💠سخن روز
پیام استاد روان شناس
روزی مرد ثروتمندی دست پسر بچه کوچک خود را گرفت و به تماشای روستایی برد تا نشان دهد روستائیان با چه فقر و مشکلاتی زندگی میکنند تا او قدر زندگیای را که دارد بداند.
مرد و پسرش به روستا رفتند و یک شب را در خانه به ظاهر محقر یک خانواده روستایی به سر کردند.
فردای آن روز که روستا را ترک میکردند، در حال بازگشت، پدر از پسرش پرسید: خوب، پسرم دیدی روستائیها چگونه زندگی میکردند؟
پسر گفت: آری.
پدر از پسرش پرسید: متوجه شدی زندگی آنان چه حال و هوائی داشت؟
پسر گفت: آری.
پدر از پسرش پرسید: خوب، حالا نظرت چیست؟
پسر در جواب گفت: تفاوت فوقالعاده زیادی بین زندگی ما و آنها وجود دارد.
ما در وسط خانه حوضی با یک فواره کوچک داریم، آنها در کنار خانهشان یک رودخانه بیکران و پرخروش دارند.
ما در اطاقهایمان فانوسهای طلائی و نقرهای بر دیوار آویزان کردهایم آنها یک آسمان ستاره و بینهایت فانوس زیبا دارند.
دیوار خانه ما محدود ولی دیوار باغ آنها تا بینهایت ادامه دارد.
چقدر خوشحالم پدر که مرا به آنجا بردی، متشکرم پدر.
تو به درستی به من نشان دادی ما چقدر فقیریم.
#استاد_روان_شناس
#سخن_روز(١۴)
#پیام_استاد_روان_شناس
#ماچقدرفقیریم
⏰هرشب بایک مطلب ارزشمند باما همراه باشید.
ارتباط با مدیر/روان شناس
🆔@ravandarmangar01
لینک عضویت درکانال :
🆔@ostad_ravanshenas
https://eitaa.com/joinchat/4046717280Caa344ffd90
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•