#امام_حسین_علیه_السلام_دست_کشیدن_از_قیام
🤔#پرسش
❔برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت #مسلم به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال #ضلالت و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛
« من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به #روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!»
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329
👌هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ #سخنانى چنين فرمود ؛
« آيا نمى بينيد به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد».
📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237.
👌و در نامه ای به بزرگان #کوفه نوشت ؛
« شما مى دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى كند ولى با او به مبارزه
عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه #خداوند او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند »
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381.
❕و در خطبه اى با #صراحت هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى كند ؛
« خداوندا! تو مى دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان #مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّتها و احكامت مورد عمل قرار گيرد»
📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.
👌حال ادعایی #کذبی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است .
❕هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ىاش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند:
« به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از #شما بخواهد برگردد مى تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست».
🔸به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند.
اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه اى #فكر مى كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند.
📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت).
👌 اين سخنان به خوبى نشان مى دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل #پيدا كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مىگويد ما به سوى خطر پيش مى رويم آنها كه غير از اين گمان مى كردند آزادند، بازگردند.
🔸دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن #عقيل و بى وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛
« اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزهها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود»
📚ینابیع الموده ص 406
🔸#ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
👌امام عليه السلام همچنان به سوى #كوفه پيش مى رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آنكه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟»
🔸 اشك از ديدگان امام #جارى شد و فرمود ؛
«خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است».
👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود:
«اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدنها براى #مرگ آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمعآورى مى شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ »
📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45.
🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين #جمله را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛
« سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103
👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه گر است او مى داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از #دودمان بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى سازد و آماده مى كند.
❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است .
👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛
«اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آنكه نامه هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد.
🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاقهاى محكم مى بنديد به گونه اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به #مكانى كه از آنجا آمده ام باز مى گردم».
🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند.
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت).
👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك #منطقه دور از آبادى ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند.
❕اگر مى بينيم امام عليه السلام مى فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ام باز مى گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در #محاصره قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند .
❕زيرا اگر امام عليه السلام مى خواست بازگردد، بعد از خبرهاى #قطعى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى گشت. او به خوبى مى داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش #رسول خدا به او رسيده بود.
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#تهدید_خداوند_بهشت_دوزخ
🤔#پرسش
❔اگر فرض بر این بگیریم که قرآن کلام خدا باشد حال یک سوال اساسی در ذهنمه که چرا خداوند با اینهمه #علمش برای مقابله با کفار بجای تهدید به آتش جهنم ، از منطق استفاده نمیکنه؟مگه قرآن برای تمام ادوار نیست؟ چرا خدا با این همه خداییش منطقش فقط بهشت وجهنمه؟ آیا شما باورتون میشه که خدا با اینهمه بخشندگی و رحمتش ،آدمی رو ببره جهنم وایسته نگاه کنه ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌روش قرآن در طرح مسائل روشی کاملا استدلالی و برهانی و اقناعی بوده است چنان که می فرماید ؛
« کتابی است که آیات آن #استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» (هود 1)
👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید ؛
« هیچ گونه #باطلی نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» (فصلت 42)
❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید:
« قطعا قرآن را برای پند آموزی #آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای است»
🔶قمر 17
👌بر همین اساس همگان را دعوت به تدبر و #تعقل در آن کرده و می فرماید ؛
« ( قرآن ) کتاب مبارک است که به سوی تو نازل کردیم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند» (ص 29 )
👌ومی فرماید:
« آیا به آیات قرآن نمی اندیشند ؟ یا ( مگر ) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است» (محمد 24 )
❔حال پرسش این است که وقتی قرآن در عین اتقان و استحکام معارف را مطرح می کند چه نیازی چه نيازى به وجود #دوزخ و آن كانون مجازات و قهر و غضب مى باشد؟
👌در برابر اين سؤال بايد به دو نكته توجه داشت ؛
1⃣ بارها گفته ايم كه بسيارى از #مجازاتهاى الهى، چه در اين جهان و چه در جهان ديگر در حقيقت نتيجه اعمال خود انسانهاست كه به عنوان مسبب الأسباب بودن خداوند به او نسبت داده مى شود بسيارى از مواهب بهشتى تجسّم اعمال نيك آدمى، و بسيارى از عذابهاى دوزخى تجسّم اعمال سوء اوست و مى دانيم نتيجه و آثار عمل چيزى نيست كه بتوان بر آن خرده گرفت.
🔸مثلًا به كسى كه سراغ موادّ مخدّر و مشروبات الكلى مى رود تا به پندار خويش لحظاتى آسوده خاطر در پناه اين دو مادّه مخدر بگذراند و از لذّت بى خبرى حاصل از اين عوامل تخدير بهره گيرد، #هشدار داده مى شود كه اين دو عامل فساد سرانجام وجود تو را به تباهى مى كشد، الكل بيمارىهاى قلب و عروق و اعصاب و كبد را به دنبال دارد، و مواد مخدّر تمام اعصاب بلكه تمام هستى تو را در هم مى كوبد.
🔹حال اگر كسى گوش به اين هشدار نداد و به دنبال اين امور رفت، به عذاب و كيفر و مجازاتش مبتلًا خواهد شد، اين چيزى نيست كه نياز به فلسفه و دليلى جز قانون عليّت داشته باشد، نتيجه #قهرى عمل خود انسان است و از آن گريزى نيست.
❕گناهان غالباً چنين هستند و پى آمدهايى در اين زندگى، و زندگى جهان ديگر دارند كه به صورت عذابهاى دوزخى نمايان مى شوند.
👌لذا در بسيارى از آيات قرآن، اين تعبير ديده مى شود كه مى فرمايد: «جزاى شما همان اعمال شما است» در آيه 90 سوره نمل مى خوانيم ؛ «آنها كه اعمال بد با خود بياورند به رو در #آتش افكنده مى شوند، آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد خواهيد داشت»؟ يعنى اين همان اعمال شماست كه دامانتان را گرفته، نه غير آن.
🔸و در آيه 7 تحريم مى خوانيم ؛ «اى كسانى كه كافر شده ايد امروز عذر خواهى نكنيد چرا كه جزاى شما همان اعمالى است كه انجام مى داديد!.
❕عذر خواهى جايى سود مى بخشد كه #مسأله علّت و معلول و نتيجه طبيعى اعمال مطرح نباشد.
👌آياتى كه سخن از تجسّم اعمال مى گويد، و مثلًا خوردن مال يتيم را به عنوان خوردن آتش معرّفى مى نمايد همه گواه بر اين معنا است و همچنين رواياتى كه مى گويد خلق و خوى حيوانى انسانها، در قيامت از دورن به برون كشيده مى شود، و چهره هاى اشخاص شبيه حيواناتى مى گردد كه به اين خلق و خو معروفند.
📚بحار الانوار ج 8 ص 222 باب 24
🔸اين دنيا #مزرعه است و سراى آخرت هنگام درو كردن است، اگر انسان تخم گل بكارد محصولش شاخه هاى با طراوت و زيبا و عطر آگين گل است، و اگر بذر خار بيفشاند چيزى جز خار درو نخواهد كرد.
👌در حديثى مى خوانيم مردى خدمت پيامبر آمد و از حضرتش تقاضا كرد نصيحتى به او بفرمايد، فرمود: «زبانت را حفظ كن» او به اين مسأله زياد اهميّت نداد، باز تقاضاى خود را تكرار كرد، در مرتبه دوّم و سوّم نيز همين پاسخ را از پيامبر شنيد، سپس حضرت براى اينكه اهميت اين موضوع را به خوبى نشان دهد در مرتبه سوّم افزود ؛ «آيا جز اين است كه مردم را به صورت در آتش دوزخ مى افكند آنچه محصول و درو شده زبانهاى آنهاست».
📚الکافی ج 2 ص 115
🔸ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
2⃣ شك نيست كه بشارت و انذار هر دو #پشتوانه مهمّى براى پياده كردن برنامه هاى تربيتى محسوب مى شوند، همان گونه كه بشارت به آن پاداشهاى عظيم بهشتى تأثير نيرومندى در دعوت به اطاعت خدا و ترك گناه دارد، تهديد به مجازاتهاى دردناك دوزخى نيز از عامل نيرومندى است، بلكه تجربه نشان داده كه مجازاتها تأثير قوى ترى دارند.
❕به همين دليل تمام قوانين كه از سوى مراكز #قانون گزارى دنيا وضع مى شود در كنار خود، مجازاتهايى براى متخلفان دارد كه در اصطلاح حقوق دانان از آن به ضمانت اجرايى تعبير مى شود، مسأله ضمانت اجرا به قدرى مهم است كه يكى از عناصر اصلى تشكيل دهنده قانون است، به گونه اى كه اگر قانونى وضع شود و براى متخلفان هيچگونه مجازاتى (نه زندان نه شلاق نه جريمه مالى نه پاره اى از محروميتهاى اجتماعى) در بر نداشته باشد نام قانون نمى توان بر آن نهاد.
❔با اين حال چگونه ممكن است قوانين الهى خالى از #ضمانت اجرا باشد؟ زيرا در اين صورت ارزش قانونى خود را از دست مى دهد، و متخلّفان دليلى بر اطاعت نمى بيند، و طبعاً هدف قانون عقيم مى ماند.
🔸درست است كه آثار وضعى و طبيعى تخلّف از قوانين الهى مى تواند عامل باز دارنده اى در برابر تخلّفها باشد، ولى مسلّماً به تنهايى كافى نيست، و لذا خداوند علاوه بر اين آثار، يك سلسله #كيفرها و مجازاتها براى متخلّفان قرار داده، و همان گونه كه اقوامى را تهديد به مجازاتهاى دنيا مى كند (و نمونه هاى زيادى از آن نيز در خارج واقع شده كه در شرح حال اقوام پيشين در قرآن مجيد آمده است)
كيفرهايى در جهان ديگر براى متخلّفان مقرّر فرموده است.
👌اين نكته نيز روشن است كه هر قدر تشويق و تهديدى قوى تر و شديدتر باشد تأثير آن نيز بيشتر است. اين امر يكى از فلسفه هاى وجود #بهشت و دوزخ را روشن مى سازد.
❔در اينجا ممكن است گفته شود تمام اين آثار كه گفته شد بر وعده كيفر و مجازات مترتّب مى شود، بنابراين چه مانعى دارد كه اين تهديدها و انذارها از سوى خداوند مطرح شود ولى در قيامت #تحقق نيابد، چون ضرورتى براى آن نيست، زيرا در آنجا نه عبرت ديگران مطرح است و نه عدم تكرار گناه از سوى گناهكاران.
👌ولى لازمه اين سخن اين است كه خداوند حكيم مرتكب قبيح گردد، و العياذ باللَّه سخن به دروغ بگويد، و تخلف از #وعده خويش بنمايد، سخن از كيفر بدكاران بگويد و حتى سوگند بر انجام آن ياد كند، ولى در عمل خبرى نباشد، مسلّماً اين كار زشتى است كه نه تنها لايق ذات پاك خداوند نيست بلكه هيچ فرد مهذّب و حكيمى نمى تواند مرتكب آن گردد.
👌نتيجه اينكه از يكسو تهديد و انذار به كيفرها به عنوان ضمانت اجرايى لازم است، و از سوى ديگر عمل به اين وعده ها براى دفع هرگونه #قبيح از ذات خداوند ضرورى است. اين است فلسفه تحقّق دوزخ و كيفرهايش.
❕و لذا در آيه 47 سوره ابراهيم مى خوانيم ؛ «گمان مبر كه خداوند وعده اى را كه به پيامبرانش داده تخلّف كند، چرا كه خداوند #قدرتمند و داراى مجازات است» (سپس به دنبال اين آيه بخشى از عذابهاى روز قيامت را شرح مى دهد).
📚پیام قرآن ج 6 ص 310
❕يكسان نگرى به مجرم ومطيع نیز خود، يك نوع #ظلم و ستم است، و اگر گنهكاران كه در اين دنيا مجازات نمى شوند در آخرت نيز كيفر نبينند نتيجه آن يكسان بودن عاصى و مطيع است.
🔶قرآن مجيد مى فرمايد:
«آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مى دهيم، شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى كنيد؟» (قلم 35-36 )
❔ممكن است گفته شود در رفع اين محذور #كافى است كه تنها مطيعان زنده شوند و مجرمان برانگيخته نگردند ولى يك چنين پيشنهاد از يك انديشه خامى سرچشمه مى گيرد، زيرا مفاد آن اين است كه آفرينش مجرمان بى هدف باشد در حالى كه حيات اخروى غايت فعل خدا است و فعل پيراسته از غايت و هدف، جز لغو و عبث چيزى نيست و ساحت قدس الهى از آن مبرا مى باشد.
چنانكه مى فرمايد:
«آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما باز نمى گرديد؟». ( مؤمنون115 )
📚منشور جاوید ، سبحانی، ج8 ص97
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#غضب_خداوند_بر_شیعه
🤔#پرسش
❔امام كاظم: آيه غير المغضوب عليهم در سوره حمد در مورد شيعيان ميباشد.
كلينى در جلد اول اصول كافي ص ١٦٤(تصوير بالا) روايتى را مى آورد با اين مضمون:
عن ابی الحسن موسی قال:
ان الله عزوجل غضب علی الشیعة فخيرني نفسي اؤ هم؛ فوقيتهم والله بنفسي
#ترجمه: امام کاظم می گوید:
همانا خدا خشمگین شد بر شیعیان و مرا مغیر که یا خودم فدا شوم یا شیعیانم ؛ من جان خود را فدا کردم برای شما!
بدين ترتيب:
الله در سوره حمد می گوید غیر المغضوب علیهم، یعنی ما را به راه راست هدايت كن راه آنهائى كه نعمت دادى و نه راه غضب شدگان، و طبق ادعاى امام كاظم، شیعیان مورد غضب الله بوده اند و ايشان جان خود را داد برای حفظ شیعیانش ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که شیعه تا زمانی که عنوان شیعه بر او صدق کند ، ممدوح آیات و روایات هستند .
❕در تفسير «الدر المنثور» كه از منابع معروف اهل سنت است در ذيل آيه شريفه « اوْلئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَريَّة » ( بینه 7) از جابربن عبداللَّه انصارى چنين نقل شده است كه مى گويد ؛
«ما نزد پيامبر بوديم كه على عليه السلام به سوى ما آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين و شيعيانش در روز قيامت رستگارانند، و در اين هنگام آيه شريفه إِنَّ الَّذينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُو الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين خلق #مخلوقات خدا هستند ، نازل گرديد».
📚الدر المنثور ج 6 ص 379
👌حاكم حسکانی كه او نيز از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى است اين مضمون را در كتاب معروفش «شواهد التنزيل» از طرق مختلف از پيغمبر اكرم نقل مى كند و تعداد رواياتش از بيست روايت تجاوز مى كند.
🔹از جمله از ابن عباس نقل مى كند هنگامى كه آيه إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ نازل شد، پيامبر اكرم به على عليه السلام فرمود: «هُو انْتَ وَ شِيْعَتُكَ ...»: «منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد»
📚شواهد التنزیل ج 2 ص 357
👌پيامبر گرامی خطاب به على عليه السلام فرمود ؛
« اى على!... اين دوستم جبرئيل، از جانب خداوند عز و جل به من خبر مى دهد كه به دوستدار و شيعه تو، هفت خصلت داده است: رفتار نرم با او به هنگام مردن، همدم داشتن در تنهايى، نور در تاريكى، امنيّت به هنگام ترس، برابرى كفه ميزان اعمال، گذر از صراط و وارد شدن به بهشت، هشتاد سال پيش از ورود ديگر مردمان »
📚امالی صدوق ، ص 416
❕ابن عبّاس از رسول خدا درباره اين آيه پرسيد ؛ «و پيشتازان پيشى گيرنده، آنان مقرّبانند» ( واقعه 10 _ 11)حضرت فرمود ؛ جبرئيل به من گفت: آنها على و شيعيان اويند. آنان پيشتازانِ به سوى بهشتند و به لطف و كرامت خداوند، به او نزديكند. »
📚امالی طوسی ص 72
❕و فرمود ؛
« ا ى على! نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند، من هستم و تو و حسن و حسين، و پشت سر ما ذريّه ما، وارد مى شوند و پشت سر ذريه ما دوستداران ما و شيعيان ما از سمت راست و چپ ما »
📚الارشاد ، ج 1 ص 43
❕بنابراین مطابق آیات و روایات فوق ، شیعه تا زمانی که عنوان شیعه اهلبیت ع بر آنان صدق کند ، والا مقام است و در نزد خداوند و پیامبرش جایگاه ویژه ای دارند .
👌از سوی دیگر از آیات و روایات متعددی استفاده می شود که خداوند بر منافقین و منحرفین غضب می کند چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« از موارد استعمال اين دو كلمه در قرآن مجيد چنين استفاده مى شود كه « مغضوب عليهم » مرحله اى سخت تر و بدتر از « ضالين » است، و به تعبير ديگر « ضالين » گمراهان عادى هستند، و مغضوب عليهم، گمراهان لجوج و يا منافق، و به همين دليل در بسيارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذكر شده.
در آيه 106 سوره نحل مى خوانيم ؛ « آنهايى كه سينه خود را براى كفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آنها است. » « و در آيه 6 سوره فتح آمده است ؛ « خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك و آنها را كه درباره خدا گمان بد مى برند مورد غضب خويش قرار مى دهد، و آنها را لعن مى كند، و از رحمت خويش دور مى سازد، و جهنم را براى آنان آماده ساخته است »
❕« مغضوب عليهم » آنهایی هستند كه علاوه بر كفر، راه لجاجت و عناد و دشمنى با حق را مى پيمايند و حتى از اذيت و آزار رهبران الهى و پيامبران در صورت امكان فروگذار نمى كنند آيه 112 سوره آل عمران مى گويد: « غضب خداوند شامل حال آنها (يهود) شد چرا كه به خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران الهى را به ناحق مى كشتند »
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 55
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕❕در روایات متعددی نیز می بینیم که « مغضوب علیهم » بر یهودیان و مسیحیان و نواصب یعنی دشمنان اهلبیت علیهم السلام و کفار معاند ، اطلاق شده است ؛
📚تفسیر قمی ، ج 1 ص 29 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 107 _ الفقیه ج 1 ص 203
❕و در نقلهای نیز آمده است که مقصود از « انعمت علیهم » و کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است ، شیعیان علی ع هستند که هیچگاه مورد غضب الهی قرار نمی گیرند چنان که پیامبر گرامی در مورد آیه مذکور فرمود ؛
« شیعه علی ع کسانی هستند که خداوند به خاطر ولایت علی ع به آنان نعمت داده است و بر آنان غضب نکرده است و هیچگاه گمراه نمی شوند »
📚معانی الاخبار ص 36 _ شواهد التنزیل ج 1 ص 66
❕بنابراین شیعه تا زمانی که عنوان شیعه را دارد ، مغضوب الهی نبوده است و در نزد خداوند مقام والایی دارد ، زمانی مغضوب الهی واقع می شود که مخالفت با دستورات الهی کرده و از طریقه اهلبیت علیهم السلام خارج شود و عنوان معاند منحرف و ناصبی بر او صدق کند ، که روشن است در این صورت عنوان شیعه بر چنین افرادی منحرفی صدق نمی کند ، لذا می بینیم که امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس چنین نباشد شیعه نیست »
📚صفات الشیعه ص 162
❕حال معاند مدعی است که خداوند بر شیعه غضب کرده است و امام کاظم فرموده است ؛
« خدای عز و جل بر شیعه غضب کرد ، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم ، به خدا قسم من با دادن جان خودم ایشان را حفظ کردم »
📚الکافی ج 1 ص 260
👌در حالی که این نقل خلاف آیات و روایات فوق است که خداوند بر شیعه غضب نمی کند و اگر بخواهد بر افرادی غضب کند ، آنان در این صورت از دایره شیعه بودن خارج می گردند و عنوان کافر و منافق و ناصبی را به خود می گیرند .
❕بنابراین نقل مذکور که غضب الهی را بر عنوان شیعه دانسته است ، خلاف آیات و روایات فوق الذکر می باشد و برای ما قابل قبول نیست ، خصوصا آنکه روایت مذکور از نظر سندی ، مرسل و ضعیف است و عبارت « عن_بعض_اصحابنا » که در سند روایت آمده است نشان دهنده این نکته است .
❕حال ملحد می گوید شما گفته اید که روایات کافی موثوق الصدور و مورد اطمینان است ، و شیخ کلینی تصریح به اعتبار روایاتش کرده است ، چگونه شما این روایت را ضعیف می دانید ❗️
👌ما در گذشته پاسخش را دادیم که اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور است و قرینه بر صحت آن داریم چرا که موافق قرآن بوده و تعدد نقل دارد و بزرگان علماء تصریح به اعتبار روایاتی که نقل می کنند کرده اند و تصریحات آنان از اقوال علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست ، اما با این وجود در مواردی ممکن است این علماء اشتباه کنند و یک روایت ضعیف را معتبر بپندارند ، در چنین مواردی ، ما روایتی را که بر خلاف روایات متعدد و متواتر ائمه است و همخوانی با قرآن نیز ندارد ، قبول نمی کنیم چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
❕« یا روی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى شود.كداميك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن »
📚بحار الانوار ج 2 ص 246
❕ما در چنین مواردی به سراغ بررسی سندی می رویم که روایتی با قرآن همخوانی نداشته باشد و خلاف روایات متعددی باشد که از ائمه علیهم السلام نقل شده است و روشن کردیم که روایت مذکور از کتاب کافی ، هم خلاف قرآن است و هم خلاف روایات متواتر ، لذا برای ما قابل پذیرش نیست .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#رابطه_عبدالله_جعفر_با_معاویه_و_یزید
🤔#پرسش
❔ افراد خاندان على نيز از رشوهها و هديههاى معاويه برخوردار بودند آنچنانكه مثلا: عبدالله ابن جعفر (پسر عموى امام حسن و امام حسين) از معاويه پولهاى هنگفت گرفت و آنرا بين مطربان و آوازخوانان و شاعران، بذل و بخشش كرد. همين عبدالله بن جعفر نه تنها از مقررى ساليانه بهره مىبرد، بلكه هر از گاه به نزد معاويه(به دمشق) مىرفت و از او پولها مىگرفت. عبدالله پس از مرگ معاويه نزد يزيد رفت.
يزيد از او پرسيد: مقررى تو چند است؟ عبدالله گفت: يك ميليون درهم. يزيد گفت: از امروز دو ميليون درهم به تو مى دهم.
عبدالله گفت: پدر و مادرم فداى تو، به هيچ كس اين جمله را نگفته بودم. يزيد گفت: مجددا آن را دو برابر كردم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌عبد الله بن جعفر همسر زينب كبرى و داماد على علیه السلام و پسر جعفر طيّار. وى، نخستين نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ايّامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنيا آمد. مادرش «اسماء بنت عميس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طيّار در جنگ موته، به همسرى أبو بكر، سپس على بن ابى طالب در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنايت خاصّ پيامبر اكرم بود، بويژه كه پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مى آمد.
🔸رجالی معروف صاحب مستدرکات رجال الحدیث او را چنین معرفی می کند ؛
« او جلیل القدر و عظیم الشان بود ، آیت و نشانه خداوند در حلم و جود و کرم و از اصحاب رسول خدا و امیر مومنان و حسن و حسین علیهم السلام بود که در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام بود »
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 500
🔸شیخ عباس قمی نیز در کنار آنکه روایات متعددی در عظمت مقام او نقل می کند تصریح می کند که او مورد علاقه امير المؤمنين بود و ارادتى شايان به امام حسن و امام حسين داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود .
📚سفینه البحار ج 6 ص 47
🔸گرچه خود در كربلا حضور نداشت، امّا دو پسرش عون و محمّد را همراه مادرشان حضرت زينب به كربلا فرستاد و اين دو فرزند، در ركاب سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند. او از اينكه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند تأسف مى خورد. پس از حادثه عاشورا و شهادت حسين بن على وى در مدينه به سوگ نشست و مردم براى تسليت گويى نزد او مى آمدند.
📚معارف و معاریف ج 4 ص 1508
🔸وى در سن 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدينه در گذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
📚همان مدرک
🔸برخى هم در گذشت او را در شام و قبر وى را در «باب الصغير» دمشق، كنار قبر بلال مى دانند.
📚تنقیح المقال ج 2 ص 173
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در تاریخ اگر چه صراحتا علت عدم حضور او در میدان کربلا ذکر نشده است اما با توجه به سخن علامه حلی که می گوید ؛
« امثال محمد بن حنفیه و عبد الله بن جعفر ، دارای شان و مقام ارجمندی هستند به گونه ای که امکان انحراف آنان از حق و #خروجشان از ایمان نمی باشد »
📚بحار الانوار ج 42 ص 110
🔸روشن می شود که عدم حضور او در میدان کربلا عذر او مانند بیماری یا ماموریت او از جانب امام حسین برای محافظت از بنی هاشم بوده است ، چرا که خود او بارها آرزو می کرد که ای کاش فرصت حضور در رکاب امام حسین علیه السلام را می یافت .
👌مورخین می نویسند ؛
« هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به حضورش مى آمدند، يكى از وابستگانش كه فكر نمى كنم كسى جز ابو لَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ايم، از جانب حسين به ما رسيده است .
🔸عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين مى گويى؟ به خدا سوگند، اگر در #كنارش حاضر مى بودم، دوست مى داشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم!
👌به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مى كند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم [حسين عليه السلام] و #پايدارى در كنار او، كشته شده اند!
🔸سپس به همنشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام مى ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را #يارى دادند.
📚تاريخ الطبري ج 5 ص 466، الكامل في التاريخ ج 2 ص 579 ، جواهر المطالب ج 2 ص 296؛ الإرشاد ج 2 ص 124؛ كشف الغمّة ج 2 ص 280، الحدائق الوردية ج 1 ص 121، بحار الأنوار ج 45 ص 122.
❕معاویه ام کلثوم ، دختر عبدالله جعفر را برای یزید خواستگاری کرد ، عبدالله با درخواست او موافقت نکرد و امر ام کلثوم را به امام حسین ع واگذار کرد ، امام ع نیز فرمود ما به دشمن خود دختر نمی دهیم ، و عقد ام کلثوم را با پسر عمویش انجام داد.
❕در نقلی آمده است که معاویه به عبدالله جعفر گفت چرا این قدر امام حسن و امام حسین را تعظیم می کنی ، آنان و پدرشان از تو و پدرت بالاتر نبوده اند ❗️عبدالله این سخن عصبانی شد و گفته او را رد کرد کرد و به نقل فضائل علی ع پرداخت ؛
📚الاحتجاج ج 2 ص 285 _ کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 834
❕در مجلسی عمروعاص ، امام علی ع را مورد سب قرار داد ، عبدالله بن جعفر بر آشفت و معاویه را مورد عتاب و مذمت قرار داد ؛
📚بحار الانوار ج 42 ص 163
❕از آنچه گذشت روشن می شود ؛
1⃣عبدالله بن جعفر از بزرگان اصحاب ائمه بوده و در دین داری آیت و نشانه خداوند بوده است ، هر نقلی که سخن از علاقه عبدالله بن جعفر به بی دینی و ساز و آواز و غنا به میان می رود ، جعلی و ساخته دست دشمنان بوده تا چهره اصحاب ائمه ع را مخدوش جلوه دهند .
2⃣عبدالله بن جعفر در نبرد صفین بر علیه معاویه جنگیده است ، چگونه ممکن است که از دوستان معاویه باشد و با او رابطه حسنه داشته باشد ❗️
3⃣او دو فرزند خود را به در رکاب امام حسین ع به جنگ با یزید می فرستد و خود نیز همواره آرزوی حضور در میدان کربلا را و جنگیدن با یزید را داشته است ، چگونه قابل قبول است که رابطه او با یزید خوب و مساعد باشد ❗️
4⃣این که ایشان از معاویه و یزید ، هدیه و پول دریافت می کرده است مساله ای قطعی نیست ، و مورد نقل برخی از علمای اهلسنت قرار گرفته است و گفتیم رابطه ایشان با معاویه و یزید ، مناسب نبوده است ، به فرض که بپذیریم ایشان هدیه از آن دو دریافت می کرده است می گوییم ، مطابق روایات اهلبیت ع دریافت مال از حاکمان جور حلال است مگر زمانی که انسان به عینه بداند که مالی که حاکم جور می دهد ، از حرام تهیه شده باشد ؛
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 213 باب 51
❕عبدالله جعفر نیز هر آنچه از معاویه و یزید دریافت می کرده است ، یک سال نشده ، انفاق می کرد به صورتی که برای تامین مخارجش ، قرض می کرد ، چنان که بلاذری می نویسد ؛
« معاویه به عبدالله بن جعفر سالیانه یک میلیون درهم می داد و وقتی یزید به حکومت رسید ، این مقرری را به دو میلیون درهم افزایش داد ، اما یک سال نمی گذشت که عبدالله آنچه از آنان گرفته بود را انفاق می کرد و برای خودش از دیگران قرض می کرد »
📚انساب الاشراف ، بلاذری ، ج 2 ص 45
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
,🌀 #دنیای_عجایب
🌍 @Ajibehaa 🌍
#شخصیت_کمیل_بن_زیاد_نخعی
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد شخصیت کمیل بن زیاد توضیح دهید ❗️برخی در #وثاقت او تشکیک می کنند که او با امام علی مخالفت می کرده است و می گویند ما چگونه دعای کمیل چنین فردی را می خوانیم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌كميل بن زياد نخعى از ياران نزديك اميرمؤمنان على عليه السلام است و دعاى بسيار پر محتوايى كه اميرمؤمنان در اختيار او گذارد تا به وسيله او به شيعيانيش برسد دلالت بر #فضل او دارد.
❕سخنانى نيز، امام عليه السلام در ضمن كلمات قصار (كلمه 147) خطاب به او فرمود كه مطالب بسيار بالا و #عميقى دارد و حاكى از عنايت خاص امام به اوست، به ويژه اينكه براى بيان اينگونه سخنان اسرارگونه او را با خود به بيرون شهر برد سپس آهى كشيد و خطاب به او فرمود: «يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ»
👌 از سويى ديگر مطابق نقل بحار الانوار اميرمؤمنان على عليه السلام روزى به كاتب خود ابن ابى رافع فرمود ؛ ده نفر از افراد مورد #وثوق من را حاضر كن. ابن ابى رافع عرض كرد: اى اميرمؤمنان نام آنها را ببر. امام نام جمعى را برد كه يكى از آنها كميل بن زياد بود.
📚بحار الانوار ج 30 ص 7
❕بنابراين وثاقت كميل چيزى نيست كه #مخفى باشد . مرحوم ديلمى نيز در كتاب ارشاد داستانى نقل مى كند كه آن نيز حاكى از جلالت مقام كميل است، مى گويد: اميرمؤمنان شبى از مسجد كوفه خارج شده به سوى خانه خود مى رفت، كميل بن زياد از شيعيان خوب و دوستان آن حضرت با او بود .....
📚بحار الانوار ج 33 ص 399
🔸شيخ مفيد در كتاب اختصاص مى گويد او از پيشگامان #مقرب نزد اميرمؤمنان على عليه السلام بود.
📚معجم رجال الحدیث ج 14 ص 128
👌كوتاه سخن اينكه قراين و شواهد فراوانى بر جلالت مقام كميل داريم كه كيفيت #شهادتش نيز يكى از آن شواهد مهم است.
❕مرحوم مفيد در ارشاد مى گويد: هنگامى كه حجاج زمامدار (كوفه) شد به سراغ كميل بن زياد فرستاد و او فرار كرد. حجاج حقوق اقوام و بستگان او را از بيت المال قطع كرد. هنگامى كه خبر به كميل رسيد گفت: من پيرمردى هستم كه عمرم رو به پايان است سزاوار نيست اقوام و #بستگان من از حقشان محروم شوند. از مخفيگاه بيرون آمد و نزد حجاج حاضر شد. حجاج گفت: من دوست داشتم كه تو را پيدا كنم (چه بهتر كه خودت آمدى) ... مى دانم كه تو جزو قاتلان عثمان بودى. دستور داد گردنش را زدند. در اين حديث آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام پيش از اين به او خبر داده بود كه به دست حجاج شهيد مى شود.
📚 بحار الانوار ج 42 ص 148
❕البته کمیل جزء #معترضان خلافت سلطنتی عثمان بوده است نه قاتلان او ، اما حجاج به بهانه اینکه قاتل عثمان بوده ، او را شهید کرد . ابن ابی الحدید معتزلی تصریح می کند که او به خاطر شیعه علی بودنش #کشته شد .
📚شرح نهج البلاغه ج 17 ص 149
🔸#ادامه 👇👇
🔸#ادامه 👇
👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است .اين نامه نامه #عتاب آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند.
🔸ماجرا به گونه اى كه «ابن اثير» مورخ #معروف در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛
«در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خونهاى بى گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگانهاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مىشد) مى خواهند به «#هيت» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند.
به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. »
📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376
👌امام عليه السلام كميل را #سرزنش كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛
« اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كردهايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده اى براى #دشمنانى كه مى خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى نياز ساختى. »
❕بعيد به نظر نمى رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت #فرمان او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت زده سازد.
🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن #وحشت ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مىكند جدّاً بپرهيزد.
👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و #صلابتى كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست .
❕بنابراین نامه عتاب آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى كند از مقام و #شخصيت او نمى كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره اى از اشتباهات هستند.
📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#ذو_الشهادتین
🤔#پرسش
❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ #اخلاقی بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕
💠#پاسخ💠
👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه اش ابو عمار و از كسانى است كه در #مدينه به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى نويسد ؛
« پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهمترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى دانيم جز حق نمى گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك #شهادت او كافى است.»
📚اسد الغابه ج 2 ص 114
❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت #محسوب شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى شد .
🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود #اعلام کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود #خاتمه دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است .
❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان #قاضی و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم #قطعی خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند .
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18
❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى نويسد او در صفين در #رکاب علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد .
📚استیعاب ج 1 ص 268
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#معبودان_دروغین
🤔#پرسش
❔در سوره انبيا، آيه 98، در مورد مشرکان آمده « شما و آنچه غير خدا مى پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود؛ و همگى در آن وارد مى شويد!».
❗️بعضى معبودهاى باطل مانند حيواناتى كه اقوام نادان آنها را مى پرستيدند از موجودات جاندار مى باشند، گناه اين #موجودات جاندار چيست كه در آتش بسوزند ❕یا مسیحیت عیسی را پرستش می کند آیا او هم در آتش خواهد سوخت ❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند خطاب به مشرکان می فرماید ؛
«انَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ انْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ؛ شما و آنچه غير خدا مىپرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود؛ و #همگى در آن وارد مى شويد» ( انبیاء 98)
❕چنان كه مفسّر عالى قدر شيعه مرحوم «#طبرسى» در تفسير خود مجمع البيان مى گويد ، خطاب در آيه متوجّه مشركان مكّه است و همه آيه هاى سوره «انبيا» در مكّه نازل شده است و معبودهاى باطل مردم «مكّه» از چوب و فلزّ و سنگ بود و معبودهايى كه آتش گيرانه دوزخند همين بتها و امثال آن است كه در هنگام نزول قرآن، مردم مكّه آنها را پرستش مى نمودند و معبودهاى زنده كه مورد پرستش بعضى از مردم است، در اين آيه داخل نيست. جالب اين كه در آن زمان در شبه جزيره عربستان موجود زنده اى مورد #پرستش بت پرستان نبوده است.
📚مجمع البیان ج 7 ص 102
👌بنا بر این « ما تَعْبُدُونَ » به معنى معبودهاى بى جان و بتهاى سنگى و چوبى باشد همانگونه كه از كلمه" #ما" استفاده مى شود، زيرا" ما" غالبا براى موجود غير عاقل است چنان که در روایتی به آن اشاره شده است .
🔸گروهى آمدند نزد رسول خدا و گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟ به آنها فرمود: چرا. گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟
فرمود: آرى. گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده:«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود.
❔ اگر معبود بت پرستان به مراه آنان در #دوزخند مسيح هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده به زبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بى عقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل #مسيح بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى.
📚کنزالفوائد ج 2 ص 187
❔اگر سؤال شود كه انداختن بتها در جهنم چه فلسفه اى دارد، در پاسخ بايد گفت اين خود يك نوع عذاب و مجازات است براى بت پرستان كه ببينند در #آتشى كه از بت هايشان زبانه مى كشد مى سوزند، از اين گذشته تحقيرى است براى افكار آنها كه به چنين موجودات بى ارزشى پناه مى بردند.
📚تفسیر نمونه ج 13 ص 506
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#ایمان_زمان_ظهور
🤔#پرسش
❔این که در روایاتی آمده است که اگر کسی تا قبل ظهور ایمان نیاورد ایمان بعد از ظهور برایش #فائده ای ندارد چه معنایی دارد ❗️بیشتر مردم جهان ممکن است بعد ظهور به امام زمان ایمان آورد یعنی ایمان اینان بی فائده است و همه اهل دوزخند ❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« آن روز كه آيات و نشانه ها(ی قیامت ) تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده اند و يا عمل #نيكى انجام نداده اند سودى به حالشان نخواهد داشت » ( انعام 158)
❕خداوند در این آیه از بی فائده بودن ایمانی سخن می گوید که نزدیک قیامت و با دیدن نشانه های قیامت چون زلزله های وحشتناک و بی فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و ... #صورت می گیرد زیرا چنین ایمانی از روی ترس و جبر بوده و فائده و ارزش ایمان اختیاری را ندارد .
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 46
🔸در تفسير عياشى از امام باقر و صادق علیهما السلام روايت شده كه در ذيل آیه " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها" فرمودند ؛
« مقصود از اين آيات طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبنده زمين و پديد آمدن دود است كه انسان اگر به گناه #اصرار ورزد و عمل ايمانى بجا نياورد و اين آيه ها ظاهر شود ايمانش سودى نخواهد داشت »
📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 384
🔷البته در برخی روایات تفسیر معنوی و باطنی برای آیه مذکور صورت گرفته است و آیه فوق به زمان #ظهور امام زمان علیه السلام تطبیق داده شده است .
🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛
« مراد از نشانه ها امامان هستند و آن نشانه اى كه انتظار كشيده مى شود، قائم عليه السّلام است. در آن زمان ايمان كسى كه پيش از قيام آن حضرت با شمشير، ايمان نياورده براى او #سودى نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت كه پيش از او بودند، ايمان آورده باشد.»
📚کمال الدین ج 1 ص 18
🔸 و در نقل دیگری در تفسیر آیه مذکور فرمود ؛
«[مراد از آن روز] زمان خروج قائم ماست كه انتظارش كشيده مى شود، آنگاه فرمود: اى ابا بصير! خوشا به حال #پيروان قائم ما كه در زمان غيبت او چشم به راه ظهور اويند و در زمان ظهورش او را پيروى مى كنند. آنها دوستان خدا هستند كه نه بيمناك مى شوند و نه اندوهگين مى گردند. »
📚کمال الدین ج 2 ص 357
❕این روایات اشاره به آن دارد که کسانی که قبل از ظهور امام عصر علیه السلام علی رغم وجود شواهد و ادله #قطعی ، از روی عناد و لجاجت به آن حضرت ایمان نیاورده اند ، ایمان پس از ظهورش هم برایشان فائده ای ندارد ، زیرا قطعا این ایمان ، ایمانی حقیقی و خالص نیست بلکه ایمانی صوری و غیر حقیقی است .
🔰البته همین افراد یا #سایرین از مردم اگر از روی خلوص و صداقت به حضرت حتی پس از ظهور و قبل از بروز نشانه های قیامت ایمان بیاورند ، بی شک ایمانشان #مقبول خداوند واقع می شود چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمى شود مگر #چهل روز مانده به قيامت كه در آن چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمى دارد، در آن روزها است كه در توبه به روى گنهكاران بسته مى شود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياورده اند از بدترين #خلقند و كسانى هستند كه قيامت بر آنان قيام مى كند »
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 501_ المحاسن ص 236_ دلائل الامامه ص 229
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#انگشتر_دست_چپ
🤔#پرسش
❔درمورد انگشتردردست راست کردن روایات زیادی داریم وازامیرالمومنین نقل شده که این سنت نشانه شیعیان ماست ولی درروایتی ازامام حسن عسگری دیدم که فرمودند ازاین پس انگشتر دردست #چپ کنید واین ازنشانه های خاص شیعیان ماست.تعارض این روایات چگونه است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌چنان که در پرسش آمد ، در روایات #متعددی انگشتر به دست راست کردن مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است .
🔹امام عسکری علیه السلام فرمود ؛
« علامات مومن پنج چیز است که یکی از آنها انگشتر به دست #راست کردن است »
📚التهذیب ج 6 ص 52
🔸پیامبر گرامی در #وصیت خود به علی علیهما السلام فرمودند ؛
« انگشتر به دست راست کن چرا که این عمل فضیلتی از جانب خدا برای مقربین است »
📚الفقیه ج 4 ص 374
🔸در نقل دیگری آمده است ؛
« پیامبر و امیر المومنین و ائمه ، انگشتر به دست راست می کردند »
📚الکافی ج 6 ص 474
🔰با این وجود ، در روایتی از امام #عسکری نقل شده است ؛
« ما شما را امر به انگشتر به دست راست کردن کردیم ، این برای زمانی بود که ما در بین شما حاضر بودیم ، اما الان شما را امر می کنیم به انگشتر به دست چپ کردن زیرا غیبت ما فرا رسیده است تا زمانی که خداوند امر ما ( #ظهور را ) آشکار کند »
📚تحف العقول ص 367
❕این روایت بدون سند در کتاب تحف العقول نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی #ضعیف تلقی می شود .
🔸شیخ حر عاملی احتمال می دهد که این روایت ( بر فرض ثبوت و صحت ) از باب #تقیه صادر شده باشد زیرا انگشتر به دست چپ کردن از سنت های معاویه و باقی مانده ذریه او از بنی امیه بوده است و همین امر سبب صدور روایت فوق از امام علیه السلام بر مبنای تقیه شده باشد ، بنابراین این نقل با نقل های دیگر تعارضی ندارد .
📚وسائل الشیعه ج 5 ص 81
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#غسل_امام
🤔#پرسش
❔یکی این شبهه را کرد که شیعه #معتقد است جز امام بعدی کسی امام قبلی را غسل و کفن نمی کند در حالی که در روایات خودشون آمده که امام سجاد وصیت کرد که کنیزس ایشان را غسل و کفن کند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در روایات ما آمده و این مساله از #عقائد شیعه است که امام را جز امام غسل و کفن نمی کند و این امام بعدی است که متولی انجام امور مربوط به امام #پیشین می باشد ؛
📚بحار الانوار ج27 ص288 باب 2
🔸امام سجاد علیه السلام نیز در واپسین لحظات زندگی خود ، امام باقر علیه السلام را فرا خواند و امور بعد از خود را به ایشان #وصیت و واگذار کرد ؛
📚بحار الانوار ج 46 ص 230
❔حال آنچه مورد #پرسش قرار گرفته است این نقل است ؛
« علی بن الحسین علیه السلام وصیت کرد که ام ولد او و مادر فرزندش او را غسل دهد ، وقتی که امام از دنیا رفت ، آن ام ولد امام را غسل داد »
📚التهذیب ج 1 ص 444
🔰در سند روایت اگر چه #غیاث به کلوب وجود دارد که برخی او را تضعیف کرده اند ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 6 ص 188
🔰 و علامه مجلسی این حدیث را #ضعیف می شمارد ؛
📚ملاذ الاخیار ج 3 ص 254
❕با این وجود این نقل ، با عقیده شیعه که جز امام ، امام دیگر را غسل و کفن می کند #منافاتی ندارد ، زیرا همسر امام سجاد با مشارکت امام باقر علیهما السلام این مهم را انجام دادند ، چنان که در نقل هایی آمده است که علی علیه السلام با مشارکت اسماء بنت عمیس ، فاطمه #صدیقه سلام الله علیها را غسل و کفن کردند ؛
📚کشف الغمه ج 1 ص 503
🔰امام سجاد علیه السلام به همسرش برای غسل وصیت کرد ، زیرا می خواست با این عمل جان امام #باقر علیه السلام را حفظ کند تا مبادا بنی امیه متعرض جان ایشان به عنوان امام پس از پدر شوند ؛
📚وسائل الشیعه ج 2 ص 535
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#علی_علیه_السلام_شوخی_کردن
🤔#پرسش
❔این که می گویند خلافت به امام علی نرسید چون اهل مزاح و #شوخی بود و آدم جدی نبود چقدر سندیت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌یکی از تهمتهایی که غاصبین خلافت و پیروان آنها به علی علیه السلام می زدند تا به این بهانه عدم #شایستگی آن حضرت را برای امر خلافت ثابت کنند ، این بود که می گفتند امام علیه السلام شوخ طبع و مزاح و نعوذ بالله اهل هزل و باطل است .
🔹«عمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على عليه السّلام گفت: «تو از همه شايسته ترى اگر #شوخ طبع نبودى »
📚تاریخ طبری ج 3 ص 294_ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج 1 ص 186
🔰بلاذرى از ابن عباس نقل می کند که «عمر گفته است نمى دانم با امت محمد چه كنم؟ (او اين جمله را پيش از ضربت خوردنش گفته بود) به او گفتم: چرا ناراحتى در صورتى كه ميان آنها افرادى كه شايستگى براى امر خلافت داشته باشند مى يابى؟ او گفت منظور تو على بن ابيطالب است؟ گفتم: آرى او به خاطر نزديكيش با رسول خدا و اينكه #داماد اوست و سابقه اش در اسلام و امتحانى كه در زندگى داده است شايستگى براى خلافت را دارد.عمر گفت: او آدم خوش نشين و مزاح است ( و شایسته خلافت نیست )»
📚انساب الاشراف ج 5 ص 16
🔹عمرو بن عاص از على علیه السلام ياد می نمود و می گفت شخصى است شوخ و مزّاح و شایستگی #خلافت را ندارد .
📚الامتاع و الموانسه ج 3 ص 183
👌علی علیه السلام در پاسخ عمرو عاص فرمود ؛
« از ابن نابغه (پسر آن زن بد نام- اشاره به عمرو عاص است-) در شگفتم! او براى مردم شام چنين وانمود مى كند كه من بسيار اهل مزاح و مردى شوخ طبعم، كه مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى كنم. او سخنى باطل و كلامى به گناه، گفته است- و #بدترين سخنان گفتار دروغ است- او پيوسته دروغ مى گويد. وعده مى دهد و تخلّف مى كند. اگر چيزى از او درخواست شود، بخل مى ورزد و اگر خودش از ديگرى تقاضايى داشته باشد، اصرار مى كند. در پيمانش خيانت مى نمايد. (حتّى) پيوند خويشاوندى را قطع مى كند. هنگام نبرد لشكريان را امر و نهى مى كند (و سر و صداى زياد راه مى اندازد كه مردم شجاعش پندارند) ولى اين تا زمانى است كه دستها به قبضه شمشير نرفته است و هنگامى كه چنين شود، او براى رهايى جانش، بالاترين تدبيرش اين است كه جامه اش را كنار زند و عورت خود را نمايان سازد (تا كريمان از كشتنش چشم بپوشند.).
❕ آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و #شوخى باز مى دارد، ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق بازداشته است. او حاضر نشد با معاويه بيعت كند، مگر اينكه عطيّه و پاداشى از او بگيرد (و حكومت مصر را براى او تضمين نمايد) و در مقابل از دست دادن دينش، رشوه اندكى دريافت نمايد.»
📚نهج البلاغه خطبه 84
🔹دشمنان مولا امير مؤمنان عليه السّلام هنگامى كه نمى توانستند كوچكترين نقطه ضعفى در مورد #شايستگى هاى او براى امر خلافت بيابند، يا مقام علمى و تقوا و زهد و پارسايى و شجاعت و تدبير او را انكار كنند، به مسائلى از قبيله آنچه در بالا آمده، متشبّث مى شدند، كه چون آن حضرت بسيار مزاح مى كند، پس شايسته خلافت نيست و اين خود مى رساند كه شايستگى هاى امام عليه السّلام به حدّى روشن بود كه هيچ كس نمى توانست انگشت انكار بر آن بگذارد، به همين دليل، طبق مثل معروف «ألغريق يتشبّث بكلّ حشيش» به اين بهانه هاى واهى متشبّث مى شدند.
❕البته باید توجه کرد اگر آن حضرت گاه شوخى و #مزاح مى فرموده، روى حساب و برنامه بوده است و جزء فضايل آن حضرت محسوب مى شود كه انسانى خوشرو و خوش مجلس و داراى جاذبه فوق العاده اخلاقى بود، ولى دشمن كينه توز و بى منطق، از صفات خوب نيز تعبيرهاى زشتى مى كند و از آن دستاويزى براى تبليغات سوء خود مى سازد و نمونه آن، همان است كه در اين بالا آمده است.
👌امام عليه السّلام در واقع «#كثرت_مزاح» را از خود نفى مى كند، نه مزاح خردمندانه و ممدوح را، كه مايه صفاى روح و نشاط قلب و ادخال سرور در قلوب مؤمنين است.
📚پیام امام امیر المومنین ج 3 ص 466
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#علی_علیه_السلام_مصداق_آیه_حکمت
🤔#پرسش
❔ببخشید من از یک روحانی شنیدم که آیه #حکمت قرآن در شان امام علی نازل شده است ❗️با دوستان اهل سنتم وقتی این قضیه را مطرح می کنم ازم دلیل می خواهند ❕لطفا روشنگری کنید ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
«يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً »
🔰«خداوند دانش و #حكمت را به هركس بخواند (و شايسته باشد) مىدهد؛ و به هر كس دانش داده شود، كه خير فراوانى داده شده است». (بقره 269)
🔸حاكم حسكانى از علمای برجسته اهل سنت در شواهد التنزيل از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه ؛
« نام على عليه السلام را نزد او بردند، گفت: «نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد؛ و #خداوند متعال مى گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است».
📚شواهد التنزیل ج 1 ص 107
🔰در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است.
در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه پيامبر اكرم فرمود: «كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در #حكمتش، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به على بن ابى طالب عليه السلام كند».
📚همان مدرک ج 1 ص 106
🔹در صحيح #ترمذى نيز آمده است كه پيامبر اكرم فرمود: «انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها» «من خانه دانشم و على عليه السلام در آن خانه است».
📚صحیح ترمذی ج 5 ص 637
🔸مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همان گونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است ؛ «و از در خانه ها وارد شويد» ( بقره 189) بنابراين هر كس مى خواهد به #خزائن علم و دانش پيامبر اسلام راه يابد، بايد از على عليه السلام آغاز كند، و كليد اين گنجينه را از او بطلبد.
❕ابو نعيم در حلية الاولیاء به سند خود، از «عبد الله» نقل مى كند كه در حضور رسول خدا شرفياب بودم، سخن از على عليه السّلام به ميان آمد؛ رسول خدا فرمود ؛ « حكمت به ده جزء تقسيم شده است، نه جزء از آن در اختيار على است و يك جزء آن در اختيار مردم ديگر است.»
📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 64
🔸 متّقى هندی اين حديث را در كنز العمال نقل كرده است و در آخر آن آمده است ؛ : على عليه السّلام همان يك جزء را از #ديگران بهتر مى فهمد و به حقيقت آن بهتر مى رسد. »
📚کنزالعمال ج 6 ص 154_ 401
🔹محب طبرى در الرياض النضرة از «جميل بن عبد الله بن يزيد مدنى» نقل مى كند كه يكى از قضاوتها كه به داورى حضرت على عليه السّلام برگزار شده بود، به عرض رسول خدا رسيد. پيغمبر از حسن #داورى على عليه السّلام به شگفت آمد و فرمود ؛ « از خداى تعالى سپاسگزارم كه حكمت را در ميان ما اهل بيت قرار داد، و ما را از آن برخوردار ساخت.»
📚الریاض النضره ج 2 ص 200
🔸اين تعبيرات که همه برگرفته از روایات اهل سنت است به خوبى نشان مى دهد كه در امت اسلامى بعد از پيامبر اكرم كسى در علم و دانش و حكمت، به پاى على عليه السلام نمى رسد و از آنجا كه مهمترين ركن امامت، علم و #حكمت است؛ لايق ترين فرد براى امامت و خلافت بعد از پيامبر گرامى او بوده است.
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#امام_علی_علیه_السلام_انتخاب_منذر
🤔#پرسش
❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على #شخصى را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه )
💠#پاسخ💠
👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر #پيغمبر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى رسند خود را گم مى كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت المال را بى حساب و كتاب خرج مى كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود.
🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛
« اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوشبينى ساخت و گمان كردم تو هم #پيرو هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى كنى و براى سراى ديگرت ذخيره اى باقى نمى گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى سازى و به بهاى #قطع رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى سازى (و به گمان خود صله رحم مى كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع آورى حقوق بيت المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن »
📚نهج البلاغه نامه 71
❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های #معمولی رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند
🔶پیامبر #گرامی فرمود:
«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»
📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279
👌در #روایتی آمده است:
« زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند»
❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓
👌امام پاسخ داد:
«اگر خداوند به علم خودش با #بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261
🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم #غیب نمی باشد
📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455
👌امام #صادق فرمود:
«خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی»
📚وسائل الشیعه ج27 ص229
👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى كند و به هنگام انتخاب «#منذر» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همانگونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و #مقامى برسند خود را گم مى كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مىشود و «منذر» از اين افراد بود.
📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#ذیل_حدیث_غدیر
🤔#پرسش
❔درادامه حديث غدیر آمده « وال من والاه وعاده من عاداه يعني هركس دوست او شود توهم دوستش باش ودشمن دشمنانش باش » خوب اگردراول حديث مقصود از مولاسرپرست است چطوردرادامه امده هرکس که دوست اوباشد بلکه باید می امد هرکس #مطیع او باشد وهمین كلمه (وال من والاه )نشان میدهدکه ان کلمه مولا درابتدای حديث هم معنی دوست میدهد چون اگرغیراز این بود باید در ادامه میگفت وال من یطیعه (دوست هرکسی باش که مطیع اوباشد) ولی امده وال من والاه دوست هرکسی باش که دوست او باشد »
💠#پاسخ💠
👌طبق نقل و تصریح علمای اهل سنت پیامبر گرامی در ذیل حدیث غدیر فرمود ؛
« اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و الخذل من #خذله »
📚مسند احمد ج 1 ص 118_ سنن نسائی ج 5 ص 132_ مستدرک حاکم ج 3 ص 118
🔸اما باید توجه داشت که تعبیر فوق #دلالت بر این نمی کند که کلمه « مولی » در حدیث غدیر به معنای دوستی به کار رفته است زیرا ؛
1⃣ اين دعا، به قرينه صدر حديث غدیر «الست اولي بكم من انفسكم» حمل بر معناي #سرپرستي می شود ، و اين چنين معنا ميشود ؛ «بار خدايا! هر كس كه ولايت حضرت علي عليه السلام را پذيرفت او را دوست بدار، و هر كس از ولايت او سرباز زد او را #دشمن دار».
2⃣اين معنا هرگز با اهتمام شديد پيامبر در ذكر آن سازگاري ندارد؛ زيرا چگونه قابل توجيه است كه ما بگوييم پيامبر آن #جماعت عظيم را در آن بيابان گرم به جهت اعلان يك مطلب جزئي و آن اين كه حضرت علي عليه السلام محبّ آنها است، جمع كرده باشد.
3⃣در برخي از روايات جمله «وال من والاه» همراه با جمله «احبّ من احبّه» آمده است، و اين #شاهد بر آن است كه جمله اول به معناي محبّت نيست، در غير اين صورت تكرار لازم ميآيد.
👌ابن كثير از طبراني قضيه رحبه را نقل كرده و در ذيل آن آمده است: آن گاه سيزده نفر از صحابه برخاسته و شهادت دادند كه رسول خدا فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه، واحبّ من احبّه وابغض من ابغضه، وانصر من نصره واخذل من خذله».
📚البداية والنهاية، ج ۷، ص ۳۴۷.
👌متقي هندي نيز اين #حديث را نقل كرده و در ذيل آن از هيثمي نقل ميكند كه گفته است رجال سند اين حديث همگي از افراد ثقه هستند.
📚کنزالعمال ج 13 ص 158
4⃣به فرض هم که بگوییم جمله فوق می گوید هر کس علی علیه السلام را دوست یا دشمن بدارد ، این دوستی و دشمنی ، دوستی و دشمنی خداوند را در پی دارد باز هم باید توجه داشت که این جمله دعايي است كه پيامبر گرامی بعد از فارغ شدن از #خطبه، كرده است، و لذا نمي تواند قرينه بر حمل كلمه «مولي» بر معناي محبّت باشد، بلكه جمله قبل از آن كه همان «الست اولي بكم من انفسكم» است بهترين قرينه و زمينه سازي براي حمل كلمه «#مولي» بر معناي امامت و اولي به تصرف و سرپرستي است.
🔸ادامه #پاسخ 👇
🔸ادامه #پاسخ 👇
👌با این وجود باز هم جمله فوق #تفسیر روشنی دارد و صراحت در امامت و عصمت امیر مومنان علیه السلام است به بیان زیبایی که علامه امینی دارد که می فرماید ؛
« پس از آنکه پیامبر گرامی علی علیه السلام را به امامت امت منصوب نمود ، آنحضرت مطلع بود كه در ميان مردم #كسانى هستند كه بر علي عليه السّلام رشك ميبرند و نيز اشخاصي هستند كه با آن جناب كينه ميورزند و در دسته اهل نفاق افرادى هستند كه بر مبناى خونهاى جاهليّت دشمنى با او را در دلهاى خود نگاه داشته اند و بعد از آن جناب بر مبناى حرص و آز آنها كه فكر سرورى و رياست و افزايش بهره هاى مادى در مغز خود مى پرورانند حوادث ناگوارى رخ خواهد داد و جنب و جوش هائى بكار خواهد افتاد، و علي عليه السّلام هم بحكم حق خواهى و عدالت آرزوها و اطماع آنها را #اجابت نخواهد كرد و آنها را جهت بى تجربگى و بي كفايتى لايق و سزاوار مقامهائي كه چشم طمع بدان دوخته اند نخواهد دانست، ناچار آنها هم بر سر مخالفت و رزمجوئى با او رفته و اوضاع را آشفته خواهند نمود ، در نتيجه توجه به اين كيفيّات و امور، آن جناب (بعد از ابلاغ ولايت علي عليه السّلام) شروع فرمود بدعا كردن به آنها كه پيرو و دوست و ياور اويند و نفرين به آنها كه بر سر دشمنى و اعراض از اويند تا بدينوسيله امر خلافت براى او تماميّت يابد و مردم بدانند كه پيروى و دوستى علي عليه السّلام موجب بهره مندى از موالات خداى سبحان و دشمنى و اعراض از علي عليه السّلام موجب خشم و سخط پروردگار است، تا بدين وسيله بسوى #حق و اهل حق بگردايند، و چنين دعائى آنهم بلفظ عمومى نخواهد بود مگر درباره كسي كه شأن و مقامي چنين دارا باشد .
🔸از جمله مزبور استفاده مي شود كه موالات و يارى علی علیه السلام و احتراز از دشمنى و اعراض از او بر هر كس و در هر زمان و در هر حال واجب است، و اين معنى مستلزم اين است كه آن حضرت در تمام #احوال و ازمان موصوف به عصمت و مصون از معصيت باشد، و جز حق هيچگاه سخنى نگويد و جز به حق كارى از او سر نزند و جز با حق نباشد زيرا اگر در معرض ارتكاب خلافي و معصيتى قرار گيرد لازم است كه بر او اعتراض شود و بخاطر عمل ناروايش مورد عداوت قرار گيرد و از او اعراض شود، پس چون رسول خدا نسبت به هيچ يك از شؤن و زمانهاى او استثنائى در فرمايش خود نياورده، ما خواهيم دانست كه على عليه السّلام در هيچ زمان و در هيچ حال فاقد عصمت و عدالت و حق خواهى نبوده، و كسى كه داراى چنين #مقامى باشد واجب است كه امام بر خلق باشد .
📚ترجمه الغدیر ج 2 ص 342
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔آیا چشم زدن واقعیت دارد ❕آیا اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن در رفع اثر چشم زخم موثر است❕
💠پاسخ💠
🔶مساله چشم زخم از جمله مسائلی است که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است .
🔶خداوند می فرماید:
« نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند تو را با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است»
🔶قلم52
🔶حضرت علی می فرماید:
« چشم زخم حق است و تعویذ نیز حق است و سحر نیز حق است و فال ( نیک ) نیز حق است اما فال بد حق نیست »
📚نهج البلاغه حکمت 400
❕بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی می نگرند ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بشکنند و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند .
🔶این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد .خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است .در دنیایی که اشعه لیزر که شعاعی است نامرئی می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست پذیرش نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود .بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند .لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.
📚تفسیر نمونه ج24 ص427
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« چشم زدن حق است و شتر و گاو را به تنور کند»
📚بحار الانوار ج60 ص17
🔶وفرمود:
« چشم زخم مرد را به گور کند»
📚بحار الانوار ج60 ص20
🔶امام صادق فرمود:
« اگر گورها را بشکافند خواهید دید که بیشتر مرده های شما برای چشم زخم مرده اند زیرا اثر چشم درست است»
📚بحار الانوار ج60 ص25
❕البته قبول چشم زخم به این معنی نیست که برای رفع آن به کارهای خرافی و عوامانه مانند تخم مرغ شکستن و ... پناه برد زیرا این امور تاثیری در رفع چشم زخم ندارد و کارهایی مانند تخم مرغ شکستن در کنار اثر نداشتن مستلزم تهمت زدن به مومنین و ایذای آنان نیز می باشد .
💠اما دعاها و توسلاتی از اهل بیت در دفع چشم زخم وارد شده است که به فرمان خداوند می تواند جلوی تاثیر نیروی مغناطیسی چشمها را بگیرد؛
1⃣یاد کردن خداوند؛
🔶امام صادق فرمود:
« هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد خدا را یاد کند زیرا وقتی خداوند را یاد کند ضرری به برادر مومنش نمی رسد»
📚بحارالانوار ج60 ص25
2⃣گفتن تبارک الله احسن الخالقین ؛
🔶امام صادق فرمود:
« کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید زیرا چشم زخم حق است»
📚همان ص26
3⃣گفتن سه مرتبه « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»
🔶چنان که فرمود:
« چشم زدن درست است و تو از آن بر خودت و از خودت بر دیگران در امان نیستی و اگر از آن نگرانی سه بار بگو لا حول و لا قوه ...»
📚همان مدرک
4⃣گفتن جمله « آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله»
📚همان مدرک ص18
5⃣ خواندن این تعویذ:
« اعیذ فلان بن فلان بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من شر کل عین لامه»
📚همان مدرک ص18
❗️یا این تعویذ:
« اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلان بن فلان من انفس الجن و اعین الناس»
📚بحار الانوار ج92 ص132
6⃣تکبیر گفتن؛
📚بحار الانوار ج60 ص25
7⃣نوشتن و همراه داشتن سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیه الکرسی و در جلد شیشه نهادن به دستور امام رضا علیه السلام
📚همان مدرک ص26
8⃣خواندن و نوشتن سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیه الکرسی و این جمله :« اللهم انت ربی لا اله الا انت علیک توکلت و انت رب العرش العظیم حسبی الله و نعم الوکیل ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر ...»
📚بحار الانوار ج92 ص128
9⃣خواندن آیه « و ان یکاد الذین کفروا...»
📚همان ص132
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌استدلال کاملا متقن و منطقی مقام معظم رهبری حفظه الله در مشروعیت و دلیل « حجاب اجباری » که کاملا مبتنی بر دستورات اسلام است .
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓آیا حکم رجم و سنگسار حکمی اسلامی است و در قرآن آمده است❕برخی می گویند این حکم در قرآن نیامده و از یهودیان وارد جامعه اسلامی شده است❗️❗️
💠پاسخ💠
🔶حکم رجم یا سنگسار در قرآن نیامده است اما در روایات و سنت پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان( که بازگو کننده سنت پیامبر هستند ) آمده است به این که مجازات مرد و زن متاهلی که گرفتار زنا شوند ( زنای محصنه ) سنگسار است .
🔶قرآن به سنت پیامبر گرامی حجیت بخشیده است و می فرماید:
« ما قرآن را بر تو ( پیامبر) نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی»
🔷نحل 44
🔶ومی فرماید:
« آنچه پیامبر برای شما آورده و به آن فرمان داده بگیرید و عمل کنید و آنچه شما را از آن نهی کرده است خودداری کنید»
🔶حشر 7
🗯محدث کبیر ، شیخ حر عاملی ، روایات مربوطه در مورد سنگسار را در کتاب شریف « وسائل الشیعه » گرد آوری کرده است.
📚وسائل الشیعه ج28 ص61 به بعد
🔶امام صادق علیه السلام فرمود:
« سنگسار حد بزرگ الهی و تازیانه حد کوچک است»
📚الکافی ج7 ص167
🔶امام باقر علیه السلام فرمود:
« علی علیه السلام در زنای محصنه حکم سنگسار را جاری می ساخت»
📚الکافی ج7 ص177
🔷امام صادق علیه السلام فرمود:
« مرد و زن متاهل اگر زنا کنند حکمشان سنگسار است»
📚التهذیب ج10 ص3
🔷امام باقر علیه السلام فرمود:
« علی علیه السلام در مورد زن (شوهر داری) که زنا کرد و حامله شد و پنهانی فرزندش را سقط کرد حکم به صد تازیانه و سپس سنگسار کرد »
📚 الاستبصار ج4 ص201
🔷شیخ طوسی روایت می کند:
«پنج نفر را به جرم زنا نزد عمر آوردند و او دستور داد هر کدام را صد تازيانه بزنند. امام علي که حاضر بود فرمود :حکم خدا در مورد آنان اين نيست . عمر از امام خواست حکم خدا را در مورد آنان اجرا کند و امام يکي را گردن زد و ديگري را سنگسار کرد و سومي را صد و چهارمي را پنجاه تازيانه زد و پنجمي را تنبيه کرد و در توضيح اين حکم فرمود :
🔶اولي ذمي بود که شرط ذمه را زير پا گذاشته و با زن مسلمان زنا کرده بود و جز شمشير را سزاوار نبود (زيرا در حکم کافر حربي بود) .دومي زناکار محصن بود که حدش سنگسار است . سومي زناکار غير محصن بود که حدش تازيانه است . چهارمي برده زناکار بود که حدش نصف حد آزاد است . پنجمي ديوانه بود( که بايد تنبيه شود تا بترسد و ديگر مرتکب نشود)»
📚التهذیب ج10 ص50
💠البته باید توجه داشت؛
🔶 قوانین کیفری اسلام گرچه ظاهرا سخت و شدید هستند، ولی در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانی نیست، و برای آن شرایطی تعیین شده که غالبا تا گناه علنی نشود آن شرائط حاصل نمی گردد.
🔶مثلا افزایش دادن تعداد شهود را به چهار نفر که در زنای محصنه مطرح است بقدری سـنـگـین است که فقط افراد بی باک و بی پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهی اسـت ایـن چـنین اشخاص باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و مـحـیـط از آلودگـی گـنـاه پاک گردد و جز این افراد کسی در برابر دیگران زنا نمی کند تا چهار شاهد بر زنای آنان اقامه شود بنابراین اجرای این حکم عملا محقق نمی شود و این خود نوعی رحمت اسلامی است که شامل این نوع گناهکاران گردیده است .
❕ همچنین برای شهادت شهود شرایطی تعیین شده از قـبـیـل رؤیـت و به چشم دیدن و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگی در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر می کند.
❗️بـه ایـن تـرتـیـب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گـنـاهـکـاران قـرار داده، و هـمین احتمال اگر چه ضعیف هم باشد می تواند در روحیه غالب افـراد اثـر بـگـذارد.
🗯اما راه اثـبـات آن را مـشـکـل قـرار داده تـا عـمـلا در ایـن گونه موارد اعـمـال خـشـونت بطور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی این قانون کـیـفـری را حـفـظ کـنـد بـدون ایـن کـه افـراد زیـادی مشمول اعدام شوند.
❗️نـتـیـجـه ایـن کـه روش اسـلام در تـعـیـیـن مـجازات و راه اثبات جرم روشی است که حداکثر تـاثـیـر را در نـجـات جـامـعـه از آلودگـی بـه گـنـاه دارد در حـالی کـه افـراد مـشـمـول ایـن مـجـازاتـهـا عـمـلا زیـاد نـیـسـتند
🗯لذا شایسته است که ما روش اسلام در این زمینه را نامگذاری کنیم به « روش سهل و ممتنع قوانین کیفری اسلام»
📚تفسیر نمونه ج3 ص310
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓چراخداوند در قرآن در سوره ی حدید می فرماید :« انزلنا الحدید » ( آهن را نازل کردیم)❕
❓مگر آهن از آسمان نازل شده است؟
💠پاسخ💠
🔷خداوند می فرماید:
« آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است و منافعی برای مردم دارد»
🔶حدید25
❗️بعضی تصور کرده اند که تعبیر « انزلنا » نشان می دهد که آهن از کرات دیگر به زمین آمده است ولی حق این است که ؛
💠 نزول همیشه به معنی نزول مکانی یعنی از بالا به پایین آمدن نیست بلکه گاهی به معنای نزول مقامی است .
❗️مثلا هر گاه نعمتی از شخص بزرگی به زیر دستان می رسد از آن تعبیر به « نزول » می شود به همین جهت در قرآن این کلمه در مورد نعمت های خداوند به کار رفته است اعم از آنهایی که از آسمان نازل می شود مانند باران و یا در زمین پرورش پیدا می کند مانند حیوانات چنان که می فرماید:
« برای شما هشت زوج از چهار پایان نازل کرد»
🔶زمر 6
🗯معلوم است که چهار پایان از آسمان فرود نیامده اند بنابراین انزلنا در این گونه موارد به معنای نزول مقامی است یعنی نعمتی که از یک مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود.
🔷ویا می فرماید:
« ای فرزندان آدم لباسی برای شما فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند»
🔶اعراف26
🗯تعبیر به انزال در این گونه موارد اشاره به مواهبی است که از مقام بالایی به مقامات پایین تر داده می شود و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خدا است و او است که آهن را برای منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است چنان که حضرت علی فرمود:
« منظور از نازل کردن آهن ، خلقت آن است»
📚الاحتجاج ج1 ص250
📚بحار الانوار ج90 ص114
❗️بنابراین تعبیر نزول در این استعمالات نزول مقامی است و در استعمالات روزانه نیز زیاد به کار می رود و مثلا می گوییم از طرف بالا چنین دستوری صادر شده است .
❕از آنجا که نعمتهای پرودگار از طرف مقام والای ربوبیت به بندگان ارزانی شده تعبیر به نزول در آن کاملا قابل درک است .
📚تفسیر نمونه ج6 ص134
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓یکی دیگر از دروغ های خدای مسلمین در قرآن در سوره طه 124 بیان شده که خدای محمد می گوید هرکس از یاد من روی گرداند معیشت تنگی خواهد داشت .
❔من کافر به خدا و پیامبر هستم در حالی که هیچ چیزی هم در زندگی م کم ندارم .کشورهای کمونیست و بی خدا زیادند و مردمشانش هم بهترین زندگی ها رو دارن آیا این آیه دلیل دیگری بر بطلان قرآن و اسلام نیست❗️❗️
💠پاسخ💠
🔶خداوند می فرماید:
« هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ ( وسختی ) خواهد داشت »
🔷طه124
❕در تفسیر نمونه در توضیح آیه چنین آمده است؛
🔶گاه می شود درهای زندگی به روی انسان به کلی بسته می شود و دست به هر کاری میزند با درهای بسته روبه رو می گردد، و گاهی به عکس به هر جا روی می آورد خود را در برابر درهای گشوده میبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهی در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگی و یا به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر می شود .
❗️منظور از معیشت ضنک و سخت که در آیات بالا آمد نیز همین است .
🔷گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد، ای بسا پول و در آمدش هنگفت است، ولی بخل و حرص و آز زندگی را بر او تنگ می کند نه تنها میل ندارد در خانه اش باز باشد و دیگران از زندگی او استفاده کنند، بلکه گوئی نمی خواهد آن را به روی خویش بگشاید، به فرموده علی علیه السلام همچون فقیران زندگی می کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس می دهد.
📚بحار الانوار ج69 ص119
❓راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها می شود، قرآن می گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است .
🔷یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است .
❕هنگامی که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می گردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
❕اصولا تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگی بیش از حد به جهان ماده است، و آنکس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است .
🔷البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامی که به جامعه هائی که از یاد خدا روی گردانده اند وارد شویم، مساله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعی که علی رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت و علیرغم فراهم بودن همه وسائل زندگی در اضطراب و نگرانی شدید بسر میبرند، در تنگنای عجیبی گرفتارند و خود را محبوس و زندانی می بینند.
🔷همه از هم میترسند، هیچکس به دیگری اعتماد نمی کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصی است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امکانات اقتصادی آنها را در کام خود فرو برده، و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است .
🔶زندانها مملو از جنایتکاران است و در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهای رسمیشان، قتلها و جنایتهای هولناکی رخ می دهد، آلودگی به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانوادههاشان نه نور محبتی است، و نه پیوند عاطفی نشاط بخشی، آری این است زندگی سخت و معیشت ضنک آنها است .
❕رئیس جمهور اسبق آمریکا نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرد و گفت :
«ما گرداگرد خویش زندگانیهای تو خالی میبینیم، در آرزوی ارضاء شدن هستیم، ولی هرگز ارضاء نمی شویم»
🔷یکی دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادی آفریدن برای همه بود، می گوید: «من می بینم انسانیت در کوچه تاریکی میدود که در انتهای آن جز نگرانی مطلق نیست »
📚معمای هستی صفحه 50-51
💠جالب اینکه در روایات اسلامی میخوانیم که از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور از آیه من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا چیست ؟
🔷فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است
📚نورالثقلین جلد 3 صفحه 405
🔷آری آنکس که الگوی خود را از زندگی علی بگیرد همان ابرمردی که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود آنچنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک هستند.
📚تفسیر نمونه ج13 ص327
🌺پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓علت این که نمیشود در نماز به خانم ها اقتدا کرد چیست❕❕
💠پاسخ💠
❗️در روایات بیان شده است که امامت زن برای جماعت مردان جایز نمی باشد .
🔶امام صادق علیه السلام فرمود:
« زنان اجازه امامت کردن بر مردان را ندارند»
📚مستدرک الوسائل ج6 ص468
🔶حضرت علی علیه السلام فرمود:
« زنان حق امامت جمعه و امامت جماعت را ندارند»
📚الفقیه ج4 ص364
❕و در روایات دیگر آمده است که زنان تنها می توانند بر جماعت زنان امامت کنند و به عنوان امام جماعت آنان قرار گیرند .
📚وسائل الشیعه ج8 ص333 باب20
🔴چنان که بارها گفته ایم ، تمام احکام و دستورات الهی دارای حکمت و فلسفه خاصی می باشد اگر چه ما به تمام جوانب آن آگاهی نداشته باشیم .
✏️ امام صادق علیه السلام فرمود:
« از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما مشخص نباشد»
📚بحار الانوار ج52 ص91
✍️شاید بتوان در مورد فلسفه این حکم چنین گفت:
👌رعایت حضور قلب و توجه به خداوند در نماز از جمله شروط لازمی است که سبب بالا رفتن نماز و مقبول الهی واقع شدن آن می گردد.
📚وسائل الشیعه ج5 ص476 باب7
👌و هر آنچه سبب شود که انسان در نماز توجه لازم را به خدا نداشته باشد مکروه و ناپسند شمرده شده است .
📚وسائل الشیعه ج5 ص459 باب1
❕ اگر زن در نماز جماعت مردان امام باشد به طور طبیعی اندام زنان در پیش روی مردان و صدای آنان تحریک کننده است و نماز را که ذکر و یاد خدا و خلوت نمودن با او و مبارزه با شیاطین است از حقیقت و واقعیت خود منحرف می کند و این با روح عبادت و پرستش و کرنش خداوند سازگار نمی باشد .
📚جواهر الکلام ج13 ص337
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓در قرآن می گوید ما همه چیز را زوج آفریدیم اما کرم خاکی و موجودات تک سلولی ، تک جنسی هستند آیا در این جا قرآن با علم متناقض نیست❕❕
💠پاسخ💠
🔷زوج در اصل معنای لغوی خود به هر دو موجودی که قرین یکدیگر و یا ضد یکدیگر باشند اطلاق می شود لذا به دو اتاق مشابه یک خانه و یا دو لنگه درب و یا دو همکار و یا شب و روز و یا تلخ و شیرین و زن و شوهر به همه این ها زوج گفته می شود .
📚معج الوسیط ، ماده زوج
📚تفسیر نمونه ج18 ص376
❕قرآن در آیاتی تصریح به وجود قانون زوجیت در عالم گیاهان کرده است .
🔷می فرماید:
« از آسمان آبی نازل کردیم و به وسیله آن در روی زمین از ازواج گوناگونی از گیاهان پر ارزش رویانیدیم»
🔶لقمان10
❕همین مضمون در آیه 7 شعراء و 7 ق نیز آمده است.
🔶ما می توانیم زوجیت را در مورد گیاهان به معنای معروفش که اختلاط نر و ماده می باشد بگیریم .
❕در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضی از گیاهان دارای نوع نر و ماده هستند و برای بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده می کردند این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود ولی نخستین بار « لینه » دانشمند و گیاهشناس معروف سوئدی در اواسط قرن 18 میلادی موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیای گیاهان تقریبا یک قانون عمومی است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور می شوند و سپس میوه می دهند .
📚تفسیر نمونه ج15 ص191
💠قرآن در آیات دیگری بحث زوجیت عمومی در میان تمام موجودات را مطرح می کند.
✍️در آیه49 سوره ذاریات مى خوانیم: «و از هر چیز یک جفت آفریدیم (و اینها همه براى آن است که) شاید متذکّر شوید»
🔶در آیه36 سوره یس مى فرماید: «منزّه است کسى که تمام زوج ها را آفرید، از آنچه زمین مى رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمى دانند»
👌 این آیه به وضوح بیشترى گستردگى زوجیت را در گیاهان و انسان ها و اشیایى که از محدوده علم بشر بیرون است بیان مى کند.
.
🔶با توجه به معنای لغوی ماده « زوج » که به معنای دو موجود قرین یکدیگر است امروزه ما تفسیردقیق ترى براى این دو آیه مى یابیم؛
❗️ تحقیقات علمى این حقیت را به خوبى اثبات کرده که تمام موجودات جهان ماده از اجزاى بسیار کوچکى به نام اتم تشکیل شده، و این اجزاء که در گذشته به عنوان موجود نشکن (اجزاء لاتَتَجَزى) شناخته شده بود و به همین دلیل نام اتم (به معناى نشکن) براى آن انتخاب کرده بودند؛ با سر پنجه علم و دانش بشر، شکسته شده و انرژى اتمى و صنایع مربوط به آن از اینجا نشات گرفت.
👌هنگامى که اتم را شکافتند آن را مرکب از اجزایى که عمدتاً« الکترون ها» ( ذرات گردنده اتم که داراى بار منفى الکتریسیته هستند ) و« پروتون ها » (هسته اتم که داراى بار الکتریسته مثبت است ) یافتند؛
✍️و به این ترتیب معناى دقیق ترى از زوجیت در تمام ذرات عالم هستى، یعنى وجود دو شی نر و ماده مثبت و منفى، فاعل و قابل به دست آمد که هیچ استثنایى نیز براى آن وجود ندارد .این را نیز می دانیم که دو جسم با دو بار الکتریسته ناهمنام مثبت و منفی یکدیگر را جذب می کنند .آیا جاذبه و کششی که میان دو جسم یا دو نوع بار الکتریکی وجود دارد شباهت کاملی با جاذبه جنسی که میان دو زوج وجود دارد نیست؟ بدیهی است وجود اجزای دیگری در اتم ضرری به آنچه گفتیم نمی زند.
🔷حضرت علی علیه السلام فرمود:
« خداوند در میان قوای متخاصم جهان الفت ایجاد کرده و در میان قوای نزدیک جدایی افکنده است»
📚الکافی ج1 ص139
🔴پیام قرآن ج8 ص182
🗯کرم خاکی و موجودات تک سلولی که به گفته شما خارج از قانون زوجیت قلمداد می شوند بر اساس این معنایی که ما از زوجیت به معنای مقرونیت بیان کردیم داخل در قانون زوجیت عمومی هستند که قرآن بیان می کند و گفته قرآن پرده از قاعده علمی برداشته است که قرن ها بعد مورد کشف واقع شده است .
📚قرآن و آخرین پیامبر ، ص166
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#نگاه_به_نامحرم_پاسخی_به_وهابی
🤔#پرسش
❔نگاه کردن به زنان و دختران روستای از زبان امام معصوم شیعه ❗️
عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: لاَ بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى رُءُوسِ أَهْلِ اَلتِّهَامَةِ وَ اَلْأَعْرَابِ وَ أَهْلِ اَلسَّوَادِ وَ اَلْعُلُوجِ لِأَنَّهُمْ إِذَا نُهُوا لاَ يَنْتَهُونَ قَالَ وَ اَلْمَجْنُونَةِ وَ اَلْمَغْلُوبَةِ عَلَى عَقْلِهَا وَ لاَ بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى شَعْرِهَا وَ جَسَدِهَا مَا لَمْ يَتَعَمَّدْ ذَلِكَ.
ترجمه فارسی.... عبّاد بن صهيب گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود:
نگاه كردن به موهاى زنان «تهامه»، زنان باديهنشين و زنان بىدينان مانعى ندارد، زيرا آنان در صورتى كه نهى شوند، نمىپذيرند.
حضرتش فرمود: زن ديوانه و زن بىعقل و سفيه نيز همين حكم را دارند كه نگاه كردن به موها و بدن آنان مانعى ندارد، در صورتى كه تماشاى عمدى نباشد.
الکافي ج ۵، ص ۵۲۴
این روایت از صحیح میباشد از فیلتر مجلسی عبور کرده. میگوید 👈الحديث الأول : موثق
نام کتاب : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 20 صفحه : 353
این روایت در حالی از امام معصوم نقل میشه که خدای متعال در سوره مبارکه نور آیه ۳۰ میفرماید
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿30﴾
(ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند، و شرمگاهشان را حفظ کنند، این (کار) برای آنها پاکیزه تر است، بی گمان خداوند به آنچه انجام می دهند؛ آگاه است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه مورد انتقاد وهابی قرار گرفته است ، این روایت کافی شریف است که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« مواجه شدن با زنان كوهستانى و زنان باديه نشين و زنان دهاتى كه موى سر را نمى پوشانند مانعى ندارد، زيرا آنان موى سر خود را نمى پوشانند گرچه به آنان تكليف شود. زنان ديوانه و زنان بى خرد و مبهوت نيز همين حكم را دارند مواجه شدن با آنان و به موها و بدن آنان نگريستن مانعى ندارد، درصورتى كه تماشاى عمدى نباشد »
📚الکافی ج 5 ص 524
❕مطابق نقل دیگری فرمود ؛
« اشكالى ندارد كه به سرهاى اهل تهامه و اعراب و كوهنشينان از اهل ذمّه نگاه نمود زيرا ايشان را اگر نهى كنند اطاعت نمى كنند و نيز حضرت فرمودند ؛
اشكالى ندارد كه به موها و جسد زنان مغلوبه نگاه نمودن به شرطى كه عمدا نباشد »
📚علل الشرایع ج 2 ص 565
❕روشن است که جواز مذکور در صورتی است که نگاه کردن عمدی و از روی لذت و شهوت نباشد ؛
📚العروه الوثقی ج 5 ص 493
❕چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« نگاه کردن ( از روی لذت ) تیری از تیرهای شیطان است و مسموم است و چه بسیار نگاه هایی که حسرت طولانی مدت را در پی دارد »
📚الکافی ج5 ص559
👌و فرمود ؛
« زنای چشم نگاه حرام و از روی شهوت است و زنای لب بوسه حرام است و زنای دست لمس نامحرم است »
📚همان مدرک
❕بنابراین ، جواز نگاه در صورتی است که عمدی و از روی لذت و شهوت نباشد ، فلسفه این جواز هم ، همان نفی عسر و حرج در معاشرت اجتماعی با این گونه زنان ، است ، زیرا این گونه زنان ، عادت به رعایت حجاب ندارند و در صورت امر به حجاب هم ، مطابق امر ، عمل نمی کنند ، ممنوعیت اطلاقی نگاه به آنان ، برای مردانی که در معاشرت و داد و ستد با آنها هستند ، سختی ها و مشقت هایی را ایجاد می کند ، برای نفی این سختی و عسر و حرج ، اجازه نگاه غیر عمدی و بدون لذت به آنان داده شده است ؛
📚جواهر الکلام ج 29 ص 69
❕بنابراین روایات مذکور ، حکم عام آیه شریفه ، در ممنوعیت نگاه به نامحرم را تقیید می زند که در این مورد ، نگاه بدون شهوت و بدون لذت به نامحرم اشکالی ندارد .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❔حال چند سوال از وهابی شبهه افکن داریم ؛
1⃣شما که مدعی هستند بر اساس آیه شریفه ، مطلقا نگاه به نامحرم ممنوع است ، چگونه است که معتقدید نگاه کردن به مو و بدن زنی که انسان قصد ازدواج با او را دارد ، جهت آشنایی بیشتر جایز است تا جایی که ابن قدامه می گوید ؛
« لا نعلم بين أهل العلم خلافا في إباحة النظر إلى المرأة لمن أراد نكاحها » « در میان اهل علم هیچ اختلافی در اباحه و جواز نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است ، نمی باشد »
📚مغنی ابن قدامه ج 7 ص 453
❕بخاری نیز روایاتی نقل می کند که پیامبر گرامی ، به زیبایی های زنانی که قصد ازدواج با آنان را داشت ، نگاه می کرد ؛
📚صحیح بخاری ، ج 8 ص 151 « باب النظر الی المراه قبل التزویج »
❕ابوداود نیز در نقلی از پیامبر گرامی می آورد که فرمود ؛
« زمانی که یکی از شما قصد ازدواج با زنی را دارد ، اگر توانست به آن زن و ( زیبایی هایی که ) انگیزه می شود برای ازدواج با آن زن ، نگاه کند ...»
📚سنن ابی داود ، ج 2 ص 890
2⃣پرسش دوم ما این است که طبق نظر شما ، عبدالله بن عمر ، از بزرگان و با تقوا ترین ، اصحاب پیامبر گرامی بوده است ، تا جایی که مسلم از پیامبر نقل می کند که در مورد عبدالله بن عمر می گفت ؛
« او مردی صالح است »
📚صحیح مسلم ج 4 ص 1927
❕مصحح ، یعنی آقای عبدالباقی ، در پاورقی می نویسد ؛
« او صالح است یعنی حدود الهی را اجرا می کند و حقوق بندگان را نیز ایفاء می کند »
📚همان
❕یا ابن عبدالبر در مورد عبدالله بن عمر می نویسد ؛
« او اهل ورع و علم بود و بسیار مقید به پیروی از سنت پیامبر بود و در فتوا دادن ، شدیدا احتیاط می کرد »
📚الاستیعاب ج 3 ص 951
❕حال همین عبدالله بن عمر ، وقتی می خواست کنیز نامحرمی را بخرد ، مطابق نقل بیهقی ؛
« ساق پای او را برهنه می کرد و دستش را بین دو سینه و بر روی باسن او می گذاشت »
📚السنن الکبری ج 5 ص 329 _ المصنف ، صنعانی ، ج 7 ص 287 _ کنزالعمال ج 4 ص 143
❕آلبانی تصریح می کند که سند روایت ، صحیح است ؛
📚ارواء الغلیل ج 6 ص 210
❕چگونه عبدالله بن عمر بر خلاف حکم قرآن ، کنیزانی را که هنوز مالک نشده است ، برهنه می کند و به آنان نگاه می کند و آنان را لمس می کند ، و این عمل را سنت پیامبر می داند ❗️
❔چرا شما به روایت کافی شریف اشکال می کنید ، در حالی که روایات شنیع کتب خودتان را مورد مطالعه قرار نمی دهید ❗️
3⃣چگونه به عمر اشکال نمی کنید که زنان مردم را با تازیانه برهنه می کرد و به آنان نظر می کرد ❗️چنان که نقل می کنید ؛
« چون خالد بن وليد مرد ، زنها در خانه ميمونه جمع شدند و شروع كردند به گريه كردن ، عمر آمد و شروع کرد ، به زدن آنها با شلّاقش ، روسرى يكى از آنها افتاد، گفتند اى رهبر مسلمين روسرى او افتاد و موهایش برهنه شد ، گفت ول كنيد او را كه برايش احترامى نيست »
📚کنزالعمال ج 15 ص 730
❕شبیه همین ماجرا را صنعانی نقل می کند که ؛
« عمر زنی را که برای مرده اش نوحه سرایی می کرد ، با تازیانه زد که موهایش برهنه شد ، به او گفتند ای امیر مومنان ، موهایش برهنه شد ، عمر گفت اشکالی ندارد ،زیرا حرمتی برای او نیست »
📚المصنف ، صنعانی ، ج 3 ص 557
4⃣و شنیع تر از همه ، نقل می کنید که پیامبر در بغل زنان نامحرم قرار می گرفت و آنان موهای پیامبر را می بستند ، چنان که انس بن مالک می گوید ؛
« هرگاه رسول خدا به قبا می رفت ، نزد ام حرام دختر ملحان ، همسر عباده بن صامت می رفت و او از پیامبر پذیرایی می کرد ، در یکی از روزها که پیامبر آنجا رفت ، پس از پذیرایی ، آن زن مشغول بافتن موهای پیامبر شد ، پیامبر همانجا خوابید ، سپس خنده کنان از خواب برخاست »
📚صحیح بخاری ج 5 ص 39 _ موطا مالک ، ج 3 ص 661 _ سنن ترمذی ج 3 ص 576
❔چگونه است که پیامبر شما بدون رعایت مسائل محرم و نامحرم ، حاضر میشود که زن بیگانه موهای او را ببافد ❗️آیا این روایات جعلی ، خلاف قرآن و اهانت به شخصیت پیامبر گرامی نمی باشد که در روایات به اصطلاح صحیح شما آمده است ❗️
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁