eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید من شرم نمی کنم که به پشه یا بالاتر از پشه مثال بزنم ،در روایات شیعه آمده است که منظور از امام علی است و فوق آن پیامبر است آیا این توهین محسوب نمی شود ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِينَ » «خداوند از اينكه مثال (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه و حتى بالاتر از آن بزند نمى ‏كند (در اين ميان) آنها كه ايمان آورده ‏اند مى‏دانند حقيقتى است از طرف پروردگارشان، و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند (اين موضوع را بهانه كرده) و مى‏گويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟! (آرى) خدا جمع زيادى را با آن گمراه و عده كثيرى را هدايت مى ‏كند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى ‏سازد. ( بقره 26) ❕در شان آیه مذکور آمده است ؛ 👌« هنگامى كه در آيات قرآن، مثلهايى به" ذباب" (مگس) و" عنكبوت" نازل گرديد، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه وحى آسمانى است که سخن از" عنكبوت و مگس مى‏گويد؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص145 ❕در تفسیر به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « منظور از بعوضه علی و منظور از فوق آن رسول خدا است » 📚تفسیر قمی ج1 ص35 👌این که معنای سخن فوق چیست و چرا علی علیه السلام به بعوضه و پیامبر گرامی به مافوق آن شده است ، در ابتدای نظر ممکن است سخت به نظر آید اما خود اهل بیت علیهم السلام جمله فوق را معنا کرده اند ‌. ❕« در روایتی آمده است که فردی به نزد امام باقر علیه السلام رفت و سوال کرد که برخی از کسانی که ادعای محبت شما را دارند گمان می کنند منظور از علی و منظور از ما بعوضه محمد است . 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « آنان چيزى شنيدند ولى درست نفهميدند، روزى حضرت رسول با على نشسته بودند، شنيدند، گوينده اى مى گفت: هر چه خدا بخواهد و هر چه محمد بخواهد (پديد می آيد) و ديگرى مى گفت: هرچه خدا بخواهد و هرچه على بخواهد (رخ مى دهد) 👌حضرت رسول فرمود : محمد و على را در رديف خداوند قرار ندهيد و به صورت جداگانه بگوييد: هرچه خدا خواست و سپس هر چه محمد خواست، يا به طور جداگانه بگوييد هر چه خدا خواست سپس هر چه على خواست . ❕زيرا مشيت و خواست خدا است كه قاهر و غالب است به گونه اى كه هيچ چيز مساوى و نظير و معادل و نزديك به آن نيست و محمد كه پيامبر خدا است در مقايسه با خدا و قدرتش جز نيست كه در اين كشورهاى گسترده به پرواز در آيد و على در قبال خدا و قدرتش جز اى كه در اين جهان پهناور پرواز كند، بيش نيست (و اين دو اصلا قابل ذكر نيستند). 👌با اين كه فضل و عنايتى كه خدا بر محمد و على داشته، آن قدر زياد است كه برابرى نمى كند بر فضل الهى بر تمامى آفريدگانش از اول تا آخر . ❕این است معنای سخن پیامبر در مورد مگس و پشه» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص161 👌علامه می نویسد ؛ « برای این که کسی گمان نکند که محمد و علی علیهما السلام در برابر عظمت خداوند دارای هستند و یا آن دو با خداوند در کنه ذات یا صفات مشارکتی دارند یا خداوند با آنان حلول و متحد شده است ، لذا خداوند را آگاه کرده است که محمد و علی علیهما السلام اگر چه اعظم و اشرف هستند ، اما در برابر عظمت خداوند مانند بعوضه و شبیه آن هستند ( و هیچ قدرتی ندارند ) 📚بحار الانوار ج24 ص393 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا در سوره حمد معنی این سوره طوری است که انگار فردی از زبان خویش با خدا میکند در حالی که قران از زبان خداوند است ❗️برخی این طور اشکال می کنند آیا الله خودش را ستایش کرده و گفته ما را به راه راست هدایت کن؟پس نتیجه آن که ﺳﺨﻦ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ، بلکه ﺳﺨﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺍﺳﺖ ❕ 💠💠 👌 سوره حمد اساسا با سوره‏ هاى ديگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنى دارد به خاطر اينكه سوره ‏هاى ديگر همه بعنوان سخن خدا است، اما اين سوره از زبان است، و به تعبير ديگر در اين سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است. 📚تفسیر نمونه ج1 ص2 ❕ از يك نظر اين سوره به دو بخش تقسيم مى‏شود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مى‏ گويد و بخشى از بنده. 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ ❕خداوند متعال چنين فرموده: من سوره حمد را ميان خود و بنده ‏ام تقسيم كردم نيمى از آن براى من، و نيمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى ‏خواهد از من بخواهد هنگامى كه بنده مى‏ گويد" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند مى‏ فرمايد بنده‏ ام بنام من آغاز كرد، و بر من است كه كارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر بركت كنم، و هنگامى كه مى‏ گويد" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" خداوند بزرگ مى‏گويد بنده ‏ام مرا حمد و ستايش كرد، و دانست نعمتهايى را كه دارد از ناحيه من است، و بلاها را نيز من از او دور كردم، گواه باشيد كه من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنياى او مى‏ افزايم، و بلاهاى آن جهان را نيز از او دفع مى‏ كنم، همانگونه كه بلاهاى دنيا را دفع كردم و هنگامى كه مى‏گويد" الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند مى‏گويد: بنده‏ ام داد كه من رحمان و رحيمم، گواه باشيد بهره او را از رحمتم فراوان مى‏كنم، و سهم او را از عطايم افزون مى‏سازم. و هنگامى كه مى‏گويد" مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" او مى‏فرمايد: گواه باشيد همانگونه كه او حاكميت و مالكيت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مى‏ كنم، حسناتش را مى‏پذيرم، و از سيئاتش صرف نظر مى‏كنم.و هنگامى كه مى‏گويد" إِيَّاكَ نَعْبُدُ" خداوند بزرگ مى‏گويد بنده ‏ام راست مى‏گويد، تنها مرا پرستش مى‏كند، من شما را گواه مى‏گيرم بر اين عبادت خالص ثوابى به او مى‏دهم كه همه كسانى كه مخالف اين بودند به حال او غبطه خورند و هنگامى كه مى‏گويد" إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" خدا مى‏گويد: بنده‏ ام از من يارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشيد من او را در كارهايش كمك مى‏كنم، در سختيها به فريادش مى‏رسم، و در روز دستش را مى‏گيرم. و هنگامى كه مى‏گويد" اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ..." (تا آخر سوره) خداوند مى‏گويد اين خواسته بنده ‏ام بر آورده است، و او هر چه مى‏خواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد آنچه اميد دارد، به او مى‏ بخشم و از آنچه بيم دارد ايمنش مى ‏سازم» 📚عیون الاخبار ص174 👌این روایت گفته قبلى ما است، كه گفتيم: اين سوره كلام خداى سبحان است، اما به نيابت از طرف بنده ‏اش، و زبان حال بنده ‏اش در مقام عبادت، و اظهار عبوديت است، كه چگونه خدا را ثناء گويد، و چگونه اظهار بندگى كند، و بنا بر اين سوره اصلا براى‏ درست شده، و در قرآن هيچ سوره ‏اى نظير آن ديده نميشود، که منظور از اين حرف چند نكته است. 1⃣اينكه سوره مورد بحث از اول تا به آخرش كلام خدا است، اما در مقام از بنده‏ اش، و اينكه بنده ‏اش وقتى روى دل متوجه بسوى او ميسازد، و خود را در مقام عبوديت قرار ميدهد، چه بگويد. 2⃣ اينكه اين سوره بدو قسمت تقسيم شده، از آن براى خدا، و نصفى ديگر براى بنده خدا است. 3⃣ اينكه اين سوره مشتمل بر تمامى معارف قرآنى است، و با همه كوتاهيش بتمامى معارف قرآنى اشعار دارد، چون قرآن كريم با آن وسعت عجيبى كه در معارف اصوليش، و نيز در متفرعه بر آن اصول هست، از اخلاقش گرفته تا احكام، و احكامش از عبادات گرفته تا سياسات، و اجتماعيات، و وعده‏ها، و وعيدها، و داستانها، و عبرت‏هايش، همه و همه بياناتش به چند اصل بر مى‏گردد، و از آن چند ريشه جوانه مى‏زند، اول توحيد، دوم نبوت، و سوم معاد، و فروعات آن، و چهارم هدايت بندگان بسوى آنچه مايه صلاح دنيا و آخرتشان است، و اين سوره با همه اختصار و كوتاهيش، مشتمل بر اين چند اصل ميباشد، و با كوتاه‏ترين لفظ، و روشن‏ترين بيان، به انها اشاره نموده است. 📚ترجمه تفسیر المیزان ج1 ص63 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مخالفت حضرت علی علیه السلام با حضرت رسول در قضیه صلح : ❕در این قرارداد صلح که حضرت رسول با مشرکین مکه در سال 6 هجری امضا کرد از حضرت علی علیه السلام خواست که یکسری کلمات از قبیل (( بسم الله الرحمن الرحیم)) و (( رسول الله)) را پاک کند اما حضرت علی علیه السلام فرمان را اجرا نکرد تا اینکه خود پیامبر خدا ناگزیر این کلمات را پاک کرد. ( لازم به ذکر است این مورد از سوی حضرت علی علیه السلام به عنوان یک اجتهاد تلقی می گردد.) آدرس روایت در کتب معتبر شیعه: مستدرك الشيعة ج : 8 ص : 4366، الإرشاد /ج 1/ ص121؛ إعلام الورى/ص97؛ تفسير القمي ج2/ص313 ؛ بحار الأنوار/ج20/ص333). 💠💠 🗯آنچه در روایات اهل سنت و در برخی کتب شیعه آمده است این است ؛ « پیامبر به علی دستور داد که در متن نامه بنویسد بسم الله الرحمان الرحیم . سهیل بن عمرو که طرف پیامبر و نماینده قریش بود گفت من این نام را نمی شناسم باید بنویسید باسم اللهم .پیامبر به علی دستور داد که مطابق سخن عمل کند. 🔷در ادامه پیامبر دستور داد که علی بنویسد ؛ « این مصالحنامه محمد ، الله با سهیل بن عمرو است » 🔷سهیل اعتراض کرد که اگر ما تو را به عنوان رسول خدا قبول داشتیم با تو نمی کردیم باید اسم خودت و اسم پدرت را بنویسی . ❕پیامبر به علی امر کرد که نام رسول الله را پاک کند .علی گفت من هیچ گاه نام شما را نمی کنم و دست من توانایی این کار را ندارد .پیامبر گفت دست مرا بر روی آن بگذار تا خودم پاک کنم . علی نیز چنین کرد و پیامبر با دست خودش نام رسول الله را پاک کرد .» 📚صحیح ج2 ص73 📚صحیح ج5 ص173 ❕به نظر ما این جریان و حضرت علی علیه السلام با پیامبر صحت ندارد به چند دلیل ؛ 1⃣حضرت علی علیه السلام می فرمود ؛ « اصحاب و راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای خدا و پیامبرش را نکردم » 📚 البلاغه خطبه 197 2⃣پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو با هم ندارند . 📚مستدرک ج3 ص119 📚تاریخ ج14 ص321 📚 الزوائد ج7 ص234 ❔چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را کرده باشد ❗️ 3⃣سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛ « من بنده ای از محمد هستم » 📚 الانوار ج3 ص283 📚توحید ص174 👌و می فرمود ؛ « من و پیرو محمد هستم » 📚تاریخ ج3 ص291 ❔بنابراین چگونه قابل قبول است که علی علیه السلام لحظه ای پیامبر گرامی و مولای خود را کند❕ 👌بی شک حضرت علی سریعا پس از دستور پیامبر گرامی نام ایشان را کردند چنان که در مورد پاک کردن بسم الله الرحمان الرحیم ؛ « اگر امر و اطاعت شما نبود آن جمله را نمی کردم اما چون شما امر کردید اطاعت می کنم » 📚 الغمه ج1 ص210 4⃣جریان مخالفت حضرت علی در پاک کردن نام پیامبر در منابع شیعه با سند نقل شده است و قابل توجه نمی باشد و منابع اهل هم برای ما حجت نمی باشد . 🔶شیخ جریان را به صورت و بدون نقل می کند و تفسیر نیز جریان را به صورت مرسل و بدون سند نقل می کند .مرحوم نیز در اعلام الوری جریان را بدون سند نقل می کند . این جریان در کتاب الوسائل و الانوار نیز به نقل از سه کتاب مذکور ، با سند مرسل و نقل شده است که قابل اعتنا نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مخالفت حضرت علی علیه السلام با حضرت رسول در قضیه صلح : ❕در این قرارداد صلح که حضرت رسول با مشرکین مکه در سال 6 هجری امضا کرد از حضرت علی علیه السلام خواست که یکسری کلمات از قبیل (( بسم الله الرحمن الرحیم)) و (( رسول الله)) را پاک کند اما حضرت علی علیه السلام فرمان را اجرا نکرد تا اینکه خود پیامبر خدا ناگزیر این کلمات را پاک کرد. ( لازم به ذکر است این مورد از سوی حضرت علی علیه السلام به عنوان یک اجتهاد تلقی می گردد.) آدرس روایت در کتب معتبر شیعه: مستدرك الشيعة ج : 8 ص : 4366، الإرشاد /ج 1/ ص121؛ إعلام الورى/ص97؛ تفسير القمي ج2/ص313 ؛ بحار الأنوار/ج20/ص333). 💠💠 🗯آنچه در روایات اهل سنت و در برخی کتب شیعه آمده است این است ؛ « پیامبر به علی دستور داد که در متن نامه بنویسد بسم الله الرحمان الرحیم . سهیل بن عمرو که طرف پیامبر و نماینده قریش بود گفت من این نام را نمی شناسم باید بنویسید باسم اللهم .پیامبر به علی دستور داد که مطابق سخن عمل کند. 🔷در ادامه پیامبر دستور داد که علی بنویسد ؛ « این مصالحنامه محمد ، الله با سهیل بن عمرو است » 🔷سهیل اعتراض کرد که اگر ما تو را به عنوان رسول خدا قبول داشتیم با تو نمی کردیم باید اسم خودت و اسم پدرت را بنویسی . ❕پیامبر به علی امر کرد که نام رسول الله را پاک کند .علی گفت من هیچ گاه نام شما را نمی کنم و دست من توانایی این کار را ندارد .پیامبر گفت دست مرا بر روی آن بگذار تا خودم پاک کنم . علی نیز چنین کرد و پیامبر با دست خودش نام رسول الله را پاک کرد .» 📚صحیح ج2 ص73 📚صحیح ج5 ص173 ❕به نظر ما این جریان و حضرت علی علیه السلام با پیامبر صحت ندارد به چند دلیل ؛ 1⃣حضرت علی علیه السلام می فرمود ؛ « اصحاب و راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای خدا و پیامبرش را نکردم » 📚 البلاغه خطبه 197 2⃣پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو با هم ندارند . 📚مستدرک ج3 ص119 📚تاریخ ج14 ص321 📚 الزوائد ج7 ص234 ❔چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را کرده باشد ❗️ 3⃣سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛ « من بنده ای از محمد هستم » 📚 الانوار ج3 ص283 📚توحید ص174 👌و می فرمود ؛ « من و پیرو محمد هستم » 📚تاریخ ج3 ص291 ❔بنابراین چگونه قابل قبول است که علی علیه السلام لحظه ای پیامبر گرامی و مولای خود را کند❕ 👌بی شک حضرت علی سریعا پس از دستور پیامبر گرامی نام ایشان را کردند چنان که در مورد پاک کردن بسم الله الرحمان الرحیم ؛ « اگر امر و اطاعت شما نبود آن جمله را نمی کردم اما چون شما امر کردید اطاعت می کنم » 📚 الغمه ج1 ص210 4⃣جریان مخالفت حضرت علی در پاک کردن نام پیامبر در منابع شیعه با سند نقل شده است و قابل توجه نمی باشد و منابع اهل هم برای ما حجت نمی باشد . 🔶شیخ جریان را به صورت و بدون نقل می کند و تفسیر نیز جریان را به صورت مرسل و بدون سند نقل می کند .مرحوم نیز در اعلام الوری جریان را بدون سند نقل می کند . این جریان در کتاب الوسائل و الانوار نیز به نقل از سه کتاب مذکور ، با سند مرسل و نقل شده است که قابل اعتنا نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید من شرم نمی کنم که به پشه یا بالاتر از پشه مثال بزنم ،در روایات شیعه آمده است که منظور از امام علی است و فوق آن پیامبر است آیا این توهین محسوب نمی شود ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِينَ » «خداوند از اينكه مثال (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه و حتى بالاتر از آن بزند نمى ‏كند (در اين ميان) آنها كه ايمان آورده ‏اند مى‏دانند حقيقتى است از طرف پروردگارشان، و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند (اين موضوع را بهانه كرده) و مى‏گويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟! (آرى) خدا جمع زيادى را با آن گمراه و عده كثيرى را هدايت مى ‏كند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى ‏سازد. ( بقره 26) ❕در شان آیه مذکور آمده است ؛ 👌« هنگامى كه در آيات قرآن، مثلهايى به" ذباب" (مگس) و" عنكبوت" نازل گرديد، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه وحى آسمانى است که سخن از" عنكبوت و مگس مى‏گويد؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص145 ❕در تفسیر به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « منظور از بعوضه علی و منظور از فوق آن رسول خدا است » 📚تفسیر قمی ج1 ص35 👌این که معنای سخن فوق چیست و چرا علی علیه السلام به بعوضه و پیامبر گرامی به مافوق آن شده است ، در ابتدای نظر ممکن است سخت به نظر آید اما خود اهل بیت علیهم السلام جمله فوق را معنا کرده اند ‌. ❕« در روایتی آمده است که فردی به نزد امام باقر علیه السلام رفت و سوال کرد که برخی از کسانی که ادعای محبت شما را دارند گمان می کنند منظور از علی و منظور از ما بعوضه محمد است . 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « آنان چيزى شنيدند ولى درست نفهميدند، روزى حضرت رسول با على نشسته بودند، شنيدند، گوينده اى مى گفت: هر چه خدا بخواهد و هر چه محمد بخواهد (پديد می آيد) و ديگرى مى گفت: هرچه خدا بخواهد و هرچه على بخواهد (رخ مى دهد) 👌حضرت رسول فرمود : محمد و على را در رديف خداوند قرار ندهيد و به صورت جداگانه بگوييد: هرچه خدا خواست و سپس هر چه محمد خواست، يا به طور جداگانه بگوييد هر چه خدا خواست سپس هر چه على خواست . ❕زيرا مشيت و خواست خدا است كه قاهر و غالب است به گونه اى كه هيچ چيز مساوى و نظير و معادل و نزديك به آن نيست و محمد كه پيامبر خدا است در مقايسه با خدا و قدرتش جز نيست كه در اين كشورهاى گسترده به پرواز در آيد و على در قبال خدا و قدرتش جز اى كه در اين جهان پهناور پرواز كند، بيش نيست (و اين دو اصلا قابل ذكر نيستند). 👌با اين كه فضل و عنايتى كه خدا بر محمد و على داشته، آن قدر زياد است كه برابرى نمى كند بر فضل الهى بر تمامى آفريدگانش از اول تا آخر . ❕این است معنای سخن پیامبر در مورد مگس و پشه» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص161 👌علامه می نویسد ؛ « برای این که کسی گمان نکند که محمد و علی علیهما السلام در برابر عظمت خداوند دارای هستند و یا آن دو با خداوند در کنه ذات یا صفات مشارکتی دارند یا خداوند با آنان حلول و متحد شده است ، لذا خداوند را آگاه کرده است که محمد و علی علیهما السلام اگر چه اعظم و اشرف هستند ، اما در برابر عظمت خداوند مانند بعوضه و شبیه آن هستند ( و هیچ قدرتی ندارند ) 📚بحار الانوار ج24 ص393 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره‌ی صاد آیه‌ی 41 از زبان ایوب چنین می‌فرماید: «...حقیقتاً مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد». همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می‌گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما». با توجه به این آیه شیطان نمی‌تواند بر مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می‌تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می‌خواهد چه بگوید؟آیا همه اینها نشانه نفوذ به نمی باشد ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « به خاطر بیاور بنده ما را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است» 🔶#ص 41 👌این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب ، درد و رنجی که شیطان در آن بود که شرح آن در روایتی از امام علیه السلام به این بیان رسیده است ؛ 🗯کسی از امام علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت ) . 🔷امام در پاسخ او جواب فرمود که خلاصه اش چنین است : ❕«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس ‍ به خاطر شکر بود، زیرا به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. 🔶خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت . 👌او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و بستر گردد . 🔷این نیز از مقام او چیزی نکاست . 🗯ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش ‍ آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این الیم گرفتار شده ای ❕ 🔷ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بر سر سفره من حاضر بوده . 👌ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و و شکر را دریابند . 📚 ج1 ص76 📚 ج12 ص 346 👌با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های را پذیرفت . 📚 ج19 ص296 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره‌ی صاد آیه‌ی 41 از زبان ایوب چنین می‌فرماید: «...حقیقتاً مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد». همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می‌گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما». با توجه به این آیه شیطان نمی‌تواند بر مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می‌تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می‌خواهد چه بگوید؟آیا همه اینها نشانه نفوذ به نمی باشد ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « به خاطر بیاور بنده ما را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است» 🔶#ص 41 👌این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب ، درد و رنجی که شیطان در آن بود که شرح آن در روایتی از امام علیه السلام به این بیان رسیده است ؛ 🗯کسی از امام علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت ) . 🔷امام در پاسخ او جواب فرمود که خلاصه اش چنین است : ❕«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس ‍ به خاطر شکر بود، زیرا به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. 🔶خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت . 👌او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و بستر گردد . 🔷این نیز از مقام او چیزی نکاست . 🗯ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش ‍ آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این الیم گرفتار شده ای ❕ 🔷ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بر سر سفره من حاضر بوده . 👌ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و و شکر را دریابند . 📚 ج1 ص76 📚 ج12 ص 346 👌با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های را پذیرفت . 📚 ج19 ص296 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕ 💠💠 👌در رابطه با سند حدیث مذکور بیان کردیم که روایت مذکور را علمای بزرگ در کتب معتبر خود آورده اند و تصریح به صحت آن کرده اند و دیگران از علما مانند صاحب ،و صاحب ( العروه مع تعلیقات ج1 ص371) تصریح به صحت و عمل به آن کرده اند و بر اساس آن داده اند ، شیعیان نیز همواره در گذر زمان به مضمون آن عمل کرده اند ، بنا براین تشکیک در صحت سند مذکور پسندیده نمی باشد. ❕آنچه مورد اشکال شده است آن است که در فرازی از روایت آمده است که در روز نهم ربیع الاول قلم از برداشته می شود . 👌در روایت آمده است که خداوند می فرماید در روز نهم ربیع الاول ؛ « کرام الکاتبین را امر کرده ام که تا سه روز قلم را از تمام خلق بردارد ، و چیزی از خطاهایشان را ننویسد ، و این به خاطر تکریم تو ( پیامبر ) و وصی تو می باشد » 📚 بحار الانوار ج31 ص125 👌علی علیه السلام نیز از روز مذکور به عنوان روز رفع قلم یاد می کند ؛ 📚همان مدرک ص127 ❔آیا براستی قلم تکلیف از بندگان برداشته می شود و بندگان آزاد هستند که هر بکنند یا رفع قلم اشاره به مطلب دیگری است ❗️ 👌این که بگوییم قلم تکلیف از بندگان برداشته می شوند و آنان در گناه کردن آزاد هستند ، تفسیری است که هیچ از حدیث مذکور نمی کند زیرا خلاف صریح آیات و روایات است . ❔چگونه می توان چنین تفسیری را قبول کرد در حالی که در همان روایت ، از روز نهم ربیع الاول به عنوان روز و از گناهان کبیره و و و بازگشت به خدا و یاد شده است . 📚همان مدرک 🔶تفسیر بهتر آن است که بگوییم بر اساس روایات ، خداوند به مومنین و شیعیان لطف کرده است و در صورت گناه کردن ، گناه آنان را تا هفت ساعت در پرونده عمل آنان نمی کند ، تا اگر توبه کنند ، گناه آنان را بیامرزد بدون آنکه پرونده آنان سیاه شود ، اما اگر توبه نکنند ، پس از گذشته هفت ساعت گناه آنان را ثبت می کند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مومن زمانی که گناه می کند ، خداوند به او هفت ساعت فرصت می دهد ، اگر استغفار کند ، چیزی از گناه برای او نمی نویسد ، اما اگر ساعات مذکور بگذرد و استغفار نکند ، گناهش برایش می شود » 📚الکافی ج2 ص437 👌بر اساس این روایت ، قلم از مومنین گناهکار به مدت هفت ساعت برداشته می شود و چیزی از گناهان آنها نوشته نمی شود تا توبه کنند . ❕اما در روز نهم ربیع الاول به واسطه آن روز ، قلم تا سه روز از بندگان برداشته می شود و گناهان آنها نوشته نمی شود و آنان تا سه روز فرصت توبه و بازگشت دارند ، اگر توبه کردند ، چیزی در پرونده آنها ثبت نمی شود و اگر توبه نکردند ، گناهان آنها ثبت می شود . 🔰برداشته شدن قلم برای هفت ساعت اختصاص به مومنین دارد و مدت آن هم محدود به چند ساعت است ، اما برداشته شدن قلم به خاطر نهم ربیع برای همه بندگان است و مدت آن هم تا سه روز می باشد . ❕با این تفسیر ، فراز مذکور به هیچ عنوان نباید قرینه ای بر روایت تلقی شود ، البته چنان که مراجع فرموده اند ، این که شیعیان در روز مذکور به مقدسات اهل سنت اهانت کنند ، به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و این عمل بر خلاف سخنان خود اهل بیت است که دستور داده اند باید با اهل سنت خوب رفتار شود و به مقدسات آنها اهانت نشود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔همه انسانها دوست دارند مشهور و محبوب باشند با این حال چرا روایات از نهی کردند؟ آیا این نهی مقابله با فطرت انسان نیست ❕❗️ 💠💠 👌هر كس به چيزى علاقه‏ مند است، بعضى به مال عشق مى‏ ورزند، بعضى ديگر به جمال، گروهى خواهان كمالند، ولى جمعى طالب مقام و شهرت و آوازه اند و اين گروه اخير را ‏ طلب مى‏ نامند، دوست دارند مردم همه به آنها احترام بگذارند، و به خانه آنها رفت و آمد داشته باشند، و به اصطلاح از ديگران يك سر و گردن برتر باشند، آخرين سخن، سخن آنها باشد و كسى روى حرف آنها حرف نزند، هر چند عقل و كفايت و لازم براى اين امور را نداشته باشند. اين گونه افراد را جاه طلب و طالب اسم و آوازه و مقام مى‏ نامند.. ❕اين صفت رذيله سرچشمه بسيارى از مفاسد فردى و اجتماعى است، انسان را از خدا و خلق خدا دور مى‏ كند و او را براى وصول به مقصدش به دنبال گناهان خطرناكى مى ‏فرستد، و از همه بدتر اين كه در بسيارى از اوقات با صفات نيك مانند احساس مسؤوليت و تصميم بر انجام اجتماعى و لزوم مديريت صالح در جامعه و امثال اين‏ها اشتباه مى ‏شود. اين صفت، پيوند نزديكى با رياكارى و تكبر و عُجب و خودپسندى دارد . 📚اخلاق در قرآن ج 3 ص 13 🔹تأثير مخرّب اين رذيله اخلاقى در دين انسان به قدرى شديد است كه در از رسول خدا مى‏ خوانيم ؛ «دو گرگ درنده كه در آغل گوسفندان رها شوند فساد و خرابى آنها بيشتر از حبّ مال و مقام در دين انسان مسلمان نيست ». 📚میزان الحکمه ج 1 ص 492 👌و فرمود ؛ « علاقه شديد به مقام ( و شهرت ) و مال، را در قلب انسان مى ‏رويانند همان گونه كه آب سبزه را مى‏ روياند». 📚المحجه البیضاء ج 6 ص 112 🔹 در حديث ديگرى از امام عليه السلام مى‏ خوانيم ؛ « كسى كه طالب مقام باشد (و دلباخته آن گردد) هلاك مى‏ شود » 📚الکافی ج 2 ص 297 ❕البته اسلام با مطلق مقام و شهرت و جاه و ریاست طلبی مخالفتی ندارد تا شما بگویید اسلام در این رابطه خلاف فطرت است در روایت معصوم داریم که فرمود ؛ « كسى كه رياست را به طلب كند از اطاعت خداوند به حق محروم خواهد شد» 📚تحف العقول ص 237 ❕از اين حديث اين نكته استفاده مى‏ شود كه رياست‏ طلبى بر دوگونه است ؛ ریاست حق و باطل ؛ 👌در بعضى از آيات قرآن مى‏ خوانيم كه يكى از خواسته‏ هاى خاص خدا (عِبادُالرَّحْمانِ) اين است كه مى‏ گويند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ اماماً؛ خداوندا! ما را پيشواى پرهيزگاران قرار ده» ( فرقان 74) 🔸از اين تعبير به خوبى استفاده مى ‏شود كه رياست ‏طلبى هميشه مذموم نيست، بلكه به گفته «علّامه » (رضوان الله تعالى عليه) در «بحارالانوار»، رياست بر دو گونه تقسيم مى‏ شود، حق و باطل، سپس براى رياست حق مثال به متصدى شدن مقام فتوا و تدريس و وعظ مى‏ زند و مى‏ گويد ؛ « كسى كه اهليت اين كار را دارد و عالم به متون كتاب و سنت است و هدفش هدايت خلق و تعليم مسائل دين باشد اين از نوع رياست حق است كه گاه وجوب عينى يا كفائى دارد، ولى كسى كه آگاهى از اين امور ندارد يا آگاهى دارد ولى هدفش تنها شهرت ‏طلبى و جلب قلوب و تحصيل مال و مقام است اين از نوع رياست باطل است و اين كار كسانى است كه به صفت رذيله جاه‏ طلبى گرفتارند.» 💠سپس از بعضى از نقل مى ‏كند كه معنى «جاه» همان تملك دلها و نفوذ در آنهاست. و حكم آن حكم تملك اموال است، اينها همه از امورى است كه جزء اهداف زندگى دنيا مى‏ باشد و با مرگ پايان مى‏ يابد و دنيا مزرعه آخرت است؛ پس كسى كه از اين امور زاد و توشه ‏اى براى آخرت برگيرد سعادتمند و خوشبخت است و كسى كه آن را وسيله هوسرانى قرار دهد بدبخت و بيچاره است. 📚بحار الانوار ج 70 ص 147 به بعد 👌در واقع كسانى كه مقام و آوازه را براى رسيدن به اهداف مقدس اجتماعى و انسانى و به تعبير ديگر براى اهداف الهى مى‏ طلبند نه جاه طلبند و نه مقام پرست؛ آنها در خط اميرمؤمنان عليه السلام حركت مى‏ كنند كه مى ‏فرمايد: « آگاه‏ باشيد! به خدا سوگند، خدائى كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسيارى گرداگردم را گرفته و به ياريم قيام كرده‏ اند و از اين جهت، حجت تمام شده است، اگر نبود عهد و مسئوليتى كه خداوند از علماء و دانشمندان (هر جامعه) گرفته كه در برابر شكم خوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مى‏ ساختم و از آن صرف نظر مى‏ نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مى‏ كردم» 📚نهج البلاغه خطبه 3 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁