eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
72 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه 👇 👌در تاریخ اگر چه صراحتا علت عدم حضور او در میدان کربلا ذکر نشده است اما با توجه به سخن علامه حلی که می گوید ؛ « امثال محمد بن حنفیه و عبد الله بن جعفر ، دارای شان و مقام ارجمندی هستند به گونه ای که امکان انحراف آنان از حق و از ایمان نمی باشد » 📚بحار الانوار ج 42 ص 110 🔸روشن می شود که عدم حضور او در میدان کربلا عذر او مانند بیماری یا ماموریت او از جانب امام حسین برای محافظت از بنی هاشم بوده است ، چرا که خود او بارها آرزو می کرد که ای کاش فرصت حضور در رکاب امام حسین علیه السلام را می یافت . 👌مورخین می نویسند ؛ « هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به حضورش مى‏ آمدند، يكى از وابستگانش ‏كه فكر نمى‏ كنم كسى جز ابو لَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ‏ايم، از جانب حسين به ما رسيده است . 🔸عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين مى‏ گويى؟ به خدا سوگند، اگر در حاضر مى‏ بودم، دوست مى‏ داشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم! 👌به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مى ‏كند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم [حسين عليه السلام‏] و در كنار او، كشته شده‏ اند! 🔸سپس به همنشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام مى‏ ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را دادند. 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 466، الكامل في التاريخ ج 2 ص 579 ، جواهر المطالب ج 2 ص 296؛ الإرشاد ج 2 ص 124؛ كشف الغمّة ج 2 ص 280، الحدائق الوردية ج 1 ص 121، بحار الأنوار ج 45 ص 122. ❕معاویه ام کلثوم ، دختر عبدالله جعفر را برای یزید خواستگاری کرد ، عبدالله با درخواست او موافقت نکرد و امر ام کلثوم را به امام حسین ع واگذار کرد ، امام ع نیز فرمود ما به دشمن خود دختر نمی دهیم ، و عقد ام کلثوم را با پسر عمویش انجام داد. ❕در نقلی آمده است که معاویه به عبدالله جعفر گفت چرا این قدر امام حسن و امام حسین را تعظیم می کنی ، آنان و پدرشان از تو و پدرت بالاتر نبوده اند ❗️عبدالله این سخن عصبانی شد و گفته او را رد کرد کرد و به نقل فضائل علی ع پرداخت ؛ 📚الاحتجاج ج 2 ص 285 _ کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 834 ❕در مجلسی عمروعاص ، امام علی ع را مورد سب قرار داد ، عبدالله بن جعفر بر آشفت و معاویه را مورد عتاب و مذمت قرار داد ؛ 📚بحار الانوار ج 42 ص 163 ❕از آنچه گذشت روشن می شود ؛ 1⃣عبدالله بن جعفر از بزرگان اصحاب ائمه بوده و در دین داری آیت و نشانه خداوند بوده است ، هر نقلی که سخن از علاقه عبدالله بن جعفر به بی دینی و ساز و آواز و غنا به میان می رود ، جعلی و ساخته دست دشمنان بوده تا چهره اصحاب ائمه ع را مخدوش جلوه دهند . 2⃣عبدالله بن جعفر در نبرد صفین بر علیه معاویه جنگیده است ، چگونه ممکن است که از دوستان معاویه باشد و با او رابطه حسنه داشته باشد ❗️ 3⃣او دو فرزند خود را به در رکاب امام حسین ع به جنگ با یزید می فرستد و خود نیز همواره آرزوی حضور در میدان کربلا را و جنگیدن با یزید را داشته است ، چگونه قابل قبول است که رابطه او با یزید خوب و مساعد باشد ❗️ 4⃣این که ایشان از معاویه و یزید ، هدیه و پول دریافت می کرده است مساله ای قطعی نیست ، و مورد نقل برخی از علمای اهلسنت قرار گرفته است و گفتیم رابطه ایشان با معاویه و یزید ، مناسب نبوده است ، به فرض که بپذیریم ایشان هدیه از آن دو دریافت می کرده است می گوییم ، مطابق روایات اهلبیت ع دریافت مال از حاکمان جور حلال است مگر زمانی که انسان به عینه بداند که مالی که حاکم جور می دهد ، از حرام تهیه شده باشد ؛ 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 213 باب 51 ❕عبدالله جعفر نیز هر آنچه از معاویه و یزید دریافت می کرده است ، یک سال نشده ، انفاق می کرد به صورتی که برای تامین مخارجش ، قرض می کرد ، چنان که بلاذری می نویسد ؛ « معاویه به عبدالله بن جعفر سالیانه یک میلیون درهم می داد و وقتی یزید به حکومت رسید ، این مقرری را به دو میلیون درهم افزایش داد ، اما یک سال نمی گذشت که عبدالله آنچه از آنان گرفته بود را انفاق می کرد و برای خودش از دیگران قرض می کرد » 📚انساب الاشراف ، بلاذری ، ج 2 ص 45 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁 ,🌀 🌍 @Ajibehaa 🌍
🤔 ❔لطفا در مورد شخصیت کمیل بن زیاد توضیح دهید ❗️برخی در او تشکیک می کنند که او با امام علی مخالفت می کرده است و می گویند ما چگونه دعای کمیل چنین فردی را می خوانیم ❗️❗️ 💠💠 👌كميل بن زياد نخعى از ياران نزديك اميرمؤمنان على عليه السلام است و دعاى بسيار پر محتوايى كه اميرمؤمنان در اختيار او گذارد تا به ‏وسيله او به شيعيانيش برسد دلالت بر او دارد. ❕سخنانى نيز، امام عليه السلام در ضمن كلمات قصار (كلمه 147) خطاب به او فرمود كه مطالب بسيار بالا و دارد و حاكى از عنايت خاص امام به اوست، به ‏ويژه اينكه براى بيان اين‏گونه سخنان اسرارگونه او را با خود به بيرون شهر برد سپس آهى كشيد و خطاب به او فرمود: «يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ» 👌 از سويى ديگر مطابق نقل بحار الانوار اميرمؤمنان على عليه السلام روزى به كاتب خود ابن ابى ‏رافع فرمود ؛ ده نفر از افراد مورد من را حاضر كن. ابن ابى رافع عرض كرد: اى اميرمؤمنان نام آنها را ببر. امام نام جمعى را برد كه يكى از آنها كميل بن زياد بود. 📚بحار الانوار ج 30 ص 7 ❕بنابراين وثاقت كميل چيزى نيست كه باشد . مرحوم ديلمى نيز در كتاب ارشاد داستانى نقل مى ‏كند كه آن نيز حاكى از جلالت مقام كميل است، مى‏ گويد: اميرمؤمنان شبى از مسجد كوفه خارج شده به‏ سوى خانه خود مى ‏رفت، كميل بن زياد از شيعيان خوب و دوستان آن حضرت با او بود ..... 📚بحار الانوار ج 33 ص 399 🔸شيخ مفيد در كتاب اختصاص مى‏ گويد او از پيشگامان نزد اميرمؤمنان على عليه السلام بود. 📚معجم رجال الحدیث ج 14 ص 128 👌كوتاه سخن اينكه قراين و شواهد فراوانى بر جلالت مقام كميل داريم كه كيفيت نيز يكى از آن شواهد مهم است. ❕مرحوم مفيد در ارشاد مى‏ گويد: هنگامى كه حجاج زمامدار (كوفه) شد به سراغ كميل بن زياد فرستاد و او فرار كرد. حجاج حقوق اقوام و بستگان او را از بيت‏ المال قطع كرد. هنگامى كه خبر به كميل رسيد گفت: من پيرمردى هستم كه عمرم رو به پايان است سزاوار نيست اقوام و من از حقشان محروم شوند. از مخفيگاه بيرون آمد و نزد حجاج حاضر شد. حجاج گفت: من دوست داشتم كه تو را پيدا كنم (چه بهتر كه خودت آمدى) ... مى‏ دانم كه تو جزو قاتلان عثمان بودى. دستور داد گردنش را زدند. در اين حديث آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام پيش از اين به او خبر داده بود كه به دست حجاج شهيد مى‏ شود. 📚 بحار الانوار ج 42 ص 148 ❕البته کمیل جزء خلافت سلطنتی عثمان بوده است نه قاتلان او ، اما حجاج به بهانه اینکه قاتل عثمان بوده ، او را شهید کرد . ابن ابی الحدید معتزلی تصریح می کند که او به خاطر شیعه علی بودنش شد . 📚شرح نهج البلاغه ج 17 ص 149 🔸 👇👇
🔸 👇 👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است ‌.اين نامه نامه آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس‏ تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند. 🔸ماجرا به گونه ‏اى كه «ابن اثير» مورخ در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛ «در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خون‏هاى بى ‏گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگان‏هاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى‏ كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مى‏شد) مى ‏خواهند به «» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند. به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. » 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376 👌امام عليه السلام كميل را كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛ « اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كرده‏ايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى ‏كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى‏ ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده‏ اى براى كه مى‏ خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى ‏نياز ساختى. » ❕بعيد به نظر نمى‏ رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى‏ گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت ‏زده سازد. 🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى‏ خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه ‏اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مى‏كند جدّاً بپرهيزد. 👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى‏ داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى‏ كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به ‏واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست . ❕بنابراین نامه عتاب‏ آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى ‏كند از مقام و او نمى‏ كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره‏ اى از اشتباهات هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در سوره انبيا، آيه 98، در مورد مشرکان آمده « شما و آنچه غير خدا مى‏ پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود؛ و همگى در آن وارد مى‏ شويد!». ❗️بعضى معبودهاى باطل مانند حيواناتى كه اقوام نادان آنها را مى ‏پرستيدند از موجودات جاندار مى‏ باشند، گناه اين جاندار چيست كه در آتش بسوزند ❕یا مسیحیت عیسی را پرستش می کند آیا او هم در آتش خواهد سوخت ❕ 💠💠 👌خداوند خطاب به مشرکان می فرماید ؛ «انَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ انْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ؛ شما و آنچه غير خدا مى‏پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود؛ و در آن وارد مى ‏شويد» ( انبیاء 98) ❕چنان كه مفسّر عالى ‏قدر شيعه مرحوم «» در تفسير خود مجمع البيان مى‏ گويد ، خطاب در آيه متوجّه مشركان مكّه است و همه آيه ‏هاى سوره «انبيا» در مكّه نازل شده است و معبودهاى باطل مردم «مكّه» از چوب و فلزّ و سنگ بود و معبودهايى كه آتش گيرانه دوزخند همين بت‏ها و امثال آن است كه در هنگام نزول قرآن، مردم مكّه آنها را پرستش مى ‏نمودند و معبودهاى زنده كه مورد پرستش بعضى از مردم است، در اين آيه داخل نيست. جالب اين كه در آن زمان در شبه جزيره عربستان موجود زنده ‏اى مورد بت‏ پرستان نبوده است. 📚مجمع البیان ج 7 ص 102 👌بنا بر این « ما تَعْبُدُونَ » به معنى معبودهاى بى‏ جان و بتهاى سنگى و چوبى باشد همانگونه كه از كلمه" " استفاده مى‏ شود، زيرا" ما" غالبا براى موجود غير عاقل است‏ چنان که در روایتی به آن اشاره شده است . 🔸گروهى آمدند نزد رسول خدا و گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟ به آنها فرمود: چرا. گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟ فرمود: آرى. گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده:«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود. ❔ اگر معبود بت پرستان به مراه آنان در مسيح هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده به زبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بى‏ عقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى. 📚کنزالفوائد ج 2 ص 187 ❔اگر سؤال شود كه انداختن بتها در جهنم چه فلسفه‏ اى دارد، در پاسخ بايد گفت اين خود يك نوع عذاب و مجازات است براى بت ‏پرستان كه ببينند در كه از بت هايشان زبانه مى‏ كشد مى‏ سوزند، از اين گذشته تحقيرى است براى افكار آنها كه به چنين موجودات بى‏ ارزشى پناه مى‏ بردند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 506 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که اگر کسی تا قبل ظهور ایمان نیاورد ایمان بعد از ظهور برایش ای ندارد چه معنایی دارد ❗️بیشتر مردم جهان ممکن است بعد ظهور به امام زمان ایمان آورد یعنی ایمان اینان بی فائده است و همه اهل دوزخند ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « آن روز كه آيات و نشانه ‏ها(ی قیامت ) تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده‏ اند و يا عمل انجام نداده‏ اند سودى به حالشان نخواهد داشت‏ » ( انعام 158) ❕خداوند در این آیه از بی فائده بودن ایمانی سخن می گوید که نزدیک قیامت و با دیدن نشانه های قیامت چون زلزله های وحشتناک و بی فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و ... می گیرد زیرا چنین ایمانی از روی ترس و جبر بوده و فائده و ارزش ایمان اختیاری را ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 46 🔸در تفسير عياشى از امام باقر و صادق علیهما السلام روايت شده كه در ذيل آیه " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها" فرمودند ؛ « مقصود از اين آيات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است كه انسان اگر به گناه ورزد و عمل ايمانى بجا نياورد و اين آيه ‏ها ظاهر شود ايمانش سودى نخواهد داشت‏ » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 384 🔷البته در برخی روایات تفسیر معنوی و باطنی برای آیه مذکور صورت گرفته است و آیه فوق به زمان امام زمان علیه السلام تطبیق داده شده است . 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « مراد از نشانه‏ ها امامان هستند و آن نشانه‏ اى كه انتظار كشيده مى ‏شود، قائم عليه السّلام است. در آن زمان ايمان كسى كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده براى او نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.» 📚کمال الدین ج 1 ص 18 🔸 و در نقل دیگری در تفسیر آیه مذکور فرمود ؛ «[مراد از آن روز] زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مى‏ شود، آنگاه فرمود: اى ابا بصير! خوشا به حال قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش او را پيروى مى ‏كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مى ‏شوند و نه اندوهگين مى‏ گردند. » 📚کمال الدین ج 2 ص 357 ❕این روایات اشاره به آن دارد که کسانی که قبل از ظهور امام عصر علیه السلام علی رغم وجود شواهد و ادله ، از روی عناد و لجاجت به آن حضرت ایمان نیاورده اند ، ایمان پس از ظهورش هم برایشان فائده ای ندارد ، زیرا قطعا این ایمان ، ایمانی حقیقی و خالص نیست بلکه ایمانی صوری و غیر حقیقی است . 🔰البته همین افراد یا از مردم اگر از روی خلوص و صداقت به حضرت حتی پس از ظهور و قبل از بروز نشانه های قیامت ایمان بیاورند ، بی شک ایمانشان خداوند واقع می شود چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمى ‏شود مگر روز مانده به قيامت كه در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمى ‏دارد، در آن روزها است كه در توبه به روى گنهكاران بسته مى‏ شود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده‏ اند از بدترين و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى‏ كند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 501_ المحاسن ص 236_ دلائل الامامه ص 229 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔درمورد انگشتردردست راست کردن روایات زیادی داریم وازامیرالمومنین نقل شده که این سنت نشانه شیعیان ماست ولی درروایتی ازامام حسن عسگری دیدم که فرمودند ازاین پس انگشتر دردست کنید واین ازنشانه های خاص شیعیان ماست.تعارض این روایات چگونه است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمد ، در روایات انگشتر به دست راست کردن مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است . 🔹امام عسکری علیه السلام فرمود ؛ « علامات مومن پنج چیز است که یکی از آنها انگشتر به دست کردن است » 📚التهذیب ج 6 ص 52 🔸پیامبر گرامی در خود به علی علیهما السلام فرمودند ؛ « انگشتر به دست راست کن چرا که این عمل فضیلتی از جانب خدا برای مقربین است » 📚الفقیه ج 4 ص 374 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پیامبر و امیر المومنین و ائمه ، انگشتر به دست راست می کردند » 📚الکافی ج 6 ص 474 🔰با این وجود ، در روایتی از امام نقل شده است ؛ « ما شما را امر به انگشتر به دست راست کردن کردیم ، این برای زمانی بود که ما در بین شما حاضر بودیم ، اما الان شما را امر می کنیم به انگشتر به دست چپ کردن زیرا غیبت ما فرا رسیده است تا زمانی که خداوند امر ما ( را ) آشکار کند » 📚تحف العقول ص 367 ❕این روایت بدون سند در کتاب تحف العقول نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی تلقی می شود . 🔸شیخ حر عاملی احتمال می دهد که این روایت ( بر فرض ثبوت و صحت ) از باب صادر شده باشد زیرا انگشتر به دست چپ کردن از سنت های معاویه و باقی مانده ذریه او از بنی امیه بوده است و همین امر سبب صدور روایت فوق از امام علیه السلام بر مبنای تقیه شده باشد ، بنابراین این نقل با نقل های دیگر تعارضی ندارد ‌. 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 81 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔یکی این شبهه را کرد که شیعه است جز امام بعدی کسی امام قبلی را غسل و کفن نمی کند در حالی که در روایات خودشون آمده که امام سجاد وصیت کرد که کنیزس ایشان را غسل و کفن کند ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات ما آمده و این مساله از شیعه است که امام را جز امام غسل و کفن نمی کند و این امام بعدی است که متولی انجام امور مربوط به امام می باشد ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص288 باب 2 🔸امام سجاد علیه السلام نیز در واپسین لحظات زندگی خود ، امام باقر علیه السلام را فرا خواند و امور بعد از خود را به ایشان و واگذار کرد ؛ 📚بحار الانوار ج 46 ص 230 ❔حال آنچه مورد قرار گرفته است این نقل است ؛ « علی بن الحسین علیه السلام وصیت کرد که ام ولد او و مادر فرزندش او را غسل دهد ، وقتی که امام از دنیا رفت ، آن ام ولد امام را غسل داد » 📚التهذیب ج 1 ص 444 🔰در سند روایت اگر چه به کلوب وجود دارد که برخی او را تضعیف کرده اند ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 6 ص 188 🔰 و علامه مجلسی این حدیث را می شمارد ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 3 ص 254 ❕با این وجود این نقل ، با عقیده شیعه که جز امام ، امام دیگر را غسل و کفن می کند ندارد ، زیرا همسر امام سجاد با مشارکت امام باقر علیهما السلام این مهم را انجام دادند ، چنان که در نقل هایی آمده است که علی علیه السلام با مشارکت اسماء بنت عمیس ، فاطمه سلام الله علیها را غسل و کفن کردند ؛ 📚کشف الغمه ج 1 ص 503 🔰امام سجاد علیه السلام به همسرش برای غسل وصیت کرد ، زیرا می خواست با این عمل جان امام علیه السلام را حفظ کند تا مبادا بنی امیه متعرض جان ایشان به عنوان امام پس از پدر شوند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 535 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که می گویند خلافت به امام علی نرسید چون اهل مزاح و بود و آدم جدی نبود چقدر سندیت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از تهمتهایی که غاصبین خلافت و پیروان آنها به علی علیه السلام می زدند تا به این بهانه عدم آن حضرت را برای امر خلافت ثابت کنند ، این بود که می گفتند امام علیه السلام شوخ طبع و مزاح و نعوذ بالله اهل هزل و باطل است . 🔹«عمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على عليه السّلام گفت: «تو از همه شايسته ‏ترى اگر طبع نبودى » 📚تاریخ طبری ج 3 ص 294_ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج 1 ص 186 🔰بلاذرى از ابن عباس نقل می کند که «عمر گفته است نمى ‏دانم با امت محمد چه كنم؟ (او اين جمله را پيش از ضربت خوردنش گفته بود) به او گفتم: چرا ناراحتى در صورتى كه ميان آنها افرادى كه شايستگى براى امر خلافت داشته باشند مى ‏يابى؟ او گفت منظور تو على بن ابيطالب است؟ گفتم: آرى او به خاطر نزديكيش با رسول خدا و اينكه اوست و سابقه ‏اش در اسلام و امتحانى كه در زندگى داده است شايستگى براى خلافت را دارد.عمر گفت: او آدم خوش نشين و مزاح است‏ ( و شایسته خلافت نیست )» 📚انساب الاشراف ج 5 ص 16 🔹عمرو بن عاص از على علیه السلام ياد می نمود و می گفت شخصى است شوخ و مزّاح‏ و شایستگی را ندارد . 📚الامتاع و الموانسه ج 3 ص 183 👌علی علیه السلام در پاسخ عمرو عاص فرمود ؛ « از ابن نابغه (پسر آن زن بد نام- اشاره به عمرو عاص است-) در شگفتم! او براى مردم شام چنين وانمود مى ‏كند كه من بسيار اهل مزاح و مردى شوخ طبعم، كه مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى‏ كنم. او سخنى باطل و كلامى به گناه، گفته است- و سخنان گفتار دروغ است- او پيوسته دروغ مى ‏گويد. وعده مى‏ دهد و تخلّف مى‏ كند. اگر چيزى از او درخواست شود، بخل مى ‏ورزد و اگر خودش از ديگرى تقاضايى داشته باشد، اصرار مى‏ كند. در پيمانش خيانت مى ‏نمايد. (حتّى) پيوند خويشاوندى را قطع مى ‏كند. هنگام نبرد لشكريان را امر و نهى مى ‏كند (و سر و صداى زياد راه مى‏ اندازد كه مردم شجاعش پندارند) ولى اين تا زمانى است كه دست‏ها به قبضه شمشير نرفته است و هنگامى كه چنين شود، او براى رهايى جانش، بالاترين تدبيرش اين است كه جامه ‏اش را كنار زند و عورت خود را نمايان‏ سازد (تا كريمان از كشتنش چشم بپوشند.). ❕ آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و باز مى ‏دارد، ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق بازداشته است. او حاضر نشد با معاويه بيعت كند، مگر اينكه عطيّه و پاداشى از او بگيرد (و حكومت مصر را براى او تضمين نمايد) و در مقابل از دست دادن دينش، رشوه اندكى دريافت نمايد.» 📚نهج البلاغه خطبه 84 🔹دشمنان مولا امير مؤمنان عليه السّلام هنگامى كه نمى ‏توانستند كوچكترين نقطه ضعفى در مورد ‏ هاى او براى امر خلافت بيابند، يا مقام علمى و تقوا و زهد و پارسايى و شجاعت و تدبير او را انكار كنند، به مسائلى از قبيله آنچه در بالا آمده، متشبّث مى‏ شدند، كه چون آن حضرت بسيار مزاح مى‏ كند، پس شايسته خلافت نيست و اين خود مى‏ رساند كه شايستگى ‏هاى امام عليه السّلام به حدّى روشن بود كه هيچ كس نمى ‏توانست انگشت انكار بر آن بگذارد، به همين دليل، طبق مثل معروف «ألغريق يتشبّث بكلّ حشيش» به اين بهانه‏ هاى واهى متشبّث مى ‏شدند. ❕البته باید توجه کرد اگر آن حضرت گاه شوخى و مى ‏فرموده، روى حساب و برنامه بوده است و جزء فضايل آن حضرت محسوب مى ‏شود كه انسانى خوشرو و خوش مجلس و داراى جاذبه فوق‏ العاده اخلاقى بود، ولى دشمن كينه‏ توز و بى ‏منطق، از صفات خوب نيز تعبيرهاى زشتى مى‏ كند و از آن دستاويزى براى تبليغات سوء خود مى ‏سازد و نمونه آن، همان است كه در اين بالا آمده است. 👌امام عليه السّلام در واقع «» را از خود نفى مى ‏كند، نه مزاح خردمندانه و ممدوح را، كه مايه صفاى روح و نشاط قلب و ادخال سرور در قلوب مؤمنين است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 3 ص 466 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ببخشید من از یک روحانی شنیدم که آیه قرآن در شان امام علی نازل شده است ❗️با دوستان اهل سنتم وقتی این قضیه را مطرح می کنم ازم دلیل می خواهند ❕لطفا روشنگری کنید ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً » 🔰«خداوند دانش و را به هركس بخواند (و شايسته باشد) مى‏دهد؛ و به هر كس دانش داده شود، كه خير فراوانى داده شده است». (بقره 269) 🔸حاكم حسكانى از علمای برجسته اهل سنت در شواهد التنزيل از ربيع بن خيثم نقل مى ‏كند كه ؛ « نام على عليه السلام را نزد او بردند، گفت: «نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد؛ و متعال مى‏ گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است». 📚شواهد التنزیل ج 1 ص 107 🔰در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى‏ كند كه پيامبر اكرم فرمود: «كسى كه مى‏ خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در ، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به على بن ابى طالب عليه السلام كند». 📚همان مدرک ج 1 ص 106 🔹در صحيح نيز آمده است كه پيامبر اكرم فرمود: «انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها» «من خانه دانشم و على عليه السلام در آن خانه است». 📚صحیح ترمذی ج 5 ص 637 🔸مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه‏ اى شود بايد از در وارد گردد، همان گونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است ؛ «و از در خانه ‏ها وارد شويد» ( بقره 189) بنابراين هر كس مى‏ خواهد به علم و دانش پيامبر اسلام راه يابد، بايد از على عليه السلام آغاز كند، و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. ❕ابو نعيم در حلية الاولیاء به سند خود، از «عبد الله» نقل مى‏ كند كه در حضور رسول خدا شرفياب بودم، سخن از على عليه السّلام به ميان آمد؛ رسول خدا فرمود ؛ « حكمت به ده جزء تقسيم شده است، نه جزء از آن در اختيار على است و يك جزء آن در اختيار مردم ديگر است.» 📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 64 🔸 متّقى هندی اين حديث را در كنز العمال نقل كرده است و در آخر آن آمده است ؛ : على عليه السّلام همان يك جزء را از بهتر مى‏ فهمد و به حقيقت آن بهتر مى‏ رسد. » 📚کنزالعمال ج 6 ص 154_ 401 🔹محب طبرى در الرياض النضرة از «جميل بن عبد الله بن يزيد مدنى» نقل مى‏ كند كه يكى از قضاوتها كه به داورى حضرت على عليه السّلام برگزار شده بود، به عرض رسول خدا رسيد. پيغمبر از حسن على عليه السّلام به شگفت آمد و فرمود ؛ « از خداى تعالى سپاسگزارم كه حكمت را در ميان ما اهل بيت قرار داد، و ما را از آن برخوردار ساخت.» 📚الریاض النضره ج 2 ص 200 🔸اين تعبيرات که همه برگرفته از روایات اهل سنت است به خوبى نشان مى‏ دهد كه در امت اسلامى بعد از پيامبر اكرم كسى در علم و دانش و حكمت، به پاى على عليه السلام نمى‏ رسد و از آنجا كه مهم‏ترين ركن امامت، علم و است؛ لايق‏ ترين فرد براى امامت و خلافت بعد از پيامبر گرامى او بوده است. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁