eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔فلسفه ارث بردن در اسلام چیست ❗️در مورد اینکه چرا ارث به فرزندی که قبل از پدرمادر فوت میکنه نمیرسه نیز بدید ..شاید خانواده این مرحوم شدیدا تو فقر باشن چرا بهشون ارث نمیرسه ❕❕ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمده است ، شايد بسيارى تصور كنند كه بهتر اين است كه به هنگام فوت كسى، اموال او جزء اموال عمومى گردد و در اختيار بيت المال قرار گيرد، ولى با دقت روشن ميشود كه اين كار كاملا دور از عدالت است، زيرا مسئله" وراثت" يك امر كاملا طبيعى و منطقى است، همان طور كه پدر و مادر قسمتى از صفات جسمى و روحى خود را طبق قانون وراثت ، به نسل‏هاى بعد منتقل مى‏كنند، چرا اموال آنها از اين قانون مستثنى باشد؟ و به نسل آينده منتقل نشود؟ 🔸به علاوه اموال مشروع هر كس نتيجه زحمات و كوششها و تلاشهاى اوست، و در حقيقت نيروهاى شده او را نشان ميدهد، و به همين جهت ما هر كس را مالك طبيعى دسترنج خود مى‏شناسيم، اين يك حكم فطرى است. 👌بنا بر اين به هنگام مرگ كه دست انسان از اموالش كوتاه ميگردد عادلانه‏ ترين راه اين است كه اين اموال به كسانى گيرد كه نزديكترين افراد به اوست، و در واقع هستى آن اشخاص ادامه هستى آن شخص محسوب ميشود. ❕روى همين جهت، بسيارى از مردم با اينكه سرمايه كافى براى زندگى خود تا پايان عمر دارند دست از تلاش و كوشش براى كار و توليد بيشتر، بر نمى‏ دارند، و هدفشان تامين آينده فرزندانشان است، يعنى قانون ارث مى‏ تواند تحرك و جنبش بيشترى به چرخ‏هاى اقتصادى يك كشور بدهد، و اگر اموال هر كس بعد از مرگ او به كلى از او بريده شود و جزء اموال عمومى گردد، ممكن است قسمت مهمى از فعاليت‏هاى اقتصادى خاموش شود. 📚تفسير نمونه، ج‏3، ص 286 👌اما این که چرا فرزندی که قبل از پدر و مادر می میرد ، از پدر و مادر ارث نمی برد ، پاسخ دارد . ارث زمانی معنا پیدا می کند که انسان زنده از مرده ، ارث ببرد ، ارث بردن مرده از مرده ، مفهوم صحیحی ندارد . وقتی فرزند زودتر می میرد ، طبیعتا ارث بردنی برای او پیدا نمی کند ، وقتی او حق ارث بردن ندارد ، فرزندان او نمی توانند در ارث بردن جایگزین او شوند . ❕انسان مرده چیزی نمی شود ، تا به واسطه او فرزندانش مایملک او را تصرف کنند ، و این مساله قبل از آنکه یک بحث شرعی باشد ، یک تحلیل عقلی را همراه خود دارد ، که زمانی چیزی به کسی در می آید که آن فرد داشته باشد ، وقتی حیاتی نباشد ، ملکیتی هم نمی باشد ، بنابراین فرزند فوت شده قبل از پدر ، چون ندارد ، نمی تواند مالک اموال پدری شود ، وقتی ملکیت برای او محقق نشود ، فرزندانش هم نمی توانند ارث و حق نداشته او را تصرف کنند ، چنان که گفته شد این یک تحلیل عقلی است که نقل های متعددی نیز آن را می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 314 باب 5 ❕البته در صورتی که همه فرزندان میت در زمان حیات میت از دنیا رفته باشند ، نوبت به طبقه بعدی که نوه ها یا فرزند فرزندان است ، می رسد ، اما تا زمانی که از فرزندان میت کسی زنده باشد ، نوبت به بعدی ، یعنی نوه ها نمی رسد . 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 110 باب 7 🔰اگر فرزند زودتر از پدر بمیرد ، و فرزندان فرزند یا همان نوه ها در فقر به سر برند ، جد لازم است که معیشت آنان را تامین کند ، یا در هنگام موت می تواند در یک سوم اموال وصیت کند ،که نوه ها باشد ، خداوند نیز می فرماید ؛ « و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقه ‏اى كه ارث نمى ‏برند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.» ( نساء 8) ❕ محتواى آيه يك حكم اخلاقى و استحبابى در باره طبقاتى است كه با وجود طبقات نزديكتر، از ارث بردن محرومند، آيه مى ‏گويد ؛ اگر در مجلس تقسيم ارث، جمعى از خويشاوندان طبقه 2 يا 3 و همچنين بعضى از يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند چيزى از مال به آنها بدهيد، و به اين ترتيب جلو تحريك حس حسادت و كينه‏ توزى آنها را كه است بر اثر محروم بودن از ارث شعله ‏ور گردد بگيريد و پيوند خويشاوندى انسانى خود را به اين وسيله محكم كنيد. ❕گرچه كلمه يتامى و مساكين بطور مطلق ذكر شده ولى ظاهرا منظور از آن ايتام و نيازمندان فاميل است زيرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزديكتر طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند، بنا بر اين اگر آنها در چنان جلسه ‏اى حاضر باشند سزاوار است مناسبى (كه تعيين مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان كبير خواهد بود) به آنها داده شود. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 275 ❕بنابراین اگر چه قانونا ، فرزندان فرزند فوت شده از ارث محرومند ، اما در اسلام تدابیری اندیشه شده است تا آنان بی نصیب نباشند که تفصیل آن گذشت . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔«مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلا بِإذنِ الله - هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد» (تغابن، ۱۱) 🔘 و اینگونه است که یک مومن و معتقد، منشاء شر، فساد و تباهی را مےپرستد و زمانی که این منشاء فساد، کودکان و بی گناهان را به بلایای طبیعی مےکشد، امید بخشایش گناهکاران از او را دارد. شاید هم یک مومن مےاندیشد و مےداند، الله، یاور و نابود کننده صالحین است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « هيچ مصيبتى رخ نمى ‏دهد مگر به اذن خدا، و هر كس به خدا ايمان آورد خداوند قلبش را هدايت مى‏ كند، و خدا به همه چيز دانا است » ( تغابن 11) 👌بدون شك همه حوادث اين عالم به اذن خدا است، چرا كه به مقتضاى توحيد افعالى در تمام هستى چيزى بدون اراده حق تحقق نمى ‏يابد، ولى از آنجا كه مصائب هميشه به صورت يك علامت استفهام در اذهان جاى داشته بالخصوص روى آن تكيه شده است. ❔در اينجا سؤال مطرح است و آن اينكه بسيارى از اين مصائب به وسيله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى‏ دهد، و يا اينكه خود انسان بر اثر كوتاهى و ندانم كارى، و يا ارتكاب خلاف، گرفتار آن مى‏ شود، آيا اينها همه به اذن خدا است؟ 👌در پاسخ اين سؤال بايد گفت از مجموع آياتى كه در باره مصائب در قرآن مجيد آمده است برمى ‏آيد كه بر دوگونه است ؛ 1⃣ مصائبى كه با طبيعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر تاثيرى در آن ندارد، مانند مرگ و مير و قسمتى از حوادث دردناك طبيعى. 2⃣دوم مصائبى كه انسان به در آن نقشى داشته است. ❕قرآن در باره دسته اول مى‏ گويد همه به اذن خدا روى مى‏ دهد، و در باره قسم دوم مى ‏گويد به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى ‏گيرد ، لذا می فرماید ؛ « هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده اید » ( شوری 30) 👌و می فرماید ؛ « آيا هنگامى كه مصيبتى به شما (در ميدان جنگ احد) رسيد در حالى كه دو برابر آن را (بر دشمن در ميدان جنگ بدر) وارد ساخته بوديد گفتيد اين مصيبت از كجا است؟ بگو از ناحيه خود شما است (كه در ميدان جنگ احد با دستور پيامبر مخالفت كرديد) خداوند بر هر چيزى قادر است (و چنانچه روش خود را اصلاح كنيد در آينده به شما پيروزى مى ‏دهد). ( آل عمران 165 ) 👌بنا براين كسى نمى ‏تواند به اين بهانه كه تمام مصائب از سوى خدا است در مقابل ظالمان سكوت كرده، به مبارزه برنخيزد، و نيز نمى‏ تواند به اين بهانه دست از مبارزه با بيماريها و و مبارزه با فقر و جهل بردارد. 📚تفسیر نمونه ج 24 ص 197 🔸بر این اساس ، در پاسخی در گذشته ، دادیم که اگر مثلا سیل و سیلابی می آید و خسارات فراوانی از خود به جای می گذارد ، اکثرا این خسارات ناشی می شود از کوتاهی های خود بشر در جهت مقابله با آن و از سوی دیگر ، کوتاهی های بشر و فسق و فجورهای آنان در مواردی موجب آن می شود که خداوند آنان را مشمول مصائب و کند ، تا کسانی که شایستگی دارند ، از مسیر ناصحیح بازگردند . 🔸ادامه 👇
🤔 ❔لطفا در مورد بودن پیامبر توضیح دهید ❗️برخی می گویند پیامبر امی بوده یعنی اهل مکه که ام القری نامیده می شود بوده است ، نه بی سواد ،اضافه اینکه در روایات آمده پیامبر خواندن و نوشتن بلد بوده و اینکه امی به معنای بی نیست ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » «آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر" " پيروى مى‏ كنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى ‏يابند و آنها را به معروف دستور مى‏ دهد و از منكر باز مى‏ دارد، پاكيزه‏ ها را براى آنها حلال مى‏ شمرد، ناپاكها را تحريم مى‏ كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى ‏دارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند » ( اعراف 157) ❕درباره مفهوم" امى" كه از ماده" ام" بمعنى « مادر » يا « امت » به معنى جمعيت گرفته شده است در ميان گفتگو است، جمعى آن را به معنى درس نخوانده مى‏ دانند، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب استادى را نديده است، و بعضى آن را به معنى كسى كه از ميان امت و توده مردم برخاسته، نه از ميان اشراف، و مترفين و جباران، و بعضى به مناسبت اينكه مكه را" ام القرى" مى ‏گويند اين كلمه را مرادف" مكى" دانسته‏ اند. ❕روايات اسلامى كه در منابع حديث وارد شده نيز بعضى آن را به معنى درس نخوانده و بعضى آن را به معنى مكى تفسير كرده‏ اند ( براى اطلاع از اين روايات به تفسير نور الثقلين جلد 2 صفحه 78 و 79 و تفسير روح المعانى جلد 9 صفحه 70 ذيل آيه مورد بحث مراجعه فرمائيد.) 👌 ولى هيچ مانعى ندارد كه كلمه" امى" اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد چرا كه استعمال يك در چند معنى، هيچگونه مانعى ندارد، و در ادبيات عرب شواهد فراوانى براى اين موضوع وجود دارد. 💢 بیشتر ؛ ♻️در اينكه پيامبر اسلام به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى ‏گويد «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ » پيش از اين نه كتابى مى‏ خواندى و نه با دست خود چيزى مى ‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏ خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد » ❕اصولا در محيط حجاز به اندازه ‏اى باسواد بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏ شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏ توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى ‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت . 📚فتوح البلدان ص459 👌 مسلما در چنين محيطى اگر نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏ شد و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏ توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏ كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است. ❕و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر در زمينه نبوت او بود تا هر گونه احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد. 💠اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان باقى ماند. ❕❕ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏ سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏ سواد" مى‏ كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند. 👌هيچ مانعى ندارد كه پيامبر به تعليم الهى خواندن يا خواندن و نوشتن را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مقام نبوت است. 👌شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت نقل شده مى‏ خوانيم « پيامبر مى ‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى . 📚 تفسير برهان جلد چهارم صفحه 332 ذيل آيات اول سوره جمعه. 👇
🤔 ❓منظور آیه 164 سوره آل عمران چیست که می‌فرماید: خدا بر اهل ایمان گذاشت، رسولی از میان خودشان برانگیخت ❕آیا گذاشتن بر بندگان صحیح است❕❕ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « خداوند بر مومنین گذارد هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خودشان بر انگیخت که آیات او را برای آنها بخواند و کتاب و به آنها بیاموزد اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند » 🔷 عمران 146 👌تعبیر به « نهادن » در آیه شریف شاید در بدو نظر شود نا زیبا است ولی هنگامی که به ریشه اصلی لغت « » توجه کنیم مطلب کاملا روشن می شود . 🗯 اینکه ؛ ❕راغب در خود می نویسد : « این کلمه در اصل از « » به معنی سنگهایی است که با آن وزن می کنند سپس به نعمت های بزرگ و سنگین اطلاق شده است . 🔷هنگامی که این واژه در مورد خداوند به کار می رود به معنی نعمت است و هنگامی که در مورد انسان ها به کار می رود غالبا به معنی سخن گفتن از خدمتی است که در مورد دیگری انجام داده اند لذا اولی است و دومی و منفور. 📚 راغب ، ص777 👌بنا براین هر نعمت و گرانبهایی را « » می گویند که اگر جنبه عملی داشته باشد یعنی کسی عملا نعمت بزرگی به دیگری بدهد کاملا زیبا و ارزنده است و اما اگر کسی کار کوچک خود را با سخن ، بزرگ کند و به رخ افراد بکشد ، کاری است بسیار . 🔷 که نکوهیده است به معنی بزرگ شمردن نعمت ها در گفتار است اما منتی که زیبنده است همان بخشیدن های بزرگ است . 🔶خداوند در آیه فوق می گوید پرودگار بر مومنان گذارد یعنی نعمت بزرگی عملا در اختیار آنها نهاد با توجه به این معنا تعبیر آیه کاملا بجا و مناسب می باشد . 📚 ج3 ص158 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چند و چند داریم ! ❓ شرق و يک غرب (سوره 26 آيه 28)، شرق و دو غرب (سوره 55 آيه 17) شرق و چندين غرب (سوره 70 آيه 40) ❕❕آیا آیات قرآن در این رابطه ندارد ❕❕ 💠💠 👌در تفسیر چنین آمده است ؛ ❕« در آیات قرآن مجید گاهی تعبیر مشرق و مغرب به صورت آمده است مانند آیه 115 بقره «و لله المشرق و المغرب » «مشرق و مغرب از آن خدا است » و آیه 9 سوره زمل « المشرق و المغرب » و گاه به صورت آمده است ، مانند آیه 17 سوره رحمن« رب المشرقین و رب المغربین » «پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب »و گاه به صورت جمع « فلا اقسم برب المشارق و المغارب »«قسم به پرودگار مشارق و ها»( معارج40) ❕بعضی نظران این تعبیرات را متضاد پنداشته اند ، در حالی که همگی هماهنگ ، و هر یک اشاره به نکته ای است . 🔶 اینکه ؛ 🗯خورشید هر روز از نقطه تازه ای طلوع ، و در نقطه تازه ای می کند ، بنابراین به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داریم ، و از سوی دیگر در میان اینهمه مشرق و مغرب مشرق و دو مغرب در میان آنها ممتاز است که یکی در آغاز تابستان ، یعنی حداکثر خورشید در مدار شمالی ، و یکی در آغاز زمستان یعنی حداقل آمدن خورشید در مدار جنوبی است (که از یکی تعبیر به مدار رأ س و از دیگری تعبیر به مدار رأ س ‍ می کنند) و چون این دو کاملا مشخص است روی آن تکیه شده است ، علاوه بر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشرق و مغرب می نامند (در اول بهار و اول پائیز هنگامی که شب و روز در تمام دنیا برابر است ) نیز مشخص می باشد که بعضی رب المشرقین و رب المغربین را اشاره به آن گرفته اند و آن نیز قابل است . اما آنجا که به صورت ذکر شده معنی جنس را دارد که توجه تنها روی اصل مشرق و مغرب است بی آنکه نظر به داشته باشد مانند « رب المشرق و المغرب » « خداوند مشرق و مغرب » که اشاره به حاکمیت و ربوبیت خداوند بر تمام جهان هستی است همان گونه که در تعبیرات روز مره می گوییم فلان کس شرق و غرب زمین را در سیطره خود قرار داد یعنی تمام روی را 👌به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکته ای دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم شمس ‍ می کند . 📚تفسیر ج25 ص45 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓با توجه به این که ماه های در همه شهر ها یکسان نیست و مثلا در یک روز زودتر از ما ماه را می بینند و روزه می گیرند و طبیعتا شب قدرشون هم یک روز زودتر از ما است ❕با این وجود تکلیف چیست یا ما شب قدر را درک نمی کنیم یا اونها و این اختلاف در تمام است ❕❕ 💠💠 👌در کتاب پاسخ به پرسشهای چنین آمده است ؛ « از نـظـر و دلايل دينى مسلم است كه شب قدر اختصاص به زمان پيامبر اكرم و محيط حجاز نداشته و در همه زمانها و براى همه نقاط مختلف شب قدر با همه عظمت و اهميتش وجود دارد و اين مطلب جاى بحث و گفتگو ندارد. ❕ايراد مذكور از اين تصور پيش آمده كه منظور از يكى بودن شب قدر در تمام سال اين است كه براى تمام نقاط مختلف روى در هر سال شب و مشتركى شب قدرمعين شده بطورى كه اين شب در ساعت معينى در سراسر كره زمين آغاز و در ساعت معينى هم پايان مى پذيرد در حالى كـه اين اشتباه است . 👌چون مى دانيم زمين است و هميشه يك نيمكره آن در تاريكى و نـيـمكره ديگر آن در روشنايى قرار دارد و به اين ترتيب اصلا امكان ندارد كه در ساعتهاى معين و مشتركى در سراسر شب باشد . ❗️منظور از اين كه شب در سراسر سال يك شب است اين است كه براى اهالى هر اى بر حسب سال قمرى خودشان تنها يك شب قدر وجود دارد. 🗯 اين كه : 🔷اهالى هر نقطه سال خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه آغـاز مـى كنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى ماه همان نقطه هم برحسب افق خاص آنجا آغاز مى شود و در اين ماه شب يا و يكم و يابيست و براى اهالى آن نقطه شب قدر است . 🔷ايـن مطلب كه اهالى هر نقطه ايام و اوقات مقدس خود را بايد با افق خاص آن نقطه تعيين كنند اختصاص به شب نداشته در ساير روزها و اوقات اسلامى هم همين حساب وجود دارد ؛ 🔶مـثـلا روز عـيـد و در اسلام روزهاى مقدسى است وبراى آنها عبادتها و دستورهاى خـاصى وارد شده و هر كدام از اين اعياد هم در تمام سال بيش از يك روز نيست اين روز واحد را در كـشـورهـاى مـختلف اسلامى با تفاوت كه دارند با مراجعه به افق خاص هر كشور تعيين مـى گردد و به اين جهت دربسيارى اوقات مثلا قربان در كشور سعودى يك روز زودتر از ايران و بعضى از كشورهاى ديگر آغاز مى شود . 👌بـايـد توجه داشت كه اين حساب درباره شب قدر با مطالبى مانند اين كه در اين شب نـازل مى شوند منافاتى ندارد زيرا تمام اين جريانها كه حكايت از توسعه خاص الهى در اين شب مى كند براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاص آن نقطه صورت مى گيرد . 📚پاسخ به مذهبى، شيرازى و جعفر ص 500 ❕در کنار این پاسخ ، در تفسیر پاسخ دیگری نیز آمده است به این بیان ؛ « شب همان سایه نیم کره است که بر ، نیم کره دیگر مى افتد ، و مى دانیم این سایه همراه گردش زمین در است ، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت مى شود ، بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل به دور زمین باشد ، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است که آغاز آن از یک شروع مى شود و در نقطه دیگر پایان مى گییرد ( بنا براین افراد تمام نقاط زمین شب قدر را درک می کنند )» 📚تفسیر نمونه ج27 ص192 🗯البته پاسخ اول که هر منطقه ای برای خودش شب قدر جدا گانه ای دارد بهتر بوده و موافق با روایات است. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓با توجه به این که ماه های در همه شهر ها یکسان نیست و مثلا در یک روز زودتر از ما ماه را می بینند و روزه می گیرند و طبیعتا شب قدرشون هم یک روز زودتر از ما است ❕با این وجود تکلیف چیست یا ما شب قدر را درک نمی کنیم یا اونها و این اختلاف در تمام است ❕❕ 💠💠 👌در کتاب پاسخ به پرسشهای چنین آمده است ؛ « از نـظـر و دلايل دينى مسلم است كه شب قدر اختصاص به زمان پيامبر اكرم و محيط حجاز نداشته و در همه زمانها و براى همه نقاط مختلف شب قدر با همه عظمت و اهميتش وجود دارد و اين مطلب جاى بحث و گفتگو ندارد. ❕ايراد مذكور از اين تصور پيش آمده كه منظور از يكى بودن شب قدر در تمام سال اين است كه براى تمام نقاط مختلف روى در هر سال شب و مشتركى شب قدرمعين شده بطورى كه اين شب در ساعت معينى در سراسر كره زمين آغاز و در ساعت معينى هم پايان مى پذيرد در حالى كـه اين اشتباه است . 👌چون مى دانيم زمين است و هميشه يك نيمكره آن در تاريكى و نـيـمكره ديگر آن در روشنايى قرار دارد و به اين ترتيب اصلا امكان ندارد كه در ساعتهاى معين و مشتركى در سراسر شب باشد . ❗️منظور از اين كه شب در سراسر سال يك شب است اين است كه براى اهالى هر اى بر حسب سال قمرى خودشان تنها يك شب قدر وجود دارد. 🗯 اين كه : 🔷اهالى هر نقطه سال خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه آغـاز مـى كنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى ماه همان نقطه هم برحسب افق خاص آنجا آغاز مى شود و در اين ماه شب يا و يكم و يابيست و براى اهالى آن نقطه شب قدر است . 🔷ايـن مطلب كه اهالى هر نقطه ايام و اوقات مقدس خود را بايد با افق خاص آن نقطه تعيين كنند اختصاص به شب نداشته در ساير روزها و اوقات اسلامى هم همين حساب وجود دارد ؛ 🔶مـثـلا روز عـيـد و در اسلام روزهاى مقدسى است وبراى آنها عبادتها و دستورهاى خـاصى وارد شده و هر كدام از اين اعياد هم در تمام سال بيش از يك روز نيست اين روز واحد را در كـشـورهـاى مـختلف اسلامى با تفاوت كه دارند با مراجعه به افق خاص هر كشور تعيين مـى گردد و به اين جهت دربسيارى اوقات مثلا قربان در كشور سعودى يك روز زودتر از ايران و بعضى از كشورهاى ديگر آغاز مى شود . 👌بـايـد توجه داشت كه اين حساب درباره شب قدر با مطالبى مانند اين كه در اين شب نـازل مى شوند منافاتى ندارد زيرا تمام اين جريانها كه حكايت از توسعه خاص الهى در اين شب مى كند براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاص آن نقطه صورت مى گيرد . 📚پاسخ به مذهبى، شيرازى و جعفر ص 500 ❕در کنار این پاسخ ، در تفسیر پاسخ دیگری نیز آمده است به این بیان ؛ « شب همان سایه نیم کره است که بر ، نیم کره دیگر مى افتد ، و مى دانیم این سایه همراه گردش زمین در است ، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت مى شود ، بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل به دور زمین باشد ، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است که آغاز آن از یک شروع مى شود و در نقطه دیگر پایان مى گییرد ( بنا براین افراد تمام نقاط زمین شب قدر را درک می کنند )» 📚تفسیر نمونه ج27 ص192 🗯البته پاسخ اول که هر منطقه ای برای خودش شب قدر جدا گانه ای دارد بهتر بوده و موافق با روایات است. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓با توجه به این که ماه های در همه شهر ها یکسان نیست و مثلا در یک روز زودتر از ما ماه را می بینند و روزه می گیرند و طبیعتا شب قدرشون هم یک روز زودتر از ما است ❕با این وجود تکلیف چیست یا ما شب قدر را درک نمی کنیم یا اونها و این اختلاف در تمام است ❕❕ 💠💠 👌در کتاب پاسخ به پرسشهای چنین آمده است ؛ « از نـظـر و دلايل دينى مسلم است كه شب قدر اختصاص به زمان پيامبر اكرم و محيط حجاز نداشته و در همه زمانها و براى همه نقاط مختلف شب قدر با همه عظمت و اهميتش وجود دارد و اين مطلب جاى بحث و گفتگو ندارد. ❕ايراد مذكور از اين تصور پيش آمده كه منظور از يكى بودن شب قدر در تمام سال اين است كه براى تمام نقاط مختلف روى در هر سال شب و مشتركى شب قدرمعين شده بطورى كه اين شب در ساعت معينى در سراسر كره زمين آغاز و در ساعت معينى هم پايان مى پذيرد در حالى كـه اين اشتباه است . 👌چون مى دانيم زمين است و هميشه يك نيمكره آن در تاريكى و نـيـمكره ديگر آن در روشنايى قرار دارد و به اين ترتيب اصلا امكان ندارد كه در ساعتهاى معين و مشتركى در سراسر شب باشد . ❗️منظور از اين كه شب در سراسر سال يك شب است اين است كه براى اهالى هر اى بر حسب سال قمرى خودشان تنها يك شب قدر وجود دارد. 🗯 اين كه : 🔷اهالى هر نقطه سال خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه آغـاز مـى كنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى ماه همان نقطه هم برحسب افق خاص آنجا آغاز مى شود و در اين ماه شب يا و يكم و يابيست و براى اهالى آن نقطه شب قدر است . 🔷ايـن مطلب كه اهالى هر نقطه ايام و اوقات مقدس خود را بايد با افق خاص آن نقطه تعيين كنند اختصاص به شب نداشته در ساير روزها و اوقات اسلامى هم همين حساب وجود دارد ؛ 🔶مـثـلا روز عـيـد و در اسلام روزهاى مقدسى است وبراى آنها عبادتها و دستورهاى خـاصى وارد شده و هر كدام از اين اعياد هم در تمام سال بيش از يك روز نيست اين روز واحد را در كـشـورهـاى مـختلف اسلامى با تفاوت كه دارند با مراجعه به افق خاص هر كشور تعيين مـى گردد و به اين جهت دربسيارى اوقات مثلا قربان در كشور سعودى يك روز زودتر از ايران و بعضى از كشورهاى ديگر آغاز مى شود . 👌بـايـد توجه داشت كه اين حساب درباره شب قدر با مطالبى مانند اين كه در اين شب نـازل مى شوند منافاتى ندارد زيرا تمام اين جريانها كه حكايت از توسعه خاص الهى در اين شب مى كند براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاص آن نقطه صورت مى گيرد . 📚پاسخ به مذهبى، شيرازى و جعفر ص 500 ❕در کنار این پاسخ ، در تفسیر پاسخ دیگری نیز آمده است به این بیان ؛ « شب همان سایه نیم کره است که بر ، نیم کره دیگر مى افتد ، و مى دانیم این سایه همراه گردش زمین در است ، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت مى شود ، بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل به دور زمین باشد ، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است که آغاز آن از یک شروع مى شود و در نقطه دیگر پایان مى گییرد ( بنا براین افراد تمام نقاط زمین شب قدر را درک می کنند )» 📚تفسیر نمونه ج27 ص192 🗯البته پاسخ اول که هر منطقه ای برای خودش شب قدر جدا گانه ای دارد بهتر بوده و موافق با روایات است. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شيعيان ميگويند کلمه يعنى شكافنده علمها ❗️امام باقر ميگويد؛ «فرشته اى روى خورشيد آب مى پاشد وگرنه شعله خورشيد زمين را مى سوزاند» منبع: فروع كافى ج ٣ ص ٢ 💥 قضاوت با خردمندان 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ «هر روز كه خورشيد طلوع مى ‏كند چهار فرشته همراه آن هستند فرشته ‏اى (خطاب به انسان‏ها) ندا مى‏ دهد ؛ اى صاحب نيكى وظيفه خود را انجام ده و بشارت بر تو باد، و فرشته‏ اى صدا مى ‏زند اى صاحب بدى خوددارى كن و دست نگه دار، و فرشته‏ اى (به ثروتمندان) ندا مى ‏دهد انفاق كنيد تا اموال شما برقرار بماند و به سراغ امساك برويد تا اموالتان تلف شود، و فرشته ‏اى آب بر خورشيد مى‏ پاشد و اگر چنين نبود زمين ‏ ور مى‏ شد» 📚الکافی ج 4 ص 42 ❕این روایت به صورت نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیست . در سند آن آمده است « عن رجل » « روایت را از مردی نقل کردم » . 👌روشن است که این تعبیر نشان دهنده سندی روایت است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت از حیث سندی ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ص 171 ❕البته متن روایت مطلبی و غیر قابل قبول ندارد . 🔹تعبیر آب پاشیدن بر خورشید تعبیری کنایه ای است که مانند آن در محاورات روزه مره ما تعبیر وجود دارد . 👌برخی از علما در فراز مذکور می نویسند ؛ « ممكن است منظور از پاشيدن آب بر خورشيد اين باشد كه بادها و بخارهايى از دريا برمى ‏خيزد و حرارت خورشيد را بر زمين مى‏ كند » 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 659 ❕علامه مجلسی در توضیح می نویسد ؛ « بسا باشد که آب پاشى كنايه از پراكندگى اجزاء آب است در هوا به سبب جوي ها و درياها و چاه ها و و غیر آنها که اگر اينها نباشند تاثیر در هوا و زمین و بدن ها و درختان و گیاهان بيشتر می باشد » 📚بحار الانوار ج 55 ص 144 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁