eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
* 🍀﷽🍀 💜🌸 🌸💜 قسمت برگشتم نگاهش کردم👀  در چند قدمی ام ایستاده بود، اشکامو پاک کردم تا بتونم نگاهش کنم با نگرانی پرسید: _چیشده، چرا گریه میکنی؟؟😧 هیچی نگفتم فقط اشکام بودن که میریختن، دستمو گرفت و کمک کرد رو صندلی بشینم کنارم نشست و دستمالی رو سمتم گرفت  - نمی خوای بگی چیشده؟!😟 اشکامو پاک کردم وگفتم: _خیلی نامردی عباس، می خواستی بدون خداحافظی بری😒 سری تکون داد و با نگرانی گفت: _نه، معلومه که نه، بخدا وقتی دیدم محمد تنهایی اومده دنبالم و تو باهاش نیستی ناراحت شدم،😊😍 کمی مکث کرد و ادامه داد:  _اما خب اگه گفتم نیایی چون میترسیدم..😔 ازهمین میترسیدم .. از اینکه بیایی و مجبور شم مثل الان اشکاتو ببینم😒 تمام تلاشمو کردم تا اشکامو پاک کنم: _ببخشید، دیگه گریه نمی کنم😊 لبخندی به روم زد و گفت: ☺️ _ممنون… ممنون که انقدر خوبی نگاهش میکردم، یعنی امکان داشت دیگه نبینمش،😒 نه نمی خواستم باور کنم، انگار دلش می خواست منو از اون حال و هوا دربیاره که گفت: _باور کن دیدم با محمد نیستی، دوساعته دارم بجای ذکر گفتن یه بیت شعر رو با خودم زمزمه میکنم😅🙈 گوشه چشمم که از اشک خیس شده بود پاک کردم و با کنجکاوی پرسیدم: _چی؟!!☺️ خندید و گفت:😄😍 ”یاد باد آنڪھ ز ما وقت سفر یاد نڪرد به وداعے دل غمدیده ے ما شاد نڪرد “ ....