📡🛖ضرورت احداث #آبانبار و کندن #بوکن در
#بیابانهایمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#برگرفتهازفرمایشات
#استادمحمدجعفری
#قسمتاول
📜در گذشتههای نه چندان دور
سبک و روش زندگی ما
🛖امکاناتی را پیرامون ما گذاشته بود که
امروزه شاید در خاطرهها بشود دورنمائی از آن را حس کرد.
🛕تیرینه آسیاب آبی و نگاه به چرخش سنگ سنگین دوّار همان آسیاب و آردشدن گندمها
🌅یا کمی آن طرفتر منظرهی عصر و دختران نوجوانی که پس از کار روزانه #کاربافی و قالی و رفتورو
🏺کوزه بر دوش در گروههای دو سهنفره با شیطنتهای کودکانشان زیباتر میشدند
🌄یا سحرگاهی که خورشید نخستین خط سفیدش سمت افق پهن میکرد
✍گروهی را میدیدی که با طناف و سازو و تیشه و تنگی سِفِری برای جمعآوری هیزم راهی بیابان میشدند
👈از بیابان اسم بردیم بیابان آن روزگار جائی با دارائیهای خودش بود که نسل امروز
از دیدن آن محروم هست.
🌆ساخت و سازها
🌃گسترش و پیوستگی تقریبی شهرها به هم
🌉این سازهها و دکلها که همهجا تقریباً حضور دارند
🏎و این ماشینهای تندرو
⭐️فهمیدن و درک و حس آن شگفتی و عظمت بیابان را سخت کردهاست
🪦آن روزگار
آبادیها مثل یک دانه ی ارزن یا لپه بر صفحه گسترده و بیانتهای بیابان بود.
🔮امروزه دیگر واژهی بیابان مرگ شدن به تاریخ پیوسته است و قصههای
😈 غول بیابان و
👻دوال پا
خودش قصهای شده که کمتر کسی بهیاد میآورد
✍امروزه
محل کار و کسب معمولاً
چهار دیوار و سقفی و دری و صندلی و
💡نور مصنوعی لامپ یا نهایتا پنجرهای رو به دیوار دارد
آن هم دیواری از آجر یا سنگ.
🪦اما ما از روزهائی میگوئیم که بستر کار و تلاش دامنه صحرا و گستره و وسعت بیابان بود. از روزهائی حرف میزنیم که
💎 #هفتهشتتامرد
👇با
🐴 #دهیازدهحیوان
👈راهی بیابان میشدند
بیابانی وسیع که چشماندازش سراب بود.
سراب نشان کاذب آب برای تشنه در دوردستهای بیابان است که هرچه به طرفش میرود دورتر میشود.
✍این اتفاق زمانی میافتد که کوزهی سِفِری دیگر قطرهای آب نداشته باشد
💎مرد تشنه میشود اما هنوز ماموریتش را به پایان نبرده است
👇ادامه مطلب فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd