eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
که یه پسره🧑🏻 جلوم سبز شد:سلام!!من آرتینم، پسر دایی رئوف!!!!!😳😳 برعکس همیشه که پسره🧑🏻 سرش پایینه و من آنالیزش میکنم،این دفعه من سرم پایین بود و پسره🧑🏻 نگاهم میکرد!!!!👁👁 نیم نگاهی بهش انداختم:کنار های موهاش رو از ته زده بود و وسط موهاش رو کمی بالا داده بود!!یک شلوار جین👖،یه تیشرت که روش عکس اسکلت بود!!☠موها و چشم هاش هم سیاه بود!!!🖤 مثل رئوف به دلم نمی نشست!!!🙍🏻‍♀ تا اومد یه چیزی بگه،رئوف اومد بیرون و با دیدن ما دوتا کنار هم اخم کرد!!😠😠 آرتین جلو رفت و با مشت👊🏻زد به سینه ی رئوف:سلام داداش!!!😁😁 رئوف اخم هاش رو باز کرد:سلام بی معرفت!!!!😉😉😉 بعد از احوال پرسی،رئوف به من اشاره کرد:خانم تابش!!پدرتون کارِتون دارن!!😐😐 فکر کنم از اینکه منو با آرتین دیده،ناراحته!!!!😕😕 بابا ازم آب میخواست تا وضو بگیره!!!🚰 . همه آماده بودند تا نماز ظهر رو جماعت بخونیم،اما خبری از حاج آقای گروه نبود!!🧐🧐 سر اینکه کی جلو وایسه تا نماز بخونیم بحث شده بود.هیچ کس قبول نمی کرد!!😐😐 رئوف رفت جلو و گفت:من می ایستم!!!🙂🙂 از شهامتش خوشم اومد،اهل تعارف نیست!!!😇😇 رفت جلو و اذان گفت!!😊 بابا دنبال مُهر میگشت!!!🧐🧐 جانمازم رو دادم بهش،یه مُهر از توش برداشت و جانماز رو برای رئوف پهن کرد!!☺☺ ناخودآگاه لبخندی رو لبم نقش بست!!🙂🙂 یاد امروز صبح،سر نماز صبح افتادم!!!😁😁 الله اکبر!!!🤚🏻🧔🏻✋🏻 صداش خیلی دلنشین بود!!!☺☺☺ . . بعد نماز هر کی رفت سر کارش!!! منم که بی کار بودم،رفتم تو اتاقی که بابا و رئوف، توش مریض ویزیت می کردن!!!🤕🤒😷🤧👨🏻‍⚕ رفتم نشستم کنار خانم هاشمی!!!!🧕🏻🧕🏻 چشم هام رو بستم و باز کردم!!!👁👁 دیدم رئوف دقیقا روبه رومه و داره دارو تجویز می کنه!!!!🧪💉🌡 چشمش چرخید وافتاد تو چشمم!!👀 سرم رو انداختم پایین!!!☺☺ دیگه گردنم درد گرفته بود!!!😩😩 سرم رو آوردم بالا و با رئوف چشم تو چشم شدم!!!👁👁 که یک دفعه یه مردی نشست جلوم و مانع دید من به رئوف شد!!!!👀❌ سعی کردم حواسمو پرت کنم؟!!!!😥😝 پاشدم برم بیرون که خانم هاشمی گفت:....... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦