eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.3هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
آنان که اعتقاد به داور نداشتند مهر علی و فاطمه در سر نداشتند خواندند از کتاب و فکندند بر زمین گفتند از قیامت و باور نداشتند روزی که در حریم رسالت زدند گام کاری به غیر سوختن در نداشتند یک مادر و پسر به فدای علی شدند با کشتن پسر، غم مادر نداشتند در آن میانه حرمت زهرا شکسته شد از این شکست، حرمت حیدر نداشتند بعد از بتول، مانْد علی با هزار داغ ز آنان که جز معاویه، رهبر نداشتند بعد از علی زمان حسن شد که در جهان امت از او مجاهد بهتر نداشتند گاه وداع پیکر مسموم آن امام جز چند تیر، هدیه ی دیگر نداشتند وقتی حدیث کرببلا را رقم زدند جز قتل آل فاطمه در سر نداشتند بر پیکر شبیه پیمبر زدند زخم زیرا که دل به مهر پیمبر نداشتند مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی که نور حُسن تو جان می‌دهد به زیبایی... تویی تو روح ولایت به هر ولی، سوگند تویی تو عصمت یکتا، قسم به یکتایی ز خاک پای تو جوشد افاضه ی ملکوت ز آستان تو خیزد بهار دانایی.. هرآن که را تو شفاعت کنی به روز جزا سِزد شفیع قیامت شود به تنهایی بهشت عاشق آن کس که سائل تو بوَد که سائل تو بوَد کیمیای دارایی نبی که دست تو بوسیده، پس روا باشد که خاک پای تو بوسد سپهر مینایی... ز کور چهره بپوشی که نشنود بویت الا حیای مجسم! فروغ بینایی!.. نگین فضه ی تو خاتم سلیمانی نگاه بوذر تو معجز مسیحایی قلم گذاشته تا سر به صفحه ی تاریخ تو را ستوده به مظلومی و توانایی چرا به گریه چنین خو گرفته‌ای زهرا؟ الا ز خنده ی تو عشق را شکوفایی حریم خانه‌ات آنجا که مکتب وحی است کجا و حملۀ سنگین‌دلانِ هرجایی؟... علی‌ست باخبر از ماتمت که می‌سوزد ز داغ گل، جگر لاله‌های صحرایی... مرحوم @ostad_moayed
سلام الاه علیها علیه السلام ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان! غمگسار من رفتی ز دیده ی من و از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها روزی که عدو به فاطمه راه گرفت از سیلی او مدینه را آه گرفت بر خیز علی نمازِ آیات بخوان هم زلزله شد به کوچه هم ماه گرفت مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها ای گل که ز چشم روزگار افتادی با ضرب لگد ز شاخسار افتادی من دست خدایم و تویی بازویم بازوی علی! چرا ز کار افتادی مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها بیمارم و به سر زده سودای مرگ را دارم به هر نماز تمنای مرگ را لب بست از ترنّم آمین، که زینبم در گریه‌ام شنید تقاضای مرگ را من می‌زنم نفس نفس از درد و بشنوم در هر نفس صدای قدم های مرگ را سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند بر دفتر حیات من امضای مرگ را سخت است دوری تو برایم ولی علی خواهم به درد خویش مداوای مرگ را عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها کردم در آن میانه تماشای مرگ را یارب به حق فاطمه در کام شیعیان شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها امشب که نبی سپاس سرمد گوید بر کودک یک روزه خوش آمد گوید تبریک به هم، ولادت زهرا را احمد به علی، علی به احمد گوید این فخر بُود بس که خدا هم تبریک بر مهدی و بر آل محمد گوید مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها باز دل شکسته ام نوای ديگر آورد  پرده بهتری زند سرود خوش تر آورد  لئالی کلام را ز طبع من برآورد  مگر ثنای فاطمه دخت پيمبر آورد  که آگه از مقام او کسی بجز اله نيست    نسيمِ درک و عقل را در اين حريم راه نيست ماه جمادی آيد و ز خُرمی خبر دهد  جمادْ را نديده کَس، گل آورد ثمر دهد  به بيستمين صباح آن اميد بر بشر دهد  به زندگانی بشر تجلیِ دگر دهد  در اين خجسته صبح دم داده خدای ذوالعَطا   به يا و سين و طا و ها، کوثر و قدر و هل اتی' خديجه ای ز درد و غم به جان رسيده غم مخور  خديجه ای ز دشمنان طعنه شنيده غم مخور  خديجه گر قبيله ات از تو بريده غم مخور  خداست يار و مونست ز هر پديده غم مخور  لطف خداست ياورت محمد است همسرت    بهتر از اين چه می شود که فاطمه است دخترت خديجه ای که از خدا فاطمه را گرفته ای چه کرده ای که اين مقام را فرا گرفته ای ز هست و نيستت چو دل بهر خدا گرفته ای  هزار ها برابر از خدا جزا گرفته ای خديجه! ديده روشن از فروغ نور ديده ات    باد مبارک از خدا مَقدم نو رسيده ات دايره ی وجود را مرکز و محور آمده  محيط لطف و جود را جوهر و گوهر آمده  ولیّ ممکنات را مَحرم و همسر آمده  رسول کائنات را دختر و مادر آمده  چه دختري که هستیِ جهان بُود ز هست او    رسول حق به امر حق بوسه زند به دست او فاطمه ای که عقلِ ما ماتِ عبادتش بُود  نقش به چِهرِ دوستان مُهر ارادتش بُود  همسری علی نهايت سعادتش بُود  ليله ی قدر اوليا شامِ ولادتش بُود  ثبت شد از ولادتش بقاي نسل احمدی يافت بقا ز نسل او شريعت محمدی فاطمه ای که حق بر او عَرضِ سلام می کند  ادای ذکر نامِ او به احترام می کند  کسی که پيش پای او پدر قيام می کند  بر درِ خانه اش سلام، صبح و شام می کند  شرف ببين که خانه اش بُرده سَبَق ز طور هم    حيا ببين که پوشد او چهره ی خود ز کور هم فکر کسي نمی رسد به ساحت جلال او  جلال حق جلال او جمال حق جمال او  تربيت سلاله اش نمونه ی کمال او  سلام حق به او و باب و مام و زوج و آل او  که هستی تمام ماسوا بُود ز هستشان    نظام ملک خويش را داده خدا به دستشان فاطمه ای تو بازگو فلسفه حيات را  ساخته جِدّ و جَهدِ تو سفينة النجات را  زنده نگاه داشتی و آتوُ الزّکو'ة را  حَیّ علی الفلاح را حَی علی الصلاة را  مزرعه عفاف را ز اشک آب داده ای به بانوان ز شرم خود درس حجاب داده ای ای که خدای بی مَثل به کوثرت مثال زد  دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد  نبي ز مُهر بِضعَتي به سينه ات مدال زد  حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد  يافته است پرورش خون خدا ز شير تو    شير خدا به مرتبت، نظير تو بشير تو به حُسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را  به اشک تو که بِشکند قيمت دُرّ ناب را  به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را  عرض سلام کرده و منتظرم جواب را  دريغ از جواب ما به خاطر خدا مکن    دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن فاطمه ای زلطف تو قعودِ ما قيامِ ما  دوستيت قبولیِ صلو'ة ما صيام ما  نام تو و حسين تو سرودِ ما کلامِ ما  نثار قبر مخفيت درود ما سلام ما   به یادِ درد و داغ ها که بُد گواهِ صبر تو    هنوز گریه می کند علی کنار قبر تو تویی که از وجود تو، مدح کند خدای تو تویی که فیض وحی را تازه کند صدای تو تویی که گفت مصطفی، جان پدر فدای تو منم غلام و چاکر و سلاله و گدای تو نام تو بر لبم بُود مِهر تو مذهبم بُود "مؤیدم" که بر درت چهار منصبم بود مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها در محفلِ عاشقان بخوان مهدی را تبریک بگو از دل و جان مهدی را در سجده پس از ولادتش دخت نبی می گفت که یارب برسان مهدی را ..... امشب که نبی خنده به لب ها دارد دامان خدیجه عطر زهرا دارد می بوید و می بوسدش و از همه بیش بوسیدن دست او تماشا دارد ..... جبریل به عرش، نقش کوثر زده است طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه ی کوچک محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است ..... امشب که خدیجه روی خندان دارد از عالم قدس، چهار مهمان دارد زهراست به دامنش وَ یا در دل شب خورشید درون خانه پنهان دارد ..... امشب همه آیات جلی سجده کنند بر درگه لطف ازلی سجده کنند از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست زهرا و محمد و علی سجده کنند ..... هر دل پیِ دل سِتان خود می گردد هر كس پیِ هم زبان خود مي گردد روزی كه كند پدر فرار از پسرش زهرا پیِ دوستان خود می گردد ..... ای آنکه خدایت ز هواداران است نازل به جهانْ فیض تو چون باران است یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز مهر تو شفاعت گنهکاران است ..... ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا وی سینه ی تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد، زهرا مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها چون خدا خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد صورتِ عصمت خود را متجلا می‌کرد تا علی آیت عُظمی نبوَد بی همتا ذات حق خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد ازدواج علی و فاطمه با آن برکات چشمه‌ای بود که پیوند دو دریا می‌کرد رازی از اعظم اسماء و صفات خود را با یکایک صفت فاطمه معنا می‌کرد ذات زهرا، به اُمَم نیست کسی مانندش نور زهرا ز رُسُل حل معما می‌کرد مصحف او که امامان همه را در بَر بود رازهایی‌ست که روح القُدُس انشاء می‌کرد فضه‌ی خادمه‌اش مرتبه‌ی مریم داشت قنبر خانه‌ی او کار مسیحا می‌کرد در حضورش همه هستی به رکوع آمده‌اند فخر از سجده‌ی او حیّ تعالی می‌کرد ز چه عالم نشود مجری فرموده‌ی او کآنچه می‌خواست خدا، فاطمه اجرا می‌کرد اول و خاتمه‌ی هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرم خانه‌ی زهرا می‌کرد باز می‌شد درِ جنات خدا بر رویش تا درِ خانه به روی پدرش وا می‌کرد مرتضی چشم خدا بود و خدا را می‌دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می‌کرد :: گر نمی‌رفت برون حضرت حوا ز بهشت اندر آن تا به ابد سیْر چو حورا می‌کرد بیش از این قدر که از همسری آدم داشت نیست معلوم دگر مرتبه پیدا می‌کرد لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش مدحت فاطمه تقریر به حوا می‌کرد گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل خواهش مادری حضرت زهرا می‌کرد ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت کاش آدم همه دم ترک ز اولی می‌کرد توبه‌اش تا که نیآمیخت به نام زهرا بود بی فایده هر چند خدایا می‌کرد خوش‌ترین لحظه‌ی ایام "مؤید" آن بود که مدیح علی و فاطمه انشاء می‌کرد مرحوم @ostad_moayed