💠 مقاله: بررسی سندی _ فقه الحدیثی احادیث مهدی موعود در سپاه خراسانی در منابع اهل سنت و حضور رایات سود
📖 چکیده:
مقاله حاضر دو بخش دارد:
بخش اول خلاصه اي از ترجمه مقاله محمد(ص) در دائره المعارف قرآن، نوشته «يوري روبين» يهودي است.وي در اين مقاله به مباحث زير پرداخته است:
معرّفي كوتاهي از پيامبر و بررسي نام ها و القاب ايشان، بحث وحي و قرآن، اهداف رسالت، گستره رسالت، آيين پيامبر، جايگاه پيامبر ميان ساير پيامبران، رابطه پيامبر با مؤمنان و كافران، قرآن و سيره پيامبر در دوران مكّي و مدني. روش نويسنده در اين مقاله چينش آيات و نتيجه گرفتن از آن هاست.
بخش دوم بررسي نقاط مثبت و منفي مقاله است. اشكال هاي وارد بر مقاله، بخشي ساختاري و بخشي محتوايي است، اشكال هاي محتوايي شامل: لغزش در فهم لفظ و ظاهر آيات قرآن، خطا در تفسير آيات، لغزش در استدلال و نتيجه گيري و اشكال در شواهد تاريخي است. مشكل عمده مقاله: ضعف منابع، تعصّب هاي شخصي در پيش ذهنيّت ها و ايمان نداشتن به روح قدسي و روحاني پيامبر اكرم(ص) مي باشد. ناقد در ادامه، اين مطلب را بر اساس مستندهاي صحيح قرآني، روايي، تفسيري و تاريخي تبيين مي كند.
📘 مجله: قرآن پژوهی خاورشناسان، پاییز و زمستان 1389 - شماره 9 ISC (34 صفحه - از 11 تا 44)
🆔 @ostadmaaref
بررسي مقاله محمد (ص).pdf
378.1K
#مقاله
💠 بررسی مقاله محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلّم)
🖌نویسندگان: دکتر مجید معارف، سمیه سادات اعتصامی
#قرآن
#محمد
#رسول_الله
#مستشرقان
#خاورشناسان
#دائره_المعارف_قرآن
🆔 @ostadmaaref
#اطلاع_رسانی
🔰 دانشکده زن و خانواده با همکاری دانشکده قرآن و حدیث دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار میکند:
نشست علمی با موضوع:
"مسئله ضرب زوجه در قرآن"
خوانشی تفسیری تحلیلی
🔹ارائه دهنده:
دکتر محمد شیرین کارموحد
(عضو هیات علمی دانشکده قرآن و حدیث)
🔹ناقدان:
دکتر مجید معارف
(استاد تمام دانشگاه تهران)
دکتر مجید دهقان
(عضو هیات علمی دانشکده زن و خانواده)
🔹دبیر نشست:
دکتر خدیجه برزگر
(عضو هیات علمی دانشکده زن و خانواده)
🔻چهارشنبه دوم آبان 1403
ساعت 14:30 الی 16
🔻سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب
🆔 @ostadmaaref
#خبرگزاری_ها
🌀 گزارش نشست علمی با موضوع:
"مسئله ضرب زوجه در قرآن" خوانشی تفسیری تحلیلی
برای مشاهده کلیک کنید
🆔 @ostadmaaref
هدایت شده از محمد فانی
دانشکده الهیات و معارف اسلامی با مشارکت دانشگاه پیام نور خراسان رضوی برگزار می کند:
عنوان نشست
قرآن پژوهی و حدیث پژوهی معاصر و مسائل آن
با حضور استاد دانشگاه تهران
آقای دکتر مجید معارف
شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵_۱۳
مکان: سالن شورای ساختمان شهدای هسته ای مرکز مشهد(آموزگار ۶۹)
لینک مجازی :
b2n.ir/x00031
ویژه دانشجویان؛ کارکنان؛ اساتید و علاقه مندان
برای حاضرین در نشست گواهی شرکت صادر خواهد شد
روابط عمومی دانشگاه پیام نور خراسان رضوی
#در_محضر_استاد
💠 فلسفه بعثت انبياء در قرآن و نهجالبلاغه
♻️بعثت پيامبر اسلام(ص)، پايانى بر دورهى فَترَت
بعثت پيامبر اسلام(ص) به فاصلهى چند قرن پس از بعثت حضرت عيسى عليه السلام به وقوع پيوست و در اين مدت پيامبر جديدى مبعوث نشد و مردم تنها همان تعاليم حضرت مسيح را در اختيار داشته و بدان معتقد بودند. در قرآن كريم از اين فاصله زمانى به «فترت» تعبير شده است و بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلّم را پايانى بر اين دوران مىداند:
(يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ) (مائده: 19)
يعنى: اى اهل كتاب، پيامبر ما به سوى شما آمده كه در دوران فترت رسولان [حقايق را] براى شما بيان مىكند.
امام على عليه السلام نيز در تعبيرى مشابه با مضمون آيهى فوق در مورد بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلّم مىفرمايد:
«أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ» يعنى خداوند متعال پيغمبر اكرم را به رسالت مبعوث گردانيد، در زمانىكه هيچيك از انبياء باقى نمانده. (نهج البلاغه : خطبه 89 و 133)
اين دوران «فترت» نام گرفته، زيرا از زمان آدم تا عيسى عليه السلام پيوسته پيامبرانى براى هدايت خلق از جانب حقّ مبعوث مىشدند. اما از زمان حضرت عيسى تا بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم كه قريب پانصد سال طول كشيد، پيغمبرى نبود كه مردم علوم و معارف الهى را كه چراغ و روشنايى هدايت و رستگارى است از او اخذ كنند.
از اين رو طرفداران مذاهب گوناگون و صاحبان انديشههاى مختلف به نزاع با يكديگر پرداخته و به خواب رفتن مردم در تاريكى نادانى و گمراهى، طولانى شده بود و فتنهها در سر تا سر دنيا بر پا گرديده، كارها در هم و بر هم گشته، آتش جنگها افروخته و نور و روشنايى دنيا پنهان شده بود.
در اين هنگام بود كه خداوند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم را در پى پيامبران فرستاد و وحى را با فرستادن او ختم فرمود و او با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند و از آن منحرف گشتند، به مبارزه پرداخت. (نهج البلاغه: خطبه 133)
#ادامه_دارد
📚 منبع: کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن»؛ نوشته دکتر مجید معارف
🆔 @ostadmaaref
#در_محضر_استاد
💠 فلسفه بعثت انبياء در قرآن و نهجالبلاغه
♻️ اتمام حجت بر بندگان
يكى ديگر از اهداف بعثت انبياء از ديدگاه قرآن كريم، بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر مردم است تا روز قيامت هنگامى كه از آنان سؤال شود كه چرا راه هدايت را انتخاب نكردند و گرفتار عذاب شدند، نگويند كه كسى براى ما نيامد تا راه هدايت را به ما نشان دهد.
اين مطلب در سورهى مباركهى نساء چنين آمده است:
(رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً) (نساء: ١۶۵)
يعنى: پيامبرانى كه بشارتگر و هشدار دهنده بودند تا براى مردم، پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد و خدا توانا و حكيم است.
همچنين در سورهى مباركهى طه مىفرمايد:
(وَ لَوْ أَنّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى )(طه: ١٣۴)
يعنى: و اگر ما آنان را قبل از [آمدنِ قرآن] به عذابى هلاك مىكرديم، قطعاً مىگفتند: پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟
امام على عليه السلام نيز به تبعيت از قرآن كريم اينگونه در نهجالبلاغه به اين مطلب اشاره دارند كه:
خدا پيامبرانش را برانگيخت و وحى خود را خاصّ ايشان فرمود و آنان را حجّت خود بر آفريدگانش نمود تا برهانى يا جاى عذرى نماند براى آفريدگان. (نهج البلاغه: خطبه ١۴۴)
و در جاى ديگرى پس از اشاره به هبوط آدم به زمين، هدف را از نبى قرار دادن او و نيز ارسال پيامبران ديگر از نسل وى تا پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلّم ، را اتمام حجت بر بندگان ذكر كرده و مىفرمايد:
از جانب خدا بر بندگانش حجّتى باشد و از پس آنكه جان او را گرفت، بندگان را وانگذاشت و رسولانى بر آنان گماشت تا حجّت خداوندى او را استوار كنند و واسطه شناخت پروردگار به مردمان باشند و تيمار بندگان را بداشت به برهان، بر زبان گزيده پيامبران، كه بردارنده بار امانتند و قرنى پس قرن، انگيخته به رسالت تا آنكه حجّت او با پيامبر ما صلى الله عليه و آله و سلّم ، تمام گرديد و به نهايت رسيد و دوران بيم دادن و بستن راه بهانه به غايت. (نهج البلاغه: خطبه ٩١)
همچنين امام على عليه السلام در فرازى ديگر از نهجالبلاغه، به چگونگى اين اتمام حجت از طريق يادآورى ميثاق فطرى و احياى گنجينههاى عقول بندگان اشاره كرده و مىفرمايد:
پس پيامبران را به ميانشان بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد بردهاند، فرا ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، مستور گشته، برانگيزند. (نهج البلاغه: خطبه ١)
#ادامه_دارد
📚کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن»؛ نوشته دکتر مجید معارف
🆔 @ostadmaaref
#در_محضر_استاد
💠 فلسفه بعثت انبياء در قرآن و نهجالبلاغه
♻️ بعثت پيامبر اسلام(ص)، پايانى بر دورهى فَترَت
بعثت پيامبر اسلام(ص) به فاصلهى چند قرن پس از بعثت حضرت عيسى عليه السلام به وقوع پيوست و در اين مدت پيامبر جديدى مبعوث نشد و مردم تنها همان تعاليم حضرت مسيح را در اختيار داشته و بدان معتقد بودند. در قرآن كريم از اين فاصله زمانى به «فترت» تعبير شده است و بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلّم را پايانى بر اين دوران مىداند:
(يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ) (مائده: 19)
يعنى: اى اهل كتاب، پيامبر ما به سوى شما آمده كه در دوران فترت رسولان [حقايق را] براى شما بيان مىكند.
امام على عليه السلام نيز در تعبيرى مشابه با مضمون آيهى فوق در مورد بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلّم مىفرمايد:
«أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ» يعنى خداوند متعال پيغمبر اكرم را به رسالت مبعوث گردانيد، در زمانىكه هيچيك از انبياء باقى نمانده. (نهج البلاغه : خطبه 89 و 133)
اين دوران «فترت» نام گرفته، زيرا از زمان آدم تا عيسى عليه السلام پيوسته پيامبرانى براى هدايت خلق از جانب حقّ مبعوث مىشدند. اما از زمان حضرت عيسى تا بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم كه قريب پانصد سال طول كشيد، پيغمبرى نبود كه مردم علوم و معارف الهى را كه چراغ و روشنايى هدايت و رستگارى است از او اخذ كنند.
از اين رو طرفداران مذاهب گوناگون و صاحبان انديشههاى مختلف به نزاع با يكديگر پرداخته و به خواب رفتن مردم در تاريكى نادانى و گمراهى، طولانى شده بود و فتنهها در سر تا سر دنيا بر پا گرديده، كارها در هم و بر هم گشته، آتش جنگها افروخته و نور و روشنايى دنيا پنهان شده بود.
در اين هنگام بود كه خداوند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم را در پى پيامبران فرستاد و وحى را با فرستادن او ختم فرمود و او با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند و از آن منحرف گشتند، به مبارزه پرداخت. (نهج البلاغه : خطبه 133)
#ادامه_دارد
📚کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن»؛ نوشته دکتر مجید معارف
🆔 @ostadmaaref
#در_محضر_استاد
💠 فلسفه بعثت انبياء در قرآن و نهجالبلاغه
♻️اقامهى قسط و عدل
هدف اصلى از بعثت انبياء دعوت به توحيد و يكتاپرستى است، ولى از آنجا كه برپايى #قسط و #عدالت در جوامع بشرى، گذشته از ارزش ذاتى و والايى كه دارد، مقدمه متّصله براى عبوديت و بهترين زمينه دستيابى به آن است ، اين امر در قرآن كريم به عنوان يكى ديگر از اهداف بعثت انبياء در آيات چندى (الأعراف/29؛ هود/85) مورد اشاره قرار گرفته و از جمله مىفرمايد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْمِيزٰانَ لِيَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ (حدید: 25)
يعنى: همانا فرستادگان خود را با نشانههاى روشن و آشكار فرستاديم و كتاب و ميزان را با ايشان نازل كرديم تا مردم به اقامه قسط اقدام كنند.
امام على عليه السلام نيز گرچه به صراحت در #نهجالبلاغه از اين امر به عنوان هدف بعثت انبياء ياد نكرده است، اما با توجه به نسبت عبوديت و عدالت، علاوه بر آنكه خداوند را به صفت قسط و عدل مىستايد و دادگرى عادل مىداند كه در هرآنچه حكم رانده، دادگرى كرده است
(وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَى (نهجالبلاغه/ خطبه 191)،
از خاتم الأنبياء (ص) به عنوان جلوهى عدالت یاد كرده است كه سيرهى او ميانه روى در كار و شريعت او راه حق را نمودار، و سخنش جداكننده حق از باطل و داورى او عدالت است،
(سِيرَتُهُ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُكْمُهُ الْعَدْل (نهجالبلاغه/ خطبه 94)
حق را با برهان آشكار كرد و طغيان را فرونشاند و شوكت گمراهان را درهم كوبيد و زدود
(الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِيل)(نهجالبلاغه/ خطبه 72)
و چون به #هدايت مردمان برانگيخته شد، به #عدالت برخاست و زمينه برپايى مردمان به #قسط را فراهم ساخت.
#ادامه_دارد
📚کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن»؛ نوشته دکتر مجید معارف
🆔 @ostadmaaref
#در_محضر_استاد
💠 فلسفه بعثت انبياء در قرآن و نهجالبلاغه
♻️ دعوت به توحيد و يكتاپرستى
اساساً محور دعوت تمامى پيامبران الهى در طول تاريخ، #توحيد بوده و همه تعليمات آنها به همين اصل اساسى بر مىگردد.
در قرآن كريم نيز اين مطلب در آيات متعددى مورد اشاره قرار گرفته است و هدف از بعثت انبياء را در هر جامعهاى، عبادت خداوند و پرهيز دادن مردم از عبادت طاغوت عنوان كرده است:
(وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّٰهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّٰاغُوتَ (نحل: 36) يعنى: و ما در هر امتى رسولى را مبعوث كرديم تا خدا را بپرستند و از طاغوت اجتناب كنند.
از اين رو در #نهجالبلاغه نيز دعوت به توحيد و يكتا پرستى كه همان هدف كلى از بعثت تمامى انبياء است، به عنوان عالىترين هدف بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلّم معرفى شده است:
«فَبَعَثَ اللهُ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله و سلّم بِالْحَقِّ لِيخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ »
يعنى: خداوند محمد صلى الله عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از عبادت بت سوى عبادت خود و از طاعت شيطان به طاعت خود بيرون برد (نهج البلاغه: خطبه 147)
#پایان
📚کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن»؛ نوشته دکتر مجید معارف
🆔 @ostadmaaref
#خبرگزاری_ها
#سخنرانی
💠 گزارشی از سخنرانی استاد مجید معارف در نشست علمی «قرآنپژوهی و حدیثپژوهی معاصر و مسائل آن»
🗓 ٢۶ دی ١۴٠٣
🔹 یکی از ویژگیهای پژوهشهای اسلامی در صد سال اخیر رشد جریان قرآنپژوهی و حدیثپژوهی به صورت فوقالعاده است. سه انگیزه در این مسئله نقش مهم و مؤثری داشته است که یکی از آنها موج عمومی بیداری اسلامی بین مسلمین بود که باعث بازگشت به قرآن کریم شده است؛ بسیاری از کشورهای اسلامی مانند الجزایر و عراق و ... تحت سیطره و استعمار بودند ولی به بیداری رسیدند و شعار بازگشت به قرآن مطرح شد و در هر جامعهای که بازگشت به قرآن وجود داشته باشد بازگشت به حدیث هم مطرح میشود زیرا حدیث به مثابه تفسیری بر مجملات قرآنی است.
🔸 یکی دیگر از این انگیزهها، علمی است. در دایرهالمعارف لایدن که با انگیزه علمی نوشته شده است بیش از ۶۰۰ مدخل انتخاب شده و در مورد قرآن مطلب نوشتند و بعدا توسط مترجمین زبده در پنج جلد به فارسی ترجمه شده است و بنده ناظر علمی این پروژه در زبان فارسی بودهام. الان اگر جستوجویی در مورتورهای جستوجو بکنید از زمانی که ترجمه این اثر انجام شده است خواهید دید چه مقدار پایاننامه و مقاله علمی به دنبال این ترجمه انجام شده است که شاید به بیش از صد مقاله برسد.
🔹 فقط در نقدهایی که بر آثار گلدزیهر و بلاشر نوشته شده است شاهد رشد چشمگیر تولیدات علمی هستیم. انگیزه دیگری که باعث رشد جریان قرآنپژوهی و حدیثپژوهی در دوره معاصر شده، قرارگرفتن اسلام در برابر نیازهای علمی جدید بوده است. خود قرآن مدعی است که به راه اقوم هدایت میکند بنابراین انسانها برای رفع نیازهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود باید به قرآن مراجعه کنند لذا ما باید نشان دهیم قرآن در این موارد راه حل ارائه میدهد.
🔸 شهید صدر با این نظر، کتاب اقتصادنا را نوشت و علامه حکیمی، الحیات را در ۱۲ مجلد نوشت و این کار با الهام از آیه ۲۴ سوره مبارکه انفال، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ، صورت گرفت زیرا باور نویسندگان الحیات این بود که قرآن، پاسخگوی نیازهای انسان معاصر است و با این ایده وارد تالیف این اثر شدند که فقط سه جلد آن در مورد اقتصاد است. دارالحدیث هم کتاب حکمتنامه پیامبر اعظم(ص) را منتشر کرد که شامل حکمتهای سیاسی، تربیتی، حقوقی و اقتصادی و ... است.
🔹 اگر ما نتوانیم نقش اسلام و قرآن را برای اداره صحیح جوامع بیان کنیم به مثابه بالابردن دستها و تسلیمشدن است. مطالعات میانرشتهای قرآن و علوم انسانی و علوم طبیعی از دستاوردهای همین نوع نگاه است.
🔰 اولویت حدیثپژوهان معاصر
بنده در کتابی که در این باره نوشتهام به این رویکردها هم پرداختهام؛ به نظر بنده مهمترین دغدغه حدیثپژوهان دوره معاصر، واکاوی اعتبار حدیث بوده است و اینکه اگر حدیث معتبر است دلیل آن چیست و اگر نیست چه دلیلی دارد؛ این دغدغه مهمترین دغدغه برای حدیثپژوهان شیعه، اهل سنت و مستشرقان بوده است.
🔹 به نظر بنده، اعتبار حدیث مراتبی دارد؛ برخی مراتب آن مختص مسلمین است ولی برخی مراتب آن مشترک بین مسلمین و غیرمسلمین است؛ یکی از این مراتب، اعتبار شرعی حدیث است که در حقیقت همان حجیت حدیث است؛ دوم اعتبار تاریخی و سوم اعتبار علمی حدیث است.
🔸 اعتبار شرعی و حجیت حدیث از سنخ مباحث اصول فقهی است و میگوییم کتاب خدا، حجت است چون معجزه است و وجوه اعجاز آن توسط عقل قابل درک است و اعجاز هم منتسب به خداوند است؛ حدیث هم البته حکایتگر سنت و قول و فعل و تقریر معصوم است و حدیث راهی است که ما را به سنت پیامبر(ص) میرساند بنابراین حدیث برابر با سنت نیست مگر آن که متواتر باشد وگرنه اخبار غیرمتواتر، احتمال رسیدن به سنت هستند. بنابراین به این تفاوت باید توجه کنیم.
🔰 حجیت سنت پیامبر(ص)
🔹 تا جایی که به باور عمومی مسلمین مرتبط است حجیت سنت پیامبر(ص) است یعنی پیامبر با آن مقام و عصمتی که دارد مطاع اوامر خداوند است لذا همه فرمایش ایشان به مثابه تبیین مجمل قرآنی است لذا فقها بعداز قرآن به سنت مراجعه میکنند و پس از احراز اعتبار آن از سنت در تفسیر استفاده میکنند. البته رجوع به روایات تفسیری در کنار رجوع به ادبیات و لغت و ... است.
🔹 برخی قرآن را تنها منبع اجتهاد میدانند و اینکه تفسیر پیامبر(ص) از قرآن هم محدود به زمان خود اوست و برای امروز ما مفید نیست که اصطلاحا به آنان قرآنیون گویند. اینها در هند و مصر رشد کردند و افکارشان تاثیری بر کشورهای دیگر هم داشت؛ بنابراین اعتقاد عمومی مسلمین باور به حجیت حدیث و سنت است مگر استثناهایی که گفتیم و از جمله آن همین نظر قرآنیون.
🔸 تا جایی که به صدر اسلام برمیگردد معتقدم حسبنا کتاب الله، یک شعار سیاسی بوده زیرا رسول خدا میخواست وصیت خود را بنویسد ولی برخی دوست نداشتند که این وصیت نوشته شود زیرا وصیت به منزله تایید بر امامت حضرت علی(ع) و عدم مشروعیت کسانی است که بخواهند خود را جانشین پیامبر(ص) معرفی کنند لذا شعار حسبنا کتاب الله سر دادند. اینها وقتی خودشان خلافت را به دست گرفتند مجبور شدند در کنار کتاب الله به احادیث پیامبر(ص) هم مراجعه کنند.
🔹 خلیفه دوم به شریح قاضی نامه نوشت که تو در مقام قضاوت ابتدا به قرآن استناد کن و اگر جوابی در قرآن نیافتی به سنت پیامبر(ص) رجوع کن و اگر در سنت هم نبود به اجتهاد خودت اعتماد کن و اگر باز نتوانستی آن را به مرکز خلافت بفرست تا راهی پیدا کنیم و فتوا بفرستیم.
🔰 قرآن ما را به سنت ارجاع میدهد
🔹 محمدتوفیق صدقی در مقالهای نوشت: «اسلام همان قرآن است نه قرآن و سنت». احمد صبحی منصور کتابی به نام «القرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی»، نوشت و معتقد بود قرآن به عنوان منبع شریعت و قانونگذاری اسلامی کافی است. بنده معتقدم اگر کسی بگوید من از قرآنیون هستم و در این مدعا صادق هم باشد قرآن دست او را در دست سنت پیامبر(ص) خواهد گذاشت؛ قرآن فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ؛ یا «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.
🔸 بنده به نقد نظر احمد منصور پرداختم. خود اهل سنت هم در نقد قرآنیون کتب خوبی نوشتند از جمله مصطفی سباعی و محمدنعمان سلفی که کتاب مکانهالسنه فی تشریع الاسلامی را نوشت یا حسین عبدالغنی کتابی دراین باره نوشت؛ بنابراین نباید دست و پای خودمان را در برابر قرآنیون گم کنیم.
🔹 به تعبیر علامه طباطبایی قرآن به سنت پیامبر(ص) اعتبار میهد و سنت پیامبر(ص) هم به روایات اهل بیت(ع) اعتبار میدهد زیرا پیامبر(ص) حدیث ثقلین را مطرح فرمود و این دو را کنار هم قرار داد لذا حدیث ثقلین اعتبار شرعی روایات است.
♻️ جهت مطالعه خبر در سایت اصلی به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://iqna.ir/00HsGt
🆔 @ostadmaaref