eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
670 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡📺 کوتاهی از 👈که ۱۲ فروردین‌ماه ۱۳۸۳ 👇از 👇تا برگزار گردید در چند قسمت تقدیم حضورتان می‌شود. 1⃣ 🎞 پيشنهاد دانلود ویدئوی بالا: ⏰به‌مدت ۲ دقیقه و ۲۵ ثانيه 📀باکیفیت مناسب HD به‌حجم ۱۷ مگابایت ۹۷۲×۷۲۰ 🔴👈 قسمت‌دوم بزودی تقدیم می‌شود ✅ 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴 یادباد. آداب و رسوم ماه مبارک رمضان روستای دهه‌های پنجاه و شصت. 🔅روز آخر ماه شعبان، صبح زود مادرم بعد از خواندن نماز به pastoo (اتاقک کوچکی که ورودی آن از اتاق دیگر بود و معمولا در تابستان، خنک و در زمستان گرم بود) می‌رفت و قدح بزرگی که داشتیم، بیشتر از همیشه داخل آن آب می‌ریخت. 🔻 سپس به اندازه کافی آرد داخل ریخته و آن‌قدر با آب داخل قدح، زیر و رو می‌کرد که تقریبا خمیر آماده می‌شد. 🔸روی قدح را با پارچه‌ای می‌پوشاند تا خمیر var بیاد. ✅ آری دوستان، در دهه‌ی پنجاه اکثر مادر بزرگهای کنونی، یک روز مانده به ماه رمضان داشتند و در هر خانواده معمولا نان نیمی از ماه را تهیه می‌کردند و می‌پختند، به‌خاطر گرمای تنور و تشنگی آن دیرتر سراغ تووخونه بروند. 🔅چند ساعتی که از خمیر کردن گذشته بود، مادرم داخل (tookhone) رفت و چند بوته خیزم داخل تنور گذاشت. پارچه‌ای که درب دُمادون گذاشته بود را برداشت و کمی از هیزم ها را کبریت زد و به داخل تنور انداخت. 🔥آتش از درون زبانه می‌کشید و روی آتش دودی سفید رنگ، که به سمت دریچه‌ی سقف خارج می‌شد. 🔥وقتی هیزم ها داخل تنور کامل سوخت، به تنور که نگاه می‌کردی تقریبا ها تمام شده بود و باقی مانده به رنگ قرمز می‌انداخت. 🔸مادرم با کمک مادر بزرگم قدح خمیر را از پستو به داخل تووخونه آوردند. سپس پارچه‌ای ضخیم که به آن می‌گفتند، کنار تنور پهن کرده و مقداری آرد هم در گوشه آن ریخت. 👈 آن‌گاه پارچه‌ای که به آن می‌گفتند (kelpeini) را خیس کرد سپس به داخل تنور برده، شروع کرد پارچه خیس را به داخل تنور مالیدن. 🔅 از مادرم سوال کردم چرا این‌کار را میکنی؟ 🔅🔅 در جواب گفت : می‌خواهم دیواره تنور را از وجود سیاهی ناشی از پاک و تمیز کنم. 🔸مادرم چند بار کلپینی را خیس کرد و آن را داخل تنور از پایین تا بالا چرخاند‌. 🔸مادر بزرگم شروع کرد گرفتن و مادرم نیز چانه‌ها را در گوشه دیگر سفره آرتی با دست پهن... 👈ادامه مطلب را فردا دنبال فرمائید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🔴 یادباد. ادامه آداب و رسوم ماه مبارک رمضان 🔅مادربزرگم شروع کرد چونه گرفتن و مادرم نیز چونه ها را در گوشه دیگر با دست پهن می‌کرد و سپس آن را به تنور می‌زد. 🔥پخت نان تمام شده بود. آنگاه مادرم سله ای بزرگی که بند زده بودند را آورد و مقدار به‌همراه و کمی گوشت که از قبل درون دیزی ریخته بود ، در کنار تنور گذاشت. سپس سرش را داخل تنور کرد و با انبری که داشت وسط (khakishtar) جا مانده از آتش هیزم ها, حفره ای باز کرد و دیزی را در وسط آن گذاشت. 💥 سپس خاکسترهای دور تا دور کف تنور را به دیواره های دیزی نزدیک کرد تا اینکه فقط اندکی لبه‌ی دیزی در وسط خاکستر ها که هنوز بعضی از تکه های هیزم، قرمز، و معلوم بود گرمای زیادی دارند، نمایان بود. ☄سینی بزرگی داشتیم که با آن روی تنور را پوشاند، اما در گوشه ای از سینی، لبه داخلی تنور، نمایان بود. 🔥با پارچه دیگر را طوری پوشاند که، فقط روزنه کوچکی از آن باقی مانده بود. 👈 این کار باعث می‌شد تا اولا زغال های داخل تنور در مدت زمان بیشتر دوام آروده و داخل دیزی با ملایمت بپزد .و .. 👈🔸و اگر کاملا دومادون باز بود، زغال های هیزم زودتر به تبدیل می‌شد و از طرفی باعث می‌شد که ارزن دور تا دور دیزی بسوزد و فقط مقداری کمی از آن در وسط دیزی باقی بماند. ✅ آری با این کار در روز آخر ماه شعبان هم تهیه می‌کردند و هم از داخل تنور، برای پخت غذای سحری استفاده می کردند. 🔴یادوخاطره پدران، پدربزرگها، مادران و مادربزرگها را در این شب‌های عزیز گرامی می‌داریم. 👈 از شما همراهان و همشهریان ارجمند دعوت می‌کنیم، ادامه آداب و رسوم اهالی روستا را در دهه های ۵۰ و ۶۰ در شب‌های آینده دنبال فرمائید. 📡 @paborjemalvajerd