💢لغت
💠 معنای لغوی «غدر»
ایشان فرمودند: «ومنها: أن الوفاء كما في اللغة ضد الغدر»[حاشية المكاسب، الشيخ الأصفهاني، ج 1، ص 145.]. این مطلب درست است و «لسان العرب» هم دارد[لسان العرب، ج 15، ص 398 (وفي)]. و در حدیث جنود عقل و جنود جهل هم دارد[الكافي، ج 1، ص 22، ضمن ح 14]. «والغدر التجاوز عن شيء وتركه». یعنی به همان حالت رهایش کند. اگر وعده را انجام داد میگویند: وفی، وگرنه: غدر به؛ چون رهایش کرد.
ایشان در مادۀ "بالعقود" که «و ف ی» باشد بحث کرده. «ومنه قوله تعالى: "وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا"[الکهف: 47]؛ أي لم نترك أحدا وأتينا بهم جميعا، ومنه قوله تعالى: "لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا"[ الکهف: 49]؛ أي لم يتركهما ولم يجاوزهما».
غدیر هم به همین معناست: «ومنه الغدير من الماء؛ فإنه منقطع السبيل (کذا، والصحیح: السیل) أو الماء الذي ينقطع عنه السيل المار منه. ظاهراً نهری از این جا تا حدود دو ماه جاری میشده و تا دریای سرخ میرسیده. این آب اگر به جایی میرسید و میایستاد «غدیر» تعبیر میکردند که در فارسی بهترین تعبیر «آبگیر» بوده که انگار آب را میگیرد. ایشان میخواهد بگوید:غدر به معنای نگه داشتن و مانع شدن است، ومنه الغدیر.
🏠https://eitaa.com/ostadmadadi
#غدیر
💢لغت
💠 معنای «غدیر»
غدیر خم بین جحفه - که الان به آن جحفه می گویند- تا مکه به نظرم هفتاد - هشتاد کیلومتر است، از آن جا هم از مکه تا دریای سرخ حدود هفتاد کیلومتر است، مجموعاً از جحفه تا دریای سرخ را قلزم می گفتند. بحر قلزم همان دریای سرخ فعلی است که در حدود صد و شصت و صد هفتاد کیلومتر است. این طور که در معجم البلدان هست نهری از این جا جاری می شده و تا دریای سرخ می رسیده، چون در کل این منطقه ای که به عربستان معروف است و از لحاظ مساحت دوبرابر ایران است هیچ نهری وجود ندارد، چیزی که وجود دارد نهر های فصلی است، در ایام بهار که آب ها جاری می شود در لابلای کوه ها و دره ها آبی جاری می شود که اصطلاحا به این «سیل» می گفتند. چون دور تا دور کعبه همه کوه است، در میان این فاصله کوه ها و دره ها آبی که با شدت جریان داشته اصطلاحاً «سیل» نام دارد. این آب اگر به جایی می رسید و می ایستاد این را «غدیر» می گفتند. اگر بخواهیم کلمه غدیر را به فارسی ترجمه کنیم نمی شود به «حوضچه» معنا کرد. «برکه» می شود چون بَرک به معنای ثبت است.کلمه مناسب «آبگیر» است، آب را می گیرد و نگه می دارد. کأن در لغت عرب این جور است که اگر آب بالفعل جریان دارد جلوی آن را بگیرند به آن می گویند: «سد» یا «آب بند» یا «سیل بند»، اما اگر جریان ندارد به آن می گوییم: «غدیر».
چون کانما در ذهن انسان این طور بوده که آب طبیعتاً راه می رود. روایتی هست در جلد 6 الغدیر هم دارد که ملک روم سوالاتی کرد، مثل معما، یکی از سوالاتش این بود که آن چییست که همه اش پا است؟، کله رجلٌ دارد، حضرت می فرمایند: آب است، چون همه اش راه می رود! مثل اینکه عقل آن آقا هم در همین حد بود، جواب باید به میزان عقل او هم باشد.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ وَ لَا یرْقَی إِلَی الطَّیر» ( نهج البلاغة، ص: 48)؛ مثل کوه بلندی هستم که پرندگان به قله من نمیرسند و سیل معارف بشری از من جدا میشود و تمام تاریخ را میگیرد. چرا شهرها در زیر کوه درست میشود؟ چون کوه همیشه مخزن آب است. پای این کوهها، گیاهان بسیاری سبز میشود و از این آب استفاده میکند.
🏠https://eitaa.com/ostadmadadi
#غدیر