eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
650 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
79 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه ياداشت فوق ✳️ نكاتي در باب روايات «قسيم» 1️⃣ نکته اول: در بسیاری از روایات، فقط دو بخش، قسیم هم واقع شده است یکی آتش و یکی امیرالمؤمنین نه سه بخش؛ یعنی حضرت امیر‌المؤمنین فقط قسیم جهنم معرفی شده است نه قسیم بهشت و جهنم؛ مثلا در حدیثی راوی از امیر‌المؤمنین روایت مي‌كند که آن حضرت مي‌فرمودند : «أَنَا قَسِیمُ‏ النَّارِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَهُوَ مِنِّی وَ مَنْ عَصَانِی فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّار» (البصائر، ج۱ ص ۱۹۱) یعنی من قسیمی مقابل آتشم؛ هر کس از من تبعیت کند او از من است و هر کس عصیان کند اهل آتش است؛ 🔸 طبق این روایت ساحت قیامت، فقط به دو بخش مقابل هم تجزیه می‌شود، جهنم و وجود امیر‌المؤمنین؛ دسته‌ای در آتش‌اند و دسته‌ای در حریم وجود امیر‌المؤمنین‌اند. 🔸این گونه روایات که حضرت مولا قسیم یک مورد است، مؤیدی است که مراد از قسیم در روایات، همان قسیم به معنای مفعولی است؛ نه قسیم به معنای‌ فاعلی چون حضرت خود را عِدل آتش معرفی می‌کند نه قسمت‌کننده آتش؛ 🔸بر اساس این دسته از روایات بهشت با همه مراتبش اعم از جنت مثالی، جنت عقلی و جنت ذات، همه از مراتب گوناگون اند، و وجود جامع آن حضرت بر همه مراتب بهشت احاطه وجودی دارد و همه بهشتیان از برکات و نعم این وجود جامع بهره‌مند‌اند و او است که هر مؤمنی از میوه‌ی وجود او لذت می‌برد. 2️⃣نکته دوم : در برخی روایات این باب، وجود آن حضرت دارای دو قسیم است یعنی مجموعا سه قسیم مقابل هم شکل می‌گیرد؛ جهنم، بهشت و وجود امیر‌المؤمنین؛ در برخی از این روایات چنین آمده که پیامبر اكرم به امیر‌المؤمنین فرموند‌: «یَا عَلِیُّ أَنْتَ قَسِیمُ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَقُولُ لِلنَّارِ هَذَا لِی‏ وَ هَذَا لَکِ‏» (مجلسی بحار، ج ۳۹، ص ۱۹۴) در ابتدای این جمله سه قسیم مطرح شده علیّ، بهشت و آتش؛ بنابراین مجموعا ساحت قیامت شامل سه بخش است جهنم برای جهنمیان، و بهشت برای بهشتیان؛ و ذات علوی برای کسانی که شخصیت‌شان قابل مقایسه با امیر‌المؤمنین باشد مثل سایر ائمه و انبیاء و اولیاء و اینها کسانی هستند که مثل خود امیر‌المؤمنین از طریق فنای در ذات علوی، فانی در حق شده‌اند و به راه یافته‌اند؛ 🔸 اما در انتهای این جمله بهشت و جهنم که قبلا دو قسیم بودند یک قسیم می‌شوند که همان آتش است؛ زیرا بهشت معروف نیز در مقایسه با ساحت امیر‌المؤمنین، جهنم و آتش است؛ چون داخلان در چنین بهشتی گرفتار آتش دوری از حضرت حق‌اند؛ لذا از بهشت معروف نیر با عنوان «نار» یاد شده است «تقول لِلنَّارِ هَذَا لِی‏ وَ هَذَا لک». 3️⃣ نکته سوم : وجود انسان کامل خود بگونه‌ای بهشت است. قرآن كريم تصريح دارد که مقربان درگاه الهی عین روح و ریحان و بهشت هستند. «فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّهُ نَعیم» بنابرین هیچ بعدی ندارد که در روایات، امیر‌المؤمنین به عنوان یک بهشت مثالی یا عقلی یا ذاتی، قسیم (به معناي مفعولي ) آتش باشد. @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 موضوع: پيمودن راه ‌بيكران در يك لحظه: (بمناسبت شهادت دكتر ) 🔶 سوال: آيا براي صيرورت الي الله، يا به اصطلاح عرفاني براي فناي در ذات خداوند بايد مسافتي طولاني و بي‌كراني را طي كرد؟ يا اين كه مسافت لازم براي رسيدن خلق به حق، راه كوتاهي است و يا حتی فقط يك گام بيشتر نيست؟ 🔷 پاسخ 🔹 يك ديدگاه اين است كه حضرت حق، حقيقتي است نامحدود و بي‌كران؛ و از سوي ديگر، ما حقيقتي متناهي و محدوديم؛ و براي رسيدن محدود به نامحدود لازم است يك مسافت بي‌كران طي شود؛ بنابراين ما كجا و رب الأرباب كجا!!؟؟ «أين التراب و رب الأرباب» پس رسيدن خلق به حق، و فناي انسان در ذات خداوند اگر محال و ناشدني نباشد لا‌ أقل بسيار مشكل و دشوار است؛ و براي دستيابي به چنين هدف والائي لازم است يك مسير پر پيچ و خمي طي شود كه گردنه‌هاي صعب العبور داشته و قدم به قدم آن، شياطين و رهزنان براي سالك مسكين كمين كرده‌اند تا او را از راه بازدارند و اندوخته و زاد و توشه‌اش را بربايند به قول دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم 🔹ديدگاه ديگر اين است كه اقتضاي آيات و روايات اين است كه مسافت رسيدن خلق به حق بسيار كوتاه است؛ مگر نه اين است كه خداوند در قرآن فرموده است كه من از رگ گردن به انسان نزديك‌ترم!؟ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ» (16 ق)؛ و مگر نه اين است كه امام سجاد (ع) در دعاي ابوحمزه مي‌فرمايد رسيدن به حق، نزديك، و مسافتش، كوتاه است «و أنّ الراحل إليك قريب المسافة»؛ پس به قول سعدي، دوست نزديك تر از من به من است؛ و بنابراين لازم نيست ما مسير بي‌كراني را طي كرده، و در گوشه‌اي از فضاي بي‌نهايت دور، او را بيابيم . ✳️ تحقيق در اين موضوع نشان مي‌دهد كه هر دو ديدگاه بوجهي درستند؛ يعني رسيدن به مقام فناي در ذات حق براي برخي مستلزم طي مسير بي‌نهايت است؛ اما در عين حال همين مسير بي‌كران، براي برخي يك گام بيش نيست. ✳️ توضيح اين كه هستيِ حقيقي، منحصر در ذات خداوند است همانگونه كه در قرآن بدان اشاره بلكه تصريح شده است «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِل» (62 حج)؛ و بنابراين هيچ كس و هيچ چيز ديگر موجوديت حقيقي ندارد؛ و اسناد موجوديت به آنها اعتباري است؛ ولي ما متأسفانه گرفتار توهم هستيم و براي خود موجوديتي حقيقي و أنانيتي واقعي قائليم و خود را در كنار موجوديت حق و هم‌سنخ او مي‌پنداريم؛ لذا تا اين توهم برقرار است، ما، مائيم؛ و او اوست؛ و به مقام نائل نخواهيم شد؛ 🔻بنابراين يا كه در بسياري از آيات قرآني مطرح شده، معيارش رهائي از اين موهوم و عبور از اين موجوديت اعتباري و عاريتي است؛ پس فاصله ما تا خدا يك گام بيش نيست و اين گام همان رهائي از أنانيت‌هاي موهوم است كه به آن گرفتاريم؛ 🔻اما در عين حال، برخي اين يك گام را به سرعت نمي‌توانند طي كنند؛ چون در توهم انانيت فرو رفته‌اند و خود‌بيني از ذاتيات آنان گشته است اينان براي طي آن يك قدم، مسافت بي‌كران در پيش دارند؛ ولي به عكس كساني هستند كه لطف خدا شامل حالشان خواهد شد؛ و به زودي مقدمات رهائي از خود‌بيني‌ها و كوچ از انانيت‌ها برايش فراهم مي‌شود و در اينجاست كه آنان به مقتضاي «و أنّ الراحل إليك قريب المسافة» با اندك حركتي، از هر انانيتي رها شده و منِ آنها او مي‌شود؛ و به صيرورت إلي الله نائل مي‌گردند؛ لذا به آنها اذن دخول در داده مي‌شود و خطاب مي‌رسد كه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً، فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي، وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي». 👌 از مقدماتي كه رهائي از اين أنانيت موهوم را و عبور از اين موجوديت مجازي و عاريتي را فراهم مي‌كند آمادگي انسان براي مقام خدا است؛ زيرا كسي كه در راه جهاد في سبيل الله قدم مي‌گذارد و حاضر است ذات و جان خود را در راه خدا تقديم كند، معني‌اش اين است كه او از بندهاي حب ذات و از سيم خاردارهاي أنانيت خود آزاد شده است؛ در اين موقعيت، با شهادت در راه خدا و تقديم جانش عملا او از انانيت خود عبور مي‌كند و به حقيقت حق مي‌پيوندد و منِ او، او مي‌شود؛ و مصداقي از «وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُون» (21 عنكبوت) مي‌گردد. 🔻كليپ‌هايي كه اخيرا بعد از شهادت شهيد سعيد، عزيز منتشر شده است گوياي اين است كه آن سعيد از خود ‌رهاشده كاملا براي شهادت آماده شده بوده است؛ او در كليپي مي‌گويد: جز هيچ راهي نيست كه انسان با خيال راحت بخواهد عبور كند؛ و سپس به شعر سعدي مترنم مي‌شود و مي‌گويد: بي حسرت از جهان نرود كس به در الّا به تير كمان دوست 🌺 خوشا به سعادتش كه با در راه دوست، راه بي‌كران ديگران را در يك لحظه پيمود🌺. @oshaghierfan