فهرست مطالب:
با توجه به اینکه مطالب کانال کشکول وار هستند،لذا برای راحتی عزیزان جهت دسترسی سریع تر به مطلب مورد مورد نظر،مطالب دسته بندی شده و در عناوین مختلف در اختیار عزیزان قرار میگیرد.با کلیک روی هر یک از کلید واژه های زیر میتوانید براحتی به مطالب مورد نظر دسترسی پیدا کنید.
#کفایه
#مکاسب
#فلسفه
#تطبیقات_الاصول
#نکات_اصولی
(حجت منجعله و جعلیه_مکتب قم و نجف_رسائل مرحوم شیخ_فرق شرایط شرعیه و عقلیه_فرق عموم ازمانی افرادی و استمراری ازمانی_حقیقت و اعتبار در اصول_تناسب حکم و موضوع
#نکات_ادبی
(من نشویه_ما حرفیه و اسمیه_انواع تنوین_کلمه سیده_فرق
کان تامه و ناقصه_تنوین کلمات غیر منصرف
#نکات_اخلاقی
#رجال_شناسی
#حدیث_شناسی
#علوم_حدیث
#کتاب_شناسی
#توصیه
#لطیفه
#کلام_بزرگان
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
#نکات_ادبی
✳️نکته ادبی پر کاربرد؛
سوال : کلمهء «معانٍ» با اینکه غیر منصرف میباشد، چگونه تنوین گرفته است ؟
جواب : کلمه ی «معانٍ» به علت منتهی الجموع بودن غير منصرف است لکن باید دانست که غیر منصرف بودن مانع از ملحق شدن تمامی تنوین ها نمیشود بلکه تنها ملحق شدن تنوین تمکین را مانع است و شایان ذکر است که تنوین اقسام مختلفی دارد و یکی از اقسام آن «تنوین عوض» میباشد که تنوین کلمه <معان> تنوین عوض است.
1️⃣
#نکات_ادبی
نکته ادبی پر کاربرد؛
سوال: کان تامه با کان ناقصه چه فرقی دارند؟
جواب: مفاد کان ناقصه ثبوت شی لشی است ولی مفاد کان تامه ثبوت نفس الشی است
به تعبیر دیگر: تامه فقط از وجود شی خبر می دهد مثلا وقتی می گویند _کان زید -یعنی زید هست ولی ناقصه از ویژگیهای شی موجود خبر میدهد مانند: کان زید قائما.
1️⃣
دروس و بیانات استاد عباسعلی پور
انواع تنوین ادبا برای تنوین انواعی را ذکر کرده اند که عبارتند از: تمکین تنکیر عوض مقابله تنوین های
#نکات_ادبی
✳️توضیح اضافی ؛
بیان مثال برای انواع تنوین ها؛
۱.تمکین:
اکثر تنوین ها از این نوع هستند. اسم های معرب منصرف خالی از《ال》و《اضافه》این تنوین را قبول میکنند
مانند: هذا کتابٌ،
۲.تنکیر: تنوینی است که به بعضی اسمهای مبنی مانند «اسم فعل» و علم مختوم به «ویه» برای نشان دادن نکره بودن آنها اضافه میشود
مثل: «صَهٍ، اُفٍّ»
«مررت بسيبويهْ وسيبويهٍ آخرَ» یعنی سیبویه و مرد دیگری به نام سیبویه که نزد شنونده یا گوینده ناشناس است.
۳.عوض:
۳ دسته اند:
الف) عوض از حرف:
مثل: جوارٍ و معان ( یاء حذف می شود و تنوین جای آن را می گیرد)
ب) عوض از کلمه: تنوینی است که اسم دائم الاضافه به خود می گیرد.
مثل :کلٌّ که کلُّهم بوده است
ج) عوض از جمله: تنوینی است که اسم دائم الاضافه به جمله می گیرد.
مثل: یومئذٍ ( یوم + اذ ) و حینئذٍ یعنی:
(یوم اذ کان کذا) و (حین اذ کان کذا)
۴.مقابله:تنوین مقابله به آخر جمع مؤنث سالم اضافه میشود تا در مقابل نون جمع مذکر سالم باشد يعنى به همان شکل كه جمع مذكر سالم با نون تمام و كامل مىشود جمع مختوم با الف و تاء نيز با اين تنوين کامل مىشود
مثل: مررت بتلميذاتٍ مجتهداتٍ.
۵.شعری:
برای درست کردن وزن شعر می آید
این تنوین مشترک بین اسم و فعل و حرف و تقریبا منحصر در شعر است و انواع آن عبارتند از: تنوین ترنّم، تنوین حکایت، تنوین شذوذ، تنوین ضرورت و تنوین غالی.
1️⃣
#نکات_ادبی
نكته ای ادبی وتراجمی مربوط به دختر عالمهٔ شهید اوّل، که برادر عزیزم جناب استاد مشایخی نقل کرده بودند، خواستم همه با هم بهره مند شویم ؛
أمّ الحسن فاطمة، المدعوّة بستّ المشايخ، هي بنت الشيخ الشهيد محمّد بن مكّي العاملي الجزيني المشهور. قالوا: إنّها قد كانت عالمة فاضلة فقيهة صالحة عابدة، سمعت من المشايخ مدحتها و الثناء عليها، تروي عن أبيها و عن ابن معيّة شيخ والدها إجازة،
و كان أبوها يثني عليها و يأمر النساء بالاقتداء بها و الرجوع إليها في أحكام الحيض و الصلاة و نحوها.
نكتة أدبية؛
کلمه السِتّ فی صدرالکلام مخفّف سيّدة مع إدغام الدال في التاء، و هذا كما يقال سِتّي و سِتّي فاطمة، و الحال فيهما كذلك، و أصلهما سيّدتي
خلاصه اینکه ؛
اولا:جناب شهید اول رحمه الله علیه را دختری دانشمند بوده که پدر بزرگوارش،برخی مسائل شرعی را به ایشان ارجاع می داده اند
ثانیا: گاهی کلمه الست، مخفف از السيدة استعمال مي شود.
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
#نکات_ادبی
سوال : چرا طبق قاعده کتابت، اگر (ما) ، حرفیه باشد به صورت اتصالی نوشته می شودمثل ؛أنَّما إلهكم إلهٌ واحدٌ
و اگر اسمیه مثل؛كلُّ ما عندي حَسَنٌ ویا مصدریه مثل: إنَّ ما صَنَعتَ عجبٌ باشد باید به صورت انفصالی نوشته شود؟
جواب:
در (ما حرفیّه) به خاطر اینکه (ما) حرف است و حرف نیز بنفسه مستقل نیست،لذا به منزله ی تتمه ی ماقبلش قرار داده شده و این عدم استقلال در کتابت نیز رعایت شده و به صورت متصل به کلمه ی ماقبلش نوشته میشود.
اما در (ما اسمیّه) به خاطر اینکه (ما) اسم است و بنفسه مستقل است ، این استقلال درکتابت نیز رعایت شده و به صورت منفصل و منفکّ از ماقبلش نوشته میشود.
در (ما مصدریّه) _ با اینکه طبق نظر برخی از ادباء حرف میباشد _ به خاطر اینکه مابعدش را تأویل به مصدر میبرد ، پس با مابعدش به منزله اسم واحد لحاظ میشود و اسم نیز بنفسه مستقل است و این استقلال در کتابت نیز رعایت میشود و به صورت منفصل و منفکّ از ماقبلش نوشته میشود.
1️⃣
#نکات_ادبی
نكتة ادبية مهمة
"لولا" یکی از ادات تحضیض(طلب با شدت و تندی) و توبیخ(سرزنش بخاطر ترک عمل) است، که هم بر فعل ماضی و هم فعل مضارع داخل میشود.
باتوجه به این مطلب هرگاه "لولا" بر فعل ماضی داخل شود از دو حال خارج نیست:
١- اگر ازفعل بعد "لولا" ماضی اراده شود،"لولا" برای توبیخ است مانند قول خداوند تبارک وتعالی
{فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ}
هود - 116
٢- اگر از فعل بعد "لولا" مستقبل اراده شود، تحضیض بوده که به منزله ی امر است مانند قول خداوند تبارک و تعالی
{فَلَوْلَا نَفَرَ...} توبه - 122 یعنی "لینفر"
باتوجه به مطلب مذکور، طریقه ی دلالت آیه نفر {وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَآفَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوٓا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ} بر وجوب تفقه در دین نیز مختلف است:
اگر از فعل "نَفَرَ" ماضی اراده شود، توبیخ بوده و توبیخ علامت وجوب فعل بعد "لولا" میباشد چون ترکِ واجب است که توبیخ دارد نه ترک مستحب و مباح،پس آیه دلالت بر وجوب "نفر" میکند و از آنجایی غایت نفر، تفقه میباشد پس تفقه در دین نیز واجب است.
ولى اگر از فعل "نَفَرَ" اراده مستقبل شود، امر است پس آیه دلالت بر طلب فعل میکند و هرگاه طلب فعل از مولا خالی از قرائن باشد (همانطور که در این آیه نیز چنین است) دلالت بر وجوب میکند.
بنابراين از ظاهر مطالبی که بیان شد وجه اول، در دلالت آیه نفر بر وجوب تفقه، أصح از وجه دوم است، زیرا نیازی به تاویل فعل ماضی به مضارع ندارد.
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
#نکات_ادبی
نکتة ادبیة مفيدة
ازبیانات استاد معظم فتوحی دام ظله.
شعرای عرب در یک تقسیم بندی به چهار دسته تقسیم می شوند:
١- جاهلیین(عصر جاهلیت) از ۱۵۰ سال قبل از اسلام تا زمان اسلام:
امرء القیس و اعشی از جمله این شعراء هستند.
٢-مُخَضْرَمین(ناقة مخضرمه :شتر گوش بریده نصفش) :هم جاهلیت را درک کرده اند هم اسلام را،مثلا پنجاه سال در جاهلیت به سر برده،سی سال هم در اسلام.
٣-اسلامیین،بعد از اسلام تا اول خلافت بنی العباس(۱۴۵ سال).مثل جریر و فرزدق و...
٤- مولَّدین،محدثین،بعد از ۱۳۲هجری مثل متنبی،بشار،ابن نعاس و...،
گروه اول و دوم بالاتفاق قولشان حجت ادبی است،گروه سوم اختلافی است، که اکثرا قولشان را حجت می دانند،اما گروه چهارم بالاتفاق حجت نیست.
اين حکم به حجیت وعدم حجیت، مربوط به صرف و نحو و...است نه علم بلاغت!
چون در بلاغت به قول همه ، حتی به قول عجم هم می شود استشهاد کرد.
لذا در بلاغت اسم شاعر را نمی برند،زیرا به قول همه میشود استشهاد کرد،اما در نحو باید شاعر معلوم باشد.
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
#نکات_ادبی
زحمت ودقت علما برای دین وشریعت
آیت الله العظمی جعفر سبحانی(دام ظله) یک وقت در درس خارج فقه خود فرمودند:
شیخ محمد حسین اصفهانی میفرماید من یکبار همه قرآن را برای یک مطلب مطالعه کردم و آن اینکه «آیا مفاعله در همه جا دو طرفه است، یا گاهی یک طرفه هم میشود؟» ایشان این حرف را در کتاب «لا ضرر و لا ضرار» میگوید. ایشان میفرماید برای اینکه بفهمم که ضرار یکطرفه است یا دو طرفه، قرآن را یکبار برای فهم همین مطلب از اول تا آخر خواندم، و آنگاه فهمیدم که که باب مفاعله لازم نیست که همیشه دو طرفه باشد، بلکه گاهی هم یک طرفه است.
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
#نکات_ادبی
وجه تسمیه حروف مشبهة بالفعل
تُسَمّی(أی: إنّ - أنّ-لعلّ ....)الحروفَ المشبهةَ بالفعل ؛
١- لكونها مشتملة علي ثلاثةِ أحرفٍ فصاعداً كالفعل
٢- لفتحِ آخِرها كالماضي
٣- لوجودِ معني الفعلِ فيها
٤- لأنَّها ترفع و تنصب ، كالافعال
بیان وجود معني الفعل فيها؛
فإنَّ و أنَّ" بمعني : حَقَّقْتُ و اَکَّدْتُ
وكََأنَّ بمعني : شَبَّهْتُ
ولكِنَّ بمعني : إسْتَدْرَكتُ
ولَيْتَ بمعني : تَمَنَّيْتُ
و لَعَلَّ بمعني : تَرَجَّيتُ
1️⃣
⬇️❇️ #نکات_ادبی. ❇️⬇️
سخنی که برای من تازگی داشت!
دوستی می گفت: ابن جنی در کتاب خصائص می گوید: یک نظر این است که در دوران قبل از جاهلیت، اعلال در زبان عربی نبوده و پس از قرن ها در اثر تغییر و پیشرفت زبان، اعلال به این زبان راه یافته است.
1️⃣
https://eitaa.com/ostadabasalipoor
⬇️❇️ #نکات_ادبی ❇️⬇️
اصطلاحات شاذ - نادر- ضعیف در ادبیات عرب:
در اصطلاح ادباء :
شاذ:به معنای چیزی است که خلاف قیاس است و نظر به قلة یا کثرت وجود آن نمی شود.مثل استحوذ.
نادر:یعنی چیزی که وجود آن کم است هرچند خلاف قیاس نیست.
ضعیف:یعنی آنچه که حکم آن به ثبوت نرسیده است.
https://eitaa.com/ostadabasalipoor