eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
650 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
80 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 نكاتي درباره دعاي جوشن كبير 🍀 1-دعاي جوشن كبير چنانكه در مصباح كفعمي آمده است داراي صد بند؛ و هر بندي مشتمل بر ده اسم از اسامي خداوند است؛ و در پايان هر بندي اين جمله آمده است كه «سُبْحَانَكَ‏ يَا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا أَنْتَ‏ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ». 2-بايد توجه داشت كه اسماء الهي از تجليات خداوند‌ند؛ ولي اين گونه نيست كه «ذات حق»، مصداق حقيقي آن اسماء باشد؛ زيرا هر اسمي به حد و حدودي محدود است و لذا هر اسمي، تعريف معيني دارد كه مانع اغيار است، يعني موضوعاتي كه واجد آن حد و حدود نيستند را از اندراج تحت آن تعريف بازمي‌دارد؛ و اين كه «ذات حق» مصداق حقيقي اسم محدودي باشد، لازمه‌اش تحدد و تقيد «ذات حق» است؛ ولي چنين محدوديتي براي «ذات حق» باطل و ناپذيرفتني است؛ بنابراين هيچ اسمي بر «ذات حق» صدق حقيقي ندارد؛ و «ذات حق» مصداق حقيقي هيچ اسمي نيست؛ لذا در نهج البلاغة از حضرت امير‌المؤمنين اين چنين آمده كه «كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ‏ الْإِخْلَاصِ‏ لَهُ‏ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَة»؛ يعني كمال توحيد خداوند به خالص‌سازي او است و خالص‌سازي او به نفي هر صفتي از او است. 3- در پايان هر بندي مي‌گوييم : «سُبْحَانَكَ‏ يَا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا أَنْتَ‏ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ»؛ با توجه به مطالبي كه در بند دوم اين نوشتار گفته شد معني اين «سُبْحَانَكَ» اين است كه خدايا گرچه ما تو را با اين اسماء مي‌خوانيم و تو در جلوه اين اسما‌ء ظاهر شده و تجلي مي‌كني؛ اما با اين حال، تو منزّهي از اين كه مصداق حقيقي هر يك از اين اسماء محدود باشي؛ و هر گز در محدوده‌ي تعريف هيچ يك از اين حقائق محدود اسمي، نمي‌گنجي و محدود نمي‌شوي؛ همچنين خدايا ما گرچه تو را با اين عناوين اسمي مي‌خوانيم اما تو منزّهي از محدود بودن در يكي از دو اسم متخالف يا متقابل؛ و هرگز تو اين‌گونه‌اي نيستي كه با تجلي در يك اسم از تجلي در اسم مقابل ناتوان باشي؛ مثلا اگر ما ترا با اسم «هادي» مي‌خوانيم اين‌گونه نيست كه تو در حال ظهور در اسم هادي، به اسم «مضل» كه مقابل اسم هادي است متجلي نباشي؛ و اگر تو به اسم «الظاهر» تجلي داري اين گونه نيست كه در حال ظهور به اسم ظاهر، به اسم «الباطن»، متجلي نباشي؛ تو از چنين محدوديتي منزهي. 4-از آنچه گذشت روشن مي‌شود كه بكار رفتن «سُبْحَانَكَ» در مورد هر اسمي، معنايش با معناي «سُبْحَانَكَ» در مورد اسم ديگر، مغاير است چون متعلَق هر تسبيحي، تقيد به همان اسمي است كه مطرح شده است؛ مثلا يك «سُبْحَانَكَ» مي‌گويد خدايا تو از تقيد به اسم «لطيف» منزّهي؛ و ديگري مي‌گويد خدايا تو از تقيد به اسم «غافر» منزّهي و نيز در بقيه اسماء. 5-جمله «الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ» در پايان هر بندي نيز تكرار شده است؛ مراد از اين آتش چيست؟ در بند 69 مي‌خوانيم «يَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَادا» طبق اين جمله، خداوند آتش را كمين‌گاه قرار داده است؛ كمين‌گاه، جائي است كه ناگاه انسان يا حيواني را گرفته و گرفتار كرده و او را از آزادي از دسترسي به ساير جايگاه‌ها و مراتب ديگر محروم مي‌كند؛ با توجه به اين كه اين دعا عمدتا به اسماء الهي پرداخته مناسب اين است كه با توجه به فضاي اسمائي اين دعا و مخصوصا بند 69 كه آتش را تعريف كرده است بگوييم مراد از آتش در اينجا كمين‌گاهي است كه هر اسمي از اسماء براي سالك فراهم مي‌كند؛ چون جلال و جمال هر اسمي كمين‌گاهي است براي سالك كه او را از رسيدن به مراتب بالاتر بازمي‌دارد؛ و او را در محدوده خودش محبوس مي‌كند؛ لذا سالك از خدا مي‌خواهد كه خدايا ما را از كمين‌گاه هر اسمي از اسمائت نجات بده پس همه بگوييم : «سُبْحَانَكَ‏ يَا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا أَنْتَ‏ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ» . @oshaghierfan &