یه تمرین گذاشته بودن که از این تصویر الهام بگیریم و شعر بگیم
تمرینی نوشتم مشق ننوشته نرم سرکلاس🙄
فکرو خیال و شعر و ترانه ست در سرم
اما به روزمرگی ام مستحق ترم
بی هیچ اتفاق میان دوتا اتاق
در مرتع زنانگی خویش میچرم
گاهی میان همهمه ی روزمرگی
از مطبخم به شاخه ی اندوه میپرم
من کیستم؟ شکوفه به سر دامنم بهار؟
من کیستم که اینهمه عشق است در برم؟
عشق است یا که عادت دیرینه ی من است؟
من کیستم که شوق بهار است باورم؟
غرق ترنج و لاله و نقش ختایی ام
پا خورده تر اگر بشوم، قیمتی ترم
آغوش باز پنجره ای خاک خورده ام
تا نور و عشق و رشد و تنفس بیاورم
لبخند روی صورت صبحم نشسته است
هرچند از شبانگی ام رنج میبرم
یکروز قاب میشوم و سرد میشود
فنجان چای، بین نفس های دخترم
دلتنگی اش، بهشت مرا تلخ میکند
جایم کجاست؟ جای من اینجاست: مادرم
از لحظه ای که اشک به چشمش نشسته است
در بین قاب پنجره مان یک کبوترم
#ریحانه_ابوترابی
#تصویر_زن_و_قالی