینی تحقق مییابد؛ و تا این رابطه واقعی و تکوینی حقیقتا بین زید و عمرو مثلا تحقق نداشته باشد نه زید فرزند عمرو است، و نه عمرو پدر زید است؛ و نه اظهار فرزندی زید نسبت به عمرو اظهار صحیح و درستی است. رابطه عبودیت با معبود، نیز همینگونه است.
🔹حقیقت عبودیت، همان #وابستگی عبدِ نیازمند است به یک #حقیقت مستقل؛ نه وابستگی عبدِ نیازمند، به یک حقیقت نامستقل و نیازمند؛ زیرا عبودیت عبدی در قبال عبدی، مثل تکیه کردن سقف است به ستون لرزانی که خود هیچ توانی و تکیهگاهی برای برپا بودن ندارد؛ پس عبودیت همان وابستگی عبد نیازمند است، به حقیقت مستقل بینیاز از تکیهگاه؛
🔸بنابراین عبودیت در صورتی #حقیقتا عبودیت است که در قبال یک «حقیقت مستقل» تحقق یابد؛ و چون عبادت همان اظهار و اعتراف به عبودیت است پس عبادت، نیز حقیقتا وقتی عبادت است که در قبال حقیقت مستقل بینیاز تحقق یابد نه در قبال حقیقت #نامستقل و #نیازمند؛
🔸بنابراین اگر شخصی، بتی را که هیچ نحوه استقلال وجودی ندارد، معبود خود پنداشت و در قبال آن بت، اظهار و اعتراف به عبودیت کرد؛ باید گفت نه آن بت حقیقتا #معبود است؛ و نه این عبد نسبت به آن بت، حقیقتا #عبودیت و وابستگی دارد؛ و نه این اظهار و اعتراف به عبودیت او در قبال بت اظهار و اعتراف درستی است؛ همچنانکه زید با اظهار فرزندی نسبت به غیر والد خود، نه حالت فرزندی حقیقتا برای او تحقق مییابد و نه آن شخص واقعا پدر زید خواهد شد و نه اظهار فرزندی او اظهار درستی است بلکه این اظهار، یک اظهار دورغین است.
✳️ ظاهرا آیه مورد بحث به همین نکته اشاره میکند؛ میگوید مشرکان نسبت به بتها اظهار عبودیت میکنند و در ظاهر به عبادت بتها میپردازند 🌺«يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً...»🌺؛ اما آنان با این اظهار عبودیت در قبال بت، «لا يَسْتَطيعُونَ» نمیتوانند فعل #عبادت_حقیقی را محقق سازند؛ چون «عبادت حقیقی»، مبتنی بر یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی است؛ و مشرکان با اظهار عبودیت در قبال بت نمیتوانند آن رابطه واقعی و تکوینی را محقق سازند؛ لذا میگوید آنان استطاعت ندارند که حقیقتا به بت عبادت کنند؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال حقیقت مستقل تحقق مییابد؛ و تحققش در جای دیگر محال و ناممکن است؛ و این #حقیقت_مستقل همان «الله» است؛ پس فقط این خدا است که حقیقتا مورد عبادت است؛
🔸ازین رو است که در ادعیه وارد شده است «یا من لا یُعبد الا هو» (ای کسی که جز او عبادت نمیشود)؛ و بنابراین فقط خدا است که حقیقتا اله و معبود است.
🔹نیز با بیان فوق معنی جمله «لا اله الا الله» روشن میشود؛ این جمله دلالت میکند که مطلقا معبودی جز الله نیست؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال الله امکان وقوع دارد؛ و چون عبادت حقیقی در غیر الله منعقد نمیگردد پس هیچ معبودی جز الله نیست و باید ملتزم بود که «لا اله الا الله»؛ ولی این نفی، بخاطر ممتنع بودن عبادت غیر خدا و #ممتنع بودن معبودی غیر الله است؛ نه این که عبادت بتها حقیقتا ممکن الوقوع بلکه واقع باشد؛ و در عین حال بتها معبود نباشند؛ این ناشدنی است؛
🔸این مثل این است که کسی بگوید فرزندی زید نسبت عمرو به صورت حقیقی، محقق است و در عین حال، عمرو حقیقتا پدر زید نیست؛ این ناممکن است؛ چون اگر یک طرف نسبت به صورت حقیقی محقق باشد طرف دیگر هم به صورت حقیقی محقق است؛ و اگر یک طرف حقیقتا موجود نیست طرف دیگر هم حقیقتا موجود نیست؛ پس همانگونه که بتها حقیقتا #معبود نیستند عبادت مشرکان هم حقیقتا #عبادت نیست؛ و کار آنان یک کار عبادی نیست.
🔷 اشکال
ممکن است گفته شود که اگر مشرکان نمیتوانند عبادت بت کنند پس چرا در قبال این عملشان عقاب میشوند؟
🔶پاسخ:
جواب آن است که کار آنان مذموم و درخور عقاب است؛ زیرا اولا آنان اعتقاد نادرست به الوهیت بتها دارند و این گناه #اعتقادی خود از گناهان کبیره و موجب عقاب است؛ و ثانیا آنها با نیت ناشایستِ عبادت غیر خدا این کار را انجام میدهند و نیت ناشایست و #تجری به گناه، خود گناهی است که در خور عقاب است؛ چون «انما الأعمال بالنیات»؛ پس گرچه خود آن گناه اعتقادی و آن نیت ناشایست حقیقتا «عبادت» نیست؛ اما این دو کار بخودی خود، گناه و ناشایست، و موجب عقاباند.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: دلالت آیه 148 نساء بر رستگاری همه انسانها
🌸 «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير»؛🌸
🔸این آیه به خاطر این که در بین آیات مربوط به تغییر قبله است، عموم مفسران آن را در همین فضای مربوط به قبله تفسیر کردهاند؛ و در معنایش چنین گفتهاند که برای هر امتی قبلهای هست كه به آن رو ميكنند پس به سوی خوبیها بشتابيد؛ هر كجا باشيد خداوند همه شما را ميآورد همانا خدا بر همه چيز تواناست.
✨ اما برخی دیگر از جمله مرحوم علامه #طباطبائی این آیه را در فضای #تکوینی هم تفسیر کردهاند؛ به نظر میرسد به قرینه این که تتمه آیه به امور تکوینی ارتباط دارد باید گفت حد اقل این تفسیر دوم کمتر از تفسیر اول نیست و نیز تفسیر دوم، نافی تفسیر اول نیست؛ زیرا مسئله قبله نیز مصداقی از معنای عام تفسیر دوم است؛ به هر جهت بر مبنای تفسیر دوم نتیجه مهمی که از آیه گرفته میشود این است که همه انسانها دیر یا زود #رستگار خواهند شد.
🔶توضیح این که «وجهه»، همان «ما یتوجه إلیه الشیء» است؛ یعنی چیزی که شیء به سوی آن رو کرده و به عنوان یک هدف به آن توجه میکند؛ پس جمله «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها» بدین معنی است که هر کس بهگونه #تکوینی رو بسوی غایتی دارد که خداوند او را بسوی آن غایت توجه داده و در رسیدن به آن، او را سرپرستی میکند.
🔹در ادامه آیه، خداوند با جمله «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ» فرمان به سبقت به خیرات میدهد؛ زیرا وقتی خداوند ما را در راستای غایت مذکور سرپرستی و #هدایت_تکوینی میکند؛ مناسب است که با #هدایت_تشریعی هم تذکر دهد که شما هم با انتخاب خوبیها همان غایت را تعقیب کنید تا تکوین و تشریع هماهنگ باشند و کار با سهولت بیشتری پیشرود.
🔸در دنبال آیه، تذکر داده شده که شما در هر موقعیتی باشید خداوند همگی شما را خواهد آورد «أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً»؛ اما پرسش این است که او همه ما را به کجا خواهد آورد؟
🔹پاسخ این است که ابتدای آیه دلالت دارد که آنجا، همانجایی است که #وجهه ما قرار دارد، یعنی همان غایتی که خدا از ابتدا آفرینش، ما را در راستای رسیدن به آن هدایت کرده و سرپرستی میکند که به آنجا برسیم «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها»؛
🔸از طرفی، در آیه (56 الذاریات) مشخص گردیده است این وجهه و غایتی که خداوند از ابتدای آفرینش، ما را در راستای رسیدن به آن هدایت و سرپرستی میکند که به آنجا برسیم، همان مقام #عبودیت و منزل #بندگی ما نسبت به خداوند است؛ زیرا در این آیه آمده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» من جن و انس را جز به غایت عبادت خلق نکردم؛
🔹پس عبادت خدا همان غایتی است که جن و انس برای رسیدن به آن آفریده شدهاند؛ و این غایت طبق آنچه در آیه (93 مریم) آمده قطعا تحقق مییابد؛ زیرا آنجا میگوید «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً»؛ هیچ کس در آسمانها و زمین نیست جز این که #بندهوار به پیشگاه خداوند رحمان خواهد آمد؛
🔸بنابراین همه انسانها در دنیا یا آخرت، زود یا دیر، به مقام #عبودیت و منزل #بندگی خداوند نائل خواهند شد؛ و با تحقق این بندگی نهایتا شایستگی ورود به جمع #عباد_الله و دخول در #جنت_ذات_حق راه پیدا میکنند
🔹و لذا نهایتا به آنان خطاب میشود که: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي»؛ این غایت سعادتآفرین، دیر یا زود، سرنوشت محتوم همه انسانها است؛ لذا است که در آیات زیادی آمده است «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» (50 شعراء) .
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram