📡❤️ #مالواجرد دارالمومنین و مهد زنان ومردان #باخدا
✍نوشتهی:خانمط.صادقی
✍ويراستار:حجتالهصادقی
1⃣قسمتاول
🔹نام : بدرهبیگم
🔹نامخانوادگی : موسوی
🔹نامپدر : سیدمحمد
🔹ناممادر : فاطمهبیگم
⚜مرحومهمغفوره
🌸 #حاجیهخانمبدرهبگمموسوی
🔹همسر
⚜مرحومحاجیخانحسین یکی از زنان مومنه، ساده، بیریا، مهربان و رئوفی بود که همراه با همسرش مرحوم حاجیخان مثل دیگر از خانوادههای بسیار مومن و خونگرم و #باخدایروستا
سالهای اخیر در دارالمومنین، روستای مالواجرد زندگی میکردند.
🔅 قبل از اینکه به ویژگیهای این بانوی مومنه و مکرمه بپردازیم از پدرش
💠 مرحومشادروان
#آقاسیدمحمدموسوی مطالبی را خدمتتان تقدیم مینمائیم
✍🏾مرحوم آقاسیدمحمدموسوی انسانی بسیار مومن و با خدا بود.
🔸آن مرحوم به دلیل قلب پاک و بیآلایشی که داشت، از ویژگیهای خاصی برخودار بود
✍ در احوالات ایشان قضایا و داستانهای شگفتی نقل کردهاند که در اینجا به دو نمونه از آن حکایات شنیدنی میپردازیم :
💫در زمان قدیم اهالی روستا برای #روشنائی منازلشان در تاریکی شب از وسیلهای به نام
#چراغموشی استفاده میکردند
💡با ریختن روغن کرچک
(بدنجیل: bedenjil)
در محفظهای که داشت
و قرار دادن فتیلهای که از نخ درست میشد، آن فتیله به روغن آغشته شده، که با روشن کردن سر فتیله خارج شده از چراغ،
#روغن شروع به سوختن میکرد، که همراه با دودی که در فضا منتشر میشد اندک نوری هم داشت و اطراف اتاق را روشن میکرد)
🌙 در یکی از شبها #روغن چراغ منزل ایشان تمام میشود و آن مرحوم بجای روغن بدنجیل کمی آب داخل چراغ موشی میریزد.
(با توجه به این موضوع که چگالی روغن از آب کمتر است و همیشه روی آب قرار میگیرد)
اما چراغ ایشان تا ساعتها روشن مانده و #خاموش نمیشود.
💫 در زمان دیگری چند #مهمان از راه دور
و سرزده به آقاسیدمحمد وارد میشوند.
🌸همسرش مرحومه فاطمهبگم میگويد :
آقاسید!
ما یکیدو قرص نان بیشتر نداریم با این همه مهمان چه کنیم؟!
🌺آقاسید در جواب همسرش میگوید :
نگران نباش!
خدا بزرگ است!
🔹 زمان #پذیرائی مهمانان فرا میرسد
وقتی همسرش سفره را میآورد و جلوی مهمانان میگستراند
(پهنمیکند)
از دیدن قرصهای نان که به تعداد مهمانان بود
شگفت زده میشود.
👈 لطفا ادامه مطلب را فرداشب بخوانید.
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشماافتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd